محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826191810
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمرين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: قاهره... دو قدم مانده به قدس«قاهره... دو قدم مانده به قدس»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم محمد ايماني است كه د آن ميخوانيد؛انتفاضه ملت مسلمان مصر به كجا ختم مي شود؟ و آتشفشاني كه در مصر طغيان كرده، چه نتايج بين المللي در پي خواهد داشت؟ اين دو پرسش آن قدر مهم بود كه به دستور كار چهل وهفتمين كنفرانس امنيتي مونيخ تبديل شد، جايي كه مقامات سياسي و امنيتي ارشد غرب فوريه هر سال در آن جمع مي شوند تا تحولات ژئوپولتيك قدرت را رصد كنند. حضور ايران در اين كنفرانس آن قدر مهم و تعيين كننده مي نمود كه اتحاديه اروپا در تصميمي اورژانسي و فوق العاده اعلام كرد ممنوعيت سفر دكتر صالحي به اروپا را لغو مي كند. اگرچه وزير خارجه ايران ضرورتي به حضور در كنفرانس امسال مونيخ نديد، اما لغو تحريم خودساخته از سوي اتحاديه اروپا واجد معاني فراواني بود.حضور ايران در كنفرانس امنيتي جهاني چه ضرورت ويژه اي داشت كه اروپا را مجبور كرد از مصوبه پرطمطراق تحريم عقب نشيني كند؟ آيا ايران در مذاكرات مهم اسلامبول، روي خوشي به طرف غربي نشان داده بود كه در جمع بندي هاي خود از آن به عنوان «مذاكرات مايوس كننده» ياد كردند؟ يا بر سر تحولات مصر و تونس و لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان كمترين همسويي وجود دارد؟ پاسخ سرراست اين است كه غرب ديگر نمي تواند ايران را ناديده بگيرد و پاي مباحثات و مذاكرات امنيتي در مقياس جهاني بدون حضور جمهوري اسلامي بنشيند. انتفاضه طوفاني مصر در نقطه تلاقي سه قاره آفريقا و آسيا و اروپا، اين ضرورت را دوچندان كرده بود.درباره 2 پرسش آغازين اين نوشتار پاسخ هاي متنوعي داده مي شود. در حالي كه رسانه هاي اصلي غرب از كابوس و هراس آشكار با مضمون «تبديل مصر به ايران دوم» سخن مي گويند اما رسانه هاي فارسي زبان آنها به انضمام رسانه هاي اقماري و محفلي وابسته به اپوزيسيون، تقلاي كميكي را آغاز كرده اند تا بگويند آنچه در مصر و تونس منفجر شده، «سياه دانه» است نه «باروت»! ابتدا كه مي گفتند انقلاب تويتري و جنبش اقتصادي است. پس از آن كه ديدند شعارها رنگ و بوي اسلامي دارد، حالا مي گويند جنبش مصر در صورت موفقيت تبديل به تركيه يا اندونزي دوم خواهد شد و نه ايران. همين جمعه گذشته در حالي كه خطبه روشنگر رهبر فرزانه انقلاب هنوز به پايان نرسيده بود، شبكه امنيتي پشت صحنه «شبكه عنكبوت» دستپاچگي به خرج داد و بيانيه اي چند سطري به نام «اخوان المسلمين» منتشر كرد تا اصطلاحا ناقه را در مناره پنهان سازد و ادعا كند «قيام مردم مصر، انقلاب اسلامي نيست و اخوان المسلمين نيز نه دنبال كسب قدرت است و نه برنامه اي براي اين كار دارد بلكه فقط خواستار اصلاحات است». راديو فردا و بي بي سي و صداي آمريكا و گويانيوز و جرس و ده ها شبكه به هم زنجير شده نيز بلافاصله همان كاري را كردند كه در جريان جنگ 22 روزه غزه(سال 2008 ميلادي) كرده بودند. آن زمان هم در حالي كه با خيانت مصر، صهيونيست ها مشغول نسل كشي در غزه بودند، خبر مجعولي در صفحه اول گويانيوز قرار گرفت كه از قول يك عضو بي نام حماس ادعا مي كرد در ماجراي عاشورا حق با يزيد بن معاويه بوده است! زبان بسته هاي شبكه عنكبوت آن روز هم به فرموده سيا و موساد قطار شدند.اما حقيقت ماجرا كدام است؟ انتفاضه مصر به كجا ختم خواهد شد؟ و آتشفشان آن مي تواند چه نتايج بين المللي به دنبال داشته باشد؟1- ژئوپولتيك قدرت در جهان به هم خورده است. 32 سال است كه جهان شاهد اين دگرگوني پيوسته و پرشتاب است. همين كنفرانس امنيتي مونيخ دست كم 6 سال است كه به عنوان ميزان الحراره و نبض اين جابجايي در ژئوپولتيك قدرت جهاني عمل مي كند. دامنه بحران و بي ثباتي سال به سال به اروپا نزديك تر مي شود. اگر 6 سال پيش موضوع عراق و افغانستان- صدها فرسنگ آن سوتر از اروپا- در دستور كار سياستمداران و مديران امنيتي غرب در مونيخ بود امروز تحولات تونس و مصر و لبنان در ساحل مديترانه و در جوار مرز آبي اروپا، خود را به كنفرانس مونيخ تحميل كرده است. 19 بهمن سال گذشته كه هنوز نه از مصر و تونس و الجزاير و اردن آشوب برخاسته بود، نه دولت دست نشانده حريري در لبنان به زير آمده بود و نه ايران هسته اي در جايگاه قدرت امروز قرار داشت، يك روزنامه آلماني به موقعيت غرب در كنفرانس چهل وششم مونيخ پرداخت. «دي سايت» درباره اين كنفرانس كه به ميزباني وزارت دفاع آلمان در هتل بايريش هوف برگزار شد، نوشت «ما در مونيخ مي توانيم نبض سياست جهاني را احساس كنيم. در بعضي سال ها اين نبض تندتر مي زند اما در سال 2010 وضعيت ديگري حكمفرماست. اتفاقات بسياري در حال پديد آمدن است. به خوبي قابل لمس است كه چگونه وزنه هاي قدرت در دنيا به آرامي جابه جا مي شوند. در مسئله افغانستان و مناقشات اتمي با ايران، غرب به تدريج به درماندگي خود پي مي برد. از طرفي غرب در حل مسائل خاورميانه نيز به بن بست رسيده است».