محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827499625
امام حسين(ع) از نگاه مولوي
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: امام حسين(ع) از نگاه مولوي پرفسور سيد سلمان صفوي السلام عليک يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک عليک مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار. حماسه معراج خونين عاشقانه سالار شهيدان، حضرت ابيعبدالله امام حسين ـ عليهالسلام ـ سلاله پاک رسول اکرم خاتم النبيين حضرت محمد مصطفي ـ صلواتالله عليه ـ در آثار مولانا در سياق (context) و چهارچوب (framework) توحيد و «سير محبي» به سوي توحيد ربوبي، معني و مفهوم پيدا ميکند. حضرت حق ـ جل جلاله ـ رب حسين است و «سلطان عشق خونين»، مربوب حضرت محبوب است. مثنوي مولانا، کتاب «توحيد» است و سير عاشقانه به سوي حضرت هوالاول والاخر و الظاهر و الباطن. (3 ـ حديد) و کتاب ديوان کبير کليات شمس تبريزي مولانا «عشق نامه» اوست؛ «يا انيس من لا انيس له»؛ «يا من لا يرغب الا اليه»؛ «يا خير المرغوبين» (دعاي جوشن کبير). مولانا در اين دو کار بزرگ خود، به حماسه امام حسين (ع) از ديد عرفاني پرداخته است. در اين وجيزه به روايت مولانا از امام حسين (ع) در چهار غزل کليات شمس و يک حکايت از مثنوي پرداخته ميشود. کليد واژههاي فهم مقام منيع و بينظير سيدالشهد حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ در مثنوي و ديوان شمس عبارتند از: عشق ـ عاشقي ـ شهيد ـ شهادت ـ فدايي ـ بلا ـ مرگ ـ پارسا ـ فنا ـ قا ـ خسرو دين ـ خسرو غيب ـ وصل ـ دوست ـ پيشتازان و طلايهدار سلوک ـ زندان ـ عاشورا ـ کربلا ـ يزيد / فراق ـ شمر ـ عزا ـ تقابل کاراکترها و صفات و خصايل. در آثار مولانا، عموما شهيد و حسين مترادف يکديگرند و حتي ميتوان گفت که واژه گلگون شهيد و مقام عظماي شهادت به اصطلاح فني انصراف دارد بر شخصيت جامع و يگانه امام حسين که انسان کامل است.از نگاه مولانا، حضرت سيدالشهدا (ع) از سوز و شوق دل الهياش، هر لحظه طلب استعلاي وجودي ميكند و حضرت محبوب، آواز قبول وصال سر ميدهد؛ «دل» في حد ذاته عرش پروردگار است و او نيز همچون حسين در پي سفر و معراج به مبدأ اعلي است. در غزل 230 کليات شمس، امام حسين (ع) سنگ محک و معيار است که دل که جايگاهي است رفيع و همه اعمال و احوال و مقامات وجودي آدمي به آن بستگي دارد، به حسين تشبيه ميشود، نه آنکه حسين به دل تشبيه شود. از نظر عرفا در نظام هستي خلاصه موجودات «آدمي» است و خلاصه آدمي «دل» است.