تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833164967
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:نشانه را جابه جا نكنيد! «نشانه را جابه جا نكنيد!»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛بيانات حكيمانه و هشدارهاي دلسوزانه رهبرمعظم انقلاب در ديدار روز پنج شنبه اعضاي مجلس خبرگان با ايشان، همانگونه كه انتظار مي رفت، بازتاب هاي گسترده اي در داخل و خارج كشور داشت. عكس العمل دشمنان بيروني -در يك كلمه- عصبانيت ناشي از آشفته شدن خواب هايي بود كه براي انتخابات هيئت رئيسه مجلس خبرگان ديده بودند و پنبه شدن خيالاتي كه با اميد به ديگرگون شدن چرخه اين انتخابات رشته بودند. اين بخش از بازتاب ها را در خلال خبرهاي ويژه و عادي كيهان ديروز و امروز آورده ايم و يادداشت پيش روي، نگاهي به درون دارد و مواردي از اين دست را برمي شمارد؛ 1- كساني كه از منطقي قوي برخوردارند و براي نشان دادن انحراف و يا خيانت يك جريان سياسي يا عقيدتي، شواهد و اسناد گويا و خالي از خدشه اي در اختيار دارند، در چالش با حريف به توهين، هتك حرمت و رفتار غيراخلاقي دست نمي زنند، چرا كه اينگونه برخوردها نه فقط به شفاف شدن فضاي مناقشه كمكي نمي كند، بلكه عرصه را به غبار نيز مي آلايد و نتيجه آن كه تشخيص حق از باطل و سره از ناسره را دشوار مي سازد و اين، يكي از شاخصه هاي اصلي فتنه است. از اين روي، كساني كه به جاي نقد مستند و «بيان صريح و شجاعانه عقايد» به اهانت و هتك حرمت متوسل مي شوند، اگر نفوذي دشمن نباشند و يا بي آن كه بدانند با چند واسطه از سوي نفوذي ها به كار گرفته نشده باشند، افراد كم بصيرتي هستند كه ناخواسته آب به آسياب دشمن مي ريزند و با غباري كه در عرصه مي پراكنند، عوامل اصلي دشمن را از ميدان ديد و شناخت افكارعمومي بيرون كشيده و به سايه روشن هاي ابهام و ايهام منتقل مي كنند، ضمن آن كه اهانت و هتك حرمت، به تنهايي و صرفنظر از مجرم بودن يا نبودن كسي كه به وي اهانت شده است، گناهي بزرگ است و به گفته رهبرمعظم انقلاب كه برگرفته از آموزه هاي اسلامي است، «خداوند را خشمگين مي سازد» و بديهي است كه «لاخير في معصيه الله، در گناه و نافرماني خدا هيچ خيري وجود ندارد». 2- روز پنج شنبه هفته گذشته-19/12/89- در ديدار اعضاي محترم مجلس خبرگان با رهبرمعظم انقلاب، بيشترين تأكيد و توصيه آقا به پرهيز از توهين و هتك حرمت اختصاص داشت. در اين نشست، اگرچه خبرگان رهبري افراد حاضر در جلسه بودند ولي آنان در اين بخش از بيانات رهبرمعظم انقلاب، مخاطب اصلي نبودند- و يا كمتر بودند- بلكه توصيه همراه با ملامت و نگراني آقا به افراد يا جرياناتي بود كه اين روزها، به هر علت و از جمله، علل ياد شده در بند اول اين يادداشت، در چالش با مخالفان، اندازه نگاه نمي دارند و نه فقط دامن خود به گناه مي آلايند، بلكه اين «تهمت و افتراء و فحاشي و هتاكي و شكستن حرمت ها» را به قول ايشان، مانند يك بيماري مسري در فضاي سياسي و اجتماعي كشور منتشر مي كنند و «اعصاب جامعه و آرامش مردم» را برهم مي زنند و بديهي است در قبال اين ناهنجاري، چه ناشي از فريب نفوذي ها باشد و چه برخاسته از كم بصيرتي خويش، گناهكار و مسئولند. رهبرمعظم انقلاب در اين بخش از بيانات خود كه اصلي ترين بخش آن بود، اگرچه مانند هميشه بر شواهد خالي از ابهام و دلايل همه فهم و روان تكيه داشتند ولي از آنجا كه حضرت آقا، ولي امر مسلمين و اطاعت از ايشان واجب عيني است، به نظر مي رسد، تنها اشاره ايشان نيز كافي بوده و هست تا آنچه نگراني و هشدار ايشان را در پي داشته است تكرار شدني نباشد، مخصوصاً آن كه افراد مورد خطاب رهبرمعظم انقلاب، اندك و كم شمارند و اين شمار اندك نيز، توصيه حضرتش را به گوش جان مي خرند و چنانچه پاي نفوذي ها و يا برخي جريانات منحرف در ميان باشد، به يقين وقتي «خطا» كنندگان به خطاي خويش پي برده و پا پس مي كشند، «خط» دهندگان، زمينه اي براي حضور در ميدان فريب ندارند. رهبر معظم انقلاب در بيانات روز پنج شنبه خود، مخاطبان ديگري هم داشتند كه با بلندنظري از آنان با عنوان «بزرگان» و «پيران» ياد فرمودند. «من به بزرگان هم نصيحتي بكنم. اين نصيحت به جوان ها بود، پيرها هم محتاج نصيحت اند. آنها هم بايد توجه كنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثير خبرهاي دروغ قرار نگرفتن، اين هم وظيفه است» اين بخش از بيانات رهبر معظم انقلاب «حديث مفصل» ديگري است كه پرداختي جداگانه مي طلبد و بندهاي بعدي اشاره اي گذرا به نمونه هايي از آن نيز دارد. 3- بعد از بيانات روز پنج شنبه آقا، برخي از خواص، توصيه و هشدار ايشان درباره پرهيز از اهانت و هتك حرمت را به گونه اي تفسير و تحليل كردند كه انگار وطن فروشي و جنايت بزرگي نظير فتنه 88 وجود خارجي نداشته است و همه كساني كه طي 18 ماه گذشته در مقابل فتنه مشترك آمريكا، اسرائيل، انگليس و تمامي دشمنان خارجي و دنباله هاي داخلي آنها يعني ائتلاف آشكار منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، ماركسيست ها، كومه له، دموكرات، عبدالمالك ريگي، پژاك، كلان سرمايه داران حرامخوار، دزدان بيت المال، شيوخ سرسپرده و عياش منطقه و... با ايثار جان و مال ايستاده بودند، افراد بي بصيرتي بوده و راه به خطا رفته اند! ترديدي نيست كه در يكي از تظاهرات بعد از نماز جمعه تهران و در جريان محكوميت توطئه شكست خورده آمريكايي- اسرائيلي روز 25 بهمن، برخي از شعارها، مصداق بارز «هتك حرمت» و توهين و اهانت بوده است ولي اولاً؛ مگر چه تعداد از مردم آن شعارها را سر داده بودند؟ ممكن است گفته شود آقاياني كه به تفسير بيانات رهبر معظم انقلاب پرداخته بودند نيز فقط به همان عده اندك و كم شمار نظر داشته اند كه بايد پرسيد؛ چرا با صراحت به اندك بودن آنها اشاره اي نشده است تا خيل عظيم مردمي كه براي مقابله با توطئه مشترك آمريكا، اسرائيل، انگليس و فتنه گران داخلي به ميدان آمده- و بارها رهبر انقلاب به تقدير از آنان ياد كرده است- مورد ملامت بي جا قرار نگرفته و در حق آنها ظلم نشود؟! ثانياً؛ مگر نه اين كه به قول حقوقدانان، قانون با تكيه بر «قاعده» وضع مي شود و نه «استثناء»، بنابراين چرا به قاعده اصلي در برخورد هوشمندانه مردم با فتنه گران اشاره اي نشده و «استثناء» به «قاعده» تبديل مي شود؟! 4- حضرت آقا، ضمن گلايه توام با ملامت نسبت به برخي «هتك حرمت ها»، تاكيد فرمودند كه «انتقاد، مخالفت، بيان عقايد با جرأت و شجاعت هيچ اشكالي ندارد» بنابراين گلايه آقا تنها متوجه اندك افرادي است كه انتقاد و مخالفت خود را به هتك حرمت مي آلايند و نه آن كه از انتقاد و بيان شجاعانه عقايد، منع فرموده باشند. از اين زاويه هم شايسته بوده و هست كه چنانچه «بزرگان» عزيز و محترم قصد استناد به بيانات رهبر معظم انقلاب را دارند- كه دارند- از انتقادها، مخالفت ها و نقدها و اعتراض هاي به حق و مستند مردم نسبت به فتنه گران و حاميان آشكار و پنهان آنها نيز قدرداني كنند، ولي متاسفانه در مواردي ديده شده و مي شود كه نه فقط زبان به قدرداني و تشكر نگشوده اند، بلكه از كنار اينهمه ايثار و فداكاري و بصيرت مثال زدني و كم نظير مردم بي اعتناء عبور كرده اند. 5- برخي از كساني كه طي 18 ماه گذشته در مقابل فتنه و جريانات فاسد و ضد انقلاب داخلي و خارجي سكوت كرده بودند، بعد از بيانات اخير رهبر معظم انقلاب، به گونه اي از «غيرت و اخلاق اسلامي» دم مي زنند و درباره گلايه به حق و توام با ملامت آقا نسبت به برخي از هتك حرمت ها فرياد «وا اسلاما» و «وا اخلاقا»! سر مي دهند كه اولا؛ انگار نه انگار، ملامت حضرت آقا فقط متوجه تعدادي اندك و كم شمار بوده است نه توده هاي عظيم مردم كه شجاعانه و هوشمندانه در برابر فتنه 88 ايستاده و خواب خوش دشمن را به كابوس بدل كرده اند و ثانيا؛ معلوم نيست اگر آنگونه كه ادعا مي كنند، دلشوره اسلام و انقلاب و اخلاق اسلامي را دارند، چرا طي 18 ماه گذشته در مقابل هتك حرمت نسبت به ساحت مقدس امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك امام زمان(عج)، اهانت به حضرت امام(ره)، آتش زدن مسجد، حمايت آشكار فتنه گران از اسرائيل در روز قدس، شعار آنان به نفع آمريكا در روز مبارزه با استكبار جهاني، پيروي بي چون و چرا از دستورالعمل ديكته شده بيروني، همراهي آشكار با منافقين، بهايي ها و... «اسلام» و «اخلاق اسلامي» را در خطر نديدند؟! و اگر احساس خطر كرده بودند، چرا فريادي به اعتراض برنياوردند؟! بلكه در پاره اي از موارد با سكوت خود، از فتنه گران حمايت نيز كردند. همراهي آشكار با جريان فتنه كه جاي خود دارد! 6- و بالاخره، هرچند در اين باره گفتني هاي ديگري نيز هست ولي مي گذاريم و مي گذريم و تنها اشاره به نكته اي را در خاتمه وجيزه پيش روي، ضروري مي دانيم و آن، اين كه برخي از «هتك حرمت»ها- با تحريك و به فريب- از سوي جريان منحرف و حاشيه سازي صورت مي پذيرد كه اگرچه تابلوي خودي برافراشته است ولي با اندك توجه و دقت در بينش و منش اين جريان به آساني مي توان ديد كه در بسياري از موارد، ديدگاه و نظراتي مشابه فتنه گران دارد، و بعيد نيست كه از طريق اينگونه جنجال آفريني ها در پي انحراف افكار عمومي و مخصوصا توده هاي عظيم حزب الله از هويت خود باشد. اين جريان از امكانات مادي فراواني برخوردار است و نشريات و سايت ها و وبلاگ هاي متعددي را در اختيار گرفته است. برخي از مواضع و عملكردهاي اين جريان منحرف كمترين همخواني با خط حزب الله ندارد، و از اين طريق قابل شناسايي است. يكي از ترفندهاي جريان ياد شده انتقال معيارهاي اصيل از ميدان هاي قابل ارزيابي به ميدان هاي غيرقابل ارزيابي است. درباره اين جريان گفتني هاي ديگري نيز هست كه احتمال پيوند پنهان آن با كانون فتنه را قوت مي بخشد. جمهوري اسلامي:پيامد طبيعي بحران رهبري در جهان «پيامد طبيعي بحران رهبري در جهان»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛محافل سياسي غربي و عمدتاً نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي وابسته به دولتهاي آمريكا، انگليس و فرانسه، درباره قيامهاي مردمي در كشورهاي عربي و شمال آفريقا و اينكه از ميان انقلاب و ديكتاتوري كداميك را بايد انتخاب كنند، دچار سردرگمي شدهاند. علت اصلي اين سردرگمي را ميتوان در چند نكته جستجو كرد. اول آنكه قيامهاي مردمي در جهان عرب بقدري سريع و غيرمنتظره رخ داده و به پيش ميرود كه اصولاً محاسبات آن از قدرت آمريكا و انگليس و فرانسه خارج است و در خود منطقه نيز رژيم صهيونيستي اكنون خود را با يك فاجعه بزرگ مواجه ميبيند. عدهاي تلاش ميكنند اين حوادث را به دستهاي پنهان آمريكا و ساير قدرتهاي غربي و حتي صهيونيستي نسبت بدهند، لكن اين قبيل تحليلها بسيار ساده لوحانه و بي پايه است و با واقعيتهاي موجود فاصله زيادي دارد. انحرافي بودن چنين گمانه زنيهائي آنقدر روشن است كه هيچ نيازي به توضيح و تحليل و تشريح وجود ندارد. دوم آنكه آمريكا و انگليس و فرانسه در تلاشهاي زيادي كه براي مهار قيامهاي مردمي جهان عرب و شمال آفريقا بعمل آوردهاند تاكنون ناكام ماندهاند. سقوط بن علي و مبارك بهيچوجه مطابق ميل و خواست و مصالح قدرتهاي غربي نبود ولي عليرغم مقاومتهاي پيدا و پنهان اين قدرتها رخ داد. سران رژيم صهيونيستي نيز با ابراز نگرانيهاي پياپي نشان ميدهند كه شرايط جديد منطقه را براي موجوديت اين رژيم بسيار خطرناك ميدانند.