يك سال بعد- همين پريروز- روزنامه هاآرتص پاي تحليل روزنامه آلماني را امضا مي كند و مي نويسد «دو فرآيند بزرگ يكي افول اقتدار غرب و ديگري انقلاب در كشورهاي عربي در جريان است. 40 سال ثبات مصنوعي در اين كشورها به هم ريخته و ناگهان انتفاضه سر برآورده است. اين صحنه مانند انتفاضه 1987 فلسطينيان است اما فروپاشي رژيم ها، يادآور آغاز زوال شوروي در اروپاي شرقي از دهه 1990 خواهد بود. انتفاضه 2011 حاكماني را به چالش گرفته كه به آمريكا متكي هستند. نظم 60 سال پيش به هم خورده است... اكنون اين اقتدار غرب است كه در ميدان التحرير قاهره به چالش كشيده مي شود.»2- ناخيك ناوت معاون پيشين سرويس جاسوسي اسرائيل (موساد) است. او سال هاي 1978 و 1979 به ايران آمد تا وضعيت اسرائيلي ها در ايران را بررسي كند. ناوت به تازگي و ضمن تحليلي كه در روزنامه هاي اسرائيل منتشر شده، به آن دو سفر و آثار انقلاب اسلامي اشاره كرده و يادآور مي شود «ماموريت من گردآوري و خارج كردن شمار زيادي از اسرائيلي ها بود كه در ايران به سر مي بردند. 22 ژانويه 1979 در سندي خاطرنشان كردم كه مفهوم به قدرت رسيدن خميني آن است كه حكومت جديد ايران نزاع فلسطيني- اسرائيلي را به عنوان دارايي خود فعال خواهد كرد. من با زحمت و با آخرين پرواز شركت هواپيمايي العال(EL AL) از ايران خارج شدم... ايران زير لواي اسلام بنيادگرا دستاوردهاي بسياري در خاورميانه داشته است. آنها اكنون در زمين لبنان و غزه بازي مي كنند. تا هنگام سقوط شاه، اسرائيل زاويه بالاي يك مثلث راهبردي در منطقه به اتفاق ايران و تركيه بود. امروز مثلث موجود، از ايران و تركيه و سوريه تشكيل شده است. آمريكا امروز ابرقدرتي است كه ضعيف شده و توان اثرگذاري او در منطقه كاهش يافته است. آمريكا اكنون در حال تكرار اشتباه ايران در مصر است.»مئير جاودانفر ديگر تحليلگر صهيونيست مقيم تل آويو است كه دورنماي تحولات را در گفت وگو با دويچه وله اين گونه توصيف مي كند «برخي محافل در اسرائيل معتقدند حتي اگر گروه هاي سكولار در مصر به قدرت برسند، سياست هاي ضد اسرائيلي اتخاذ خواهند كرد. گروه هاي سكولار هم قبلاً در تظاهرات عليه اسرائيل شركت كرده بودند. رسانه هاي اسرائيل نگران تقويت موضع حماس هستند. حتي گزينه اي مثل البرادعي هم مطلوب اسرائيل نيست و شخصيت سكولاري چون او هم احتمالاً اجازه خواهد داد تا سفارت ايران در قاهره باز شود و تغييراتي در روابط دو جانبه به وجود آيد. شايد مصر تبديل به تركيه دومي شود كه روابطش را با اسرائيل كم و با كشورهاي مسلمان، پررنگ تر كرده است.» همه اين تحليل ها در حالي است كه گيدو وستروله وزير خارجه آلمان به تازگي با همتاي اسرائيلي خود آويگد ور ليبرمن ديدار كرد و سپس گفت: «اسرائيل از اوضاع مصر بسيار نگران است و مي ترسد اسلامگرايان به قدرت برسند.»اينكه اسلامگراياني نظير اخوان المسلمين، همين امروز بتوانند به حاكميت برسند و حكومت اسلامي در مصر تشكيل شود يا نه، با همه اهميت، مسئله ثانوي است. مسئله اول در اين ميان اين است كه صهيونيسم جهاني يك دهه پيش- و تا همين چند سال گذشته- در عمق خاورميانه و در كشورهايي چون عراق و افغانستان مشغول جنگ و بحران سازي بود و امروز امواج زلزله و بحران را در آستانه دروازه هاي پايتخت خود (اسرائيل) حس مي كند. با اين اوصاف مي توان آينده اي را براي اسرائيل پيش بيني كرد و آن اينكه رژيم اشغالگر قدس، بدون جنگ و معارضه مستقيم از بين خواهد رفت يعني «مرگ شيرين و خاموش»- از نوع گاز گرفتگي!- در انتظار رژيم صهيونيستي است. واقعيت آن است كه اسرائيل در حال آب پز شدن در يك جنگ نرم و بي صداست، به سان قورباغه اي افتاده در ظرف آبي كه به تدريج دماي آن افزايش پيدا مي كند و جان او را مي گيرد. مشابه اين مرگ شيرين به سراغ سلطه بلامنازع آمريكا در خاورميانه رفته است. دقيقاً به اعتبار چنين فهمي از تحولات مصر بود كه رسانه وزارت خارجه اسرائيل روز جمعه اعلام كرد « تشكيل حكومت اسلامي، جزو مرامنامه اخوان المسلمين است. آنها مي گويند مسلمانان طبق وعده قرآن بزودي بر دشمنان غلبه پيدا خواهند كرد.»3- هر اتفاقي كه در قاهره بيفتد، مصر ديگر به دوره زماني 2010-1978 و به قبل از 2011 بازنخواهد گشت. اين صورت مسئله واقعي انتفاضه مصر است. تحولات مصر جديد به هر فرجامي بينجامد، به مصر مبارك و سادات- حاكميت زير سيطره آمريكا و اسرائيل و دشمن لجوج با جمهوري اسلامي- برنخواهد گشت. انقلاب اسلامي ايران قله انتفاضه اسلامي است كه براي رسيدن به آن بايد راه بسياري پيموده شود اما مهم اين است كه انتفاضه فلسطين و لبنان و مصر و اردن و يمن بر همين مبنا و در مسير هر چه رهاتر شدن و دورتر شدن از بلوك غرب حركت مي كند. اين حقيقت را كه در كابوس سران آمريكا و اسرائيل هويداست نمي توان با غوغاي رسانه اي شبكه هاي مقلد و پيرو سرويس هاي اطلاعاتي غرب پوشاند. مگر تبديل مصر جديد به تركيه- به فرض- كم مصيبتي براي آمريكا و اسرائيل است كه با يك كشتي مرمره، آبرويي براي تل آويو نگذاشت؟ تركيه اسلامگراي امروز، استخوان لاي زخم واشنگتن و تل آويو است يا مايه نگراني جمهوري اسلامي؟! شكستن محاصره غزه و گشايش بيشتر براي حكومت مردمي حماس، مايه ناراحتي جمهوري اسلامي خواهد بود يا اسباب دق مرگ كردن فتنه گراني كه هماهنگ با وزارت خارجه اسرائيل نه غزه نه لبنان را فرياد مي زدند؟ اين حقيقت را كه مهدي عاكف دبيركل پيشين اخوان المسلمين پس از جنگ 33 روزه گفت «الگوي مبارزاتي ما حزب الله لبنان و سيدحسن نصرالله است»، چگونه مي توان كتمان كرد؟ باروت كه با سياه دانه خواندن آن از خاصيت انفجاري و اشتعال سريع ساقط نمي شود، مي شود؟!آيا مي توان راه رخنه نسيم بيدارگر و جانبخش بهار را با بستن در و پنجره بست؟ يا با رفتن زير گليم، طلوع فجر را انكار كرد؟ اتفاقات مصر را به هر نحو كه تأويل كنند، فرقي در اصل قصه نمي كند. 32 سال پس از بهمن 1357، بهمن انقلاب در مصر عزيز به حركت درآمده است... كمي آن سوتر از بيت المقدس يا به قول اشغالگران، اورشليم. يادش به خير! تابستان 1385 وقتي حزب الله يكي يكي موشك ها را مي نواخت، رسانه ها تيتر مي زدند تل آويو 120كيلومتر... تل آويو 90 كيلومتر! دو سال بعد، حماس بود كه كابوس تل آويو شد و حالا، اين شمارش معكوس از قاهره- دروازه اصلي بيت المقدس و تل آويو- آغاز شده است. اكنون چه كسي مي تواند انكار كند آيت الهي جاري بر زبان سيدحسن نصرالله را كه گفت خانه عنكبوت، سست ترين خانه هاست. امروز كيست كه در زمين انقلاب اسلامي ايران بازي نمي كند؟ آمريكا، اسرائيل يا مبارك؟جمهوري اسلامي:فصل مشترك بحران جهان عرب«فصل مشترك بحران جهان عرب»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه رد آن ميخونيد؛اظهارات "باراك اوباما" رئيسجمهور آمريكا در اجلاس سالانه كنگره آمريكا، در واقع جمع بندي عملكرد يكساله دولتش در قلمرو مسائل داخلي و بينالمللي و اشارهاي به چشم انداز آينده بود. اوباما در اين زمينه تلاش كرد هيچگونه اشارهاي به وضعيت شكننده و متزلزل رژيمهاي عرب هم پيمان آمريكا در منطقه نداشته باشد اما در عوض بر روي "خطر ايران" مانور كند. وي سعي كرد شروطي را مطرح سازد و قدرت آمريكا را چنان به تصوير بكشد كه گويا هنوز در موقعيتي است كه ميتواند "بايدها و نبايدها" را براي ديگران فهرست كند!اوباما بعداً مجبور شد طي برنامههاي جداگانه شديداً از حسني مبارك رئيسجمهور مادام العمر مصر حمايت كند و حتي غيب گوئي نمايد كه وي با انجام برخي اصلاحات ميتواند به حاكميتش همچنان ادامه دهد. ولي مجدداً در اظهارنظرهاي بعدي، مواضعي دوپهلو و حمايتي كم رنگتر از مبارك اتخاذ كند. اوباما از مبارك بعنوان فردي وفادار به آمريكا و اسرائيل ياد كرد كه توانسته است خدمات ارزشمندي را نسبت به آمريكا و رژيم صهيونيستي ارائه نمايد و بقاي حكومتش نيز همچنان مورد نياز آمريكا و منطقه است. اين جملات اوباما اگرچه با اميد و هدف حمايت از مبارك عنوان شده ولي در اوضاع بحراني امروز مصر، اين اظهارات وي در مورد مبارك همچون بنزيني است كه بر روي آتش خشم عمومي مردم مصر پاشيده شود، اقدامي كه اوضاع را به زيان رژيم كمپ ديويدي قاهره تغيير داد و به نارضايتيها، بيش از گذشته دامن زد.برخي گزارشات رسيده حاكيست كه اين روزها مشاورين منطقهاي و بينالمللي در تلاشند تا بلكه بتوانند راهكارهاي تازه و كارآمدي براي رژيمهاي هم پيمان آمريكا در دنياي عرب مطرح و پيشنهاد نمايند تا بلكه از طريق بهرهبرداري از اين راهكارها بتوان فرصتي براي خروج رژيمهاي در معرض انقراض در دنياي عرب از بن بست ايجاد نمود و از آن بيشترين بهرههاي ممكن را برد.براي آنكه اين راهكارها موثر و كارآمد باشند، قطعاً بايد وضعيت امروز كشورهاي عرب هم پيمان آمريكا را آسيبشناسي كرد تا بحران كنوني به دقت ريشه يابي شود. طبعاً هر يك از رژيمهاي عرب دچار مسائل و مشكلات متعددي هستند و يقيناً مسائل و مشكلات عربستان با آنهمه درآمد ارزي با رژيمهاي مصر و يمن قابل مقايسه نيست كه در اين كشورها درآمد سرانه روزانه درحد يك تا دو دلار هم به سختي عموميت دارد. اما چرا انفجار عظيم اجتماعي در تونس را شاهد بودهايم و حال آنكه اوضاع اقتصادي تونس از مصر، به مراتب مناسبتر بود؟ براي يافتن پاسخ بايد در جستجوي علتي جديتر و مهمتر از اوضاع اقتصادي باشيم كه خون را در رگهاي ملتهاي مسلمان عرب منطقه به جوش آورده است. چرا كه پذيرفتني نيست اين جمعيت عظيم تظاهر كنندگان خشمگين براي دستيابي به وضعيت اقتصادي بهتر، خود را به كشتن بدهد و از مرگ استقبال كند.طبعاً با مرور كارنامه سياه رژيمهاي عرب هم پيمان آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه، بهتر ميتوان به رمز و راز قيام پرخروش ملتها پي برد و دريافت كه چرا آنها حتي به تغيير دولتها با حفظ ساختار رژيم مبارك و تونس، رضايت نميدهند و به چيزي كمتر از تغيير بنيادي ساختار اين حكومتهاي وابسته قانع نيستند.با اينهمه، در اينجا سئوال مهمي مطرح است و آن اينكه چرا حوادث تونس، يكباره باعث جوشش احساسات عمومي در مصر، اردن، الجزاير، يمن و... شده است؟ آيا ميتوان وجه مشتركي را در آن دسته از كشورهاي عرب يافت كه قيام همزمان آنها عليه رژيمهاي هم پيمان آمريكا و صهيونيستها را توجيه كند؟ آنچه اين روزها رخ ميدهد، شكست يك طرح مشترك است كه به طور همزمان در تمامي كشورهاي عرب هم پيمان آمريكا به اجرا درآمده و لاجرم، شكست و ناكامي آنهم قاعدتاً بايد در همه جا با واكنشي تقريباً مشابه و همزمان مواجه گردد. درك اين پديده چندان مشكل نيست كه آنچه شاهد آنيم، شكست كامل "اسلام ستيزي" در منطقه است كه در طول سه دهه، فصل مشترك عملكرد تمامي رژيمهاي متحد آمريكا در منطقه بوده است. نبايد از نظردور داشت كه آمريكا، اروپا و رژيم صهيونيستي در يك اقدام سازمان يافته براي دهههاي اخير پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران سعي داشتند اجماع كاملي را در جهت مقابله كشورهاي عرب عليه نهضتهاي اسلامي و حركتهاي اسلام گرايانه ايجاد نمايند و در هر كشور عرب و مسلمان، سدي در برابر مسلمانان و حركتهاي اسلامي بنا كنند. هيچكس فراموش نكرده است كه تمامي متحدان آمريكا در دنياي عرب مأموريت يافتند مقابله با حركتهاي اسلامي را سرلوحه سياستهاي خود قرار دهند و سركوب اسلام گرايان را "اولويت نخست" خود اعلام كنند. در اجراي همين سياست بود كه دستگاههاي امنيتي دنياي عرب مأمور شناسائي، دستگيري و سركوب فعالان اسلامي شدند. وقتي تمام كشورهاي عرب متحد آمريكا براي اجراي اين طرح، تمامي توان و ظرفيت و استعدادهاي خود را به كار ميگيرند و از مسائل مهم و حياتي كشور غافل ميشوند، طبيعي است كه با تحليل رفتن توان و قدرت آنها منطقه در مسيري برگشت ناپذير قرار گيرد و ملتها به چيزي كمتر از نابودي كامل و قطعي