(نک: شيخ صفيالدين اردبيلي ـ صفوه الصفا ـ ص443) و تنها بيت دوم اين غزل، کافي است براي بيان نهايت سرسپردگي و شيفتگي مولانا به امام حسين (ع). در مقابل چنين مرتبه متعالي، يزيد و سمبل کامل جدايي و دوري از حضرت حق ـ جل جلاله ـ است. شهيدان قافله کربلا، سمبل اعلاي شهيدان تاريخند که مقامات سلوک خونين عاشقانه خود را در دشت پر بلاي امتحان خونين الهي در کربلا، سرافرازانه گذراندند. آنان به ظاهر مردهاند، اما در واقع به زندگي اعلاي طيبه در عالم غيب ـ که برتر است از عالم ظاهر ـ استعلا يافتهاند. مولانا در اينجا شهيدان کربلا را نمونه متعالي آيه شريفه قرآن در باب شهدا برميشمارد؛ و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون (169ـ آل عمران). کاروان شريف اسراي کربلا از نظر دشمن که محجوب و بعيد است از سلطان وجود اسيرند، اما بر خلاف اين کوردلان آنان «شاه مقام قرب دوست»ند؛ مقامي که بين آنان و حضرت محبوب، هيچ مانعي نيست. از نظر عرفا، بهشت دو نوع است: عام و خاص. بهشت عام، بهشت اکل و شرب و مناکحه است که از براي بندگان عام است، اما بهشت خاص، مقام لقا و وصال و مشاهده حضرت حق تعالي است که بهشت بند گان خاص است. (شيخ صفيالدين اردبيلي ـ صفوه الصفا ـ ص 437 ـ 438). مولانا، امام حسين و شهيدان کربلا را مقيمان بهشت وصال حضرت دوست که بهشت بندگان خاص است، معرفي ميکند که قفس دنيا را شکسته و پرواز ابدي کردهاند به کوي دوست. توانگر شکوفه وصال سيدالشهدا، شهره آفاق شده و او خورشيد فروزان و به ثمر نشسته محفل واصلان محبوب است. امام حسين (ع) به اين مقام والا رسيده است، چون ريشه درخت وجود مبارکش، توانگر شده است از ذات اقدس الهي. ز سوز شوق دل همي زند عللا که بوک در رسدش از جناب وصل صلادلست همچو حسين و فراق همچو يزيد شهيد گشته دو صد ره به دشت کرب و بلاشهيد گشته بظاهر حيات گشته به غيب اسير در نظر خصم و خسروي بخلاميان جنت و فردوس وصل دوست مقيم رهيده از تک زندان جوع و رخص و غلااگر نه بيخ درختش درون غيب مليست چرا شکوفه وصلش شکفته است ملاخموش باش و ز سوي ضمير ناطق باش که نفس ناطق کلي بگويدت افلاکليات شمس تبريزي: غزل 230 در غزل 2102 کليات شمس مولوي، اشاره کوتاه اما پر مغز مينمايد به اصل منيع «فنا در توحيد فعل» و ميگويد رمز نبودن فرق ماندن و رفتن براي حسين آن است که او چون به مقام فناي توحيد فعل رسيده است، اراده و فعلش مستهلک در توحيد است. او تسليم اراده و تدبير الهي است. (نک: صفوي ـ سيد سلمان ـ تهران ـ 1386). حسين و شهدا با دوري جستن از آرزوها و اميال نفساني با ساحت عشق آشنا شدند. او فدايي معشوق است و خون خود را در اين معاشقه بر آستانه محبوب ميريزد، چرا که براي او مسئله بودن يا نبودن نيست، بلکه مسئله فناي عاشقانه است. (نک: شکسپير ـ هملت). حسين و عاشقان حسيني صفت در پي بلا و سختيها و مشکلات وجودياند در برابر عوام و واماندگان که فراري از تدبير الهياند.مولانا در اين غزل نيز با روش مطالعه مقارنهاي، کوشش ميکند فهم بهتري از حسين و عاشقان حسيني و «واماندگان» راه حماسي کربلا نشان دهد. چيست با عشق آشنا بودن بجز از کام دل جدا بودنخون شدن خون خود فرو خوردن با سگان بر در وفا بودناو فدائيست هيچ فرقي نيست پيش او مرگ و نقل يا بودنرو مسلمان سپر سلامت باش جهد ميکن به پارسا بودنکين شهيدان ز مرگ نشکيبند عاشقانند بر فنا بودناز بلا و قضا گريزي تو ترس ايشان ز بي بلا بودن شيشه مي گير و روز عاشورا تو نتاني به کربلا بودنکليات: غزل 2102 اما طولانيترين و مشهورترين غزل مولانا در باب عظمت و علو مقام حسين و شهيدان کربلا، غزل 2707 کليات شمس است. مطلع غزل شهيدان الهي و بلاجويان معاشقه کربلايي است و پايان آن به زيبايي ارجاع است به انسان کامل و خورشيد موعود که شاهد است و ناظر و اصل نزول انوار الهي است در عالم ممکنات. در اين غزل، شهيدان و عاشقان مترادفند. شهيدان به ياري تجرد وجودي و معرفت که مقدمه عاشقي است و «بالهاي عاشقي» از مرغان هوايي نيز بهتر پرواز در ساحت حضرت دوست ميکنند. «يحبهم و يحبونه» (54 ـ مائده). آنها شاهان عالم غيبند و به كمك عشق بابهاي عوالم پنهان را گشودهاند. يکي از رمزهاي توفيق آنها در پرواز عاشقانه رهايي از انواع خود است. آنها ار آن جهت که فاني و باقي در :عقل عقل» شدهاند در ناکجاآبادند. (نک ـ صفوي ـ سيد ـ لندن ـ 2007). از بيت پنجم غزل رابطه شهيدان واصل را با سالکان بيان ميکند. رهايي شهيدان اثر وجودي در رهايي ديگر سالکان نهاده است. آنها با شکستن در زندان تو در توي طبيعت و نفس خود، باب مخزن اسرار الهي را گشودهاند. اول نفي است و سپس اثبات.«لا اله الا الله». «لا اله الا هو»(255 بقره) «لا اله اله انت». شهيدان که واصل به محبوب شدهاند و حسين که سيد و سالار آنهاست، نواي فقيران و درويشان کوي دوستند. شهيدان حسيني مقيم درياي وجود بيکران حضرت واجب الوجوداند که اين عالم تجليات اسما و صفات اوست. هوالله الخالق الباري المصور له الاسماءالحسني يسبح له ما في السوات والارض و هو العزيز الحکيم. (24 ـ حشر) « الله لا اله الا هو». «لا اله الا انت» که در روز الست آشنايش بودند.«الست بربکم؟ قالوا بلي». (173 ـ اعراف) در بيت هشتم مولانا اشاره به يکي از اصول عرفان نظري ميکند که ميگويد انواع دنياهاي عالم ناسوت هيچ اندر هيچ است و توخالي و گذرا و ميراست. سپس مبتني بر آن آدميان را به عرفان عملي دعوت ميکند. آنگاه گويي پيام امام حسين (ع) را ميدهد که اي مدعيان اگر از قبيله ماييد و کربلاييد، اهل صفا باش و دل را منور به نور خدا بگردان. کجاييد اي شهيدان خدايي بلا جويان دشت کربلاييکجاييد اي سبک روحان عاشق پرندهتر ز مرغان هواييکجاييد اي شهان آسماني بدانسته فلک را در گشاييکجاييد اي ز جان و جا رهيده کسي مر عقل را گويد کجاييکجاييد اي در زندان شکسته بداده وامداران را رهاييکجاييد اي در مخزن گشاده کجاييد اي نواي بي نواييدر آن بحريد کين عالم کف اوست زماني بيش داريد آشناييکف درياست صورتهاي عالم ز کف بگذر اگر اهل صفاييدلم کف کرد کين نقش سخن شد بهل نقش و به دل رو گر ز ماييبرآ اي شمس تبريزي ز مشرق که اصل اصل هر ضياييکليات: غزل 2707 مولوي در داستان شيعيان حلب در دفتر ششم مثنوي ابيات 777 ـ 805 به بيان عظمت معنوي و بلندي تبار و صفات برجسته امام حسين و آسيبشناسي برخي از عزاداران حسيني ميپردازد و بيان