واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قاپزنها Takers كارگردان: جانلوسنهاپ فيلمنامه: پيتر آلن، گابريل كاسيوس، جان لوسنهاپ و ايوريداف مدير فيلمبرداري: مايكل برت موسيقي: پال هاسلينگر بازيگران: كريس براون (جسي آتيكا)، هيدن كريستنسن (اي.جي)، مت ديلون (جك ولز)، مايكل ايلي (جيك ايتكا)، پال واكر (جان راهوي)، ادريس البا (گوردون جنينگز)، جي هرناندز (ادي هچر)، زويي سالدانا (ريچل جانسن) محصول 2010 آمريكا 107دقيقه ژانر: حادثهاي، تريلر، جنايي
خلاصه داستان گروهي از سارقان حرفهاي (جسي آتيكا، اي.جي، جان راهوي و گوردون جنينگز)، تخصصشان سرقتهاي عظيم است. آنها دست به چندين سرقت موفق از بانك زدهاند و چنان با مهارت اين سرقتها را انجام دادهاند كه هيچ ردي از خود به جاي نگذاشتهاند. اين جنايتكاران، سرقت را مانند يك برنامه تجاري ميدانند. نخست آنها نقش سرقت خود را با زمانبندي خاصي طرحريزي ميكنند، و با نهايت دقت ميكوشند تا اثري از خود به جا نگذارند. در مرحله دوم، آنها پولها را سرقت ميكنند، و در مرحله سوم، ميان سرقتها حدود يكسالي آفتابي نميشوند تا توجه را به خود جلب نكنند. آخرين سرقت آنها با موفقيت انجام ميشود كه دو ميليون دلار ارزش دارد. اما اين سرقت توجه افسر پليسي جسور به نام «جك ولز» را به خود جلب ميكند. اين پليس حتي زندگي شخصي، زن و فرزندش را هم فداي حرفهاش كرده است. عليرغم حمايتهاي كمي كه از سوي اداره پليس از او ميشود، جك ولز تصميم ميگيرد رد اين سارقان را دنبال كند. پيش از آنكه آنها سرقت بعدي را شروع نمايند. گروه به پاس موفقيت در آخرين سرقت، ضيافتي را برپا كردهاند كه سر و كله «گوست» يكي از اعضاي پيشين گروه پيدا ميشود، او تازه از زندان آزاد شده و پيشنهاد جالبي دارد. وي از دوستان قديمياش ميخواهد به ماشين مسلّحي حامل بيست ميليون دلار دستبرد بزنند. آنها آنقدر ثروت به دست خواهند آورد كه براي هميشه دست از دزدي بردارند. اما اين سرقت بايد ظرف پنجروز آينده انجام شود. اين با قواعد «سرقت» گروه همخواني ندارد. اما آنها ريسك را ميپذيرند و شروع به طرحريزي استراتژي خود براي دستبرد ميكنند. گروه نقشهاي ميكشند و ناخواسته با گروهي از سارقان روسي حرفهاي، متحد ميشوند. از سوي ديگر «جك ولز» شواهد گوناگوني را جمع كرده است كه او را به روسها ميرساند. درحقيقت جك ولز، آرامآرام به دستگيري اين گروه سارق نزديك شده است. در متن و حاشيه «قاپزنها» با بودجه سي و دو ميليون دلار تهيه شده است و پخش آن را كمپاني «اسكرين جمز» و «سوني» بر عهده دارد. «كريس براون» يكي از سرمايهگذاران فيلم است. داستان نگارش فيلمنامه از آنجا آغاز شد كه گابريل كاسوئس (بازيگر) شبي در سالن سينما ايدهاي به ذهنش ميرسد. او هيچگاه دست به قلم نشده بود. پس به سراغ «پتير آلن» ميرود. گابريل از آلن ميخواهد به اتفاق فيلمنامهاي درباره گروهي سارق حرفهاي بنويسند كه داراي تكنولوژي و شيوهاي ماهرانه در سرقت هستند. پس از پايان نگارش فيلمنامه، گابريل به سراغ بازيگري ميرود و قرار ميشود در نخستين تجربه كارگرداني «جان لوسنهاپ» (حبس) نقشآفريني كند. پس از آشنايي گابريل با لوسنهاپ، او درمييابد كه كارگردان فيلمنامهاش را يافته است. بنابراين فيلمنامه