واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Zilan2nd January 2007, 12:18 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند در جست وجوی «ابعاد معنوی» یک اثر هنری، نزدیک ترین پاسخ را شاید بتوانیم در اثری یگانه و درخشان، یعنی در نقاشی «معراج حضرت رسول» اثر سلطان محمد نقاش بیابیم. این اثر، همراه با سه اثر دیگر منسوب به او در نسخه خطی مصور خمسه نظامی، سفارش شاه طهماسب صفوی قرار گرفته است که در فاصله میان سالهای 942 تا 947 هجری قمری نقاشی و خوشنویسی شده است و خوشنویس آن شاه محمود نیشابوری، خطاط بسیار معتبر و مشهور قرن دهم هجری قمری است. در انجامه این کتاب آمده است که «فی سلخ شهر ربیع الاول سنه سبع و اربعین تسعمایه» خوشنویسی آن تمام شده است و قطعاً نقاشیها نیز در فاصله پنج ساله آغاز و اختتام کتاب ساخته و پرداخته شده اند. این خمسه، ظاهراً تا انتهای زمان فتحعلی شاه قاجار در کتابخانه سلطنتی حفظ می شده تا این که در سال 1880 برای موزه بریتانیا، از طریقی نامعلوم، خریداری شده و تا به امروز در همانجا محفوظ مانده است. خمسه نظامی شاه طهماسب صفوی 396 ورق و چهارده مجلس نگارگری دارد که به سلطان محمد و میرک و میرزاعلی و میرسیدعلی و مظفرعلی منسوب اند، که از بزرگترین هنرمندان دوران خود به شمار می روند. این اثر بی نظیر هرچند از حیث تعداد آثار به پای شاهنامه شاه طهماسبی نمی رسد، اما هر کدام از مجالس نگارگری آن، با بهترین نمونه های شاهنامه شاه طهماسبی پهلو می زند و در جاهایی بر آنها پیشی می گیرد. سلطان محمد نقاش، در ترقیمه هایی خود را «سلطان محمد»، «استاد سلطان محمد» و «سلطان محمد عراقی» می نامد. به روایت قاضی میراحمد منشی قمی در کتاب گلستان هنر که در حدود سال هزار هجری قمری نوشته شده است «استاد سلطان محمد از دارالسلطنه تبریز است. در وقتی که استاد بهزاد از هرات به عراق آمد استاد سلطان محمد، روش قزلباش را بهتر از دیگران ساخته بود. وفاتش در دارالسلطنه تبریز بود. مولانا میرزاعلی ولد مولانای مشارالیه است. در فن نقاشی و تصویر و چهره*گشایی نظیر و عدیل نداشت و تصویر را به جایی رسانده بود که کم کسی مثل او شد و در ایام پدر، در کتابخانه شاه جمجاه، شاه طهماسب نشو و نما یافت.» دوست محمد هروی نیز در دیباچه مرقع بهرام میرزای صفوی از او نام برده است «استاد نظام الدین سلطان محمد که تصویر را به جایی رسانیده که با وجود هزار دیده فلک مثلش را ندیده؛ از جمله صنایعش که در شاهنامه1... مصور است، موضع پلنگ پوشان است که شیرمردان بیشه تصویر و پلنگان و نهنگان کارخانه تحریر از نیش قلمش دل ریش و از حیرت صورتش سر در پیش اند...» سلطان محمد، ظاهراً از شاگردان مکتب کمال الدین بهزاد، (متوفی به سال 942 هجری قمری) بوده است و احتمالاً به همراه او از هرات، به تبریز رفته و در کتابخانه سلطنتی مشغول به کار شده است. سلطان محمد طی سالیان، به مدارج ترقی رسیده و در دورانی که شاه طهماسب به نقاشی و خوشنویسی توجه بسیار داشته، به سمت معلمی او برگزیده شده است و این، مهم ترین امتیاز بوده که یک نقاش آن عصر می توانسته آرزوی دستیابی به آن را داشته باشد. سلطان محمد، چونان دیگر هنرمندان مهم دورانش به کار در کتابخانه سلطنتی ادامه داد و هنرمندان معتبری مانند محمدی، برح علی اردبیلی، استاد حسین قزوینی، مولانا محمد، محمد