ميکند که غصه قصه حسين براي هر که به راستي پيرو خداوند و رسول خدا باشد، بس عظيم است، زيرا هر که حضرت محمد را دوست دارد، بايد امام حسين را نيز دوست داشته باشدو هر که حسين مني و انا من حسيني؛ قدر عشق گوش عشق گوشوار. همچنان که آدمي گوش را دوست دارد، گوشواره را نيز دوست دارد؛ گوش کنايه از حضرت محمد(ص) و گوشواره کنايه از امام حسين (ع) است. عزاداري و تعظيم شعاير روح پاک سيد الشهدا از نظر مؤمن از صد طوفان نوح نيز مشهورترست. مولوي در دو بيت 791 و 792 با تأکيد بر لفظ مؤمن وکيفيت نسبت آن با حسين تولاي حسين (ع) و تبري جستن از دشمنان امام حسين (ع) را از نشانههاي ايمان و مؤمني معرفي ميکند؛ گويي، مولانا به اين پاره زيارت عاشورا نظر داشته است: يا ابا عبدالله لقد عظمت الرزيه و جلت و عظمت المصيبه بک علينا و جميع اهل الاسلام. يا ابا عبدالله به درستي بزرگ است سوگت و سترگ است و عظيم است مصيبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام. از حسين به نام روح سلطاني و شاهنشاه ياد مي شود که با توجه به بقيه اشعار مولانا و سياق گفتمان سوم دفتر ششم که داستان مذکور، بخشي از آن است، مقصود سلطان عشق است. (نک: صفوي ـ سيد سلمان ـ 1386) و همچنين حسين «خسرو دين» خوانده ميشود. هيچيک از صحابه و خلفا را مولوي به اين لقب نخوانده است. امام حسين (ع) نمونه اعلاي عاشق صادق واصل است. او خسرو دين است و شاهنشاه عاشقان است که از قفس دنيا رها شده و استعلا يافته است به عالم غيب. سپس مولانا ميگويد: اي عزاداران بر خود بگرييد که فرسنگها از ارزشهاي حسيني دوريد. شما بر حسين مگرييد، در حالي که بايد بر قلب و ايمان خرابت نوحه کني که وابسته به مزخرفات اين دنياي دني شدهايد. سپس پاسخ مدعيان دروغ دينداري را ميدهد و ميگويد: دينداري نشانه دارد؛ از جمله نشانههاي آن «توکل»ـ «جانبازي» ـ «بي نيازي» ـ «فرخي معنوي» و «بخشندگي» است که در شما يافت نميشود. اگر حسيني هستيد و از شراب عشق الهي نوشيدهايد، چرا آثار در اعمال و رفتارتان ديده نميشود؟ روزِ عاشورا نميداني كه هست ماتمِ جاني كه از قرني بِه استپيشِ مؤمن كَي بُود اين غصّه خوار قدرِ عشقِ گوش عشقِ گوشوارپيشِ مؤمن ماتمِ آن پاك روح شهرهتر باشد ز صد طوفانِ نوحب790 ـ 793 ـ دفتر ششم مثنوي پس عزا بر خود كنيد اي خفتگان ز آنكه بَد مرگي است اين خوابِ گرانروحِ سلطاني ز زنداني بجَسْت جامه چه درانيم و چو خاييم دستچونكه ايشان خسروِ دين بوده اند وقتِ شادي شد چو بشْكستند بندسوي شادُرْوانِ دولت تاختند كُنده و زنجير را انداختندروزِ مُلك است و گَش و شاهنشهي گر تو يك ذرّه از ايشان آگهيورنه اي آگه بَرو بر خود گِري ز آنكه در انكارِ نَقل و مَحشريبر دل و دينِ خرابت نوحه كن كه نميبيند جز اين خاكِ كهنور همي بيند چرا نبْود دلير پُشْتدار و جان سپار و چشم سيردر رُخت كو از مَيِ دين فرّخي گر بديدي بحر كو كفِّ سخيآنكه جُو ديد آب را نكْند دريغ خاصّه آن كاو ديد آن دريا و ميغمثنوي ـ دفتر ششم ـ ب 795 ـ 805 مولانا در غزل 436 کليات شمس فروزانفر برابر با غزل 181 کليات شمس استاد دکتر توفيق سبحاني، برخي ديگر از نشانههاي عاشقان راستين را بيان ميکند که عبارتند از: جوشش ابدي ـ اشک شوق و فراق و وصال ـ مراقبه ـ استشمام بوي جام الهي ـ وفا و ياري ـ طالب لطف الهي ـ زهد و تقوي و استقامت؛ اللهم الرزقنا. گفتا که کيست بر در؟ گفتم: کمين غلامت گفتا: چه کار داري؟ گفتم: مها سلامتگفتا که: چند راني؟ گفتم: که تا بخواني گفتا که: چند جوشي؟ گفتم که: تا قيامتدعوي عشق کردم سوگندها بخوردم کز عشق ياوه کردم من ملکت و شهامتگفتا: براي دعوي قاضي گواه خواهد گفتم: گواه اشکم زردي رخ علامتگفتا: گواه جرحست تر دامنست چشمت گفتم: به فر عدلت عدلند و بي غرامت گفتا: که بود همره؟ گفتم خيالت اي شه گفتا: که خواندت اينجا؟ گفتم که: بوي جامتگفتا: چه عزم داري؟ گفتم وفا و ياري گفتا زمن چه خواهي؟ گفتم که لطف عامتگفتا: کجاست خوشتر؟ گفتم: که قصر قيصر گفتا: چه ديدي آنجا؟ گفتم: که صد کرامتگفتا: چرا خاليست؟ گفتم: ز بيم رهزن گفتا: که کيست رهزن؟ گفتم: که اين ملامتگفتا: کجاست ايمن؟ گفتم که زهد و تقوي گفتا: که زهد چه بود؟ گفتم: رو سلامتگفتا: کجاست ايمن؟ گفتم: به کوي عشقت گفتا: که چوني آنجا؟ گفتم: در استقامتخامش که گر بگويم من نکتههاي او را از خويشتن برآيي ني در بود نه بامت جمعبندي: از ديدگاه مولانا شهيدان عاشقند. امام حسين (ع) سيد و سالار و شاه شهيدان است. شهيدان پا بر نفس اماره گذاشتهاند و از خودخواهي و اميال دنيوي جدا و در حضرت حق فاني شده و در حضرت محبوب به مقام بقا رسيدهاند. کليد واژههاي صدر مقاله، بيانگر جغرافياي فکري ـ هندسه معرفتي و کهکشان وجودي امام حسين نزد مولانا جلال الدين بلخي خراساني است؛ فاعتبروا يا اولي الابصار. به باطن همچو عقل کل به ظاهر همچو تنگ گل دمي الهام امر قل دمي تشريف اعطيناکليات ـ 54ابتر بود عدويش و آن منصبش بماند در ديده کي بماند گر در فتد در و خسکليات1211 اللهم ارزقني شفاعه الحسين يوم الورود و ثبت لي قدم صدق عندک مع الحسين و اصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السلام. *دانشگاه لندن [email protected] منابع: 1. قرآن مجيد2. زيارت عاشورا3. مولانا ـ جلال الدين ـ کليات شمس تبريزي ـ ويراسته فروزانفر ـ بديعالزمان ـ تهران ـ 1384.4. مولانا ـ جلال الدين ـ ديوان کبير کليات شمس تبريزي ـ نسخه قونيه ـ سبحاني ـ توفيق ـ تهران ـ 1386.5 . مولانا ـ جلال الدين ـ مثنوي ـ نيکلسون.6. صفوي ـ سيدسلمان ـ تشيع معنوي مولوي ـ تهران ـ 1385.7. صفوي سيدسلمان ـ ساختار کلي دفتر ششم مثنوي مولوي ـ کنفرانس بينالمللي مولوي ـ تهران ـ 1386.8. صفوي ـ سيدسلمان ـ ساختار کلي دفتر سوم مثنوي مولوي ـ کنفرانس بيناللملي استانبول ـ 1386.9. ابن بزاز اردبيلي ـ صفوه الصفا ـ در احوال شيخ صفيالدين اردبيلي ـ تصحيح ـ طباطبائي مجد ـ غلامرضا ـ تهران ـ 1376. Chittick, William, Rumi’s View of the Imam Husayn, in “Rumi Spiritual Shi’ism, ed. Safavi, Seyed G, London Academy of Iranian Studies, 2008.Safavi, Seyed G, Rumi Spiritual Shi’ism, in the “Transcendent Philosophy Journal, London, 2006.Safavi, Seyed G, Rumi Teachings, London Academy of Iranian Studies, 2008.Safavi, Seyed G, Sufism, London Academy of Iranian Studies, 2008.Safavi, Seyed G, Theoretical and Practical Reason According to Rumi and Mulla Sadra, in the “Transcendent Philosophy Journal, London, 2007.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 676]
صفحات پیشنهادی
امام حسين(ع) از نگاه مولوي
امام حسين(ع) از نگاه مولوي پرفسور سيد سلمان صفوي السلام عليک يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک عليک مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار.
امام حسين(ع) از نگاه مولوي پرفسور سيد سلمان صفوي السلام عليک يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک عليک مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار.
سيماي امام حسين (ع) در مثنوي مولوي
سيماي امام حسين (ع) در مثنوي مولوي نويسنده:رقيه نيساري تبريزي* چکيده با تأمّل و تعمق در مضامين مثنوي اين نکته روشن مي گردد که: «در عمق افکار و عقايد مولوي و ...
سيماي امام حسين (ع) در مثنوي مولوي نويسنده:رقيه نيساري تبريزي* چکيده با تأمّل و تعمق در مضامين مثنوي اين نکته روشن مي گردد که: «در عمق افکار و عقايد مولوي و ...
امام علي (ع) در آيينه مثنوي مولوي(4)
امام علي (ع) در آيينه مثنوي مولوي(4) نويسنده: دکتر سيد سلمان صفوي(1) 5. حضرت علي (ع) ومرگ باز رو سوي .... امام حسين از نگاه مولوي ، تهران. ــــــــــــ (1386). اهل بيت از ...
امام علي (ع) در آيينه مثنوي مولوي(4) نويسنده: دکتر سيد سلمان صفوي(1) 5. حضرت علي (ع) ومرگ باز رو سوي .... امام حسين از نگاه مولوي ، تهران. ــــــــــــ (1386). اهل بيت از ...
امام حسین (ع) در حدیث دیگران
عبدالحمید جودة السحار ( نویسنده مصری )حسین (ع) زندگی را از دریچه چشم حقیقت بین خود بررسی و قضاوت می کرد. ... امام حسین(ع) ، روی اصل طرز تفکر صحیح خود می فرماید که :« زندگی( یا دنیا) عبارت است ازعقیده و جهاد در راه .... قرآن از نگاه امام حسین(ع) ...
عبدالحمید جودة السحار ( نویسنده مصری )حسین (ع) زندگی را از دریچه چشم حقیقت بین خود بررسی و قضاوت می کرد. ... امام حسین(ع) ، روی اصل طرز تفکر صحیح خود می فرماید که :« زندگی( یا دنیا) عبارت است ازعقیده و جهاد در راه .... قرآن از نگاه امام حسین(ع) ...
تحليل دعاي امام حسين عليهالسلام در روز عرفه
امام حسين(ع) بارها و بارها خدا را ميخواند تا در مشکلات پناهگاه او باشد و او را تنها نگذارد: .... نه، سوگند به خدا!8»مولوي گويد:دمدمهي اين ناي از دمهاي اوستهاي و هوي روح از هيهاي ...
امام حسين(ع) بارها و بارها خدا را ميخواند تا در مشکلات پناهگاه او باشد و او را تنها نگذارد: .... نه، سوگند به خدا!8»مولوي گويد:دمدمهي اين ناي از دمهاي اوستهاي و هوي روح از هيهاي ...
امام حسين(ع) و شهادت، عنصر هويت بخش در رمان سووشون سيمين ...
امام حسين(ع) و شهادت، عنصر هويت بخش در رمان سووشون سيمين دانشور-امام حسين(ع) و ... نگاه سيمين دانشور برخلاف ديگر نويسندگان اين اهميت را دارد، كه بر همه جنبه هاي ...
امام حسين(ع) و شهادت، عنصر هويت بخش در رمان سووشون سيمين دانشور-امام حسين(ع) و ... نگاه سيمين دانشور برخلاف ديگر نويسندگان اين اهميت را دارد، كه بر همه جنبه هاي ...
عزاداري براي امام حسين(ع) وجه مشترك شيعيان و اهل سنت است
عزاداري بر امام حسين (ع) را به دوران حيات پيامبر و سير? ... اولين عزاداري بعد از عاشورا با نگاه به تاريخ بدين نتيجه دست مي يابيم كه عزاداري اهل سنت و ... اولاد فاطمه يارب به خون پاك شهيدان كربلا جلال الدين محمد مولوي بلخي (م 672) كه در وادي عرفان و عشق ...
عزاداري بر امام حسين (ع) را به دوران حيات پيامبر و سير? ... اولين عزاداري بعد از عاشورا با نگاه به تاريخ بدين نتيجه دست مي يابيم كه عزاداري اهل سنت و ... اولاد فاطمه يارب به خون پاك شهيدان كربلا جلال الدين محمد مولوي بلخي (م 672) كه در وادي عرفان و عشق ...
انسان و خدا در دعای امام حسین و امام سجاد (ع) (2)
انسان و خدا در دعای امام حسین و امام سجاد (ع) (2) نويسنده : قادر فاضلى 5 ـ رابطه توكّل .... وقت اين غبار از پيش بنشانم به وقت مثنوي مولوي رضاي محض در تسليم محض است.
انسان و خدا در دعای امام حسین و امام سجاد (ع) (2) نويسنده : قادر فاضلى 5 ـ رابطه توكّل .... وقت اين غبار از پيش بنشانم به وقت مثنوي مولوي رضاي محض در تسليم محض است.
حميدنژاد: آب هم سلام بر حسين(ع) ميگويد
حميدنژاد: آب هم سلام بر حسين(ع) ميگويد-حميدنژاد: آب هم سلام بر حسين(ع) ميگويد ... كه به خاطر تشنگي امام حسين(ع) زبان به سلام ميگشايد و ميگويد «سلام بر حسين(ع)». ... عزيزنژاد در ادامه گفت: در اين فيلم يك نگاه فلسفي نيز شده است همانطور كه مولانا ...
حميدنژاد: آب هم سلام بر حسين(ع) ميگويد-حميدنژاد: آب هم سلام بر حسين(ع) ميگويد ... كه به خاطر تشنگي امام حسين(ع) زبان به سلام ميگشايد و ميگويد «سلام بر حسين(ع)». ... عزيزنژاد در ادامه گفت: در اين فيلم يك نگاه فلسفي نيز شده است همانطور كه مولانا ...
بخشیدن انگشتر و کشیدن تیر از پای علی (ع) هنگام نماز
به گفته مولوی: او خدو انداخت بر رویی که ماه سجده آرد پیش او در سجده گاه در مورد نماز خون بپا داشتن امام حسین (ع) شاعر می گوید: در میان بارش تیر بلا عاشقانه بر سر ...
به گفته مولوی: او خدو انداخت بر رویی که ماه سجده آرد پیش او در سجده گاه در مورد نماز خون بپا داشتن امام حسین (ع) شاعر می گوید: در میان بارش تیر بلا عاشقانه بر سر ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها