واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
توي اين کله چه خبر است ؟ هيچ وقت هوس کرده ايد به رشته تازه اي حمله کنيد؟آموزش موسيقي، پيشرفت در يک رشته ورزشي يا تحصيل در کلاس هاي يک زبان خارجي؟ دوست داريد بدانيد راز موفقيت شما چه خواهد بود؟ حتماً شما هم اين را شنيده ايد که مي گويند: آموختن هر زبان تازه، وارد شدن به يک جهان جديد است. حتماً شما هم کساني را ديده ايد که به چند زبان زنده دنيا تسلط دارند و حتماً شما هم به آنها غبطه خورده ايد! شايد شما هم از زمره کساني باشيد که هميشه نياز به دانستن يک زبان ديگر را حس کرده اند ولي هيج وقت نتوانسته اند پي آن را بگيرند. عمر درگذر است و هر چه سن آدم بالاتر مي رود، مشغله زياد و کم شدن توان يادگيري، کار را سخت تر مي کند، اما مي توانيد به آدم هاي با اراده اي فکر کنيد که در هفتاد سالگي درس خواندن براي کنکور را شروع کرده اند و به دانشگاه راه يافته اند. به زويا پيرزاد، نويسنده مشهور و موفق کشورمان، نگاه کنيد که اولين رمان بلندش « من چراغ ها را خاموش مي کنم» را در 49 سالگي منتشر کرد و او را به قله محبوبيت رساند. البته که بهتر است آموزش هر هنر و علمي را از سنين پايين آغاز کنيم و براي آموزش زبان هم بهترين سن همان سنين کودکي است؛ اما هر چه هم که دير کرده باشيد، يعني حتي تا آخرعمر، نياز به دانستن زباني ديگر را حس مي کنيد و مي خواهيد بدانيد چگونه به سراغ آموزش آن برويد. آيا مثل نجف دريابندري مؤلف کتاب و مستطاب آشپزي آن را نزد خود و در خانه بياموزيد يا به بي شمار کلاس هاي آموزشي که در شهر پيدا مي شود برويد؟ آن چه مي خوانيد شايد شما را براي يک دوره ي پر بار زندگي آماده کند. ياد بگيريم که چگونه ياد بگيريم براي يادگيري کافي است روند اطلاعات و ذخيره آنها را در ذهن خود دنبال کنيم. اطلاعات از طريق حواس پنج گانه به مغز ما راه مي يابند. اگر با اجزاي حافظه آشنا باشيد، مي دانيدکه در مغز ما دو بخش جداگانه به نام حافظه وجود دارد؛ يکي حافظه کوتاه مدت و ديگري حافظه بلندمدت. کل اطلاعات ابتدا وارد حافظه ي کوتاه مدت ما مي شوند و پس از حاصل شدن درک مناسب از اطلاعات وارد شده، در صورتي که احساس کنيم روزي اين مطالب مورد استفاده ما قرار خواهند گرفت، اطلاعات به حافظه بلند مدت مان راه مي يابند و براي هميشه در آنجا ذخيره مي شوند. نکته قابل توجه اين است که کيسه حافظه کوتاه مدت ما سوراخ است و اين سوراخ فراموشي نام دارد که خود يک موهبت الهي است. از 100 درصد اطلاعات وارد شده به مغز 20 درصد باقي مي ماند و 80 درصد آن فراموش مي شود که اين طبيعت انسان است. اما براي يادگيري بدون فراموشي به نکات و راه کارهايي که در ادامه مي آيد، دقت کنيد.... 1- بايد کشف کنيم که از خورشيد انرژي مي گيريم يا از ماه؛ بدين معنا که بايد بهترين ساعات يادگيري ذهن خود را طول شبانه روز پيدا کنيم. سپس طي يک برنامه ريزي مشخص، هر روز در همان ساعت معين، اقدام به ورود اطلاعات به حافظه مان کنيم. اگر اين روند به صورت منظم انجام شود ، حافظه کوتاه