رژيمهاي سركوبگر و ضد مردمي رضايت ندهند. آنچه طي روزهاي اخير در مصر و تونس رخ داده، مولفههاي قدرتمندي براي اثبات همين موارد است.1 - نخستين حركتي كه ملتهاي مصر و تونس در فضاي آزاد و اعتراض از خود به نمايش درآورده اند، برپائي نماز و نشان دادن علائم مذهبي همچون "قرآن" بوده است.2 - هم رژيم تونس و هم رژيم قاهره در عين آنكه ادعا كردهاند صداي ملت را شنيده اند، اما همچنان با توسل به بازوي نظامي رژيم در فكر سركوب مردم و ريشه كن ساختن انديشه قيام عليه رژيم جنايتكار هستند.3- عملكرد اين رژيمها حتي در همين روزهاي بحراني به خوبي نشان ميدهد كه آنها قابل اعتماد نيستند. رژيم مبارك اگرچه مدعي است كه خواهان تغيير است ولي "عمر سليمان" رئيس سازمان سركوبگر امنيتي را ارتقاء مقام داده و در موضع "معاون رئيس جمهور" مجوز سركوب مردم و نابودي قيام را در اختيار وي گذاشته است. البته اين يك گزينش چند منظوره است تا درصورتي كه عمر سليمان نتواند به هدف اول دست يابد در مرحله دوم براي انتقال قدرت از مبارك به يك مهره ديگر مورد اعتماد آمريكا و رژيم صهيونيستي از وي استفاده شود.4 - اگر آمريكا و صهيونيستها تا اين اواخر در پشت درهاي بسته به رژيمهاي مرتجع عرب، امر و نهي ميكردند و بايدها و نبايدها را به آنها ديكته ميكردند، امروزه وقاحت را به حدي رساندهاند كه از طريق رسانهها براي رژيمهاي عرب، "دستورالعمل" صادر ميكنند. دوستان و دشمنان آنها را مطابق ميل خود فهرست مينمايند و با گستاخي اعلام ميكنند كه نبايد به فعالان اسلامي، ميدان بدهند.5 - رژيمهاي عرب نيز حتي در آستانه سقوط از خوش خدمتي براي آمريكا و صهيونيستها دست برنمي دارند و مبارك درتماس تلفني با "نتانياهو" نخستوزير رژيم صهيونيستي به وي اطمينان ميدهد كه نخواهد گذاشت منافع صهيونيستها در مصر خدشهدار شود و حوادث تونس در مصر تكرار گردد!6 - خط و نشان كشيدن آمريكا و صهيونيستها و رسانههاي غربي عليه اسلام گرايان به خوبي نشان ميدهد كه غرب از آن بيم دارد كه سير تحولات به نفع مسلمانان تمام شود و در واقع جبهه استكباري، "اسلام گرائي" را جبهه مقابل خود ميداند و دقيقاً رژيمهاي سركوبگر را عامل دست نشانده و گوش بفرمان خود ارزيابي ميكند. تصادفي نيست كه اوباما، قبل و بعد از سخنان مبارك با وي تماس ميگيرد و مرتباً به وي وعده حمايت ميدهد كه مبادا فرار كند و اوضاع را به حال خود رها نمايد.بدين ترتيب كاملاً آشكار است كه آنچه در منطقه شاهد هستيم، "شكست توطئه اسلام ستيزي" در دنياي عرب است و در واقع ملتهاي عرب عليه اسلام ستيزي و عوامل سركوبگر حاكم، قيام كردهاند. اوباما و دستيارانش تصور نكنند گويا با حمله به ايران و ادعاي خطرآفريني ايران و معرفي ايران به عنوان يك خطر و سرپوش گذاشتن بر "خطر اسرائيل"، گام مهمي برداشتهاند. بلكه برعكس با اين نشانهگيريهاي ناشيانه، ابعاد آسيب پذيري طرحهاي سياه استعماري را آشكار ميسازند و به طور ناخواسته به ملتها ميفهمانند كه اگر راه نجات را جستجو ميكنند و اگر خواستار عزت و استقلال و سربلندي هستند بايد همان شجاعت و رشادتي را نشان دهند كه در دهه فجر 1357 از جانب ملت ايران به نمايش درآمد و رژيم ستم شاهي براي هميشه به گورستان تاريخ سپرده شد. اين همان سرنوشتي است كه در انتظار رژيمهاي مجري طرح اسلامستيزي در دنياي عرب نيز هست. رسالت:جنگ اراده ها در مصر«جنگ اراده ها در مصر»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد؛پس از جنگ جهاني اول و شکست امپراتوري عثماني دول انگليس و فرانسه رياکارانه کوشيدند با قرار داد سايکس-پيکو در 1916و تجزيه عثماني هويت هاي جديدي را در منطقه خاورميانه به وجود آورند. هويت هاي ناسيوناليستي، سوسياليستي، پان عربي، لائيک و ... بخشي از شناسنامه هايي است که غربي ها براي کشورهاي خاورميانه دست و پا کردند اما به موازات اين حرکت همواره کوشيدند بر هويت اصيل اسلامي اين کشورها سرپوش بگذارند و نهضت بيداري اسلامي را به انحاي مختلف سرکوب کنند.جنگ اراده ها در مصرپس از جنگ جهاني اول و شکست امپراتوري عثماني دول انگليس و فرانسه رياکارانه کوشيدند با قرار داد سايکس-پيکو در 1916و تجزيه عثماني هويت هاي جديدي را در منطقه خاورميانه به وجود آورند. هويت هاي ناسيوناليستي، سوسياليستي، پان عربي، لائيک و ... بخشي از شناسنامه هايي است که غربي ها براي کشورهاي خاورميانه دست و پا کردند اما به موازات اين حرکت همواره کوشيدند بر هويت اصيل اسلامي اين کشورها سرپوش بگذارند و نهضت بيداري اسلامي را به انحاي مختلف سرکوب کنند.اما در آغازين سال دهه دوم قرن بيست و يکم جهان شاهد خيزش يک حرکت اصيل اسلامي در منطقه خاورميانه است که به تعبير رهبر معظم انقلاب يک "زلزله واقعي" در منطقه است و نشان دهنده بيداري اسلامي است.آيت الله خامنه اي در بخش عربي خطبه هاي مهم نمازجمعه اين هفته تهران با بيان اينکه "در هر قيام مردمي، جنگ واقعي بين ارادهها است. هر طرفي كه مصممتر باشد و سختيها را تحمل كند پيروز قطعي است." برخي از موانع و آسيب هايي را که حرکت مردمي و اسلامي مصر و تونس را تهديد مي کند و مي تواند مانع از رسيدن اين انقلابات به نتيجه اصيل شود را افشا و تبيين نمودند که در ادامه به آنها مي پردازيم.1- ايجاد ياس و نا اميدي در بين مردميکي از توطئه هايي که دشمنان منطقه در مقابله با حرکت مردمي و اسلامي مصر و تونس دنبال مي کنند ايجاد نااميدي از تغييرات انقلابي در بين مردم است. در مصر غرب اگر چه به اين نتيجه رسيده است که "حسني مبارک" بايد برود اما با دست دست کردن در پي خريدن زمان است. در تونس نيز با روي کار آمدن يک دولت انتقالي از بقاياي "بن علي" و ايجاد يک سلسله تغييرات سطحي همين پروژه به نحو ديگري دنبال مي شود.