معین الدین، میرحسین دهلوی و فرزندش میرزاعلی از محضرش سود بردند. آثار دوست محمد، جز در خمسه نظامی شاه طهماسب، در شاهنامه شاه طهماسبی و در یک دیوان مصور حافظ دیده می شود و جز اینها، تصاویری از شاهزادگان و مردان جوان در حال مطالعه و تعدادی نگارگری دیگر به او منسوب اند. نگارگری «معراج حضرت رسول» از درخشان ترین نمونه های تاریخ نگارگری ایران است و بی شک، در میان بهترین نگارگریهای قرن دهم هجری قمری ایران – که خود دوره ای منحصر به فرد در این هنر بی همانند است – قرار دارد. در این اثر، تصویر پیامبر که صورت مبارکش با نقاب سپیدی پوشیده شده است، سوار بر بُراق و در میان خیل کروبیان – پانزده فرشته – نمایانده شده است و جبرئیل در حال راهنمایی، پیشاپیش بُراق در پرواز است. ترکیب بندی این اثر به صورت مارپیچی گسترده است که از پایین سمت راست کار شروع می شود و تا به فرشته قرار گرفته در پشت بُراق ختم می شود. در نقطه مرکزی و مرکز ثقل این مارپیچ، حضرت رسول سوار بر براق تصویر شده است که با انوار طلایی شعله ور گرداگرد حضرت و بُراق، تشخصی جداگانه یافته است. چنین شعله هایی گرداگرد سر جبرئیل نیز قرار گرفته است و در سینی و قندیلی نیز که در دست دو فرشته دیگر است دیده می شد، و فرشتگان به استثنای جبرئیل، همگی از این هاله تقدس عاری اند. ماه در پایین سمت راست آسمان نقاشی شده است و ابرهای سپید پیچان و انبوه، گرداگرد ماه را تا نیمه آسمان پوشانیده اند و در آسمان بالای سر حضرت رسول، ستاره های متعدد طلایی رنگ دیده می شود. فرشتگان با عبودیت و مهر، مجمر و البسه و میوه ها و ظرفهای غذا و کتاب (قرآن؟) و تاج را حمل می کنند و در نمونه های استثنایی، فرشته ای که حامل ظرف غذا در بالاست، تمام رخ تصویر شده است. برای درک این ترکیب بندی فاخر و مجلل و خاص، می شود این نگارگری را با نگارگریهای مشابه، مثلاً در کتاب معراج نامه 840 هجری قمریِ محفوظ در کتابخانه ملی پاریس، مقایسه کرد و به خلاقیت شگفت انگیز و منحصر به فرد آن پی برد. در این معراج نامه که به خط اویغوری نگاشته شده است، تصاویر عموماً در قابهای مستطیلی افقی قرار گرفته اند و تناسب موضوع و فضای پس زمینه، به سود موضوع (حضرت رسول سوار بر بُراق و فرشتگان و بناها و مخلوقات غریب) است و فضا اندک است و بیشتر به قصد تزیین کار شده است. تنوع حرکات و حالات در آن بسیار محدود است و در نمونه ای مشابه نگارگری سلطان محمد، که جبرئیل به صورت علمدار حضرت تصویر شده است، فضای اندکی دیده می شود. بدیهی است یکصد سال فاصله میان این دو نقاشی، تجربه ها و خلاقیتهای تازه ای را حاصل داده است و چنین قیاسی چندان منصفانه نیست، اما حالت بسیار زنده و سراسر لطف نگارگری سلطان محمد، نه تنها در قیاس با معراج نامه تیموری که با هر اثر دیگر قرن دهم هجری قمری، تفاوت آشکار دارد. از میان نمونه های مشابه دیگر می توان به نگارگری معراج حضرت رسول در نسخه دیگری از خمسه نظامی متعلق به سال نهصد و یازده هجری قمری، اشاره کرد. در این نگاره، با همین موضوع با مجموعه بسیار مفصل و پیچیده ای روبه رو می شویم که در آن آسمان و خانه کعبه و درختان و کوهها، با جزئیات فراوان نمایش داده شده اند و در آسمان که به صورت مربع کاملی در میان منظره قرار گرفته است ابرهای پیچاپیچ طلایی، حضرت رسول و فرشتگان را دربر گرفته اند و فرشتگان