مدت عادت مي کند که بيش از ظرفيت سابق، اطلاعات را در خود نگه دارد و لذا درصد کمتري از اطلاعات فراموش مي شوند. 2- مطالبي را که مي خواهيم ياد بگيريم، بايد بر اساس کاربردشان در زندگي روزمره يا شغل خود انتخاب کنيم. توجه کنيد که حافظه بلند مدت، اين گونه کار خود را آغاز مي کند: اطلاعاتي که به نظر مي رسد به کار مي آيند و ممکن است در آينده استفاده شوند، از حافظه کوتاه مدت به بلندمدت راه مي يابند. آن گاه است که حافظه بلند مدت اقدام به ذخيره کردن آنها براي مدت طولاني تري مي کند و از فراموشي اطلاعات جلوگيري مي کند. بنابراين اطلاعاتي به حافظه بلند مدت راه مي يابند که ما بدانيم به کار مي آيند و نسبت به آنها درک بهتري در ذهن خود داشته باشيم. نکته قابل توجه اين است که اگر مدت طولاني از اطلاعات راه يافته به حافظه بلند مدت استفاده نشود، دسترسي به آنها کمي دشوار خواهد بود. 3- اطلاعاتي که به حافظه بلند مدت سپرده مي شوند، بايد مورد استفاده قرار گيرند و بايد بدانيم که حتماً روزي استفاده از آن اطلاعات باعث خرسندي و دست يابي ما به هدف خواهند بود. براي مرتب کردن و به کارگيري اين اطلاعات، کافي است به صورت مرتب و منظم، اقدام به آزمودن ميزان يادگيري مان کرده و دائماً از اطلاعات استفاده کاربردي کنيم. اين نکته اهميت بسيار دارد که بپذيريم ذهن ما انسان ها تصويرگراست و اطلاعاتي که در ذهن ما ذخيره مي شوند، به صورت تصويري به انضمام مطلبي در خصوص تعريف آن تصوير باقي مي مانند. مثلاً در مقابل کلمه درخت نخل در ذهن ما تصوير آن درخت به خوبي نقش مي بندد و به محض شنيدن کلمه نخل، تصوير آن در ذهن ما مجسم مي شود. اشتباهي که اکثر دانشجويان يادگيري زبان مرتکب مي شوند، اين است که هنگامي که مي خواهيم کلمه اي را ياد بگيريم آن کلمه را در مقابل معادل فارسي آن قرار مي دهيم؛ مثلاً براي ياد گرفتن کلمهpalm بلافاصله مي گوييم«palm مي شه درخت نخل!» همين امر باعث مي شود که ذهن ما دو زبانه شود و مطالب به کندي در ذهن ما مرور شود؛ به گونه اي که وقتي palm را مي بينيم يا مي شنويم يا مي نويسيم، اول کلمه فارسي آن (نخل) در ذهن ما نقش ببندد تا تصوير آن نيز در ذهن مجسم شود. اگر کلمه فارسي را به ياد نياوريم، تصوير را هم به خاطر نمي آوريم، پس کلمه را فراموش کرده ايم. بهترين راه اين است که براي يادگيري کلمه palm به تصوير آن توجه کنيم يا تصويرش را تجسم کنيم، نه اين که ترجمه کلمه را طوطي وار حفظ کنيم. با اين تکنيک، اگر به تصوير دقت کنيد، متوجه مي شويد که اين درخت شبيه پنجه دست شما هم هست؛ پس به کف دست خود نگاه کنيد و تصويرش را به ذهن تان بسپاريد و کلمه palm را به آن نسبت دهيد. ضمناً اگر اين کلمه را در اينترنت جست و جو کنيد، در مي يابيد که گوشي هاي تلفن همراه که مدادي هستند و درکف دست شما قرار مي گيرندهم palm نام دارند؛ پس تصوير آن را هم به ذهن تان بسپاريد و همان کلمه را نيز به آن مربوط کنيد. منبع:نشريه زندگي ايده آل شماره45 /ج
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 447]