واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
باورهاي غلط درباره درد دكتر كارمن گرين،دانشياررشته بي هوشي و رييس مركز تحقيقات و پژوهش درد ،در دانشگاه ميشيگان مي گويد: «فلسفه ي بروز درد اين است كه ما را از كاري كه در نتيجه ي آن دچار درد شده ايم ، باز دارد.» شش باورغلط در مورد درد وجود دارد كه ما در ادامه قصد داريم با نقل قول هايي از چهارتن از متخصصان اين امر ،شما را نسبت به اشتباه بودن آن ها آگاه كنيم. احساسات فردي ،اثري بر تحمل درد ندارند درد داراي دو بعد فيزيكي و احساسي است . احساساتي چون اضطراب ، استرس يا افسردگي ، به احساس درد قوت بخشيده و توانايي فرد براي مقابله با آن را كاهش مي دهد ، به عنوان مثال اضطراب مي تواند سيگنال هاي درد مخابره شده به مغز را تشديد كرده وسبب ناراحتي بيشتر فرد شود. اساس و پايه ي باورغلط مذكور ،اين است كه برخي تصور مي كنند كه درد فقط در درون مغز انسان ساخته و پرداخته مي شود. دانشمندان مي گويند؛ «بررسي سي تي اسكن يا ام آر .آي مغز بيماران نشان مي دهد كه زمان دردكشيدن ،بخش هايي از مغز فعال تر مي شود. برخي از بيماران، به اشتباه از پزشك مي خواهند تا جهت تسكين دردشان ، به آنها داروي ضد افسردگي بدهد يا با اين تصور كه پزشك به حقيقت درد آنها واقف نيست ،آنها را جهت تسكين درد به روانشناس ارجاع دهد. دماي هوا هيچ گونه اثري بر دردهاي مفصلي ندارد اگرچه مكانيسم علمي دقيقي براي موضوع شناخته نشده است ،ولي به هرحال دماي هوا روي دردهاي مفصلي اثر مي گذارد ، دكتر وافيلد مي گويد ،«بيشتربه نظر مي رسد كه اين فشار هواست كه روي مفاصل اثر مي گذارد .تا دما و درجه ي رطوبت آن!»يك نظريه اين است كه تغيير در فشار هوا كه در خلال توفان افت مي كند ، احتمالاً سبب افزايش موقت التهابات ، دردها و سفتي بدن مي شود .علت احتمالي اين است كه پايانه هاي عصبي با كمك گيرنده هاي حسي خود ،تغييرات فشار هوا را شناسايي مي كنند. هواي سرد سبب بدتر شدن برخي از دردها مي شود . يك توضيح احتمالي براي اين موضوع اين است كه وقتي هوا خيلي سرد است . تمامي بدن انسان سفت و منقبض مي شود . بنابراين مفاصل نيز سخت تر شده ، حركت آنها با دشواري و درد فراوان همراه خواهد بود .كساني كه التهاب مفصلي دارند ، اغلب ذكرمي كنند كه در هواهاي خشك و گرم احساس مطبوع تري دارند و اين گفته احتمالاً صحت دارد ، ولي شواهد قابل استنادي مبني بر چگونگي تأثير آب و هوا بر روي دردهاي مفصلي وجود ندارد. مردان در مواجهه با درد ،نسبت به زنان موفق ترند درتحمل درد ، هيچ يك از دو جنس زن و مرد ، بر ديگري برتري ندارند. دكتر گرين مي گويد: «سنجش ميزان كمي تحمل درد ، با استناد برتعداد يا نوع داروهاي دريافتي ، امري نادرست است .غالباً ،درد براساس چگونگي برداشت دروني هر فرد از آن و اساساً روشي كه آن را تجربه مي كند ، ارزيابي خواهد شد وآن هم مطمئناً خيلي دقيق نخواهد بود،چرا كه هم جنسيت فرد و هم تجربيات فرهنگي متفاوت ،مي تواند بر شيوه هاي تحمل درد تأثيربگذارد.» هرچند برخي از مطالعات نشان دهنده ي عملكرد بهتر زنان نسبت به مردان در تحمل دردهاي مزمن است ،اما آنان در مقايسه با مردان ، نسبت به دردهاي حاد مثل احساس درد ناشي از لمس اجسام داغ ،ضعيف تر ظاهر مي شوند. همچنين به نظر مي رسد كه زنان نسبت به دردهاي طولاني مدت بردبارترند. شواهدي وجود دارند مبني براينكه سيستم عصبي زنان ،مردان ،اطلاعات مربوط به درد را به شكل هاي متفاوتي پردازش مي كنند. رفتار اجتماعي مردان معمولاً به اين صورت است كه در صورت تجربه ي درد آن را حاشا كرده ،در برابر آن بردباري نشان نمي دهند ، ولي زنان بيشتر تمايل دارند كه دردشان را اظهار كنند. طبق نظريه ي گرين ، زن ها در سنين باروري همچون ساير دوران هاي زندگي شان تحت تأثير ميزان هورمون هاي بدن خصوصاً استروژن هستند و اين موضوع سبب بروز تفاوت هايي در نحوه ي برخورد آنها با محرك هاي دردناك ،نسبت به مردان مي شود. كودكان هميشه مي توانند بگويند كه چه وقت ، درد دارند يا چقدر درد مي كشند. كودكان ممكن است هميشه دردهاي شان رابه زبان نياورند،ولي با عملكرد يا رفتارشان به آن اشاره مي كنند .