محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846366845
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:سناريوي B «سناريوي B »عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد؛اصل مسئله در مورد مصر چيست؟ چرا اين موضوع كه آينده مصر در دست چه كسي و كدام گروه باشد اينقدر مهم است؟ فقط زماني كه يك پاسخ درست و دقيق براي اين پرسش فراهم شود مي توان فهميد علت اين همه هراس كه به جان آمريكا و اسراييل افتاده چيست. مسلما قضيه اين نيست كه آمريكايي ها به مبارك علاقمندند و نمي توانند از او دل بكنند. گزارش هاي موجود نشان مي دهد كه آمريكا با گزينه هايي مانند كنار رفتن مبارك و حتي خوار و خفيف كردن او به قصد همراه نشان دادن خود با نهضت مردم مصر كنار آمده است. در اينگونه موارد اصطلاحا گفته مي شود سناريوي Bجايگزين سناريويA شده است. سناريوي A اين بود كه مبارك حفظ شود. حمايت از اين سناريو اكنون براي آمريكا به صرفه نيست به اين دليل كه اولا آمريكا را كنار يك ديكتاتور شكست خورده مي نشاند و ثانيا آمريكايي ها فهميده اند حالا كه عدد تظاهر كنندگان از چند ميليون نفر و گستره آن از قاهره بسيار فراتر رفته، بدون شك هيچ ابزار امنيتي و انتظامي قادر به مهار آن نيست و تا زماني كه معترضان به لااقل يكي از هدف هاي كليدي اعلام شده خود نرسند، اين شعله فروكش نخواهد كرد. سناريوي Bهمان سناريوي آشنايي است كه مي گويد رفتار آمريكا با ديكتاتورهاي مورد حمايتش در دقيقه 90، 180 درجه تفاوت مي كند انگار نه انگار اصلا آنها را مي شناخته اند. آمريكايي ها اكنون به اين مي انديشند كه اولا مبارك با كمترين هزينه ممكن و حتي المقدور در زماني با فاصله چند ماه از زمان فعلي از مصر بيرون برود، ثانيا كسي مانند عمر سليمان يا اگر نشد محمد البرادعي به جاي او بنشيند كه به «منافع حياتي» آمريكا درخاورميانه وفادار باشد و ثالثا حركت مردم مصر ماهيت اسلامي يا ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي پيدا نكند. آنچه باعث شده سناريويB تمام و كمال اجرا نشود مخالفت يا شايد بهتر باشد بگوييم بيم و هراس اسراييل است. گزارش هاي بسيار دقيقي هست كه نشان مي دهد اسراييلي ها به توان آمريكا براي اجراي كامل سناريويB اعتماد ندارند. بر مبناي يك سند مقام هاي اسراييلي به ياد همتايان آمريكايي خود مي آورند كه در جريان حمله به عراق و ساقط كردن صدام هم همين حرف ها را مي زدند و اطمينان مي دادند كه قادر خواهند بود كل ماجرا را با روي كار آوردن سكولارها مديريت كنند اما آنچه بعد از 7 سال اشغالگري در عراق روي دست آمريكا و اسراييل مانده دولتي اسلامي است كه خود را بخشي از محور شيعي منطقه مي داند. بسيار خوب، اگر مسئله اصلي سرنوشت مبارك نيست، پس چيست؟ در يك جمله پاسخ اين است: «ژئوپلتيك خاورميانه». همه نگراني آمريكايي ها اين است كه با سقوط رژيم مبارك در مصر بر سر جغرافياي سياسي حساس ترين منطقه جهان كه حياتي ترين منافع آمريكا در آن قرار دارد چه خواهد آمد و تمام دغدغه آنها هم اين است كه سيستمي در مصر برسر كار بيايد كه ژئوپلتيك خاورميانه را به هم نريزد. مهم براي آمريكايي ها حفظ كاركردهاي مبارك است نه خود او و اساس سناريويB هم همين است كه تعريف مصر در سناريوي منطقه اي آمريكا تغيير نكند؛ با يا بي مبارك مهم نيست. آنچه نبايد تغيير كند اينهاست: 1- مصر موتور محركه روند سازش و عامل اصلي تفرقه در صفوف فلسطيني هاست. اگر مصر از روند سازش كنار بكشد يا نسبت به آن بي تفاوت باشد عربستان به تنهايي توان به دوش كشيدن اين بار را نخواهد داشت و حماس به آساني قادر خواهد بود كل سرزمين هاي اشغالي را در دست بگيرد. 2- مصر عامل اصلي حفظ امنيت پيراموني اسراييل است. اگر فرض كنيم براي آمريكايي ها هيچ موضوعي در خاورميانه مهم تر از حفظ موجوديت اسراييل و تداوم برتري راهبردي آن بر اعراب نيست، ابعاد اهميت حفظ موجودي مانند مبارك كاملا واضح مي شود. اكنون اين مصر است كه اجازه نمي دهد محاصره غزه بشكند، اين مصر است كه جلوي اتحاد عربي در حمايت از آرمان فلسطين و وقوع جنگ هايي مانند آنچه در 1967 و 1973 رخ داد را گرفته است، مصر است كه مانع انتقال هرگونه سلاح و كالاهاي استراتژيك به غزه مي شود و در يك كلمه مصر است كه نمي گذارد دست جهان اسلام به اسراييل برسد. اگر حكومت مبارك در مصر سقوط كند اسراييل دوباره با مسئله مزمن موجوديت اين بار به صورت حاد مواجه خواهد شد و با توجه به اينكه غربي ها هم آرام آرام فهميده اند ضررهاي اسراييل در حال پيشي گرفتن از منافع آن است، بعيد است غاصبان قدس اين دفعه جان به در ببرند. 3- آنچه آمريكايي ها مايلند آن را اتحاد عربي عليه ايران بنامند و در واقع چيزي نيست غير از مجموعه اي از خيانت هاي پشت پرده چند دولت وابسته به آمريكا در منطقه، جايگاه سيستم مبارك بسيار كليدي است. سرسلسله حركتي در منطقه كه مي خواهد برنامه هسته اي ايران را كنار برنامه هسته اي اسراييل قرار بدهد، حركتي كه مي خواهد القا كند خطر اصلي براي اعراب اكنون ايران است نه اسراييل و جرياني كه تهديد مي كند اگر به ايران اجازه تسلط بر فناوري هسته اي داده شود يك مسابقه تسليحاتي در منطقه به راه خواهد افتاد، مبارك و شخص عمر سليمان به عنوان كسي است كه غربي ها مي گويند نخ هاي عروسكي به نام مبارك را تكان مي دهد. اگر همه اينها با هم فرو بريزد درست مثل اين است كه آمريكايي ها جمع كنند، سوار بر ناوهايشان بشوند و از منطقه بروند و بنابراين طبيعي است كه آمريكايي ها تا سر حد مرگ نگران باشند. سناريوي B بناست جلوي اين فروپاشي ژئوپلتيك در خاورميانه را بگيرد.موضوع حفظ رويكرد غربي در جغرافياي سياسي منطقه براي آمريكايي ها آنقدر حياتي است كه حتي به مسئله اي مانند برنامه هسته اي ايران هم عموما از همين منظر نگاه مي كنند. در آمريكا همه مي دانند كه ايران قصد ساخت سلاح ندارد. علاوه بر اين تقريبا همه مجامع استراتژيك در اين باره اتفاق نظر دارند كه به فرض محال ايران بناي ساخت سلاح هم داشته باشد هرگز از آن استفاده نخواهد كرد و كاركرد اين سلاح در حد ايجاد بازدارندگي باقي خواهد ماند. بسياري از تحليلگران در آمريكا اكنون اين سوال را مطرح مي كنند كه وقتي چنين تحليلي به طور فراگير وجود دارد پس چرا آمريكايي ها اينقدر از برنامه هسته اي ايران احساس نگراني مي كنند و حاضرند براي جلوگيري از پيشرفت آن، چنين بي محابا هزينه كنند. پاسخ باز هم همان يك جمله است: «ژئوپلتيك خاورميانه»! استدلال اصلي دولت آمريكا در مخالفت با برنامه هسته اي ايران اين است كه اگر ايران در كنار اين نفوذ معنوي عظيم كه در خاورميانه دارد به فناوري هسته اي در عالي ترين شكل آن مجهز شود، آن وقت تركيب دو برنامه هسته اي و منطقه اي ايران مهارناپذير خواهد بود و ايران از موضعي بسيار بالاتر و جايگاهي مطمئن تر از گذشته به ايفاي نقش در معادلات منطقه خاورميانه خواهد پرداخت. به همين دليل آمريكايي ها بارها سعي كرده اند يك اجماع منطقه اي عليه برنامه هسته اي ايران بوجود بياورند و مدارك بسيار از جمله اسناد تازه منتشر شده وزارت خارجه آمريكا نشان مي دهد مصر در قلب اين تلاش ها قرار داشته است. موضوع آخري كه بايد به اجمال به آن پرداخت اين است كه ببينيم آمريكايي ها اين بار كجا اشتباه كرده اند. پاسباني از ژئوپلتيك صهيونيستي خاورميانه عربي به عنوان مهم ترين پروژه آمريكا در منطقه دچار يك مشكل اساسي است و آن هم اين است كه به جاي ملت ها به دولت ها تكيه دارد آن هم دولت هايي لرزان و هراسان كه حالا معلوم شده تا چه حد در دفاع از خود ناتوانند. مبتني كردن سياستگذاري بر ارتباط صرف با دولت ها و فراموش كردن ملت هايي كه نه تنها دولت هاي خود را قبول ندارند بلكه با سرعت بسيار زياد در مسير عكس سياست هاي آن در حال حركت هستند اولا آمريكا را تبديل به كارفرما و حامي اصلي ديكتاتورهاي منفور كرده است و ثانيا باعث شده زماني كه متغيري به نام «مردم» وارد معادله مي شود از دست آمريكا و همه سيستم هاي عريض و طويل ديپلماتيك و اطلاعاتي آن هيچ كاري برنيايد. در مقابل ايران ديپلماسي منطقه اي خود را روي ملت ها و توانايي هاي منحصر بفرد آنها متمركز كرده است. اين چيزي است كه آمريكايي ها آن را تحت عنوان ديپلماسي عمومي همواره تحقير كرده اند اما اكنون كارآمدي خود را نشان مي دهد. برقراري ارتباط با ملت ها و ايجاد توان نرم تاثيرگذاري بر رفتارها و اهداف آنها، ركن اصلي استراتژي منطقه اي ايران در 30 سال گذشته بوده است. آنها كه اين استراتژي را بي حاصل مي ناميدند، حالا بايد پاسخ بدهند كه چه استراتژي ديگري مي توانست نفوذ و تاثيري چنين تعيين كننده به ايران بدهد؟ جمهوري اسلامي:آمريكا و "انتقال آرام قدرت" در مصر «آمريكا و "انتقال آرام قدرت" در مصر»عنوان سرمقالهِ روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛حسني مبارك، هر چند پوست كلفتي ميكند و ميگويد تا انتخابات بعدي بر كرسي رياست جمهوري مصر تكيه ميزنم و از كشور خارج نميشوم، اما انقلاب مردم مصر اكنون به مرحلهاي رسيده است كه ديگر جائي براي او در جامعه مصر وجود ندارد و چارهاي غير از ترك كاخ رياست جمهوري براي وي نمانده است. در شرايط كنوني آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد علت تأخير در كناره گيري حسني مبارك است نه انديشيدن به اين سئوال كه آيا او ميماند يا ميرود. علت تأخير در كناره گيري حسني مبارك را بايد در نگاه آمريكا و رژيم صهيونيستي به شرايط مصر بدون حسني مبارك جستجو كرد. همانگونه كه مقامات آمريكائي بارها در يك هفته اخير گفته اند، حسني مبارك خدمات زيادي به منافع نامشروع آمريكا در خاورميانه عربي كرده كه بي نظير است و حذف او از قدرت در مصر موجب برهم خوردن تعادل سياسي در منطقه به زيان آمريكا خواهد شد. صهيونيستها نيز در كل خاورميانه عربي مهرهاي بهتر از حسني مبارك ندارند و بر اين نكته بارها تأكيد كردهاند كه كناره گيري او از قدرت ضربه بزرگي به اسرائيل خواهد بود. با اينحال، هم آمريكا و هم رژيم صهيونيستي اكنون اين مرحله را پشت سر گذاشتهاند كه تاريخ مصرف حسني مبارك به پايان رسيده و او ديگر نميتواند در قدرت باقي بماند. اينكه آمريكائيها سخن از انتقال قدرت در مصر ميگويند به همين دليل است و آنها حتي براي فهماندن اين نظر خود به ديگران انگيزه نيز دارند. اما تاكنون مقامات آمريكائي هر وقت از ا نتقال قدرت در مصر سخن گفتهاند يك قيد هم با آن همراه كرده اند، اينكه اين كار بايد به آرامي انجام شود. آنها بارها نظر خود را با عبارت "انتقال آرام قدرت" به زبان آورده اند، عبارتي كه مفهوم روشني دارد و علت تأخير در كناره گيري حسني مبارك از قدرت را بايد در آن جستجو كرد. تفاوت مصر با تونس اينست كه تونس در معادلات سياسي منطقه خاورميانه به ويژه موضوع رژيم صهيونيستي كه مسأله اول خاورميانه عربي است، نقشي ندارد و حذف زين العابدين بن علي از قدرت تأثيري در اين موضوع نداشت. اما دولت مصر، در 30 سال اخير نقش اول را در توازن معادلات سياسي به نفع رژيم صهيونيستي در منطقه داشته و سادات و مبارك، با هزينه كردن اعتبار كشور مهم مصر كمك زيادي به صهيونيستها براي تحكيم موقعيت خود و عادي سازي روابط با ساير كشورهاي عربي و حتي