و سوم آنكه همه متوجه شدهاند كه ملتهاي منطقه به نقطهاي از بيداري رسيدهاند كه ديگر نميتوان مانع پيشروي آنها شد. اين بيداري، با سقوط ديكتاتورهاي تونس و مصر اكنون به مرحله بلوغ رسيده و ملتهاي جهان عرب و شمال آفريقا شجاعت پيدا كردهاند و در قامت مردم انقلابي در برابر قلدريهاي خودكامگان ايستادگي ميكنند. مقاومت مردم ليبي در برابر حملات هوائي و توپخانهاي و كماندوئي ارتش و مزدوران خارجي قذافي علامتهاي بي سابقهاي را در جهان عرب به نمايش در آورده كه نويد دهنده رويدادهائي بسيار مهمتر از يك انقلاب نرم و مخملي و رنگي و حتي يك انقلاب قهرآميز است. استمرار حضور مردم بحرين در صحنه انقلاب و اعتراض به حكومت پادشاهي و نيز آنچه بيش از يكماه است در يمن جريان دارد، همين واقعيت را به رخ ميكشد. اين عوامل مهم و سرنوشت ساز، چنان چهرهاي از قيامهاي بي سابقه اما ريشهدار و عميق را به صحنه آورده كه همهي نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي غرب از تحليل آن عاجزند و براي شناخت آن، راه به جائي نميبرند. همين ويژگي موجب شده رئيسجمهور آمريكا يك روز با حمايت از ديكتاتورهاي مصر و ليبي به استمرار حكومت ضد مردمي آنان اميدواري نشان دهد و روز ديگر با احساس نااميدي شديد از رويدادها، به عبارت پردازيهاي شبه شاعرانه روي آورد و انقلابهاي مردمي جهان عرب و شمال آفريقا را "نسيمهاي آزادي بخش" بنامد و بگويد اين انقلابها افقهاي وسيعي را در برابر نسلهاي جديد ترسيم ميكنند. با اينحال، رئيسجمهور آمريكا در تحليل خود از اين حوادث، دچار سردرگمي بي سابقهاي شده و به جاي آنكه به خطرهاي ناشي از انقلابهاي مردمي جهان عرب و شمال آفريقا براي منافع آمريكا اعتراف كند، در يك فرافكني رسوا و خلاف گوئي آشكار اعلام ميكند انقلابهاي كشورهاي عربي به نفع واشنگتن است! اين تزلزل بي سابقه در موضعگيريهاي رئيسجمهور كشوري كه داعيه رهبري جهان را دارد و خود را ابرقدرت بلامنازع معرفي ميكند و رهنمود دادن به همهي ملتها و حكومتها را از وظايف حتمي و قطعي خود ميداند، از بحران بي سابقهاي در دولت آمريكا خبر ميدهد كه براي ملتهاي آزاديخواه بسيار خوشحال كننده است. اين بحران در واقع بحران رهبري در جهان است و اختصاصي به آمريكا ندارد. در كشورهاي عربي و شمال آفريقا از ليبي گرفته تا يمن، مصر، مراكش، تونس، اردن، عربستان، عمان، بحرين، قطر، الجزاير و كويت، شرايط بگونهاي به پيش ميرود كه قطعاً ديگر براي ديكتاتورها در اين منطقه جائي وجود نخواهد داشت و مردم به زودي سرنوشت خود را دردست خواهند گرفت. سياستهاي دوگانه و مزورانه و منافقانه آمريكا و ساير قدرتهاي غربي در برابر اين رويدادها نيز جواب نخواهد داد و آنها ديگر هيچ قدرت و امكاني براي باقي نگهداشتن ديكتاتورها در مسندهاي حكومتي نخواهند داشت. اين واقعيت را از شعارهاي مردمي كه در صحنه حضور دارند، از چهرههاي مصمم معترضان، از استمرار پررنگ قيامهاي مردمي و از عقب نشينيهاي تاكتيكي و غيرتاكتيكي ديكتاتورها به روشني ميتوان فهميد. آن دسته از ديكتاتورهاي كم عقلتر كه براي ماندن به قتل عام مردم متوسل ميشوند و بمباران هوائي و بكار بردن سلاحهاي ممنوعه عليه مردم را وسيلهاي براي نجات خود ميدانند نيز قطعاً راه به جائي نخواهند برد و سرانجام با خفت و ذلت بيشتري سقوط خواهند كرد. هنگامي كه ميان حاكمان و مردم شط خون جريان بيابد، ديگر جائي براي ماندن حكام خون ريز و خون آشام باقي نميماند.اكنون زمان پاسخ دادن به اين سؤال است كه قدرتهاي غربي از ميان انقلاب و ديكتاتوري كداميك را انتخاب خواهند كرد؟ واقعيتهائي كه برشمرديم نشان ميدهند ديكتاتورها شانسي براي ماندن ندارند. از طرف ديگر، خوي استكباري سران قدرتهاي غربي به آنها اجازه نميدهد با مردم همراهي كنند. بنابر اين، آنها چارهاي جز اين ندارند كه فرصت طلبي و موج سواري كنند و خود را همراه قيامهاي مردمي نشان دهند تا بتوانند مهرههاي مورد نظر خود را جايگزين ديكتاتورها نمايند و آينده را نيز در اختيار بگيرند. در چنين شرايطي فقط هوشياري مردم است كه آنها را نجات خواهد داد. پيشبيني مقرون به واقعيتها اينست كه ملتها با استفاده از بيداري خود و بحران شديدي كه در سطح رهبران جهان وجود دارد، سرنوشت خود را دردست بگيرند و به دوران طولاني اختناق و ديكتاتوري و محروميت مردم از تعيين سرنوشت خود خاتمه دهند. رسالت:صورتبندي اعتراضات جديد «صورتبندي اعتراضات جديد»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد مصطفوي است كه در آن ميخوانيد؛ بعضي مانند رومن گاري، با زباني مطايبه آميز، اعتراض را يکي از هنرهاي زيبا در جهان مدرن دانستهاند. السدر مکاينتاير، متفکر اجتماعگراي معاصر است که در عرصه فلسفه اخلاق و فلسفه سياست، آراي تأثيرگذاري دارد. مقصود من در اين نوشته، اين است که با استفاده از تلقي او از اعتراضات در جوامع امروزي، تحليلي از شرايط امروز ايران ارائه دهم.مکاينتاير معتقد است، اعتراضات در جوامع مدرن، بيانتهاست و کمتر شاهد آن هستيم که يک روند اعتراضي، بالاخره بتواند به فرجامي برسد و نتيجهاي حاصل کند. او بر آن است که اعتراض، در دوره مدرن، خصوصيت اخلاقي ويژهاي دارد و آن وجود ميزان بالايي از "انزجار" در آن است. گويي که لازمه اعتراضات، انزجاري بيپايان است. به زعم مکاينتاير، مناقشات اعتراضي در جوامع مدرن، به فرجا مي نميرسد، چرا که هيچکدام از طرفين درگير در مناقشه، هيچگاه نميتوانند و نميخواهند "شکست" را در هيچ حالتي بپذيرند، و دقيقا به همين خاطر، هيچگاه نميتوانند برنده يک مناقشه نيز باشند. چرا که شکست و پيروزي، در يک مناقشه اعتراضي، تنها هنگامي معنادار خواهد بود که طرفين بر اساس "منطق واحدي" عمل کنند که بر اساس آن منطق، بتوان طرفي را پيروز و طرف ديگر را شکستخورده دانست. اما مسئله اساسي بر سر همين منطق است. چرا که به نظر ميرسد طرفين مناقشه در اعتراضات امروز، اساسا اصرار دارند که منطق همديگر را از مواضع متفاوتي بنگرند و مآلاً نميفهمند، و در سطحي بالاتر، عليالاطلاق تلاشي هم براي فهميدن و بازشناسي همديگر نميکنند. اين اتفاق، به دليل چيزي است که مکاينتاير آن را "عاطفهگرايي" عصر مدرن مينامد. عاطفهگرايي يعني عملکردن صرفا بر اساس احساسات و عواطف شخصي و دروني و در نتيجه، ملتزم نبودن به منطقي بيروني.عاطفهگرايي، حاصل شرايطي است که در آن، هر کس صرفا بر اساس سليقه خود عمل ميکند. عاطفهگرايي، هنگامي همهگير ميشود که سيستمي معنابخش که بتواند "هدف" از فعاليتهاي گوناگون اخلاقي و سياسي را براي اعضاي جامعه روشن کند، کمرنگ شده، يا از ميان برود. مکاينتاير، که به احياي تفکر ارسطويي مشهور است، مانند ارسطو، اخلاق و سياست را از گوهري واحد ميداند و معتقد است که ميتوان با تحليل رويههاي اخلاقي در بين مردم يک جامعه، به تحليلي سياسي رسيد و بر عکس. بنابراين، وقتي خصوصيتي در فضاي اخلاقي يک جامعه، بروز ميکند، اين خصوصيت در عرصهي سياست نيز بازتاب پيدا خواهد کرد. حال وقتي "هدف" يا "غايت" از فعاليتهاي انساني کنار ميرود، کنشهاي انساني در ابهامي اخلاقي فرو ميرود. اين ابهام اخلاقي، در نوعي از سبک زندگي "دلبخواهانه" بروز ميکند. بدين معنا که در اين چنين وضعيتي، مبناي مبادرت يا اجتناب از اعمال نيز، ميل و سليقه شخصي خواهد بود. براي مثال، اگر فرد عاطفهگرا معتقد باشد که دروغگويي بد است، بد بودن دروغگويي نزد او نه به اين دليل است که دروغ طبق شرع يا چيزي مشابه آن، غير مجاز است، بلکه دليل دروغ نگفتن او، صرفا اين است که "به نظر او" دروغ گفتن کار خوبي نيست. شرايط عاطفهگرايانه اخلاقي، وقتي در حوزه سياسي بروز ميکند نيز حاصل مشابهي دارد. هر گروه سياسي، صرفا در جهت تحقق آنچه خود ميخواهد ميکوشد و در اين فرايند، ديگر دغدغه خوب يا بد بودن اعمال خود را ندارد. طبيعي است که در چنين شرايطي، مناقشات سياسي، بدون نتيجهاي قابل توجه، مداوما ادامه پيدا کند. دور نشوم... نزديک به دو سال است که ايران، صحنهي مناقشات و منازعات بوده است. چرا دو طرف درگير در ماجرا نتوانستهاند به منطقي مشترک و گفتگويي سازنده برسند؟ اين، در حالي است که فضاي اين مناقشات اعتراضي چنان از حدود اخلاقي خارج شده است که رهبر انقلاب در سخنراني اخير خود، مؤکدا و به شدت، هرگونه هتک حرمت و ناسزاگويي و بياخلاقي در گفتگوها و مباحثات سياسي را نهي کردهاند. اين، شايد گواه روشني باشد براي بياخلاقي روزافزوني که فضاي سياسي ايران را فرا ميگيرد، و حال، بايد به سوالاتمان، اين را نيزبيافزاييم که چرا اعتراضات بدون فرجام دو سالهي اخير، با چنين حجم بالايي از انزجار همراه بوده است؟ مايلم براي واکاوي اين فرايند، به سخن مکاينتاير بازگردم. مناقشات اعتراضي در جوامع امروزي به جايي نميرسند، چون هيچ کدام از دو طرف درگير، در هيچ حالتي شکست خود را نميپذيرند. واضحترين مصداق اين سخن، نپذيرفتن نتيجهي انتخابات، توسط کانديداي شکستخورده و جمعي از طرفداران او بود. چه چيز موجب ميشد تا براي اين گروه، نتيجهي انتخابات غيرقابل پذيرش باشد؟ آيا واقعا فرايند برگزاري انتخابات در ايران، اين همه غيرقابل اعتماد بوده است، يا مشکل را بايد در همان چيزي يافت که مکاينتاير نام "عاطفهگرايي" بر آن گذارده است؟ به گمان من، مورد دوم ميتواند راهنماي بهتري براي فهم شرايط امروز ايران باشد. "عاطفهگرايي" مشکل بزرگ اخلاقي فضاي سياسي امروز ايران است. چيزي که موجب شده است تا گفتگو و گفتمان و مناظره و روزنامه و مقاله و وبلاگ و سايت و سخنراني و...، به ناسزاگويي و تخريب از روي انزجار بيانجامد و امکان گفتگوي انتقادي را از ما سلب کند. قدس:پيشرو هستيم يا پيرو؟ «پيشرو هستيم يا پيرو؟»عنوان يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم بيژن نوباوه است كه در آن ميخوانيد؛رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير خود با رئيس و اعضاي مجلس خبرگان، مانند هميشه به نکات ارزشمندي اشاره کردند. نمي توان بدون در نظر گرفتن رهنمودهاي ايشان چه در ديدار اخير و چه در موارد قبل، حرکتي را آغاز کرد يا روندي را ادامه داد که شائبه حرکت جلوتر از رهبري را به ذهن متبادر کند. ايشان سالهاست در برهه هاي مختلف، ناجي جريانهاي فکري مختلف بوده و حجت را بر همه تمام کرده اند فرمايشهاي ايشان در موضوعهاي مختلف از جمله جنگ نرم، تهاجم فرهنگي، لزوم توجه به پيشرفت کشور در حوزه علم و فناوري، در يادها مانده است. رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي، در ديدار اخير خود با خبرگان هم بار ديگر مسير را يادآوري و تأکيد کردند: «اين پيام من است. هرگونه هتک حرمت و رفتارهاي غيراخلاقي و توهين آميز خلاف شرع، مخالف عقل سياسي و ضربه به جمهوري اسلامي است و خداوند را خشمگين مي سازد.» ايشان 2 عامل دروني و بيروني را در تضعيف الگوي جمهوري اسلامي مؤثر دانستند و افزودند: عامل دروني از جمله نقصها، کوتاهيها، کم کاريها، اختلافها، قدرت طلبي، بي سياستي و دنياطلبي در تخريب جمهوري اسلامي در چشمان ملتها، تأثير بيشتري دارد و اگر اين مسائل را مراقبت و علاج کنيم، عامل بيروني يعني تبليغات دشمنان با اراده خداوند خنثي خواهد شد. حضرت آيةا... خامنه اي، مسؤولان، زبدگان، برجستگان، روشنفکران، علما و همه افرادي را که قدرت