واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پرخوري عصبي نويسنده: محمدرضا دژکام تعريف پر خوري عصبي! مصرف دوره اي، کنترل نشده، جبري يا وسواس گونه و سريع مقادير زيادي غذا در يک دوره زماني کوتاه که با استفراغ عمدي، گرسنگي کشيدن يا ورزش سنگين به منظور پيشگيري از افزايش وزن دنبال گردد، پرخوري رواني يا عصبي ناميده مي شود. در طبقه بندي اختلال رواني و رفتاري که در سال 1992 توسط سازمان بهداشت جهاني (WHO) ارائه شد، با تعريف پرخوري عصبي به صورت زير، تشخيص آن ميسر گرديد: 1- اشتغال فکري پايدار با غذا که به پرخوري افراطي مي انجامد. 2- استفراغ عمدي و تخليه غذا براي اجتناب از اثرات چاق کننده آن. 3- ترس بيمارگونه از چاقي 4- اغلب، يک دوره قبلي بي اشتهايي « ناآشکار» در طبقه بندي اختلالات رواني و رفتاري، ميان پرخوري عصبي با وزن بهنجار تفاوت وجود دارد. علايم و نشانه هاي باليني پرخوري عصبي: در پرخوري عصبي يا رواني، شخص به الگوهاي خوردن غيرعادي خودآگاه روي مي آورد، از ناتواني در توقف خوردن مي ترسد، احتمال دارد افسرده و درباره رفتار خويش خود انتقادگر شود. در پرخوري، خوردن افراطي حداقل دو بار در هفته و دست کم به مدت سه ماه ادامه دارد و اغلب با استفراغ خودالقايي و رژيم منظم به منظور بحران پر خوري همراه است. بسياري از بيماران بي اشتها علائمي از پرخوري دارند، اما اين مشکل در افراد با وزن متوسط نيز رايج است. افراد پرخور معمولاٌ در نوعي رژيم کاهش وزن به سر مي برند و پرخوري بيانگر « از دست دادن مهار» است! آنها در زمان هاي خاصي پرخوري و بسياري از آنان غذا را پنهان مي کنند و مخفيانه مي خورند! بيشتر اين افراد، غذاهاي پر کالري مانند: سيب زميني، غذاي آماده، نان و شيريني را که خوردن آنها آسان است، انتخاب مي کنند. پرخوري اغلب هنگامي رخ مي دهد که شخص در خانه تنهاست و تلويزيون تماشا مي کند يا سرگرم ورق زدن مجله يا در اتومبيل و يا در رستوران است! افرادي که پرخوري عصبي دارند، معمولاً شيوه خوردن نامنظمي دارند؛ يک روز پرخوري مي کنند، روز بعد از خوردن امتناع مي ورزند و سپس دوباره پرخوري تکرار مي شود. ويژگي هاي روانشناختي پرخوري عصبي: خلق افسرده، عزت نفس پايين، خواب ناکافي، فکر کردن به خودکشي، مصرف دارو، شبه خودکشي، دزدي، از دست دادن وزن بدن، فقدان قاعدگي يا قاعدگي هاي نامنظم. شيوع پرخوري عصبي: اين اختلال اغلب در زنان جواني که اوايل دهه سوم زندگي هستند و از غير قابل کنترل بودن رفتار خود شکايت دارند، ديده مي شود. ارقام مربوط به شيوع پرخوري عصبي بستگي به جمعيت مورد مطالعه دارد. پر خوري عصبي در ميان زنان جوان آمريکايي، 2 تا 10 درصد گزارش شده است، ولي در دختران دبيرستاني انگلستان 1 درصد ديده مي شود! آغاز اين اختلال معمولاً بين سنين 18 تا 21 سالگي است و مراجعه به پزشک چند سال بعد صورت مي گيرد. نسبت مردان به زنان 1 بر 10 است و شيوع آن 1 تا 3 درصد زنان جوان گزارش شده است. عوامل ايجاد کننده 1- عوامل زيست شناختي: گفته مي شود که به دليل کم وزني يا خلق افسرده ناشي از اين اختلال، تغييرات غدد درون ريز، مشابه آنچه در بي اشتهايي عصبي ديده مي شود، روي مي دهد. مطالعات متابوليک نشان مي دهد که فعاليت و توليد و مصرف نوراپي نفرين و سروتونين پايين است. همچنين در سابقه خانوادگي افزايش افسردگي و چاقي وجود دارد. بسياري از اين بيماران افسرده اند. 2- عوامل اجتماعي: نشان دهنده اهميت لاغري از ديدگاه جامعه است. بيماران ميل به کمال طلبي دارند و پيشرفت گرا هستند! تنش خانوادگي، طرد شدن، در مبتلايان به بي اشتهايي رواني بيشتر ديده مي شود. 3- عوامل روانشناختي: اين بيماران در ارتباط با تقاضاهاي نوجواني دچار اشکال هستند؛ اما در مقايسه با بيماران مبتلا به بي اشتهايي رواني، خشمگين و تکانشگر مي باشند! آنها از ترک خانه پس از تکميل تحصيلات مي ترسند. علائم افسردگي و اضطراب، خطر خودکشي و سوء مصرف الکل در اين بيماران شايع است و يک سوم آنها دست به دزدي از فروشگاه مي زنند! الگوهاي خانوادگي پرخوري عصبي: پژوهش هاي متعدد فراواني فرآيند پرخوري عصبي، اختلالات خلقي، سوء مصرف مواد و وابستگي به مواد را در خويشاوندان بيولوژيک درجه اول مبتلايان به پرخوري عصبي نشان داده است. ممکن است نسبت به چاقي گرايش خانوادگي وجود داشته باشد، اما اين مسأله به طور قاطع تأييد نشده است. روش هاي درمان: هدف از درمان اين اختلال عدم گرسنگي دادن به خود، عدم پرخوري و استفراغ بعد از آن و پرداختن به مشکلات تعارض هاي خانوادگي و عزت نفس پايين است که با روش هاي زير مي توان به اين منظور دست يافت: 1- روان درماني: به طور کلي روان درماني حمايتي، همراه با آموزش بسيار مهم و سودمند است. خانواده يا گروه درماني هم مي تواند مناسب باشد. 2- بستري کردن در بيمارستان: در صورت عدم تعادل و همچنين ميل به خودکشي بستري کردن بيمار ضروري است. 3- رفتار درماني شناختي: در اين روش، به منظور بر هم زدن چرخه تغذيه آشفته و نامنظم، برنامه غذايي منظمي طراحي مي شود. هدف هاي رفتاري شامل از بين بردن دوره هاي پرخوري، جلوگيري از تخليه معده و ترغيب خوردن بموقع تعيين شده است. درمان شناختي ضمن برخورد با عوامل پرخوري، از طريق مساله گشايي به بررسي افکار منفي و عزت نفس پايين فرد مي پردازد. منبع: دنياي سلامت( شماره 61) ae
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1802]