واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رزمنده اي که امام پيشاني اش رابوسيدخاطراتي خواندني از ارتباط امام خميني (ره) با رزمندگانيک بار که ما در منزل مشغول بسته بندي آجيل براي اهدا به جبهه بوديم امام آمدند و بعد از نشستن با دست مبارک خود براي رزمندگان چند بسته آجيل پر کردند. خدمتشان گفتم: "اجازه بدهيد پشت اين بسته ها بنويسيم که اين آجيل توسط شما پر شده است چون رزمنده ها خوشحال مي شوند.
آنچه در ادامه مي آيد خاطراتي خواندني از ارتباط عاطفي امام خميني (ره) با رزمندگان اسلام است. خاطراتي که نشان از علقه و رابطه ولايي ما بين رزمندگان و امام راحل است که جا دارد در اين روزها که عطرآگين به ياد خميني کبير است به آنها بپردازيم : امام بسيجي ها را بيشتر از همه دوست داشتند :امام بيشتر از همه به بسيجي ها عشق مي ورزيدند و همواره با توجه و عنايتي خاص اخبار مربوط به پيش روي هاي آنان و ديگر نيروهاي اسلام را در جبهه هاي جنگ پيگيري مي کردند. يک گروه از کساني که در دعاهاي امام هميشه مورد توجه بودند، بسيجي ها بودند.(حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خميني- روزنامه اطلاعات- 19/3/69) ****** افتخارم اين است که بسيجي ام :عشق و علاقه وافر امام به رزمندگان اسلام خصوصاً بسيجي ها تا بدان حد بود که در يکي از پيام هايشان فرمودند: اميدوارم خداوند مرا در کنار شهداي جنگ تحميلي بپذيرد.( صحيفه نور، جلد 21) ***** امام شب هاي حمله تا سحر دعا مي کردند :از مواردي که من خود شاهد بودم اين بود که امام در شب هاي حمله رزمندگان تا سحر براي برادران رزمنده دعا مي کردند.(يکي از محافظين بيت امام- در رثاي نور- ص 63) ****** بعد از لحظاتي امام به حاج احمد آقا و آقاي انصاري که در کنار ايشان بودند آهسته چيزي گفتند. پس از اين ديدم آن ها شاخه هاي گلي را از زمين برمي داشتند و به امام مي دادند و ايشان با مهرباني و تبسم خاصي آن ها را به ميان جمعيت پرتاب مي کردندما افتخار مي کنيم :تازه عمليات غرور آفرين فتح المبين آغاز شده بود که با بيت امام تماس گرفتيم و اعلام کرديم وقت ملاقاتي را براي فرزندان بسيجي امام که براي اسلام و امت اسلامي با اين فتح عظيم افتخار بزرگي را آفريده اند اختصاص دهند. بلافاصله موافقت شد. قطاري آماده شد و رزمندگان با همان سر و وضع و لباس و کلاه و پيشاني بندهايي که داشتند از منطقه عملياتي به حسينيه جماران رسانديم. قبل از ملاقات برادر محسن رضايي فرمانده کل سپاه با اظهار تشکر از عنايت امام اين پيروزي بزرگ را به ايشان از قول تمامي رزمندگان اسلام تبريک گفته؛ بعد امام شروع به صحبت کردند. ابتداي صحبت ايشان به دليل گريه شوق و اشتياق بچه ها مرتب قطع مي شد جو ملکوتي و عرفاني خاصي فضاي حسينيه جماران را فراگرفته بود، امام هم ساکت مانده بودند و به شور و حال فرزندان رزمنده خود مي نگريستند. بعد از چند دقيقه صحبتشان را ادامه داده و فرمودند: ما افتخار مي کنيم که از هوائي استنشاق مي کنيم که شما از آن هوا استنشاق مي کنيد... بچه ها به محض شنيدن اين جملات که علامت تواضع آن بزرگ مرد به رزمندگان اسلام بود گريه هاي بلندي سر دادند. واقعيت اين بود که امام و رزمندگان همديگر را خوب مي شناختند و به هم عشق مي ورزيدند.(غلامعلي رجايي) *****
امام پيشاني رزمنده را بوسيدند :بعد از پيروزي عمليات والفجر 2 (عمليات منطقه حاج عمران) به محضر امام رسيديم. تعدادي از رزمندگان اسلام که در عمليات شرکت داشتند، افتخار ديدار با امام را در حسينيه جماران پيدا کردند. رزمندگان دسته دسته وارد حسينيه مي شدند و هر بار لحظاتي مداحي مي شد سپس بچه ها بعد از ديدار با امام جايشان را به ديگران مي دادند. مابين اين ديدارها يکي از رزمندگان پاک و مخلص بسيجي به نام مرتضي جاويدي که بعدها در زمره پاسداران کادر رسمي قرار گرفت از طرف فرماندهي محترم کل سپاه و اينجانب به عنوان اسوه رزمندگان به محضر امام معرفي گرديد. اين چهره دلاور که از خطه فارس (روستايي نزديک فسا) بود در اين عمليات در سمت فرماندهي يکي از گردان هاي تيپ 33 المهدي حماسه آفرين بود و حدود يک هفته در حالي که در محاصره تنگ دشمن بود راه حاج عمران به تنگه دربند را قطع کرده و زمينه پيروزي رزمندگان اسلام را فراهم کرده بود. بعد از معرفي جاويدي(که بعدها به فيض شهادت رسيد) سر و صورت و پيشاني و دست امام را بوسيد و آرام کنار فرمانده اش قرار گرفت. در اين لحظه صحنه جالبي رخ داد و آن اين بود که امام بزرگوار با آن قامت بلند و مبارکشان خم شده و به پيشاني آن بسيجي دلاور بوسه زدند. اينجانب از ديدن اين منظره عشق و علاقه عميق امام را به فرزندان بسيجي خود دريافتم. (سرتيپ علي صياد شيرازي- روزنامه رسالت- 6/7/71) ****** شما قلب پاکي داريد :وقتي فرمانده کل سپاه، سردار شهيد مرتضي جاويدي را به عنوان رزمنده و فرماندهي نمونه که نقش مهمي را در حفظ مواضع متصرفي نيروهاي اسلام در جبهه غرب داشت به امام معرفي نمود، امام خم شدند و پيشاني اين شهيد را بوسيدند و به او فرمودند: شما قلب پاکي داريد. قدر قلب پاک خودتان را بدانيد.(نقل از دفترچه خاطرات خانواده شهيد مرتضي جاويدي) ****** امام شاخه هاي گل را ميان افراد مي انداختند: يک بار که با جمعي از پرسنل نيروي دريايي ارتش در حسينيه جماران به محضر امام شرفياب شديم در ابتداي برنامه، گروه سرود و موزيک ارتش در حضور امام سرودي را اجرا کردند و بعد از آن پرسنل شاخه هاي گلي را که در دست داشتند به سمت جايگاه امام پرتاب مي کردند.بعد از لحظاتي امام به حاج احمد آقا و آقاي انصاري که در کنار ايشان بودند آهسته چيزي گفتند. پس از اين ديدم آن ها شاخه هاي گلي را از زمين برمي داشتند و به امام مي دادند و ايشان با مهرباني و تبسم خاصي آن ها را به ميان جمعيت پرتاب مي کردند.(تيمسار سرتيپ 2 زاهدي) ****** من گريه امام را چند بار ديده ام و هر بار موقعي بوده که در مورد اخلاص رزمندگان در جبهه و هيجان و فداکاري مردم با ايشان صحبت مي کرده ايم.(رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي)نمي خواهد بنويسيد :يک بار که ما در منزل مشغول بسته بندي آجيل براي اهدا به جبهه بوديم آقا آمدند و بعد از نشستن با دست مبارک خود براي رزمندگان چند بسته آجيل پر کردند. خدمتشان گفتم: "اجازه بدهيد پشت اين بسته ها بنويسيم که اين آجيل توسط شما پر شده است چون رزمنده ها خوشحال مي شوند. امام گفتند: نه، نمي خواهد.(زهرا مصطفوي- گلهاي باغ خاطره) ***** ساعت 2 نيمه شب ملاقات کردند :در ابتداي غائله کردستان، تعدادي از برادران گردان 2 يا 6 سپاه بودند که مي خواستند به منطقه کردستان اعزام شوند. خيلي دوست داشتند قبل از رفتن با امام ديدار کنند. نزديک نيمه شب بود که خدمت آقا عرض کردند که بچه ها مي خواهند به منطقه بروند و مشتاق ديدار شما هستند. ايشان با روي باز استقبال کردند و ساعت 2 نيمه شب يک عده از برادران آمدند و امام هم تشريف آورده و به احساسات آنان پاسخ دادند. (تيموري- از محافظين بيت امام)***** امام با شنيدن خبر اخلاص رزمندگان گريه مي کردند: من گريه امام را چند بار ديده ام و هر بار موقعي بوده که در مورد اخلاص رزمندگان در جبهه و هيجان و فداکاري مردم با ايشان صحبت مي کرده ايم.(آيت الله خامنه اي - روزنامه اطلاعات- 19/3/67) بخش فرهنگ پايداري تبيان منبع : سايت خبري انصار حزب الله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]