تأثيرگذاري دارند، به مراقبت کامل و تلاش بيشتر براي رفع مسائل و عوامل دروني تضعيف جمهوري اسلامي، فراخواندند. ايشان در سخناني صريح خطاب به همه بويژه جوانان، افزودند: «پيام من به همه کساني که حرف مي زنند يا در مطبوعات، وبلاگها و محيط هاي ديگر مي نويسند، اين است که مخالفت کردن، رد کردن و محکوم کردن يک فکر سياسي و ديني، يک چيز است و ابتلاي به رفتار غيراخلاقي و دشنام و هتک حرمت چيز ديگر. من اين مسائل غيراخلاقي را قاطعانه و به طور کامل رد مي کنم و نبايد انجام شود.» پس از فرمايشهاي رهبر فرزانه انقلاب، اکنون اين مطالبه عمومي از همه دست اندرکاران مسائل سياسي و گروه هاي مختلف وجود دارد که براي عملياتي کردن اين ارشادات که به طور قطع حکم شرعي نيز محسوب مي شود، تمام همت خود را به کار گرفته و از شعله ور شدن آتش اختلافها و ايجاد بهانه براي دشمنان پرهيز کنند. پس از اين صحبتها، ديگر براي هيچ کس بهانه اي در توجيه حرکت خلاف خواست رهبري وجود ندارد. مسأله اين است که ما يا پيرو رهبري هستيم يا اين که مي خواهيم جلوتر از ايشان حرکت کرده و مصلحتها را خودمان تشخيص دهيم. اگر قرار است خودسرانه مصلحت سنجي کرده و راه را ادامه دهيم، قطعاً در مسيري قدم خواهيم گذاشت که دشمنان منتظر آن هستند. در طول تاريخ، هرگاه ملتي به هدفها و پيروزيهايي رسيده، نقش يک رهبر آگاه در آن انکارناپذير بوده است. انقلاب ما هم با رهبري امام راحل وقتي به پيروزي رسيد که همه ملت يکپارچه در پشت سر رهبري قرار گرفتند و با اشاره ايشان، راه و سرعت حرکت را انتخاب کردند. اکنون هم کشور ما توسط رهبري اداره مي شود که فرزانگي و آگاهي او به مسائل اسلامي و سياسي روز توسط هيچ کس قابل انکار نيست. لذا سؤال اينجاست که چرا عده اي به خود اجازه مي دهند تندتر از ايشان يا حتي کندتر حرکت کرده و از قافله انقلاب جا بمانند؟ مسأله تنها حرکت تندتر از رهبري نيست، بلکه بايد از ايشان هم عقب نيفتيم. همه به خوبي ماجراي فتنه سال 88 را به ياد دارند و در اين ماجرا ديديم که چگونه برخي از خواص عقب افتادند و با سکوت خود يا اظهارنظرهاي بي جا، آب در آسياب دشمن ريختند. لذا نکته مهم که به نظر مي رسد بايد بسيار به آن توجه کرد، حرکت متعادل در جهت ارشادات رهبر آگاه انقلاب اسلامي است؛ نه تندتر و نه کندتر. به طور يقين، رهبر فرزانه انقلاب بيش از همه بر مسائل اشراف دارند و اين موضوعي است که بارها ثابت شده است. به اين دليل، کندروي يا تندروي بخصوص از سوي جريانهاي منتسب به انقلاب، به هيچ روي پذيرفته شده نيست و حتي بايد از اين افراط و تفريطهاي گذشته توبه کرد. دشمن، شکست انقلاب را در تفرقه مي داند و يکي از راه هاي ايجاد تفرقه، شکل گيري گسست بين فرزندان انقلاب و حرکت بر مدار خودسري، کاهلي و حرکتهاي افراطي و تفريطي، بدون در نظر گرفتن فرمايشات دلسوزانه و پدرانه رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي است. مردم سالاري:آخرين سنگر «آخرين سنگر»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم مهدي قوامي پور است كه در آن ميخوانيد؛در حالي که به نظر مي رسد اصولگرايان در ميداني بدون يک رقيب جدي مي روند تا آخرين سنگرها را هم فتح کنند اما نشانه هايي از اختلاف از درون اين جناح که همواره تلاش مي کرد تا يک دستي اش را به رخ بکشد نمايان شده است. در واقع طيف حاميان دولت که طي سال هاي گذشته مجبور به تحمل انتقادات گاه و بي گاه برخي از چهره هاي مطرح از درون اردوگاه اصولگرايان بوده با نزديکي به انتخابات مجلس در صدد حذف اين چهره ها و حتي اصولگرايان سنتي شده است. اخبار غير رسمي حاکي از چانه زني ها و چالش هايي هر چند زود هنگام بر سر انتخابات مجلس سال آينده است. از نظر حاميان دولت زمان آن رسيده است تا بقيه اصولگرايان نيز از قطار قدرت پياده شوند تا حاکميتي يک پارچه شکل گيرد. در اين ميان اصولگرايان سنتي که تا ديروز بنا به دلايل مختلف حاضر به ديدن خطري که تهديدشان مي کرد نبودند حالا مجبورند براي ماندن در قدرت با همپيمانان ديروز خود به چانه زني بپردازند. اين در حاليست که آنان بارها بر اين نکته تاکيد و تاييد داشته اند که در به قدرت رسيدن دولت سهم و نقش به سزايي داشته اند. لذا اگر خيلي خوش بينانه به فضاي سياسي کشور نگاه کنيم و اين چالش ها را نوعي بازي براي گرم کردن تنور انتخابات مجلس در غياب يک رقيب جدي و واقعي ندانيم بايد بپذيريم که فضاي سياسي کشور آبستن تحولاتي جدي است که در آينده اي نه چندان دور رخ مي نمايد: تحولاتي که باعث شکاف عميق تر اصولگرايان سنتي از يک سو و طيف حاميان دولت از سوي ديگر خواهد بود. اگر چه از شدت چنين اختلاف و شکافي احتمالا با شيخوخيت برخي کاسته خواهد شد اما سوال اساسي اين است که آيا چنين اختلافي که اتفاقا در صحنه سياسي کشور مي تواند بسيار مهم باشد قادر خواهد بود تنور انتخابات را آن قدر گرم کند و چنان حساسيتي برانگيزد که مردم را به پاي صندوق هاي راي بکشاند ؟اين در حاليست که برخي از اصولگرايان معتدل تر با درک شرايط حساس و پيچيده کنوني کشور بارها بر اين نکته اذعان داشته اند که لازم است تا طيف اصلاح طلب نيز در فضاي سياسي کشور به نقش آفريني بپردازد. هر چند آنان نيز اين حضور را با اما و اگرها و شرط و شروط هايي همراه کرده اند ليکن همين اعتراف آنان نشان مي دهد که حداقل فايده حضور اصلاح طلبان فرصتي است تا اين اصولگرايان از حذف خود از قدرت جلوگيري کنند. لذا به نظر مي رسد هر چه به جلو مي رويم اصولگرايان سنتي از حذف اصلاح طلبان از ساختار قدرت بيشتر نگران مي شوند ليکن به نظر مي رسد که آنان زماني اين واقعيت را درک کنند که ديگر فرصتي براي جبران نداشته باشند و آن روز روزي است که خود نيز از قطار قدرت پياده شده اند . تهران امروز:مقصر کيست؟ «مقصر کيست؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم حسين احمدي است كه در آن ميخوانيد؛اعلام نمايندگان مجلس مبني بر تدوين تنخواهي دو ماهه براي معطل نماندن امور جاري کشور در ابتداي سال آينده و تصويب قانون بودجه کل کشور به نيمه دوم فروردين 90 ، قطعي شدن اداره کشور براي ماههاي آغازين سال جديد را بدون قانون بودجه بر همگان روشن کرد. اتفاقي که در طول حيات 32 ساله نظام جمهوري اسلامي براي دومين بار رخ ميدهد. پيش از اين و در سال 58 که کشور درگير تبعات به هم ريختگي نظام اداري کشور بود و هنوز نظام اداري جمهوري اسلامي به صورت کامل بر کشور مسلط نشده بود و به اصطلاح کشور در شرايط ويژه به سر مي برد به ناچار و به موجب مصوبه شوراي انقلاب يک بودجه چند دوازدهم در اختيار دولت وقت قرار گرفت و البته بلافاصله با آغاز سال سازمان برنامه و بودجه لايحه بودجه کشور را آماده تصويب کرد. از اينکه کشور در دو ماهه ابتداي سال 58 با بودجه چند دوازدهم اداره شد کسي خردهاي نگرفت چرا که شرايط ويژه بود و چارهاي جز ارائه بودجه چند دوازدهم وجود نداشت. به عبارت ديگر تصويب بودجه چند دوازدهم مخصوص شرايط خاصي است و البته اين شرايط تا امسال هم تکرار نشده است. حتي کشور که از سال 59 تا سال 67 درگير جنگ بود و زمان جنگ هم يک شرايط ويژه به حساب مي آيد اما با اين وجود هيچ وقت پيش نيامد که لايحه بودجه کشور به موقع آماده نشود و کشور هيچ سالي را بدون قانون بودجه آغاز نکرد. اما اکنون و کمتر از 10 روز ديگر سال 1390 را در شرايطي آغاز خواهيم کرد که کشور فاقد قانون بودجه است و معناي آن اين است که دولت اجازه درآمد يا هزينه حتي يک ريال را هم نخواهد داشت مگر اينکه از مجلس مجوز يک تنخواه را دريافت کند. ابتكار:افراطگرايي از مختار تا امروز! «افراطگرايي از مختار تا امروز!»عنوان سرمقالهِي روزنامهي ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن ميخوانيد؛بارها سخنان نغز و پندآموزي از بسياري از حکما و بزرگان شنيدهايم و آويزهي گوش خود کردهايم؛ اما تصور آن برايمان دشوار بود؛ چراکه هميشه بين نظر و عمل فاصلهها نمايان است. سخناني بدين مضمون که از تاريخ بايد پند گرفت يا فراگيري تاريخ ممکن است چراغي باشد براي آينده يا عباراتي ديگر. هرگز تصور نميکرديم که رخدادها و وقايع تاريخي با فاصلههاي زياد و در برهههاي زماني متفاوت، اينقدر مشابهت داشته باشند. شنبهشب قسمتي از سريال مختارنامه از شبکه 1 سيما پخش ميشد. بهطور تصادفي، اين قسمت از سريال به مسائل روز چنان مرتبط و شبيه بود که گويا اين فيلم براي عبرتآموزي و پنددهي درباره اتفاقات روز ساخته و پخش ميشود. در اين قسمت از سريال تاريخي، پديدهاي به نام «طرفداران افراطي» خودنمايي ميکرد. اين گروه از امير خود ميخواهند که اجازه دهند چنين و چنان کنند. وقتي مختار جلوي افراطگرايي آنها ميايستد، متهم به سازشکاري و... ميشود. جملاتي بدين مضمون به آنها گفته که ممکن است راهگشاي ما شود: «خطر افراطگرايي و کجانديشي از خطر اردوگاه دشمن کمتر نيست.» حال با ذکر اين مقدمه، به مسائل رخدادهاي جاري جامعه خود ميپردازيم.در چند روز گذشته، فيلمي درباره هتاکي عدهاي از افراطيون به دختر يکي از مسئولين ردهبالاي نظام پخش شد که صرفنظر از مرزهاي عقيدتي و سياسي، باعث انزجار و تنفر عموم نخبگان داخل و خارج کشور شد. دامنهي اين هتاکي و هنجارشکني به اندازهاي بود که علاوه بر اعتراض و واکنش بسياري از مراجع تقليد، هشدار بالاترين رده نظام سياسي، يعني مقام معظم رهبري را در پي داشت. با مشاهده اين فيلم و غور و جستوجو در تاريخ ميتوان دريافت که پديده موسوم به طرفداران افراطي پديدهاي بديع و نو نيست و گويا پاياني براي آن متصور نيست؛ اما مهار و کنترل آن مهم است. شکستن مرزها و حريمها نيز مربوط به امروز نيست. هنجارشکني اخلاقي سالهاست که زير پوست اين جامعه در جريان است. سالهاي متمادي است که آبروهايي هتک شد و حرمتهايي شکسته شد. اما چون اين آتش در خرمن ضعفا فروزان بود، اعتراضات و واکنشها نيز در سينهها حبس شد، تا اينکه امروز دامان خوديها را گرفت. اين جهان کوه است فعل ما نداهر زمان آيد نداها سوي ما رعايت حريمها و مرزهاي اخلاقي و انساني، خودي و غيرخودي نميداند و شکستن آنها حد و مرزي را نميشناسد. چهبسا کسانيکه امروز، خود دست به اين کار زدند، روزي دامان خود و خانوادههايشان را دربر بگيرد يا قربانيان امروز، خود بانيان ديروز بوده باشند. اي کشته که را کشتي تا کشته شدي زارتا باز كجا کشته شود، آنكه تو را كشت يکي از مراجع تقليد خاطرهاي را نقل ميکردند: روزي خدمت حضرت امام (ره) شرفياب شديم. امام (ره) به ما فرمودند: ادب را از دشمن ياد بگيريد. ببينيد نام ما را در رسانههاي خود چگونه با احترام ياد ميكنند؟ از حاجاحمدآقا سؤال كرديم مگر امام به رسانههاي خارجي گوش ميدهند؟ ايشان گفتند: بلي راديويي دارند که تمام راديوهاي بيگانه را بهدقت گوش ميدهند.لذا ما در طول عمر پُربرکت اين بزرگوار سراغ نداريم که در نکوهش ديگران جملهاي را با اگر ما خود را پيرو چنين رادمرد بزرگي ميدانيم که خود، سرمنشأ اخلاق و کمالات انساني بودند و هدف او نيز رساندن جامعه به اين کمالات بود، چگونه به خود اجازه ميدهيم که جلوتر از رهبران خود حرکت کنيم و فراتر از آنها گام برداريم. در مختارنامه طرفداران افراطي او را متهم ميکردند که مصلحتانديشي سياسي ميکند و اصول عقيدتي فداي مسائل سياسي ميشود. قطعاً کسانيکه به بالاترين ردهها و مناصب نظام سياسي ميرسند و به رهبري جامعه دست مييازند، از هوش و ذکاوتهايي بهرهمند هستند که بتوانند مصالح سياسي و عقيدتي را بيشتر از ديگران تشخيص دهند. آنهايي که با نام دفاع از انقلاب و ارزشها دست به چنين هنجارشکنيهايي ميزنند، اگر در رفتار و گفتار خود صداقت داشته باشند، هرگز نبايد فراموش کنند که رهرو هستند، نه رهبر. رعايت انضباط و هنجارهاي اخلاقي فيذاته ممدوح و ارزشمند است. آنها مصالحي نيستند که فقط به دليل مصالح نظام رعايت شوند، بلکه امورات اخلاقي، فضيلتهاي انساني مقدسي هستند که فراتر از هر دين و مکتبي هستند و زيربناي مشروعيت اديان بر پايه اخلاق استوار است که نظامهاي سياسي بايد مصالح حکومتي خود را بر پايه آن استوار سازند نه اينکه حفظ آنها به دليل مصالح سياسي ما باشند. شناختي که ما و دينداران از اسلام و اديان داريم، اين است که آنها را تکيهگاه اخلاق ميدانيم و دين را مهمترين عامل بازدارنده رذيلتهاي انساني و مهمترين ابزار اجراي فضيلتهاي اخلاقي ميشناسيم. مهمترين تکيهگاهي که دينداران به اسلام سياسي کردند، بعد اخلاقي آن بود ولاغير. قطعاً رواج هرجومرج اخلاقي باعث سستشدن باور مؤمنان در جامعه خواهد شد و اين گناهي نابخشودني است؛ زيرا نظم مستقر سياسي بر پايه آموزههاي ديني استوار است. فراتر از رهبري گامبرداشتن و افراطگرايي و هنجارشکني، زير سؤالبردن اقتدار نظام سياسي مستقر است. مگر نظام توانايي برخورد با افراد متخلف و منتقد و مخالف را ندارد که عدهاي خارج از سيستمهاي قانوني، خود رأساً اقدام ميکند؟ اينچنين رفتارهايي از سر درد و دلسوزي است و يا نشأتگرفته از هوي و هوس قدرتطلبي است. دستگاه قضايي کشور بايد در برخورد با اين پديدهها لحظهاي مماشات و درنگ از خود نداشته باشد؛ زيرا هرگونه اغماض از چنين وقايعي باعث بروز زمينههاي فضاسازي تبليغاتي عليه قوهقضائيه خواهد شد. ما امروز خود را وارث خون شهدايي ميدانيم که مهمترين وجه برجستگيشان اخلاقگرايي آنها بود، پس بياييم اخلاق را پاس بداريم. آفرينش:قيقه 90 بودجه! «قيقه 90 بودجه!»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛اکنون بيش از چند روز ديگر تا پايان سال جاري باقي نمانده است در اين حال امري که همچنان در هاله اي از ابهام به سر ميبرد سرنوشت بودجه سال آينده کشوراست بودجه اي که با تاخير 75 روزه دولت در ارسال لايحه بودجه ،اکنون نمايندگان مجلس را در برابر دو امر قرار داده است از يک سو اين دولت و مقامات دولتي هستند که مجلسيان و نمايندگان را مورد فشار زيادي قرار دادند كه اين لايحه را تا قبل از نوروز به تصويب برسانند و از سويي نيز اين امر به نگاه بسياري از کارشناسان و نمايندگان ناممکن و غير کارشناسي است . در اين بين هر چند برخي براين هستند که مجلس ميتوانست در فاصله چند هفته تا قبل از عيد جلسات علني را تعطيل كند و به صورت كاملا ويژه به بررسي بودجه بپردازد اما بايد گفت به راستي بررسي امر مهمي همچون بودجه ساليانه کشور نيازمند وقت و زمان کافي براي بررسي نيست و صرفا تصويب فوري و عجولانه آن در مجلس فرصتي براي نقد و نگاه هاي کارشناسانه باقي مي گذارد؟ در اين حال هر چند دولت و مقامات چندان نظر خوشي به استفاده از بودجه دو دوازدهمي براي دو ماه آينده سال 90 ندارند اما بايد گفت که با توجه به مشکلات پيش آمده و روند تاخير در ارائه بودجه نمايندگان معتقدند که مجبوربه تصويب بودجه به صورت دو دوازدهم هستند. در اين بين نيز بايد گفت که هر چند انتخاب هر رويکرد چه بررسي بودجه سريع تا آخر اسفند و چه انتخاب بودجه دو دوازدهمي پيامدهاي منفي و مثبتي را به همراه دارد اما بايد گفت به راستي پيامدهاي منفي انتخاب هر رويکرد متوجه کيست و آيا به راستي راهي براي جلوگيري از بروز چنين مشکلاتي وجود نمي داشت؟ .در اين ميان بايد در نظر گرفت که مسلما اگر نمايندگان بودجه را به صورت فوري و بدون كار كارشناسي رسيدگي کنند آسيب وپيامدهاي منفي بسياري دارد. دراين حال نيز هر چند خود انتخاب بودجه دو دوازدهم ممکن است برخي ناهماهنگي ها، سردرگمي ها ، پيامدهاي منفي برروي اقتصاد، بينظمي در امور مالي در کشور و... داشته باشد اما به نگاه بسياري آثار زيانبار احتمالي آن بسيار پايين تر از بودجه ساليانه و تصويبي بدون کار کارشناسانه است به عبارتي نمايندگان خود به انتخاب گزينه بد از گزينه بدتر رفته اند . در اين حال بايد گفت که اکنون بسياري از نمايندگان مجلس بر اين نظرند که بودجه دو ماه سال 90 از احكام بودجه سال 89 تبعيت كند حال پرسشي که براي بسياري از کارشناسان، افکار عمومي و شهروندان و..به وجود آمده است اين است که به راستي شرايط کشور ما چگونه است که بودجه ساليانه اش در اين مسير قرار گرفته است؟ . در اين بين هر چند ممکن است برخي اين امر را به پاي مجلس بنويسند نه پاي دولت اما مسلما دولت ميتوانست ساز و كارهايي بوجود آورد كه روند امور بدين گونه نشود و پيامدهايي منفي و احتمالي نيز براي کشور نداشته باشد. آرمان:بازهم ماهواره «بازهم ماهواره»عنوان سرمقالهي روزنامهي آرمان به قلم مصطفيايزدي است كه در آن ميخوانيد؛بازهم نيروي انتظامي تصميم گرفت در يک اقدام ضربتي، ديشهاي رديف شده بر بامهاي تهران و احيانا شهرهاي ديگر کشور را جمعآوري نمايد. بر اين اقدام نيروي انتظامي ايرادي وارد نيست، چرا که استفاده از تجهيزات دريافت برنامههاي بيگانه يا همان ماهواره، قانونا ممنوع است و قواي لشکري و کشوري به ويژه ناجا موظف به اجراي قانون هستند، اما اما اکنون نزديک به 15 سال است که بهرهگيري از ديش براي رويت کانالهاي تلويزيوني خارجي غيرقانوني است و مردم هم ميدانند ماهواره منع قانوني دارد و هم از آن به طرق گوناگون استفاده ميکنند. چرا؟در اينجا دو چرا؟ مطرح است. يکي چرا مردم... در اين مورد خلاف قانون عمل ميکنند؟ و چرا مردم آن هم در اين وسعت از ماهواره استفاده مينمايند؟ در حدي که وجود ديشها بر بامهاي عادي شده است. آيا در کشور ما موارد ديگري هم هست که اينگونه و در اين وسعت خلاف قانون عمل نمايند و در جامعه عادي شده باشد؟ جواب اين پرسش مثبت است. مثلا حمل مسافر توسط خودروهاي شخصي خلاف قانون و ممنوع است اما همگان ملاحظه ميکنند که تعداد شخصيهاي مسافرکش بيشتر از تعداد تاکسي و خودروهاي عمومي درونشهري و بين شهري است. با وجود اين نيروي انتظامي به ندرت با اين پديده برخورد ميکند. مگر اينکه خلاف ديگري اتفاق افتاده باشد. کاملا روشن است که مردم نياز به خودروهاي مسافربر، بسيار بيشتر از تاکسيهاي موجود دارند. از طرفي در شرايط بداقتصادي به ويژه براي حقوق بگيران، حمل مسافر يک درآمد محسوب ميشود که بسيار آبرومندتر از مشاغل کاذب است. عادي شدن بهرهگيري از ماهواره هم دو علت دارد. يکي نياز مردم به دانستن و نيز پر کردن اوقات فراغت و ديگر نداشتن چند رسانه رقابتي. وقتي مسئولان مملکتي اين دو علت را ميدانند، رغبتي به مقابله با ماهواره در خود نميبينند و ماموران مربوطه نيز عزم جدي براي جمعآوري ديشها ندارند، مگر مواقعي که به دلايلي، رسانههاي تصويري خارجي را محرک و مشوق بعضي از کنشها ببينند. در هر صورت مقوله ماهواره هم براي مردم و هم براي دولتمردان يک معضل است و براي برون رفت از آن بايد طرحي تازه آورده شود. مردم ما از طرفي نياز به شنيدن و ديدن برنامههاي گوناگون دارند و از طرفي ميل به پاگذاشتن روي قانون و مقررات ندارند. لازم ميدانم در اينجا به اين نکته اشاره کنم که به نظر من قريب به اتفاق خانوادههاي ايراني مايل به باز بودن پنجرههاي تلويزيون خود روي برنامههاي مبتذل نيستند و اگر علاقهاي به پيگيري مسائل سياسي و علمي نداشتند قطعا به خريدن تجهيزات ماهوارهاي همت نميکردند. نگارنده در طول مسئوليت اداري خود دوبار با موضوع ماهواره درگير بوده، يکبار قبل از تصويب قانون ممنوعيت آن در مجلس شوراي اسلامي و يک بار هم پس از آن. وقتي در جلساتي براي چگونگي جلوگيري از گسترش ماهواره بحث ميشد، بنده نظرم اين بود که مردم خودشان مواظب هستند که آثار بداخلاقيهاي ماهواره، دامن جامعه را نگيرد. به علاوه با تکنولوژي بايد به جنگ تکنولوژي رفت. اگر يک روز تجهيزات گيرنده از بامها به درون جعبه تلويزيون رفت چه بايد کرد؟ اين جلسات مربوط به17-16 سال قبل بود. اما بالاخره طرحي در مجلس به صحنه آمد و ماهواره ممنوع شد. پس از آن نيز در شبکه اول سيما مسئوليت داشتم که بايد براي صحه گذاشتن بر آنچه مجلسيان تصويب کردهاند برنامههايي توليد ميکرديم. براي اين امر چندين جلسه در دفتر بنده تشکيل شد اما به يک جمعبندي کلي براي چگونگي توجيه مردم دست نيافتيم، فقط قرار شد که ضرورت ارتقاي کيفيت برنامههاي سيماي جمهوري اسلامي و اشکالاتي که بر بعضي از برنامههاي ماهوارهاي وارد است به آگاهي مردم برسد. ماهواره خواه و ناخواه در ايران قانوني خواهد شد، همانگونه که به مدت 15سال داشتن ويدئو در ايران قدغن بود. ناگهان مقامات مربوطه فايدهاي بر ادامه ممنوعيت آن نديدند و آزاد شد. بنابراين ضرورت دارد در اين مورد طرح جديدي ارائه شود که هم مردم خلاف نکنند و هم نيروي انتظامي دچار دردسرهاي بيشتر نشود. حمايت:روز بزرگداشت شهدا و ارزيابي عملکردهاي ما «روز بزرگداشت شهدا و ارزيابي عملکردهاي ما»عنوان يادداشت روز روزنامهي حمايت است كه در آن ميخوانيد؛در تقويم ملي ايران روز 22 اسفند ماه همزمان با تاسيس بنياد شهيد انقلاب اسلامي با فرمان امام خميني(ره) به عنوان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:مطهري را بايد از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:مطهري را بايد از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ایرانیان
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:حركت از پله دوم !
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:حركت از پله دوم !
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح اموز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «زمين دشمن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح اموز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «زمين دشمن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهلان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: عراق، تصميم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهلان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: عراق، تصميم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ما و ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ما و ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «مولاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «مولاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: «خبرگان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: «خبرگان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پزرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: درس هايي از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پزرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: درس هايي از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:ايران ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:ايران ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها