واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يافتن نيمه گمشده به کمک مشاور گفتگو با دکتر علي اصغر اصغر نژاد فريد، روانشناس زندگي پيچيده امروز نياز ما را به کمک گرفتن و مشورت با ديگران بيش از گذشته کرده است. امروزه ما در اخذ بسياري از تصميمات مهم و گاهي حتي ساده زندگي خودمان سردرگم ميشويم و در ميان انبوه راهها و انتخابهاي پيش رويمان نميدانيم به راستي کدام گزينه براي ما مناسبتر است. يکي از مهمترين انتخابهاي زندگي هر انساني، انتخاب همسر است؛ انتخابي که همه ابعاد زندگي ما را تحتتاثير خود قرار ميدهد. اين روزها بسياري معتقدند که مشاوره پيش از ازدواج ميتواند تا حدود زيادي در انتخابي مناسب و ازدواجي موفقتر مفيد باشد. براي آشنايي بيشتر با مشاوره پيش از ازدواج و لزوم انجام آن گفتگويي داريم با دکتر علياصغر اصغرنژاد فريد، روانشناس و عضو هيات دانشگاه علوم پزشکي ايران. شايد بد نباشد گفتگو را با تعريفي از اصطلاح مشاوره آغاز کنيم؟ مشاوره فرآيند دوجانبهاي است که اطلاعاتي در جهت يک تصميمگيري درست در اختيار فرد قرار ميدهد و نوعي رابطه حرفهاي است. در اين رابطه دو سويه مشاور بايد داراي دانش و تخصص کافي باشد. لطفا درباره لزوم و اهميت مشاوره پيش از ازدواج، حين ازدواج و پس از ازدواج کمي توضيح دهيد؟ شايد مهمترين تصميم زندگي انتخاب همسر باشد، ساير تصميمات مهم مانند انتخاب شغل و انتخاب رشته تحصيلي راحتتر قابل تغيير هستند. بايد توجه کرد که شرايط پيش و پس از ازدواج با هم متفاوت هستند. اغلب پيش از ازدواج افراد فقط به خوبيها و زيباييهاي طرف مقابل خود توجه ميکنند و کمتر نکات منفي يکديگر را ميبينند، در حالي که پس از ازدواج به مرور بيشتر توجه دو طرف به نکات منفي يکديگر جلب ميشود. مشاوره به افراد کمک ميکند تا احتمال پشيماني آنها پس از ازدواج کاهش يابد. بهطور حتم همه افراد به اميد يک زندگي خوب و پايدار و خوشبختي با هم ازدواج ميکنند، در حالي که تعدادي از آنها به طلاق ميانجامد و تعدادي هم به يک زندگي پرتنش و سخت منجر ميشود. هر انسان عاقلي بايد به خود بگويد آيا حتي به احتمال ضعيف ممکن است اين اتفاق براي او هم بيفتد؟ و با در نظر گرفتن اين احتمال بهطور حتم نياز به مراجعه به يک مشاور را احساس خواهد کرد. در مشاوره گويي فرد خود را در آيينه مينگرد و با کمک مشاور واقعيتها را آنطور که هست، مشاهده ميکند و تصميمي سنجيدهتر و عاقلانهتر ميگيرد. در مشاوره چيزهايي که فرد به آنها کمتر توجه ميکرد را نشان ميدهند و راهکارهايي در جهت افزايش ضريب ايمني ازدواج به فرد پيشنهاد ميشود. در کدام مراحل نياز به مراجعه به مشاور بيشتر است؟ بهطور قطع در همه مراحل. هر نوجواني که به سن بلوغ ميرسد، در ذهن خود تصوري از ازدواج داشته و معيارهايي براي آن دارد. او در اين مرحله نياز به مشاور دارد. همچنين زماني که در سالهاي بعدي زندگي به طور جدي به ازدواج ميانديشد، بايد ملاکهاي درست و منطقي در اين زمينه داشته باشد. اين در حالي است که در بسياري از موارد جوانان بيشتر به ويژگيهاي ظاهري فرد مقابل توجه ميکنند و کمتر به ويژگيهاي شخصيتي و کفايت فرد اهميت ميدهند. اصول اين مشاورهها بر چه پايهاي است؟ پس از تصميمگيري براي ازدواج، فرد ابتدا بايد خودش و همسر آيندهاش را بشناسد و در اين راه بهتر است از روشهاي عملي استفاده کند و با کمک مشاور به تصويري درست از افکار و علايق و اهداف خود و طرف مقابل دست يابد. در اين مرحله حتي شناخت اهداف فوري و مهم افراد هم حايز اهميت است. دو طرف بايد با هم سنخيت داشته باشند و ازعلايق و ارزشها و اهداف و ويژگيهاي شخصيتي مشترکي برخوردار باشند. آنها بايد موارد تفاوت و اشتراک يکديگر را بشناسند و ياد بگيرند به يکديگر احترام گذاشته و به اختلافات دامن نزنند. چه مهارتهايي را پيش از ازدواج بايد آموخت؟ مهارتهايي مانند همدلي، اين فرد ياد بگيرد خود را به جاي ديگري بگذارد و از دريچه نگاه او زندگي را مشاهده کند. همسر ما بايد احساس کند که ما از ارزش تمام زحمات و سختيهايي را که در راه زندگي مشترکمان ميکشد، آگاهي داريم و براي اين کار بايد ياد بگيريم خود را جاي او بگذاريم و درکش کنيم. ما بايد ضعفهاي خود را بشناسيم و به طرف مقابل هم حق بدهيم ضعفهايي داشته باشد. ما در زندگي مشترک چهار راه را پيش رو داريم؛ جنگيدن، تسليم شدن، گريز (قهر کردن) و مذاکره. هر دو طرف بايد گزينه چهارم را ياد بگيرند، در غير اينصورت با برگزيدن راه حلهاي ديگر، زندگي و خوشبختي خود را به مخاطره خواهند انداخت. چه زماني براي ازدواج مناسب است و تفاوت سني مناسب چيست؟ تفاوت سني مربوط به تفاوت تجربههاست. چون اغلب خانمها زودتر به رشد عقلي، عاطفي و اجتماعي ميرسند تفاوت سني سه تا چهار سال توصيه ميشود اما اين امر يک حکم کلي نيست و حتي اگر زني از مرد بزرگتر بود اما مرد کفايت و شخصيت لازم را داشت، نبايد مانع از ازدواج آنها شد. سنخيت کامل دو نفر از نظر اقتصادي و تحصيلي تا چه اندازه مهم است؟ درست است که دو نفر براي ازدواج بايد با هم سنخيت داشته باشند اما خيلي هم نبايد سختگير بود و اگر رابطهاي بر پايه محبت و عاقلانه شکل گرفت نبايد سختگيري کرد. هرگز دو آدم کاملا مشابه پيدا نميشود. در هرصورت، مهم خود فرد و شخصيت اوست و ساير موارد مانند تحصيلات و ثروت و حتي خانوادهاش در درجههاي بعدي اهميت قرار دارند. به اعتقاد من، يک فرد خودساخته خيلي بهتر و قابل اعتمادتر از فردي است که به همان ميزان پيشرفت کرده اما هميشه شرايط براي او مهيا بوده است. نظرتان درباره تفاوتهاي شخصيتي زوجين چيست؟ آيا فردي اجتماعي حتما با همسري مانند خودش خوشبخت خواهد شد؟ نزديکي برخي از ويژگيهاي شخصيتي خوب است و برخي بد. براي مثال اگر يک زوج هر دو اجتماعي باشند مشکلي به وجود نميآيد اما اگر هر دوي آنها بسيار منزوي و گوشهگير باشند، مشکلساز خواهد بود چون خانوادهاي منزوي و اجتماعگريز را به وجود ميآورند، در حالي که يکي اجتماعي و ديگري منزوي باشد، فرد اجتماعي ميتواند روي ديگري تاثيري مثبت داشته باشد و تعادل در خانواده به وجود خواهد آمد. بهعنوان يک مشاور، آيا داشتن دوران نامزدي را توصيه ميکنيد؟ بله. افراد بايد يکديگر را بشناسند و با شناخت کامل از هم ازدواج کنند و دوران نامزدي چنين فرصتي را در اختيار افراد قرار ميدهد. فاکتورهاي يک ازدواج موفق چيست؟ صميميت (درک و شناخت)، تعهد (ارتباط پرصداقت) و ارضاي نيازهاي جنسي از ارکان زندگي مشترک هستند و يک ازدواج خوب براساس مسايل واقعبينانه پيريزي خواهد شد نه بر اساس ايدهآلها. زوجين موفق ميتوانند در محيطي آرام و صميمي با هم مذاکره کنند و بايد شنوندههاي خوبي باشند که با صبر و حوصله و علاقه به سخنان طرف مقابل گوش دهند. در اين رابطه احترام و محبت و درک متقابل بسيار مهم است. در اين خانواده انتظارات افراد از هم مشخص است. ما نبايد انتظار داشتن علم غيب از همسرمان داشته باشيم بلکه بايد خواستههاي خود را خيلي صريح و واضح با او در ميان گذاريم. ما بايد همسرمان را همانطور که هست قبول کنيم؛ با تمام نقاط ضعف و قوتش. منبع: http://www.salamat.com
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 564]