را به لوسنهاپ ميدهد تا بخواند و نظرش را بگويد. لوسنهاپ هم فيلمنامه را به مدير كمپاني «اسكرين جمز» ارائه ميكند و كليد توليد فيلم زده ميشود. «قاپزنها» از روز بيست و هفتم ماه «اوت» به پرده نمايش رفت و ظرف نه روز با فروش بيست و يك ميليون دلار مقام سوم جدول فيلمهاي پرفروش را به خود اختصاص داد. در مجموع منتقدان نگاه مثبتي به فيلم داشتند و تقريباً پنجاه امتياز از صد به فيلم دادهاند. جان لوسنهاپ با «حبس» پا به عرصه كارگرداني فيلم بلند گذاشت كه توليدي مستقل با موضوع زندان بود. «حبس» مورد توجه تماشاگران شهري قرار گرفت و در جشنواره فيلم تورنتو نيز به نمايش درآمد. لوسنهاپ متولد شهر ويرجينيا است. وي پيش از ورود به عرصه نويسندگي و كارگرداني، وكيل «وال استريت» بود. «قاپزنها» دومين تجربه فيلمسازي جان لوسنهاپ است. كريس براون، پيش از آنكه بازيگر باشد، آوازهخواني خوش آتيه است. وي پيشتر نيز در عرصه بازيگري تجربياتي پراكنده داشت.
نگاه منتقد مايكل فيليپس (شيكاگو تريبيون): «ده درصد براي مؤسسات عامالمنفعه عادي؟» من شيفته اين ديالوگ در ميان سكانسي هستم كه سارقان بانك در حال تقسيم پولهايشان هستند و نشان از خوشقلبي آنها دارد. اين ديالوگ به فيلم سارقانه سرگرمكننده، معمولي و پرهياهوي «قاپزنها» تعلّق دارد كه داستانش در شهر لسآنجلس ميگذرد و شخصيتها يكديگر را با نامهايي چون «چنگيزخان» و «حرفه ايتاليايي» صدا ميزنند. مت ديلون نوعي خويشتنداري حرفهاي به نقش كميسر پليس آورده است. او براي دخترش وقت ندارد چون در تعقيب گروهي از سارقان ماهر است. فيلمي با موضوع سرقت به كيفيت سرقتهاي فيلمنامه وابسته است و آنچه در «قاپزنها» به نمايش درميآيد، شبيه كاراتر قاپزنان است: پر سر و صدا و بيظرافت. اما سكانسهاي سرقت خوشساخت از آب درآمدهاند. جذّابيت فيلم از سكانس كليدي كه جنايتكاران مجبور به بداههسازي ميشوند، بيشتر ميشود. كمي بعد، زماني كه داستان شكل ميگيرد، كوچك ترين عوض گروه «كريس براون»، پليسها را در تعقيب و گريزي در مركز شهر لسآنجلس جا ميگذارد. به روشني اين سكانس روي دست صحنههايي شبيه در فيلمهاي «هويت بورن» «كازينو رويال» بلند ميشود. كريس براون بالاي كاپوت ماشين بالا و پائين ميرود. از روي پرچين ميپرد و هرگز چيزي مانع او نميشود. دوربين كارگردان، حركاتي چون رقص پا انجام مي دهد، تدوينگر (آرمن ميناسيان) سكانسها را مانند يك تخفيفدهنده هيجانزده قيچي مي كند. تقريباً شما نميتوانيد توضيح دهيد چه اتفاقاتي دارد ميافتد. اما تماشاگران فيلم را دوست داشتند، همانگونه كه از شليك ادريس البا به لباسهاي زيرش جيغ كشيدند. فيلمي چون «قاپزنها» ابداع جديدي نيست. بلكه داستانهاي بارها شنيده شده را با ضربآهنگ تند به نمايش ميگذارد اما آنچه «قاپزنها» را بهتر از حد متوسط در اين «ژانر» كرده، فريب كمتر تماشاگر است. خشونت فيلم از آن نوع وحشيگري كه در يك فيلم جنايي گاييريچي مانند «گلنگدن، قنداق، دو لوله تفنگ» (يا همين فيلم نمايشي اخيرش شرلوك هولمز) به چشم مي خورد، به مراتب كمتر است. «قاپزنها» يك وقتگذراني بيتكلّف است و من اين ويژگي را دوست داشتم. منبع:نشريه نقشآفرينان- ش67 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 571]