كشورهاي اسلامي بعمل آوردند. سادات، با امضاي قرارداد ننگين كمپ ديويد، جايگاه مصر را از كشور اول ضد رژيم صيهونيستي و قدرتمندترين حامي ملت فلسطين به كشوري كه حامي رژيم صهيونيستي است و در مقابل آرمان فلسطين قرار دارد تغيير داد و مبارك راه او را با مشاركت با صهيونيستها در سركوب مردم فلسطين و محاصره غزه و توجيه جنايات رژيم صهيونيستي ادامه داد. سادات با گلولههاي خالد اسلامبولي، افسر رشيد ارتش مصر به سزاي خيانت خود رسيد ولي مبارك چند بار از مهلكه نجات يافت و توانست به همدستي با صهيونيستها و نوكري براي آمريكا ادامه دهد. قيام سراسري مردم مصر عليه حسني مبارك و شعارهاي تندي كه عليه او ميدهند، كاريتر از گلولههاي خالد اسلامبولي است. اين قيام و اين شعارها كار حسني مبارك را چنان يكسره خواهد كرد كه از اين پس حتي جريان وابسته به آمريكا و رژيم صهيونيستي در مصر نيز به پايان عمر خود خواهد رسيد. نگراني آمريكا و صهيونيستها اكنون همين است. مقامات آمريكا و رژيم صهيونيستي بر روي سادات و مبارك و جريان وابسته به خود در مصر سرمايه گذاري زيادي كردهاند و نميخواهند آنچه را كه در طول حدود 40 سال گذشته به دست آوردهاند به آساني از دست بدهند. براي آمريكا و رژيم صهيونيستي، مهرههائي همچون مبارك بعد از آنكه تاريخ مصرفشان به پايان ميرسد ديگر اهميتي ندارند، ولي اصل جريان را تلاش ميكنند به هر قيمتي شده حفظ كنند و اكنون نگران از دست دادن اين جريان هستند. بنابر اين، طبيعي است كه منظور آمريكائيها از "انتقال آرام قدرت" در مصر اين باشد كه آنها ابتدا مهره مورد اعتمادي را پيدا كنند و سپس مبارك را از مصر خارج نمايند. وظيفه مهره مورد نظر اينست كه نقش "محلل" را بازي كند و ضمن آرام ساختن مردم، در برگزاري انتخابات و هر اقدام ديگري كه براي استقرار دولت جديد انجام ميدهد بگونهاي عمل كند كه به قدرت رسيدن عناصر متمايل به آمريكا تضمين شود. در چنان حالتي هر چند مصر از وابستگي كامل به آمريكا و رژيم صهيونيستي خارج خواهد شد لكن به يك كشور ضد آمريكائي و ضد اسرائيلي نيز تبديل نخواهد گرديد. اينكه آمريكا در اين تلاش چقدر موفق خواهد شد، بستگي به هوشياري مردم مصر دارد. رهبران احزاب و گروههاي سياسي موجود در مصر، حتي اخوان المسلمين، به دليل برخورداري از روحيه ليبرالي به احتمال زياد با همين طرح همراهي خواهند كرد و مصر را به طرف استقرار يك دولت غيرانقلابي به پيش خواهند برد. اما اگر مردم مصر حاضر به پيروي از احزاب اين كشور نشوند و قيام خود را مستقلاً و بدون ملاحظات مورد نظر سران احزاب به پيش ببرند، اين احتمال وجود دارد كه مصر از يك دولت انقلابي كاملاً ضد آمريكائي و ضد صهيونيستي برخوردار شود، چيزي كه آمريكا و رژيم صهيونيستي اين روزها با تمام توان درصدد جلوگيري از تحقق آن هستند. رسالت:سونامي سياسي در شاخ آفريقا «سونامي سياسي در شاخ آفريقا»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها در قاهره و شهرهاي بزرگ مصر چه ميگذرد؟ فريادهايي كه در اردن، تونس، الجزاير، يمن و... به گوش ميرسد از چه جنسي است؟ آواي خوش الله اكبر و صفوف منظم نمازهاي يوميه در ميدان هاي نبرد سياسي عليه مظاهر غرب در شاخ آفريقا و خاورميانه حاكي از چيست؟آيا ما با يك انقلاب تمام عيار اسلامي و ديني در جهان اسلام و جهان عرب روبهرو هستيم يا يك موج اعتراض اجتماعي و اقتصادي كه به زودي فرو مي نشيند؟ آيا ما با يك سونامي سياسي در شاخ آفريقا روبهرو هستيم كه كاخ هاي ستم و استبداد را نشانه گرفته است؟ آنچه كه مسلم است متن مردم در صحنه هستند و همه لايههاي اجتماعي و سياسي دارند سهم خود را در تحولات اخير ايفا ميكنند. واقعيت اين است كه آزادي و حقوق بشر به عنوان نمادهاي ارزش مدرنيته در جوامع اسلامي در بعد سياسي منجر به استبداد سياسي و در بعد اقتصادي توليد فساد و همين ارزشها در بعد فرهنگي توليد بيبندوباريهاي اخلاقي و فساد اخلاقي ميكند. بوي تعفن اين فساد همه اقشار جامعه از فقير و غني را آزار ميدهد.حتي پديداري طبقه متوسط جامعه با استانداردهاي مدرنيته نيز نتوانسته است تاج و تخت سلطه غرب در جوامع اسلامي را حفظ كند و اولين جماعتي كه بر اين تبهكاريهاي مدرن شوريده، همين جماعت است. سرويسهاي موساد و سيا كه نبض تحولات خاورميانه را در دست دارند ظاهرا به اين واقعيتها رسيده و حوادث و درگيريهاي اين روزها را پيشبيني كرده بودند.راه حل سرويسهاي امنيتي غرب براي فروكش كردن اين رويدادها، مديريت و سازماندهي آن و سوزنباني در حركت و رهبري جنبشهاي اجتماعي در كشورهاي ياد شده اين بود كه نگذارند مردم اين كشورها يك الگوي موفق را در پيش روي خود ببينند و از روي آن نسخه درمان دردهاي خود را بپيچند. لذا همه قدرت نرم واستعداد فريب و نيرنگ غرب و در راس آن آمريكا و رژيم صهيونيستي و بويژه فرانسه و انگليس متوجه جمهوري اسلامي ايران شد. آنها براي دهمين دوره رياست جمهوري ايران خوابها ديده بودند كه متاسفانه در فعل سياسي يك جماعت رو سياه و تبهكار در قبل و بعد از انتخابات ظهور پيدا كرد. آنها فراتر از يك رقابت سياسي حيات نظام و انقلاب و فهم و بصيرت مردم را نشانه گرفته بودند. آنها ميخواستند بگويند انقلاب اسلامي در دهه چهارم به نقطه پايان رسيده است و زنگ بازگشت به غرب و ارزشهاي مدرنيته در ايران به صدا در آمده است. غرب ميخواست با استفاده از جماعتي كه غبار جهل، غفلت، عناد و لجاجت بر سرورويشان نشسته بود از جامعه امروز ايران يك جامعه پشيمان از مبارزه و شرمگين از كفر به مظاهر مدرنيته تصوير كند. لذا نتايج روشن و شفاف انتخابات را بهانه قرار داد تا آنها را در 13 آبان به چند خيابان تهران بفرستند و شعارهايي بدهند كه گويي ملت ما از مبارزه با آمريكا پشيمان و شرمنده است. همان جماعت را در روز قدس به مصاف مردم ما آورد تا شعار ننگين "نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران" سر دهد. همين روسياهان در روز 16 آذر سال گذشته به ساحت مقدس امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي - آن هم در مكان مقدسي چون دانشگاه - اهانت كردند و نقط پايان تبهكاريهاي آنها در روز عاشوراي سال گذشته بود كه شعار عليه اصل نظام و ولايت فقيه سر دادند. مردم ايران كارهاي آنها را رصد كردند و پاسخ قاطع و روشن خود را در روز 9 دي به صورت خودجوش و در يك مقياس ميليوني در سراسر كشور دادند. مردم به اين پاسخ اكتفا نكردند و در روز 22 بهمن سال گذشته پاسخ قاطعتري به آمريكا دادند. مردم سران فتنه را رسوا كردند و در راهپيمايي سراسري خود آنها را به نام، نام خانوادگي و شماره شناسنامه سياسي لعن و نفرين و جريان نفاق جديد را در زندان نفرت عمومي حبس كردند. تصويري كه جهان بويژه جهان اسلام و جهان عرب از ايران در 9 دي و 22 بهمن سال گذشته دريافت كرد اين بود كه؛ يك انقلاب عميقتر و وسيعتر و پرجاذبهتر در ايران در حال جوشش و خودنمايي است كه تصاوير زيباي سالهاي 56 و 57 را باز توليد و باز تعريف ميكند. اين تصوير دقيق و شفاف اين بود كه جوانان ايران و نسل سوم انقلاب ريزشهاي انقلاب را شناسايي كردهاند، از آنهايي كه غرب زير بغلشان را گرفته تا آسيبي به انقلاب برسانند متنفر هستند و اجازه خودنمايي به آنان نميدهند. جوانان برومند ايران نشان دادند، فريب خوردگان و وابستگان به دشمن را در هر لباسي ولو لباس انقلابيگري ميشناسند و با اكسير بصيرت و آگاهي از خونينترين و مقدسترين انقلاب معاصر بيهيچ ترديدي صيانت ميكنند. امروز ايران اسلامي در نگاه جوانان جهان اسلام و جهان عرب به عنوان يك الگوي موفق و كارآمد كه مسير گفتمان پيشرفت، خدمت و عدالت را هوشمندانه طي ميكند، ياد ميكنند يك كشور با مردمي مقتدر و رهبري مومن، مدبر، شجاع وآگاه به زمان. همين تصوير جهان اسلام و جهان عرب را دعوت به جنبش اسلامي پايدار ميكند. غرب به آنها هر روز وعده ميداده است كه فرياد اسلام در ايران بزودي خاموش ميشود. مردم جهان، جوانان جهان اسلام و انقلابيون عرب ديدند كه بيش از سه دهه است مردم پرافتخار ايران زير پرچم اسلام روزگار ميگذرانند، به قدرتهاي جهان "نه" گفتهاند و روز به روز هم پر قدرتتر، با عزتتر و با عظمتتر و پيشرفتهتر شدهاند. امروز ملت مصر با يك تاخير 30 ساله دست به انقلابي تمام عيار زده است. فرزندان خالد اسلامبوليها جلودار نهضت اسلامي ملت مصر هستند. البته رسيدن به قله پيروزيهاي ايران هزينه دارد. ملت مصر امروز با شجاعت و تهور قبول كرده است اين هزينه را بپردازد. مصر خاكريز اول سقوط دولتهاي فاسد و تبهكار عربي است كه سر در آخور آمريكا و رژيم صهيونيستي دارند. آمريكاييها در ارزيابي مشت اول ملت مصر به مبارك، پذيرفته است كه او بازي را باخته است. لذا از مدتها پيش البرادعي را در آب نمك خواباندهاند. آمريكا مصر پس از مبارك را مصري ميخواهد كه به تعهدات مبارك به غرب و رژيم صهيونيستي پايبند باشد. اين نتيجه يعني انقلاب ضرب در هيچ مساوي با هيچ!بيترديد مردم و رهبران واقعي مصر به اين مهم توجه دارند. نسلي از خالد اسلامبوليها ارتش را از قرار گرفتن در برابر مردم و خونريزي پرهيز داده است. آمريكا ارتش مصر را دست نخورده و سالم ميخواهد و لذا نيروهاي امنيتي را به مقابله با مردم فرستاده تا زمان بگيرد. آمريكا در مصر به دنبال به دست آوردن زمان و به تاخير انداختن سقوط مبارك است، تا بتواند با رهبران جنبش اسلامي مصر كنار بيايد. مردم مصر با حضور در ميادين مبارزه بايد به آمريكاييها ثابت كنند كه آتش يك انقلاب عميق و ژرف را با فوت دهان نميشود خاموش كرد. با سقوط مبارك انشاءالله رژيمهاي استعماري در شاخ آفريقا و خاورميانه يكي پس ازديگري فرو ميريزند. آن روز خيلي دور نيست. سياست روز:مصر و زخم التيام نيافته جهان اسلام «مصر و زخم التيام نيافته جهان اسلام»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم مديرمسئول است كه در آن ميخوانيد؛زخم كهنه جهان اسلام پس از قرون متمادي هنوز التيام نيافته و هر از چند گاهي سر اين زخم باز شده و اين جريحه مجال بهبودي نمييابد. درگيري و نزاع ميان هواداران فرق مختلف در كشورهاي مسلمان نظير افغانستان، پاكستان، عراق، يمن، ... و اكنون مصر اين سئوال را يادآور ميشود كه بالاخره پايان اين زخم چه زماني است؟ شايد در ميان واژگان اصيل اسلامي نتوان واژهاي به اهميت« وحدت» در جهان اسلام يافت. چونانكه انسجام و اتحاد مسلمانان در صدر اسلام و تفوق كم نظير بر خيل عظيم دشمنان اسلام را بايد مرهون وحدت برشمرد و بدون ترديد بايد عامل غالب ناكامي در حركتهاي آزادي خواهانه ملل اسلامي در طول تاريخ را برآمده وناشي از خلاء وحدت وتشديد تفرق ميان مسلمانان نام برد. لذا مادامي كه تشتت و رويارويي مسلمان با مسلمان رخت برنبسته، نميتوان از پيروزي و نصرت نهايي دم بر آورد. حوادث چند روز گذشته در خيابانهاي قاهره و صفآرايي مردم در مقابل مردم، دل هر مسلمان را در هر نقطه اي از جهان به درد ميآورد و عليرغم اينكه برخي كارشناسان مسلمان از اتفاقات مصر بهعنوان پيروزي ياد ميكنند اما نگارنده معتقد است مادامي كه وحدت، يكدلي و تعاون ميان بلاد و ملل اسلامي از هر فرقي شكل نگرفته باشد، نميتوان از نصرت ياد كرد. رويدادهاي كشور مصر اگرچه ممكن است به فضل الهي منجر به زير كشيدن برخي از عوامل و عناصر خودباخته در مقابل غرب و رژيم اشغالگر قدس بينجامد، اما عدم تحقق وحدت ميان آحاد جامعه جاي نگراني و دغدغه فراوان را باز نگاه ميدارد. چونانكه رويارويي مردم در مقابل يكديگر در خيابانهاي قاهره در چند روز گذشته مجددا به زخم ديرين جهان اسلام نمك پاشيد. البته نبايد فراموش كرد كه اين واقعه نشان از آن دارد كه ابزار و اسلحه اي بنام « تفرقه» در اختيار زورمداران دنياي كنوني، هنوز از برندگي اثرگداري برخوردار است وحتي در صورت دستيابي مردم مصر به تغيير و جابجايي عوامل حكومت، بدون تبلور و بروز وحدت ميان مردم ، نمي توان آن را پيروزي مردم تلقي كرد، چرا كه تجربه نشان داده كه ناتواني غرب در مهار درخواستهاي مردمي و عجز در حفظ عوامل خود (مانند مصر) آنان را به حربه تفرقه وايجاد جنگهاي داخلي و رويارويي مردم در مقابل يكديگر متوسل خواهد ساخت. چه اينكه اين ابزار ناجوانمردانه و ضد بشري به كرّات در همه ملل اسلامي بكار گرفته شده است و معمولا نتيجه هم داده است. اكنون بر ايران اسلامي تكليف است كه نه از باب برتري طلبي و كسب هژموني در منطقه بلكه از باب اثبات برادري، تجارب گران بدست آمده خود را در حوزه تبعات تفرقه، كه در طول 30 سال حيات گذشته خودبا اشاره عوامل خارجي واجراي عناصر خودباخته داخلي هدايت و ايران را متحمل زخمهاي عميقي گردانيده در اختيار ملت مصر قرار دهد. سخنان روز گذشته رهبر انقلاب در جمع هزاران نمازگزار كه آلام مردم مصر را آلام خود ميدانند حاوي نكاتي مهم است كه در صورت توجه جدي به آن مباحث ميتواند عوارض وخطرات در كمين اين حركت و نهضت مردمي را كاهش دهد.در نهايت به برخي از تمهيدات غرب در مقابل حركت خودجوش مردم مصركه مي توان آنرا تهديد تلقي كرد اشاره مي شود. 1. محدود كردن مطالبات مردم به درخواستهايي نازل و صرفا معطوف به معيشت و ناديده گرفتن اهداف بلند حركت مردمي.2. رو در رو كردن و قرار دادن جريانهاي مختلف مردمي در مقابل يكديگر و منحرف كردن نهضت وتلف نمودن ظرفيت هاي آن.3. سوار كردن برخي از عناصر ناشناخته و مزدور خود بر موج مردمي با هدف تداوم سياستهاي خود توسط مهرههاي ديگر.4. موضعگيريهاي تاكتيكي و پنهان نمودن آنچه در پس پرده با سران كنوني مصر مطرح ميشود.5. ايجادتفرقه و بروز اختلافات اساسي در اهداف قيام مردمي با دامن زدن به برخي مسائل و اختلافات ناچيز.6. حذف فيزيكي برخي چهرههاي اثرگذار و هدايتگر نهضت ،كه حاضر به معامله با غرب نشوند.7. دامن زدن به برخي مسائل قوميتي و مذهبي. مردم سالاري:بازخواني عناصر ارکان و ارزش هاي انقلا ب اسلا مي «بازخواني عناصر ارکان و ارزش هاي انقلاب اسلا مي ضرورتي انکارناپذير»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن ميخوانيد؛در سي و دومين سالگرد پيروزي انقلا ب اسلا مي ياد امام راحل خميني کبير(ره) که رويت هر چه بهار و زيبايي را به چشم مردم در آموخته و با يکايک پروانه هاي عاشق در روشنايي شمع محبت، بال و پر سوخته است را گرامي مي داريم و به ارواح بلند شهداي انقلا ب و جنگ تحميلي درود مي فرستيم و به اصالت خود و نيابت شهيدان، برگ هاي زرين ثمره اين حرکت عظيم را يکي پس از ديگري آرزو مي کنيم. به همين مناسبت شايسته است به عناصر، ارکان و ارزش هاي بزرگترين رويداد قرن بيستم نگاهي گذرا داشته باشيم تا يادمان باشد که چه بوديم و بررسي کنيم که چه هستيم و بدانيم که چه بايد باشيم که مولا يمان علي(ع) فرمود: خدا رحمت کند کسي که بداند کجا بوده، کجا هست و کجا مي خواهد برود. اشتباه نکنيد من در اين جا قصد بازخواني عناصر، ارکان و ارزش هاي انقلا ب اسلا مي را ندارم، چون نه ظرف سرمقاله مي تواند چنين مظروفي را در خود جاي دهد و نه نگارنده مدعي چنين بضاعتي است، تنها مي خواهم بر ضرورت چنين اقدامي تاکيد کنم. امام راحل(ره) با تکيه بر اسلا م و مردم و از منظر «کار کردگرايي» به ساخت هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي نظر داشتند و معتقد بودند که اگر ساخت هاي فرعي نتوانستند در پرتو اصول اسلا مي به رسالت ها و وظايف اوليه خودشان جامه عمل بپوشانند کم کم دچار فساد شده و از آنجا که در نظام اسلا مي بين اسلا م و بنيان هاي اسلا مي با ساخت هاي فرعي نوعي ارتباط وثيق وجود دارد، لذا تمامي عيوب و نواقص آخرالا مر به پاي اسلا م نوشته مي شود و اين گمان باطل در اذهان جاي مي گيرد که اسلا م توانايي اداره امور جامعه را ندارد. نتيجه آن که اگر حکومت از ايفاي نقش هاي اصلي خود در جهت تامين نيازمندي هاي فرهنگي- سياسي و اقتصادي سرباز زند يا عاجز بماند، منجر به ايجاد نارضاتي در ميان مردم مي شود. تئوري انقلا ب امام(ره) عام بوده و صرفا براي ايران تجويز نشده بود، بلکه در هر جامعه ديني صدق کرده و مي تواند تفسير معقولي از انقلا ب ارائه دهد. چنانچه به حق امروز حوادث مصر، تونس، يمن و اردن را دست آورد چنين پيامي از انقلا ب اسلا مي تلقي مي کنيم و واقعا چنين است، اما با بازخواني عناصر، ارکان و ارزش هاي انقلا ب اسلا مي مي توانيم قضاوت کنيم که چه عناصر و ارکان و ارزش هايي چنين الگويي ساخته است. اشتباه است که فردي يا گروهي بخواهد، عمل و رفتار خود را معيار حرکت هاي اسلا مي امروز معرفي کند. براي قضاوت درست و تطبيق جنبش هاي کشورهاي اسلا مي بايد عناصر، ارکان و ارزش هايي که انقلا ب اسلا مي را به وجود آوردند بازخواني شود. مثلا دربازخواني ارزش ها و معيارهاي ارزشي انقلا ب اسلا مي، به مکتب عالي و متعالي انسان ساز اسلا م، به ارزش استقلا ل به معناي مطلق، به ارزش قوانين و مقررات اسلا مي که از منابع اصيل قرآن و سنت نبي اکرم(ص) و ائمه هدي(ع) و اجماع و عقل سرچشمه گرفته است، به ارزش والا ي اين نظام که قواي مختلف و مراکز علمي و تحقيقي همه جا نظارت با متخصصين و کارشناسان بايد باشد و به ارزش هم سطح بودن زندگي مسوولين با مردم و به ارزش داشتن رابطه با همه جهان جز رژيم هاي نژاد پرست به ويژه اسرائيل و... بايد اشاره داشت و ديدگاه هاي امام(ره) را بازخواني کرد و به همين طريق در ارکان انقلا ب اسلا مي غور کرد. آري اين امر يک ضرورت است تا نقطه اتصال انقلا ب اسلا مي با مردم مصر وتونس و اردن شناخته شوند. عاجز بماند، منجر به ايجاد نارضاتي در ميان مردم مي شود. تئوري انقلا ب امام(ره) عام بوده و صرفا براي ايران تجويز نشده بود، بلکه در هر جامعه ديني صدق کرده و مي تواند تفسير معقولي از انقلا ب ارائه دهد. چنانچه به حق امروز حوادث مصر، تونس، يمن و اردن را دست آورد چنين پيامي از انقلا ب اسلا مي تلقي مي کنيم و واقعا چنين است، اما با بازخواني عناصر، ارکان و ارزش هاي انقلا ب اسلا مي مي توانيم قضاوت کنيم که چه عناصر و ارکان و ارزش هايي چنين الگويي ساخته است. اشتباه است که فردي يا گروهي بخواهد، عمل و رفتار خود را معيار حرکت هاي اسلا مي امروز معرفي کند. براي قضاوت درست و تطبيق جنبش هاي کشورهاي اسلا مي بايد عناصر، ارکان و ارزش هايي که انقلا ب اسلا مي را به وجود آوردند بازخواني شود. مثلا دربازخواني ارزش ها و معيارهاي ارزشي انقلا ب اسلا مي، به مکتب عالي و متعالي انسان ساز اسلا م، به ارزش استقلا ل به معناي مطلق، به ارزش قوانين و مقررات اسلا مي که از منابع اصيل قرآن و سنت نبي اکرم(ص) و ائمه هدي(ع) و شريعت و عقل سرچشمه گرفته است، به ارزش والا ي اين نظام که قواي مختلف و مراکز علمي و تحقيقي همه جا نظارت با متخصصين و کارشناسان بايد باشد و به ارزش هم سطح بودن زندگي مسوولين با مردم و به ارزش داشتن رابطه با همه جهان جز رژيم هاي نژاد پرست به ويژه اسرائيل و... بايد اشاره داشت و ديدگاه هاي امام(ره) را بازخواني کرد و به همين طريق در ارکان انقلا ب اسلا مي غور کرد. آري اين امر يک ضرورت است تا نقطه اتصال انقلا ب اسلا مي با مردم مصر وتونس و يمن و اردن شناخته شوند. تهران امروز:موج بيداري اسلامي «موج بيداري اسلامي»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم محمد رضا جمالي است كه در آن ميخوانيد؛وقوع انقلاب اسلامي در ايران واقعهاي را در دنيا رقم زد كه از آن به بيداري اسلامي تعبير ميشود. موج بيداري اسلامي كه امروز ميرود شمال آفريقا و كشورهاي خاورميانهاي را دربر بگيرد مهمترين اقدام جدي است كه انقلاب اسلامي ايران از 30 سال پيش طنينانداز كرده است. امروز بهرغم تلاشهاي فراوان جبهه استكبار و رنگباختن نگاههاي ناسيوناليستي و قوميتگرايي، بازگشت به اسلام و خويشتن ديني بهرغم تبليغات فريبنده غربي و فضاي سكوت و رعبآور سران خائن وابسته عربي در بين ملتها و تودههاي امت اسلامي طنينانداز شده است. بهصورت بارز بيداري اسلامي در تونس، مصر، الجزاير و يمن توانست نظام سلطه جهاني را با چالشهايي روبهرو كند. مصر از ديرباز كانون انديشه ديني و رجوع به خويشتن اسلامي بوده است. تفكرات مصلح شرق مرحوم سيدجمالالدين اسدآبادي و حركتهاي اصلاحي مرحوم استاد حسن البنا و پديده اخوان المسلمين و انديشههاي سيدقطب و تا حدودي رشيدرضا توانست انديشه بازگشت به خويشتن اسلامي را در برابر كانون استعمار انگليس پررونق نگاه دارد اما نگاه غالب قوميتگرايي كه در ناسيوناليسم عربي ناصري پديدار شد، انديشه اسلامي را به محاق برد. بهطوري كه گروه اخوان كه بر مبناي انديشه ديني و اصلاحگري بنيان نهاده شده بود، به يكباره از فعاليت سياسي به شاخههاي علمي و كسب كرسيهاي انديشهپردازي و تئوريسازي رانده شد و عملا در حاشيه قرار گرفت و بخشهايي از آن نيز تجزيه شد و عملا در خدمت نظامي قرار گرفت كه داعيه انديشه ديني نداشت و بيشتر به تحكيم مواضع قدرتها و ايجاد حاشيه امن براي اسرائيل ميپرداخت. سلطه آمريكا بر مصر يكي از بدترين دوران حيات سياسي مصر بود چراكه آمريكا به خاطر اسرائيل و امنيت آن بيشتر ذلت و خواري را به مصر تحميل كرد. پيمان كمپ ديويد و كمكهاي نظامي و اقتصادي به روساي جمهور مصر عملا اين كشور تاثيرگذار آفريقايي و مهم ترين كشور عربي را به عنوان مهره آمريكا در شطرنج معادلات اسلامي و عربي در منطقه قرار داد. همگامي مصر با اسرائيل در سياستهاي جهاني و همسويي با رژيم صهيونيستي در محاصره غزه و فشار بر اسلامگرايان عملا مصر را به عنوان يك مهره دست چندم آمريكا پايين آورد. خيزش عظيم مردمي در مصر و تونس حاصل تحقير تاريخي مردم مسلمان آن ديار است. سر دادن شعار اللهاكبر از جانب معترضان و تظاهركنندگان و بيان اينكه اسلام تنها راهحل ميباشد نشان از خيزش موج بيداري اسلامي است كه ميرود تا شمال آفريقاي خفته را بيدار كند. همان نويدي كه انقلاب اسلامي به ملل محروم و مستضعفان دنيا داده بود. رسانههاي آمريكايي و انگليسي كه امروزه موضعگيري مشكوكي در خصوص بيداري اسلامي مردم مصر دارند، مرتب ميگويند اعتراضات مردمي، صبغه ديني ندارد و بيشتر نارضايتي اقتصادي است و به دفعات اين خط خبري را تكرار ميكنند. اما كيست كه نداند خيزش مردم تونس و مصر براساس انديشه بيداري اسلامي است كه تمام موضوعات ديگر ازجمله فشارهاي اقتصادي فرع ميباشد و شعار اللهاكبر مردم و رنگ باختن هر نوع شعار و بيرق ديگري نشان از بلوغ جواناني است كه ديگر تاب تحقير دين و سنتهاي خود را ندارند و عزت خويش را در سايه اسلام ميجويند. آمريكا و غرب نيز خوب ميدانند كه مردم شمال آفريقا بهدنبال اسلام هستند و واهمه آنها نيز به همين خاطر است و تناقضگوييهاي آنها و اظهارات متفاوت مقامات صهيونيستي نيز چنين امري را ثابت ميكند. ابتكار:اندر حکايت قهر دولت و راي عدم اعتماد مجلس! «اندر حکايت قهر دولت و راي عدم اعتماد مجلس!»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن ميخوانيد؛سه شنبه هفته گذشته طرح استيضاح و زير راه و ترابري با عدم حضور وزير و رئيس جمهور در صحن علني، مطرح و در نهايت با ارايه دلايل موافقين استيضاح و در غياب صاحبان عزا به راي گذاشته شد. در نتيجه مجلس با 144 راي به استيضاح پاسخ مثبت داد و دکتر بهبهاني راي عدم اعتماد گرفت اين البته دومين مورد از سريال استيضاحهايي است که به دليل عدم حضور رئيس جمهور مجلس راي عدم اعتماد ميدهد. مورد اول که در سال 87 اتفاق افتاد مربوط به طرح استيضاح وزير کشور وقت يعني مرحوم کردان بود در آن مورد هم با عدم حضور رئيس جمهور و وزير در نهايت مجلس راي عدم اعتماد خود را صادر کرد. نزاع مجلس و دولت هر روز شکل جديدي ميگيرد يک روز توپخانه مجلس، دولت را هدف ميگيرد و با وانگ بي اعتمادي به مصوات مجلس و عدم اطلاع مجلس از مصوبات دولت و تاخير در ارايه لايحه بودجه و ... دولت مورد هجمه قرار ميگيرد يک روز هم توپخانه دولت، مجلس را نشان ميرودو مجلسيان به چوب لاي چرخ دولت گذاشتن متهم ميشوند و اراده مجلس در مسير تغييرات بنيادي در برنامه پنجم به منظور نقض غرض در اهداف برنامه تفسير ميگردد. به هر حال اختلاف ميان دولت و مجلس در همه دورهها وجود داشت اما اينکه گستره اين اختلاف تاروپود نظام اجرايي و تقنيني کشور را به گونه اي فراگيرد که در دادگاه افکار عمومي، اين دو قوه اصلي به لج و لجبازي لقب، گيرند بي سابقه است. نگاه به عملکردها نشان ميدهد که جعل اين لقب ناشي از قضاوت عجولانه مردم نيست از يک سو مردم به صورت ماهيانه، شاهد خيز مجلس براي استيضاح وزراي مختلف هستند ولي همواره طرحهاي استيضاح به صورت نيمه کاره رها شده به شکلي که فراز و فرود مجلسيان هفتم و هشتم در طرحهاي استيضاح به طنز شبيه شده است و از اين جهت کارنامه مجلس درخشان نيست از سوي ديگر شاهديم که دو طرح استيضاح به دليل عدم حضور وزير و رئيس جمهور با اکثريت مجلس به سرانجام ميرسد و هر دو وزير ناکام ميمانند بنابراين اين حق مردم است که در فرآيند طرحهاي استيضاح تشکيک کنند اگر طرحهاي استيضاح حق است و با مطالعه به سرانجام رسيده است چرا در بقيه موارد نتيجه بخش نيست اگر اين فرآيند همواره ناقص شکل ميگيرد چرا وقتي دولت قهر ميکند، نتيجه ميدهد؟ از طرف ديگر براي مردم پذيرفتني نيست که رئيس جمهور محترم آنگاه که خود صلاح بداند به تشخيص مجلس تمکين نمايد . به هر حال مطابق قانون اساسي موجود، اين مجلس حق نظارت دارد و يکي از ابزارهاي نظارتش هم استيضاح است اگرچه ممکن است مجلس در فرآيند استيضاح اشتباه کند اما اين دليل نميشود که دولت به اين حق قانوني تمکين نکند . اين تصوير از کنش و واکنش مجلس و دولت در خوش بينانه ترين فرض به همان عنوان لج و لجبازي در نگاه مردم تعبير ميشود اما اصرار بر اين صفت ممکن است عنوان ديگري به خود گيرد! که همه براي پرهيز از آن بايد به خدا پناه برند بديهي است با استيضاح يک وزير و راي عدم اعتماد،همه مشکلات حل خواهد شد چرا که بسياري از مشکلات مورد انتقاد مجلس به ويژگيهاي وزير و توانمنديهاي فردي برنمي گردد. بخش مهمي از مشکلات ناشي از ساختارها و نظام اقتصادي است و تغيير افراد تاثير چنداني در بهبود و اصلاح امور ندارد. از سوي ديگر هم حذف يک وزير نقض آيات محکم و فسخ تعهدات قلمداد نميشود تا مجوز بي اعتنايي به ساختارهاي قانوني کشور گردد. مهم اين است که مردم باور کنند تضادها و کشمکشها در مسير منافع ملي است . مهم اين نيست که مجلس استيضاح کند يا نکند مهم آن است که اقدامات به عنوان راهکار برون رفت مشکلات و بحرانها تلقي شود . اگر تلقي مردم از اين نزاع ها، منافع ملي باشد بسيار مقدس و قابل تحسين است اما اگر تفسير آن، تلاش براي اثبات در راس امور بودن هرکدام و رو کم کردن از ديگري باشد آنگاه بايد تاسف خورد. نگاه به تحولات بيروني هر ايراني وطن دوستي را نسبت به سرنوشت کشور و حفظ عزت و اقتدار آن حساس ميکند حفظ اين احساس بر مسئولان کشور سزاوارتر است. حمايت:کار فرعون تمام است «کار فرعون تمام است»عنوان سرمقالهي روزنامهي حمايت به قلم سيد محمد مهدي موسوي است كه در آن ميخوانيد؛سخنان ولي امر مسلمين جهان در خطبه هاي باشکوه اين هفته نماز جمعه تهران آن هم در روزي که صدها کيلومتر آن سوتر از پايتخت ايران اسلامي ، ميليون ها مصري در ميدان التحرير قاهره فرياد نابودي حکومت فرعوني مبارک را سر مي دادند ، بي شک بر سير تحولات ناشي از قيام اسلامي مردم ديار نيل اثرات فراواني خواهد داشت، کما اين که بازتاب کم سابقه فرمايشات رهبري در رسانه هاي معتبر و پرمخاطب عربي و انگليسي زبان دنيا گواه اين ادعا است. رهبر معظم انقلاب در اين سخنان مهم که همزمان با يازدهمين روز مقاومت اسلامي مردم مصر ايراد شد، با تاکيد بر اين که حوادثي که در مصر و تونس درحال وقوع است، يک زلزله واقعي است، تصريح کردند:" اگر ملت مصر به کمک و توفيقي، بتوانند قيام خود را پيش ببرند، شکست غيرقابل جبراني براي آمريکا و سياست هايش در منطقه خواهد بود". ايشان همچنين با اشاره به اين که"نامبارک مصر" ملت مظلوم و آزاديخواه مصر را ذليل کرد، گفتند: "حوادث منطقه انعکاس 30ساله صداي ملت ايران است که در نقاط ديگر جهان با قوت و قدرت شنيده مي شود.اين حوادث براي ملت ايران معناي ديگري دارد و اين خلوص بيداري اسلامي است." ترديدي وجود ندارد که بيداري اسلامي مردم مصر و ديگر ملت هاي مسلمان عرب منطقه که به تعبير مقام معظم رهبري دليل اصلي آن، وابستگي حکام اين کشورها به غرب و آمريکا مي باشد، امروز به شدت دشمنان قطب اسلام را به وحشت انداخته است که در اين ميان شايد اظهارات خشمگينانه جان مک کين جالب تر از همه باشد . سناتور کهنه کار آمريکايي و رقيب اوباما در انتخابات سال 2008 ، اخيرا با اشاره به رويدادهاي مصر ضمن استفاده از تعبير توهين آميزي براي قيام ملتها گفته که اين "ويروس"! در حال سرايت به ساير کشورهاي منطقه است. در واقع سردمداران و سياست پيشگان غربي به خوبي به اين نکته باور دارند که موج بيداري اسلامي که در ادبيات يانکي هايي از جنس مک کين، به ويروس تشبيه شده در منطقه بسيار حساس خاورميانه فراگير شده است. حقيقت آن است که سنت الهي همواره بر اين مسئله استوار بوده که ظلم و جور هرگز پايدار نخواهد ماند و روزي به سر مي رسد و اين سرنوشت گريز ناپذير ديکتاتور سرزمين فراعنه است. سرنوشت کسي که از سال 1981 و اندکي پس از ترور انور سادات، قدرت را در دست گرفت و از آن زمان تاکنون سرکوب گروه هاي اسلامي و ملي گرايان ونيز نگهباني از مرزهاي فلسطين اشغالي را در اولويت سياست هاي خود قرار داده است. فرعوني خودکامه که در طول حکومتش بيش از 150 هزار نفر از هواداران اخوان المسلمين را در مصر کشت. آري! سرنوشت محمد رضا پهلوي و زين العابدين بن علي ، ديکتاتوران پا به فرار گذاشته ايران و تونس در انتظار سرنوشت نامبارک ديکتاتور امروز مصر است. کسي که ارمغان حکومتش در عرصه داخلي زندگي بيش از 600 هزار مصري در قبرستان هاي اطراف قاهره و فقر، بيکاري، فساد و فحشاي فراگير در اين کشور و در عرصه بين المللي نيز لبيک گوي بي چون چراي نظام سلطه در حمايت از رژيم اشغالگر قدس بوده است. راستي! آه دل مادران غزه ، چه آه پر قدرتي است. آه فرعون کش! آفرينش:اختلال در اينترنت کشور «اختلال در اينترنت کشور»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛اگر امروزه اينترنت را نيازي اساسي براي انسان قرن بيست و يک به شمارآوريم گزافه نگفته ايم چه اينکه امروزه مفاهيم مهم و اساسي از رشد ، توسعه و پيشرفت با آن گره خورده است به طوري که در بسياري از کشورها امروزه نقش اينترنت در تسريع کارها به حدي رسيده است که عملا نميتوان آن را جدا از زندگي آنان دانست در اين حين به نظر ميرسد اينترنت در کشور ما وضعيتي متفاوت داشته چرا که همواره دو نگاه به آن در کشور وجود داشته است. در يک سو بسياري از آگاهان و کارشناسان و حتي مقامات سياسي با توجه به نقش بنيادين اين ابر رسانه قرن 21 خواستار به خدمت گرفتن اينترنت وتوجه اساسي به ان به عنوان فرصتي براي رشد بيشترو حل مشکلات است در اين راستا است که مفاهيمي مانند دولت الکترو نيک، دور کاري و... طرح ميگردد از سوي ديگر نگاه ديگر به اينترنت در کشور مانگاهي تهديد محور است و خواستار محدوديت بيشتر آن است. در اين حال آنچه مشخص است چه رويکردي واقع بينانه داشته باشيم و چه رويکردهايي ديگر از جمله بهره بردن ازاينترنت را مورد ملاحظه قرار دهيم بايد گفت نمي توان به آساني از اهميت اينترنت در کشور گذر کرد در اين حال در چند سال گذشته و هم چنان در چند ماه گذشته و ضعيت و سرعت ان در کشور و ضعيت اسفناکي داشته ودارد و همچنين با اختلال ها و قطع هايي مداوم همراه بوده است به طوري که از نظر سرعت و بسياري جهات با توجه به رشد کاربران داخلي کشور همچنان مشکلات بسياري در استفاده از اينترنت در کشور و جود دارد . در اين ميان باوجود سرعت کم محدوديت دسترسي به سايتهاي مورد استفاده ومفيد مردم و شهروندان گاه انچنان مشکل مي گردد که بسياري عطاي استفاده از اينترنت رابه لقايش مي بخشند در اين حال نيز عملا هيچ کس پاسخگو نيست وبه فکرچاره جويي به حل اين مشکل داخلي و يا خارجي نيست .در اين بين بايد گفت اين مشکلات در حالي است که عملا وضعيت موجود اينترنت در کشور پيامدهايي منفي بسياري را بر ذهن شهروندان و جايگاه اينترنت در کشور داشته است و حتي باعث شده است تاامروزه با
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:مطهري را بايد از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:مطهري را بايد از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: عراق؛ ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: عراق؛ ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ایرانیان
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:حركت از پله دوم !
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:حركت از پله دوم !
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:بردهاي راهبردي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:بردهاي راهبردي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: روز واقعه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: روز واقعه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائلروز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائلروز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: فرار به محيط ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: فرار به محيط ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ما و ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ما و ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «مولاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «مولاي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها