واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وسوسه هاي مختص علم زدگيامروزه کمتر روزنامه اي را ميشود پيدا کرد که در لابه لاي صفحات آن آگهي هاي مختلفي از طرف موسسه هاي معتبر وغير معتبر درباره اعزام دانشجو به خارج از کشور نباشد. واين شايد نشان از ضعف سيستم آموزشي کشور وعدم اعتماد قشر تحصيل کرده وجوياي علم به پروسه آموزشي وپژوهشي وعلمي کشور داشته باشد! به اين معنا که افرادي که به انحاء مختلف به دنبال کسب علم ومعرفت هستند تصور ميکنند که در داخل کشور خودشان نمي توانند پتانسيل هاي علمي وظرفيت هاي دانشي خود را به منصه ظهور برسانند واين امر مستلزم آن است که حتما به کشور ديگري سفر کرده وبساط علم آموزي را در جاي ديگري بگسترانند.

حال اينکه اين طرز فکر ونگرش تا چه حد درست ومنطقي است نياز به بحث وگفتگو وتحقيق دارد. مسلما هر جامعه اي در زمينه هاي گوناگون داراي جنبه هايي از ضعف وکاستي ميباشد که اگر تلاشي در جهت رفع آنها نکند مسائلي اينچنيني باعث ميشود که کشور از نعمت وجود افراد با استعداد وتوانمند محروم شود. و درواقع ضرر اصلي متوجه کل جامعه خواهد شد , چراکه اين افراد که خود را در سطحي بالاتر از باقي اعضاء جامعه ميبينند ومطمئنا انتظار دارند امکانات وشرايط بهتري براي پيشرفت وترقي شان از سوي نهادهاي علمي وپژوهشي کشور مهيا شود, وقتي فضا را خالي از اين امکانات مي يابند راهي جز اقدام به مهاجرت به کشور ديگري که از ظرفيتهاي بيشتري برخوردار است نمي يابند.البته اين موضوع که کار آنها تاچه اندازه درست است محل بحث اين مقاله نيست, بلکه چرايي اين اقدام ضرورت گفتگو را ايجاب ميکند. مطمئنا شما هم خيلي اوقات شنيده ايد که دانشگاههاي کشورهاي خارجي هم چندان چنگي به دل نميزنند ولي تبليغ وترغيب اين دانشگاهها براي جلب وجذب دانشجويان نخبه از کشورهاي گوناگون چنان فريبنده و وسوسه کننده است که دل هر جوياي علمي را ميربايد.به راستي چرا در کشور ما که به لطف خدا در بسياري از زمينه ها در دنيا مطرح وصاحب نام شده است, نمي تواند نيازهاي جوانانش را که جوياي گوهر دانش هستند همانطور که خواهان آن هستند برآورده نمايد؟؟دانشگاههاي کشورهاي خارجي هم چندان چنگي به دل نميزنند ولي تبليغ وترغيب اين دانشگاهها براي جلب وجذب دانشجويان نخبه از کشورهاي گوناگون چنان فريبنده و وسوسه کننده است که دل هر جوياي علمي را ميربايد.براي مثال دعوت از اساتيد برتردانشگاههاي خارجي که داراي مقبوليت ومحبوبيت علمي بالايي هستند, ودرخواست تدريس از آنها براي مدت چند سال حتي به صورت آزمايشي خالي از لطف نيست. شايد اگر اين اقدامات صورت گيرد و اساتيد مجرب دانشگاههاي معتبر جهان وهمينطور امکانات پژوهشي وعلمي وحتي سفرهاي کوتاه براي کسب شناخت ومعرفت فراهم شود, ديگر شاهد مهاجرتهاي دائمي دانشجويان براي ادمه تحصيل نباشيم وجامعه هم ديگر براي هميشه از نعمت وجود اين افراد که مسلما روزي افتخار آفرينان ومايه مباهات کشورمان خواهند شد, محروم نميشود. البته خيلي از دانشگاههاي ما به دانشجويان بورسيه ميدهند براي تحصيل کوتاه مدت در يکي از دانشگاههاي خارج , که در اين حالت فرد ملزم ميشود بعد از اتمام دوره تحصيلي براي خدمت به کشورش باز گردد. ولي بعضا شاهد هستيم که افراد از اين برگشت خيلي رضايت ندارند وامتناع ميورزند ومسلما اگر به دلخواه خودشان باشد ترجيح ميدهند در همانجا بمانند, چراکه ميگويند در آنجا از امکانات رفاهي خيلي خوبي برخوردارند وبه قول خودشان به علم ودانش آنها بهاء داده ميشود.

البته شايد راست ميگويند ودر کشور ما دانشمندان مان هم رديف سياستمداران ومقامات وروسا و وزراء ما از رفاه وآسايش چنداني برخوردار نيستند ومطمئنا اين ظلمي است آشکار... چراکه دانش پژوهان هم با کلي زحمت ومشقت به جايگاهي دست يافته اند که شايسته تقدير وقدرداني است وبايستي دولت هر کشور آنقدر اين افراد را تامين کند که آنها دغدغه اي جز انتقال دانش وعلم خود به دانشجويان کشور نداشته باشند ونگران مخارج اوليه زندگي وتامين حداقل هاي مورد نياز خود نباشند وتمام قواي خود را براي ارتقاء سطح علمي کشور وبهره مند کردن جوانان از علم روز دنيا وهمه آنچه که در دانشگاههاي معتبر خارج فرا گرفته اند به کار گيرند. همه ما ميدانيم که اگر در کشور ما همه امکانات مورد نياز اين افراد تحصيل کرده فراهم شود, هيچگاه مهاجرت دائمي به کشورهاي دور ونزديک را به بودن در وطن وزادگاه خود که مسلما بيشتر ازهر آب وخاکي مايه ي آرامش وامنيت شان را مهيا ميکند, ترجيح نميدهند. اگر در کشور ما همه امکانات مورد نياز اين افراد تحصيل کرده فراهم شود, هيچگاه مهاجرت دائمي به کشورهاي دور ونزديک را به بودن در وطن وزادگاه خود که مسلما بيشتر ازهر آب وخاکي مايه ي آرامش وامنيت شان را مهيا ميکند, ترجيح نميدهند. پس شايد بشود اينطور تصور کرد که در بعضي موارد اين دولت است که حمايت لازم وکافي از اين افراد را به عمل نمي اورد وفقط دست کشورهاي ودانشگاههاي خارجي را براي جلب وجذب مغزهاي متفکر وتوانمند ما باز ميکند. البته اين مسئله – يعني مهاجرت هاي تحصيلي – از ابعاد گوناگون قابل بررسي است . براي مثال کساني که در کشورهاي ديگر براي مدت طولاني دوره ميبينند کم کم فرهنگ ومنش مردمان انجا را در وجود خود نهادينه ميکنند وبا خليقيات آنها خو ميگيرند وآن خواسته معروف انديشمندان دوران تحول فرهنگي کشورمان که ميگفتند بايد بومي سازي دانش وعلوم از بعد فرهنگي واجتماعي صورت گيرد, مجدد اهميت پيدا ميکند. چراکه هر فرهنگي زمانيکه متناسب با هنجارها ونرم هاي جامعه مقصد باشد ميتوان از آن به عنوان ارزش ياد کرد ودر غير اين صورت نوعي ضد ارزش محسوب ميشود وبه جاي اينکه خامعه را پله پله به جلو ببرد قدم به قدم به عقب ميراند. پس ميشود اينطور نتيجه گرفت که آنچه حائز اهميت است اين است که در جريان اين مهاجرتهاي تحصيلي تنها چيزي که با خود به کشورمان مي آوريم علم ودانش روز وفناوريهاي پيشرفته دنيا وبه قول شهيد مطهري فقط جنبه هاي مثبت وسازنده فرهنگ بيگانه باشد نه بعضا فرهنگ ضد ديني غربي که هدفش به خدمت گرفتن انسانها براي پيشرفت علم بدون در نظر گرفتن جنبه هاي انساني است , نه به خدمت درآوردن علم در جهت سعادت وسلامت انسانهاي سراسر کره خاکي...زهرا تعاليبخش اجتماعي تبيانلينک هاي مرتبط :• پشت پرده تحصيل در دانشگاه • آرام آرام تخصص به حاشيه مي رود • دانشگاه نرويد ، خوشبخت تريد!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]