دكترزلترز مي گويد ،«كودكان به صورت متفاوتي ، ناراحتي و رنج شان را ابراز مي كنند ،كه اين بسته به ميزان تكامل ، سن آنها وتوانايي هاي گفتاري آنان ، فرق مي كند. همچنين آنها مي توانند ، بدون بر زبان آوردن كلمه يي ، دردشان را ابراز كنند. شيرخواراني كه مدت هاي مديد دردهاي بسياري را تحمل كرده اند ، ممكن است ناراحتي شان را با گوشه گيري يا بي حوصلگي و بي تفاوتي ابراز كنند. علامت ديگر در كودكان خردسال ، ساكت تر شدن و انزوا است . كودكان سنين مدرسه ، دردهاي شان را با رفتارهايي چون گريه كردن ، پا كوبيدن به زمين لگد زدن يا گوشه گيري نشان مي دهند . نوجوانان با گره كردن مشت ها يا سفت كردن و انقباض عضلات شان سعي مي كنندقوي و بردبار به نظر برسند. درد در دوران شيرخوارگي اهميت چنداني ندارد ،زيرا كودك دراين دوران ، خاطره يي از درد ندارد . دكتر لوني زلترز مي گويد:«حتي كودكان نارس نيز آن قدر تكامل دستگاه عصبي پيدا كرده اند كه بتوانند اثرات نامطلوب جسماني از درد ، همچون افزايش ميزان ترشح هورمون هاي مقابله كننده با استرس ، افزايش ضربان قلب ، دشواري تنفس و نتايج ضعف متعاقب اعمال جراحي را تجربه كنند. هر چه ميزان مواجهه نوزادان با محرك هاي دردناك بيشتر و شديدتر باشد ، اين احتمال مي رود كه تكامل سيستم عصبي حسي شان كه درحقيقت منتقل كننده ي اطلاعات مربوط به تجربه ي درد به سيستم اعصاب مركزي آنهاست ، بيشتر شده و بعدها به آسيب پذيري بيشتر كودك نسبت به درد منجر شود.» دكتر زلترز همچنين مي افزايد :«دقيقاً همپاي نقش عامل ژنتيك در احساس درد ، مي توان چنين گفت كه هرچه مواجهه با درد در دوران شيرخوارگي زودتر به وقوع بپيوندد،احتمال بروز دردهاي مزمن در دوران بزرگسالي بالاتر خواهد رفت . گذشته از اين ،اگردرد در نوزاد يا كودكان خردسالي درمان نشود،نتايج منفي طولاني مدت خود را درآينده نشان خواهد داد. حتي اگر خاطرات مربوط به درد در حافظه دور انسان ثبت شده باشند يا اصلاً توسط فرد به يادآورده نشوند.» درمطالعاتي كه دانشمندان روي نوزادان نارس انجام داده اند. متوجه شدند كه بعداز چهار تا پنج سال پيگيري آنان ، اين كودكان نسبت به همسالان خود ، بيشتر از دردهاي شكمي يا كلاً دردهاي عمومي حس شده در بدن شكايت داشتند. هرچه مي توانيد،كمترازداروهاي مسكن استفاده كنيد برخي بيماران ،با هراس ازاينكه مبادا وابسته يا معتاد به داروهاي مسكن شوند، دردهاي خودرا كاملاً درمان نمي كنند ، ولي طبق نظريه ي دكتر گرين ،اعتياد پيدا كردن به داروهاي مسكن حين درمان دردهاي حاد يا مزمن يا حتي دردهاي ناشي از سرطان ها ، بسيار به ندرت اتفاق مي افتد .مگر اينكه بيمار از قبل پيش زمينه يا سابقه يي از اعتياد داشته باشد .وارفيلد مي گويد :« هدف از استفاده از داروهاي مسكن اين است كه بر درد پيشي بگيريم .اگر مي خواهيد بر درد پيشي بگيريد ،بايد داروي مسكن را قبل ازشروع درد و به مقدار مناسب مصرف كنيد. تنها دراين صورت است كه جلو رهايي مواد مختلف تشديد كننده ي درد در بدن گرفته مي شود.» منبع:نشريه 7 روز زندگي ،شماره 91 /ج
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]