واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رابطه ايدهآل بين پزشک و بيمار نويسنده: دکتر سيدمهدي حسنزاده* «مردم شايد نتوانند ميزان سواد پزشکان را حدس بزنند اما ميتوانند احساسات و عواطف او را درک کنند. مردم به پزشکي نياز دارند که با آنها ارتباط روحي برقرار کند و مشکلات آنها را بفهمد. هنگامي که بيماري به مطب پزشک مراجعه ميکند، انتظار دارد با خوشرويي و اخلاقخوب مواجه شود و پزشک نيز نخستين قدم درماني را براي بيمار بردارد.» اينها را دکتر سيدمهدي حسنزاده، روانپزشک و فلوشيپ روانپزشکي فرهنگي اجتماعي و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي ايران ميگويد که علاقه بسيار زيادي به اخلاق پزشکي دارد و آن را از منظر سلامت روان نيز تجزيه و تحليل ميکند. از ديدگاه يک متخصص روانپزشکي فرهنگي اجتماعي، تعريف پزشک و بيمار چيست؟ پزشک يک کارشناس با تحصيلات عالي است که مسووليت تامين سلامت مردم را دارد و بيمار، انساني دردمند است که عضوي آسيبديده دارد و از يک بيماري رنج ميبرد و به همين دليل به پزشک مراجعه ميکند. او هميشه با خود، گذشته افکار، اعمال، رفتار، خاطرات و شخصيتش را حمل ميکند. او يک مرد، زن يا کودک است. بيمار نه يک شماره است و نه تيروئيد و يا کوليت؛ او انساني است که گواتر يا کوليت دارد. و آنوقت تعريف بيماري چه ميشود؟ بيماري اختلال يا اشکال در يک عضو، اندام يا دستگاه بدن است و گاهي به طور ناگهاني و حاد و گاهي آهسته و کند طي زمان و به طور مزمن ايجاد ميشود. گاه خود به خود خوب ميشود و گاهي با درمان بهتر ميشود و البته در برخي مواقع نيز قابل درمان نيست. به نظر شما نخستين نياز بيمار هنگام مراجعه به پزشک چيست؟ بيماري هرچه باشد، بيمار نياز به آرامش دارد. مشکل اساسي اينجاست که پزشکان به علت باورهاي غلط آموزشي که هنوز هم ادامه دارد، با بيماري به خوبي آشنا هستند اما مهارت آنها در برخورد با بيمار کافي نيست. اگر پزشکان اين دوره آموزشي را فرا گيرند، رابطه پزشک و بيمار برقرار و محکم ميشود. رابطه محکم پزشک و بيمار چه نتايجي به بار خواهد آورد؟ در نخستين مرحله مراجعه منظم بيمار به پزشک و سپس همکاري بسيار بالاي بيمار با پزشک را در برخواهد داشت و در نهايت سبب کوتاه شدن طول درمان و صرفهجويي در بودجه سلامت کشور ميشود. آمار مراجعه به پزشکان متعدد براي يک بيماري خاص کاهش مييابد و در وقت مردم و پزشکان صرفهجويي ميشود که با اين کار ميلياردها تومان در هزينه ناشي از اعمالجراحي بيجا و اقدامات آزمايشگاهي بيمورد صرفهجويي خواهد شد و رنج مردم به دليل مراجعات مکرر به پزشکان که قابل اندازهگيري با اعداد و ارقام نيست، کاهش مييابد.
به اين رابطه چه تاثيري در ميزان شکايت و قصور پزشکان دارد. بهطور قطع و يقين، روابط مناسب بين پزشک و بيمار باعث کاهش قصور پزشکي و در نتيجه کاهش شکايتهاي مردم از پزشکان ميشود و ميزان خوشبيني به جامعه پزشکي را ارتقا ميدهد. همچنين عوارض بعد از عمل جراحي از جمله ديرجوش خوردن زخمها و عفونتها کاهش پيدا ميکند و در حرفه روانپزشکي، زخم روان بيمار که بدتر از زخم تن اوست زودتر بهبود مييابد. استنباط من از کلام شما اين است که ارتباط انساني و متعالي پزشک و بيمار سبب اجراي صحيح دستورات درماني ميشود؟ بله. دقت کنيد که بايد براي بيمارانمان به دقت درباره بيماريشان توضيح دهيم. هنگامي که به بيماري ميگوييم آزمايشهاي شما نشان ميدهد که اسيداوريک خونتان افزايش يافته است، بايد در نظر داشته باشيم که او مضطرب خواهد شد. شايد بيمار از اسيداوريک چيزي نفهمد و از بالا بودن آن دچار تنش و اضطراب شود و پيش خودش فکر کند که دارد ميميرد. فراموش نکنيد که انسانها حرف کسي را گوش ميکنند که او را دوست داشته باشند. تقريبا نيمي از بيماران حرف نشنو هستند و ريشه اين خصلت در اين است که رابطه پزشک و بيمار به درستي شکل نگرفته است و در نتيجه بيمار در همان جلسه اول پزشک خود را تعويض کرده و به پزشک ديگري مراجعه ميکند. چه توصيههايي براي بيماران هنگام مواجهه با بيماري داريد؟ نخستين توصيه اين است که هنگام بيماري و براي بهبودي آن، فريب تبليغات ماهوارهاي و روزنامهاي را درباره مراجعه به پزشک خاص نخورند و همچنين براساس تشخيص خودشان به پزشک مراجعه نکنند. بهطور مثال، برخي بيماران ميگويند چون پهلويم درد ميکند حتما مشکل کليه دارم و بايد به متخصص و جراح کليه مراجعه کنم. نکته ديگر اينکه اسم داروهاي مصرفي و ميليگرم آن را بدانند تا در صورتي که با پزشکشان تلفني صحبت ميکنند، بتوانند به دقت پزشکشان را از نوع دارو و ميزان مصرف آگاه سازند. بهطور مثال، به پزشکشان بگويند از آن قرص آبي رنگ روزي دو عدد ميخورم در ضمن بيماران توجه داشته باشند که از تعويض پزشک خودداري کنند و آخرين نکته اينکه از پزشک انتظار معجزه نداشته باشند. بهطور مثال، در ميان روانپزشکها، اگر پزشکي داروهاي ضدافسردگي تجويز کند سه تا شش هفته وقت لازم است تا تاثير آن روي دهد بنابراين نبايد روز سوم انتظار بهبود داشت. چه توصيهاي براي همکاران پزشکمان داريد؟ نخست اينکه با لبخند و روي خوش با بيمار سخن بگويند و به دقت به حرفهاي بيمارانشان گوش بدهند و همانطور که تاکيد کردم، براي بيماران درباره بيماريشان توضيح دهند و به آنها بروشور، کتاب و حتي پايگاههاي اينترنتي مناسب معرفي کنند و اضطراب بيمار را درک کنند و در کاهش آن بکوشند. فراموش نکنيد ما پزشکان، تکنسين نيستيم که پيچ دستگاهي را شل و سفت يا قطعهاي را تعويض کنيم. ما با ماشين و دستگاه طرف نيستيم ما با انسان طرف هستيم، انسان دردمند. واژه طبيب يعني آرامشبخش گر طبيبانه بيايي به سر بالينم به دو عالم ندهم لذت بيماري را پي نوشت ها : *روانپزشک و فلوشيپ روانپزشکي فرهنگي اجتماعي منبع:www.salamat.com /ع
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 748]