طولاني شدن زمان اعتراضات علاوه بر تاثيرات فرسايشي آن و ايجاد نااميدي در بين مردم زمينه را براي تدارک هر چه بهتر غرب براي آينده کشور مصر و تونس فراهم مي کند. مهم اين است که اميد مردم منطقه به تغييرات و انقلاب نبايد از بين برود. دستاوردهاي انقلاب در مصر و تونس را بايد محافظت کرد و مانع از روند بازگشتي به نقطه صفر شد.2- تجهيز مزدوران امنيتي به منظور ايجاد هرج ومرجيکي ديگر از ترفندهاي دشمن در مواجهه با حرکت مردمي منطقه به خصوص در مصر تجهيز مزدوران امنيتي براي برخورد با مردم تحت عنوان" هواداران جريان حاکم" است. اين موضوع يکي از مضحک ترين توطئه هايي است که در رسانه هاي همسو با دشمن مثل بي بي سي، فاکس نيوز، سي ان ان و... دنبال مي شود. چرا که در منطقه همه مي دانند رژيم استبدادي مبارک از حداقل پايگاه اجتماعي برخوردار است. در همين راستا دشمن با توزيع غذاي مسموم بين تظاهر کنندگان مصري در ميدان التحرير، سازماندهي گروهي از افراد براي حمله به مردم، دستور به ارتش براي عدم حضور در درگيري هاي ميدان التحرير سعي دارد به نوعي به هرج و مرج و از هم گسيختگي در بين تظاهر کنندگان دامن بزند. 3- ايجاد تفرقه و بر هم زدن يک پارچگيدامن زدن به نقاط افتراق و مطرح كردن شعارهاي انحرافي يکي ديگر از توطئه هاي دشمن در برخورد با انقلاب مصر و تونس است.در تونس دشمن سعي دارد اسلام گرايي مردم را به حوزه هاي فردي محدود کند و مانع از حضور اسلام در اجتماعات و عرصه تصميم گيري گردد. در مصر طي چند روز گذشته دشمن تلاش کرده شعار "الشعب يريد اسقاط النظام" را به "الشعب يريد اسقاط الرئيس" تغيير دهد. اين پروژه مسير آمريکايي خود را طي مي کند که خواهان اصلاحات در مصر و تونس است و نه انقلاب. اما مردم مصر و تونس با اتحاد حول محور دين خواهي مي توانند بر اين توطئه پيچيده فائق آيند. "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا"4- همنوايي دشمن با مردم به منظور چهرهسازيطولاني شدن تحولات و عدم خروج مبارک از مصر نشان مي دهد غرب علي رغم پذيرش اين واقعيت که رئيس جمهور خائن مصر بايد برود اما درصدد است با سوزن باني تحولات مصر کارکردهاي مبارک را در اين کشور حفظ کند. چهره سازي و مطرح کردن چهرههاي بدسابقه و نامطمئني چون عمر سليمان، محمد البرادعي و حتي عمرو موسي در همين راستا صورت مي پذيرد. دولت آمريکا از زمان جرج بوش پسر يک سلسله تحولات را در مصر مديريت کرده است. انقلاب اخير مصر اگر چه از جنس اصلاحات آمريکايي نيست اما آنها درصددند فشنگ اصلاحات را در تفنگ انقلاب بگذارند.ادامه دارد...سياست روز:خاورميانهاي با الگوي اسلامي«خاورميانهاي با الگوي اسلامي»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم علي تتماج است كه در آن ميخوانيد؛باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در حالي وارد كاخ سفيد شد كه وي نيز مانند ساير سران آمريكا، ادعاهايي را در زمينه خاورميانه نوين مطرح كرد. البته وي براي جلوگيري از رسواييهاي گذشته آمريكاييها عنوان خاصي را براي اين مهم در نظر نگرفت و صرفا از دگرگوني گسترده در ساختار منطقه سخن گفت.وي در ادعاهاي خود چنان مطرح ميكرد كه براساس سياستهاي جديد ميتواند چند اصل را در منطقه اجرايي سازد.اولا با توجه به سياستهاي دوران بوش به ويژه جنگ افغانستان و عراق و عدم توجه به وضعيت فلسطين ، ملتهاي خاورميانه به كلي از آمريكا دور شده و ديگر توجهي به سياستهاي آن نداشتهاند. اوباما مدعي بود كه ميتواند بار ديگر به احياي جايگاه آمريكا در منطقه دست يابد و به اصطلاح خاورميانهاي آمريكايي را محقق سازد.ثانيا از ديگر ادعاهاي اوباما را مقابله با جبهه مقاومت تشكيل ميداد.وي مدعي بود كه با سياستهاي گسترده به مقابله با جبهه مقاومت شامل ايران، سوريه، لبنان و فلسطين خواهد پرداخت.ثالثا اوباما مدعي بود كه خط سازش با محوريت رژيم صهيونيستي و برخي متحدان عربي خود را تقويت و آنان را در مسير سياستهاي خود به كار خواهد گرفت.هرچند كه اوباما در 2 سال رياست جمهوري خود تلاش داشت تا به اصطلاح خاورميانهاي مد نظر آمريكا را ايجاد كند اما روند تحولات نشانگر دگرگوني كلان در اين ساختار و به نوعي تشكيل خاورميانهاي است كه بسياري از ناظران سياسي آن را خاورميانه اسلامي مينامند. اكنون خاورميانه داراي شرايطي خاص ميباشد كه عبارتند از.1- به رغم ادعاهاي آمريكا مبني بر تاثيرگذاري بر ملتهاي منطقه در جهت منافع آمريكا نه تنها اين ادعا محقق نشده بلكه ملتهاي منطقه مغاير با سياستهاي آمريكا پيش رفتهاند. حركت ملتهاي عربي به سمت حمايت از مقاومت و سرنگوني دولتهاي وابسته به غرب و صهيونيستها، نمودي از اين مسئله است. نمود عيني اين مهم را در قيامهاي مردمي در اردن، يمن، مصر، عربستان و حتي در كشور آفريقايي تونس ميتوان مشاهده كرد. هر چند كه محافل رسانهاي و سياسي غربي ادعا دارند كه اين اعتراضها بيشتر براي امور سياسي و اقتصادي است اما بررسيها نشان ميدهد كه بخش عمدهاي از اين تحركات در چارچوب نارضايتي مردمي از سياستهاي دولتمردانشان در قبال آمريكا و رژيم صهيونيستي ميباشد. مردم منطقه از نفوذ آمريكا و صهيونيستها در كشورهايشان با نوعي سرخوردگي مواجه شدهاند، لذا تلاش دارند به هر نحو ممكن از اين وضعيت رهايي يابند كه بخشي از آن را در اعتراضهاي مردمي ميتوان مشاهده كرد.2- از ديگر نشانههاي خاورميانه اسلامي و شكست پروژههاي آمريكا را در تقويت جبهه مقاومت ميتوان مشاهده كرد. زماني آمريكا معدود كشورهايي مانند ايران، سوريه، لبنان و فلسطين را