چنان ظریف و ریز ترسیم شده اند که در نظر اول، چندان مشخص نمی شوند و جبرئیل راهنما نیز در آن غایب است. فرشتگان در نگارگری سلطان محمد، هر کدام در شکلی متفاوت ترسیم شده اند و حالت چهره هاشان نیز مختلف است. حالتهای خاص فرشته ای که دستها را به دعا متصل کرده است و فرشته ای که حامل کتاب است، دیدنی است. چهره های تمام رخ و نیم رخ نیز در میان آنها دیده می شود وکلاهها و سربندها و جامه های فرشتگان نیز هر یک به گونه ای متفاوت طراحی شده است. رنگ آمیزی درخشان استادانه این نگارگری به صورت سه رنگ اصلی لاجوردی و سپید و طلایی و رنگهای متعدد زرد و آبی و نارنجی و سبز و قرمز، مجموعه ای دلپذیر و شگفت انگیز به وجود آورده است. طراحی و قلم گیری بی نهایت ظریف و دقت در تمامی جزئیات نشانه اخلاص و دلبستگی تام و تمام هنرمند است به موضوع مقدس کار او. بعضی از چهره ها مثلاً چهره ای که در سمت چپ بالای صفحه ترسیم شده است با چهره های سنتی دیگر فرشتگان تفاوت آشکار دارند و نگاه فرشته ای که تاج در دست دارد، در جهتی کاملاً ابداعی و استثنایی، به سوی ما، یعنی بیننده نقاشی، متوجه است. سلطان محمد، دراین اثر، تذهیب چندانی به کار نبرده است و با اختصار در تزیین مجال لازم را برای نمایش حالات و حرکات فراهم آورده است و از سویی ابرهای سپید پیچاپیچ و شعله های طلایی فراوان و سرکش، عنصر تزیینی پرقدرتی را به نحوی شگفت انگیز به نمایش می گذارند. «معراج حضرت رسول» اثر سلطان محمد نقاش نمونه کامل و شایسته ای است از یک اثر مذهبی و معنوی که در عین حال، به تمام سنت نگارگری ایران وفادار و وابسته است. در این شاهکار منحصر به فرد، از تمامی عناصر زمینی و خاکی استفاده شده است تا اثری کاملاً فرازمینی به وجود آید و سعی هنرمند در تصویرگری هرچند ناقص و محدود او - و یا هر هنرمند دیگری- طرحی از عامل قدس، به حد کمالی که مقدور انسان است منجر شده است. تصور و آرزوی هنرمند در رسیدن به چنین تصویری در هنر غرب نیز نمونه هایی دارد، از آثار هنرمندان بزرگ دوره رنسانس ایتالیا تا تصویرگریهای ویلیام بلیک (1757-1827م) و نقاشیهای استادان بزرگ مکتب فلاماندر، چنین نیتی را می توان مشاهده و تعقیب کرد، اما در بسیاری ازنمونه های نقاشی مذهبی غربی نیز، نتیجه دیگری حاصل شده است: یعنی به جای «آسمانی شدن عناصر خاکی»، «خاکی شدن عناصر آسمانی» صورت پذیرفته است. نگاهی به نقاشی «تصلیب» در محراب آیزنهایم، اثر ماتیاس گرونه والد آلمانی (1470-1528م) که رنجی کاملاً بشری را در چهره و اندام در هم پیچیده مسیح نمایش می دهد و نیز در بسیاری از صحنه های «تصلیبِ» نقاشی شده به وسیله پیتر پاول روبنس (1577-1640م) که مسیحی تنومند و فربه را تصویر می کند گواه این نوع دیدگاه و عملکرد است. نقاشی که موضوعی دینی و معنوی را انتخاب می کند می داند که تمامی سعی و تخیل و خلاقیت خود را در راه نمایش جهانی فراخاکی و قدسی و ملکوتی باید به کار برد و چنین تصویرگری خطیری، چالش سهلی نیست. نگارگری «معراج حضرت رسول» اثر سلطان محمد نقاش، نشانه توفیق عظیم و سربلندی او در این چالش است که حاصلش چونان گوهری بر تارک نگارگری ششصد ساله ایرانی می درخشد و تا جست وجوی انسان در ایصال به ملکوت ادامه دارد، ادامه خواهد داشت. نويسنده : آيدين آغداشلو سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3437]