جبهه مقاومت ميناميد ولي اكنون شاهد ورود بسياري از كشورها از جمله عراق، تركيه و قطر در اين جمع ميباشيم در حالي كه 95 درصد ملتهاي منطقه نيز بر ادامه راه مقاومت تاكيد ميكنند.3: اوباما در دو سال رياست جمهوري خود با اختصاص نمايندگان ويژه براي خاورميانه و به حركت درآوردن خط سازش ميان تشكيلات خودگردان و برخي كشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي سعي كرد تا ضمن ارتقاي جايگاه خود به عنوان ناجي صلح در منطقه به تقويت خط سازش نيز بپردازد. پس از دو سال فعاليت از يك سو روند سازش با شكست مواجه شده كه نتيجه آن را در تعليق مذاكرات ميتوان مشاهده كرد و از سوي ديگر حاضران در خط سازش شامل ابومازن، ملك عبدالله دوم، مبارك و ... اكنون در مسير زوال و حذف از صحنه قرار گرفتهاند. به عبارت ديگر خط سازش كه آمريكا براي خود ترسيم و بر آن سرمايه گذاري كرده بود، نه تنها نتوانست اهداف و خواستههاي آمريكا را محقق سازد بلكه هر روز چالشهاي جديدي را براي اين كشور به همراه داشته كه نمود آن را در تزلزل بيشتر رژيم صهيونيستي و چالشهاي پيش آمده براي برخي كشورهاي عربي متحد آمريكا ميتوان مشاهده كرد.نكته قابل توجه آنكه چالشهاي اجتماعي ايجاد شده در برخي كشورهاي عربي در همان كشورهايي است كه آمريكا از آنها به عنوان خط سازش و متحد خود ياد ميكرد و تلاش داشت تا از آنها در جهت رسيدن به منافع خود بهرهبرداري كند.در جمع بندي كلي از تحولات منطقه ميتوان گفت كه برخلاف ادعاهاي آمريكا نه تنها روند تحولات در چارچوب منافع اين كشور پيش نرفته بلكه در مسير كاملا مغاير با خواستههاي واشنگتن بوده كه تزلزل بيشتر آن را به نمايش ميگذارد.چنانكه جهانيان اذعان دارند، منطقه در مسير خاورميانه جديد در حال حركت است اما نه خاورميانهاي با معيار آمريكايي، بلكه خاورميانهاي با معيار اسلامي كه اساس آن را بيداري ملتها براي احياي آرمانهاي اسلامي، مقابله باآمريكا و رژيم صهيونيستي و حمايت كامل از مقاومت تشكيل ميدهد. خاورميانهاي كه به صراحت ميتوان آن را نشانهاي بر شكست سنگين 2 سال فعاليت اوباما در خاورميانه دانست كه ابعاد آن در آينده نيز ادامه خواهد يافت. تهران امروز:چرا نامهنگاري!؟«چرا نامهنگاري!؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز است كه در آن ميخوانيد؛نامه رئيسجمهور به مجمع و نمايندگان مجلس و متعاقب آن جوابيه چهارتن از نمايندگان شاخص به رئيسجمهور و اخيرا جوابيه مجمع تشخيص به رئيسجمهور بيانگر آن است كه فرآيند تصميمسازي و تصميمگيري در سطوح بالاي سياسي كشور كه بايد در قالب جلسات داخلي حل و فصل شود به سطح عموم و فضاي رسانهاي كشور كشيده شده و نهضت نامهنگاري و تسلسل متهم كردن طرفين آغاز شده است.اينگونه رفتار سياسي كه تنش و برخوردهاي سياسي را به سطح جامعه تزريق ميكند، مغاير با انگيزه بلند تلاش براي مردم و ايجاد نهضت خدمتگزاري ميباشد.از طرفي فرارسيدن دهه مبارك فجر و شادماني و سرور مردم ايجاب ميكرد طرفين بهخاطر اين ايام الهي هم كه شده ذائقه مردم را تلخ نميكردند اما تسلسل نامهها و جوابيهها گوياي اين است كه مردان عرصه سياست در كشور ما به جاي انتخاب ميزهاي گفتوگو، افكار عمومي و اذهان مردم منتظر خدمت و تلاش را هدف قرار دادهاند. آنچه حاصل اين نوع نامهنگاريها ميباشد، فرسايش توان سياسي جامعه و ايجاد اصطكاك بين دستگاههاي نظام است كه سرانجام نيز تجربه ثابت كرده حاصلي از آن بهدست نميآيد. كمااينكه عدهاي نيز آتشبيار معركه خواهند شد و با بزرگنمايي اينگونه اختلاف سلايق و ديدگاهها بر طبل چندگانگي و اختلاف ميكوبند و نهادهاي نظام را مورد هجوم قرار ميدهند.راهكار شايسته اين است كه داوري افكار عمومي را به عرصه موفقيتها، تلاشها و دستاوردها محدود كنيم و جلسات همگرايي، همانديشي و حل معضلات و اختلافها را به جاي انتقاد علني قرار بدهيم تا راه بر هرگونه سوءتعبير سد شده و از اين طريق به بلوغ سياسي جامعه نيز كمكي جدي شود چرا كه مردم انتظار اقدام عملي براي خدمت و تلاش دارند و از اين نوع سياستورزيها خسته شدهاند. ابتكار:نگاه امروزمان به شعارهاي ديروزمان«نگاه امروزمان به شعارهاي ديروزمان»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم حميد داور است كه در آن ميخوانيد؛اصلي ترين شعارمردم در دوران مبارزه ، شعار كليدي" استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي" بودكه هدف و جهت اصلي مبارزه را به خوبي نشان ميداد به خصوص كه رهبري قيام نيز در مصاحبههاي خود براين مهم تاكيد مينمودند .با پيروزي نهضت ، همين شعار در"متن"و سند مورد توافق يعني"قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ، مصوب و مورد تاييد ملت قرار گرفت و هنوز بعد از گذشت سي و دو سال موردقبول اكثريت ملت با گرايشها و نگرشهاي مختلف است .نگاهي گذرا به اين اصول و برخي چالشهاي پيش رو آموزنده خواهد بود.1- استقلال: اعتقاد به استقلال در همه زمينهها از رفع وابستگي به بيگانگان و اتكاي به خود در حوزههاي مختلف سياسي و اقتصادي و فرهنگي و مهمتر از همه حق تعيين سرنوشت خود و دخالت ندادن بيگانگان به صورت مستقيم و غير مستقيم هنوز هم مورد وفاق همگان ميباشد . و عليرغم همه دستاوردها ي درخشان گذشته حساسيت افكار عمومي در اين زمينه تا آنجاست كه دو طيف كاملا متضاد هر دو از دخالت ندادن بيگانگان در امور داخلي سخن ميگويند ولي با دو بيان و دغدغه كاملا متفاوت ، يكي از دخالت مستقيم بيگانگان ميترساند و ديگري از نفي استقلال به بهانه دخالت بيگانگان . و اينگونه اصل بودن استقلال هنوز هم در مناسبت داخلي تعيين كننده است .2- آزادي : يكي ديگر از محوري ترين اهداف مشاركت آگاهانه اقشار مختلف مردم دردوران مبارزه براي سرنگوني"ظلم"و"استبداد" و خفقان ، دستيابي به ."آزادي"بود. اين خواست در اصول متعدد قانون اساسي به رسميت شناخته شده است . اصولي مثل : اصل آزادي بيان، آزادي اجتماعات ، آزادي مطبوعات، آزادي احزاب ، و آزادي عقيده و ...متاسفانه عدم تحقق اصول قانون اساسي در موضوع آزادي همواره باعث ايجاد زاويه در بين صفوف معتقدان به انقلاب و قانون اساسي شده است .حدود و ثغور اين عنوان و چرايي اين عدم تحقق همواره محل مناقشه جدي حوزه افكار عمومي بوده است . اجرايي نشدن اصول ، برداشتهاي متعارض ، تقدم و تاخر قائل شدن براي اصول روشن قانوني و عدم پاسخگويي و اصولا مشخص نبودن متولي اين حوزه آسيبهاي جبران ناپذيري به اهداف و عهدهاي مورد توافق قانون اساسي وارد نموده است .3- جمهوري: محور بودن" راي مردم" در برقراري شكل حكومت علاوه براينكه خوست مشترك رهبر و مردم در دوران مبارزه تا کنون بوده است تاييديه اي مكرري در كلام معصومين عليهم السلام دارد و در قانون اساسي نيز به صراحت ذكر شده استاين اصل نيز از موارد محل مناقشه در جامعه است كه ميزان دستيابي به آن و يا ميزان تلاشي كه براي مخدوش شدن آن ميشود نشان دهنده ميزان اهميت آن است .عليرغم استناد اصول متعدد قانون اساسي و تاكيدات مكرر امام راحل و رهبري درباب" ميزان بودن راي مردم" و در"راس امور بودن مجلس"متاسفانه ايجاد شبهه در اين محوريت با توجيهاتي چون تشريفاتي و تزييني بودن راي مردم ، در راس بودن ساير امور ، تقسيم جامعه به خودي و غير خودي ، و ترويج اعتقاداتي چون وجود" شهروند درجه يك و درجه دو"باعث ايجاد شكاف در وحدت جامعه و به طور طبيعي اختلاف در اصول بنيادين انقلاب و هراس از آينده اي خواهد بود كه با خدشه دارشدن جمهوري اسلامي جايگزيني جز ديكتاتوري نخواهد داشت .4- اسلامي : اسلامي بودن خواستها و اعتقادات غالب انقلابيون و به دنبال آن راي به قانون اساسي از اصلي ترين وغير قابل شبهه ترين اصول قانون اساسي است . در خصوص اين موضوع باب مباحثه كمتري باز شده است الا مواردي كه با استناد به نظرات معدود افرادي كه با تشريفاتي دانستن راي مردم خواست اوليه مردم و رهبر انقلاب را"حكومت اسلامي" و نه"جمهوري اسلامي" ميدانند و بر همين اساس هم با جمهوريت و هم با اسلاميت به شكل ذكرشده در قانون اساسي مخالفند و به لطيف الحيل سعي در مخدوش و يا مسکوت گذاشتن موضوع جمهوريت دارند .با اين حال قريب به اتفاق مردم مشکلي با اين موضوع نداشته و اگر هم نقدي دارند درزمينه تخطيها وافراط و تفريط هاست و هرگونه اقدام مغاير با معيارهاي اسلامي را بعنوان اقدامي مغاير"قانون مورد توافق" دانسته و خواهان بازگشت به اسلام و قانون اساسي هستند . چون همانگونه كه در اصل 176قانون اساسي آمده است :"...محتواي اصول مربوط به اسلامي بودن نظام و ابتناي كليه قوانين و مقررات بر اساس موازين اسلامي و پايههاي ايماني و اهداف جمهوري اسلامي ايران و جمهوري بودن حكومت و ولايت امر و امامت امت و نيز اداره امور كشور با اتكا به آراء عمومي و دين و مذهب رسمي ايران تغيير ناپذير است." تاکيدات اين اصل نشانگر اهميت اصول ذكر شده فوق و شعارهاي مورد نظر در ساختار قانون اساسي و افكار عمومي دارد. حال اگربرگرديم و به"راه رفته" دوباره بنگريم ميتوان دريافت كه كه تا چه حد حركت مان بر مدار قانون اساسي بوده است و تا چه حد به"عهد"دوران مبارزه يعني" استقلال ،آزادي ،جمهوري اسلامي"پايبند بوده ايم و آسيب پذيريمان در حوزههايي است ؟ براي نمونه بنگريم به برخي از اين اصول:اصل8:" در جمهوري اسلامي ايران آزادي و استقلال و وحدت و تماميت ارضي كشور از يكديگر تفكيك ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي، به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و تماميت ارضي ايران كمترين خدشه اي وارد كند و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزاديهاي مشروع را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند."اصل19:"همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت و موازين اسلام برخوردارند"اصل22:"تفتيش عقايد ممنوع است و هيچكس را نميتوان به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مواخذه قرار داد."اصل23:" نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آن كه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد تفصيل آن را قانون معين ميكند."اصل24:" بازرسي و نرساندن نامه ها، ضبط و فاش كردن مكالمات تلفني، افشاي مخابرات تلگرافي و تلكس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حكم قانون."اصل26:" تشكيل اجتماعات و راه پيمايي ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن كه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است."اصل36:" اصل، برائت است و هيچكس از نظر قانون مجرم شناخته نميشود، مگر اين كه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد."اصل37:" هر گونه شكنجه براي گرفتن اقرار و يا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار يا سوگند، مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندي فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات ميشود."اصل38:" هتك حرمت و حيثيت كسي كه به حكم قانون دستگير، بازداشت، زنداني يا تبعيد شده، به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است."اصل55:" حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است. هيچكس نميتواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد و ملت اين حق خداداد را از طرقي كه در اصول بعد ميآيد اعمال ميكند."اصل167:" رسيدگي به جرايم سياسي و مطبوعاتي علني است و با حضور هيات منصفه در محاكم دادگستري صورت ميگيرد. نحوه انتخاب، شرايط، اختيارات هيات منصفه و تعريف جرم سياسي را قانون بر اساس موازين اسلامي معين ميكند." جوان:انفجار مقدس مصر و رفتار يکسان ديکتاتورها «انفجار مقدس مصر و رفتار يکسان ديکتاتورها »عنوان سرمقالهي روزنامهي جوان به قلم هادي محمدي است كه در آن ميخوانيد؛در آستانه سي و دومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران، دهمين روز خيزش خشمگين مردم مصر را شاهد هستيم كه برخلاف شناسنامه تاريخي و فرهنگي و تمدني خود، در همه زمينهها تحقير شده و اين تحقير همه اركان اجتماعي و جمعيتي آنان را در بيش از 30 سال گذشته فرا گرفته است. تاريخ و تمدن ديرين و پرافتخار و فرهنگ بزرگ مصر در اسلام، راهبري فرهنگي در جهان عرب و مبارزه با صهيونيسم و استكبار، اصليترين هويت مردم مصر هستند كه از آنان در ژئوپلتيك منطقهاي، عنصري ويژه ساخته است. سياست سيطره غرب بر كشورهاي شرقي و استعمار كهنه و نوين، براي تبديل مصر از جايگاه عزت و شرف به مزدوري و فساد و عقبماندگي و شرمآفريني از گذشتهاي دور به اجرا در آمده تا با ايجاد نظامهاي مزدور، مردم مصر را به اسارت بكشند.مصر امروز مظهر مزدوري و فساد، ايجادكننده كمربند امنيتي براي رژيم صهيونيستي و مجري سياستهاي امريكا در منطقه و سردمدار ترويج سلطه استكبار و صهيونيسم است. حكومتهاي پس از عبدالناصر در مصر همانند تمامي ديكتاتورها و مزدوران خارجي، رفتاري يكسان دارند و از طريق فساد، ظلم و تحقير هويت ملي و تاريخي مردم خود كه بخش اصلي حكومت آنهاست، ادامه حيات دادهاند. نظام اليگارشي مبارك در مصر از طريق يك سيستم خانوادگي فاسد، ثروت مصر را از طريق انتصاب افراد در جايگاههاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و امنيتي و حتي نظامي غارت ميكند تا اولاً اين افراد، رويكردهاي سيستم اليگارشي را به اجرا بگذارند و مطيع باشند و ثانياً براي كسب اين مناصب و حفظ آن، سهمي از غارت ملي را به خانواده حاكم پرداخت كنند. پست نمايندگي پارلمان، وزارت، فرماندهي و هرگونه مسئوليت در ازاي نوكري خانواده حاكم و پرداخت باج است و اجازه مييابند تا شبكههاي فساد، مواد مخدر، پولشويي، تجارت زن (فحشا)، كلاهبرداري، احتكار و صدها نوع فساد پولساز را ايجاد و مديريت كنند. ثروت خانوادگي مبارك كه شامل حسني مبارك، سوزان مبارك و دو پسرش، علاء و جمال است به 55 ميليارد دلار ميرسد كه همانند ثروتهاي غارتگونه ديگر ديكتاتورها در جهان و تاريخ است.اين در حالي است كه قريب به 50 درصد مردم مصر در دلخراشترين شرايط مادي زندگي ميكنند و خط فقر و امثال آن را نميتوان به عنوان شاخص سنجش و ارزيابي و شناخت وضعيت مردم در نظر گرفت.مدل رفتاري استكبار و صهيونيسم اين است كه آنچه ديگران دارند را بيارزش و مردم آنان را تحقير كند تا غرب و استكبار و صهيونيسم ارزش پيدا كنند و الگويي براي زندگي و مزدوري ديگران شوند.حضور ميليوني مردم مصر در قيام سراسري، كابوسي براي مبارك و حاميان خارجي اوست، چراكه با فرو ريختن اين نظام فرعوني، امريكا و رژيم صهيونيستي 50 سال به عقب باز ميگردند.لذا امريكا و صهيونيسم و غرب براي حفظ نظام مبارك و بادله چهرههاي مزدور قديمي با چهرههاي جديد، از هر تلاشي دريغ نميكنند.از يكسو امريكا و غرب براي حفظ نظام و جابهجايي در چهرهها و از سوي ديگر با تأييد كلي شعارهاي مردم به دنبال سوار شدن بر موج قيام و انحراف يا محدود كردن سقف دگرگوني و تغيير در مصر هستند.برخي از چهرههايي كه ترويج ميشوند، بخشي از بدهبستان در كمپديويد هستند كه در دستگاههاي بينالمللي بر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 539]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:مطهري را بايد از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:مطهري را بايد از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ایرانیان
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:حركت از پله دوم !
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:حركت از پله دوم !
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: روز واقعه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: روز واقعه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: فرار به محيط ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: فرار به محيط ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح اموز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «زمين دشمن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح اموز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «زمين دشمن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهلان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: عراق، تصميم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهلان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: عراق، تصميم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ما و ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ما و ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «مولاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «مولاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: «خبرگان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: «خبرگان ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها