واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حافيظ! تازگي ها ناصر فيض، شوخي شوخي با غزليات حافظ هم شوخي کرده. امضايي ابداع کرده با عنوان «حافيظ» و تک بيتهايي ساخته که برخي محشرند .
طنز شبيه واکسن است؛ ويروس رقيق شده يک بيماري هولناک که شما را مادامالعمر از ابتلا به آن مصون ميکند. البته بايد جنبه داشته باشيد و نيش اوليه سوزن آن را تحمل کنيد. ناصر فيض* يکي از اعجوبههاي اين وادي است.چند باري همين جا ذکر خيرش شده. تازگي شوخي شوخي با غزليات حافظ هم شوخي کرده. امضايي ابداع کرده با عنوان «حافيظ» و تک بيتهايي ساخته که برخي محشرند. شايد برخي را در پيامکها و بلوتوثهايي که دست به دست ميچرخند ديده باشيد. در اين روزگار «وانفسا» بيگمان لبخندي به لبتان ميآورد و اغلب حرف دل بيشتر ما نيز هست؛ حرف دلهايي که اينطوري گفتنش دردسر کمتر و ثمر بيشتري دارد.رويه چنين است که مصراعهاي داخل گيومه – حال اول يا دوم – از حافظ و مصرع ديگر از ناصر است. تک بيتها از غزلهاي مختلفند. «سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد»/ بيخبر بود که ما مشترک کيهانيم!... 1. «به آب روشن مي عارفي طهارت کرد»/ و رفته رفته به اين کار زشت عادت کرد...2. «برقي از منزل ليلي بدرخشيد سحر»/ ليلي آمد دم در، گفت: بيا! برق آمد!... 3. «داشتم دلقي و صد عيب مرا ميپوشيد»/ صد و يک عيب چو شد، دلق من از کار افتاد... 4. «مشکل خويش بر پير مغان بردم دوش»/ گفت: دنيا شده از مشکل پر، اين هم روش... 5. «در آستين مرقع پياله پنهان کن»/ که چوب و غيره در آن ناگهان فرو نکنند... 6. «اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را»/ به دستش ميدهم کاري که بار آخرش باشد...7. «چه خوش صيد دلم کردي، بنازم چشم مستت را»/ ولي از روي پايم خواهشا بردار دستت را... 8. «خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد»/ بعد از اين آب خرابات چه آبي بشود...9. «غلام همت آنم که زير چرخ کبود»/ اگرچه له شود اما شکايتي نکند...10. «صوفيان واستدند از گرو مي همه رخت»/ بنده از شرم شدم پشت درختي پنهان...11. «جميلهاي است عروس جهان، ولي مگذار»/ که اين زمان حرکتهاي او شود موزون...12. «پيرهن چاک و غزلخوان و صراحي در دست»/ آنقدر عربده زد، آبروي ما را برد... 13. «دستي به جام باده و دستي به زلف يار»/ پس من چگونه پيرهنم را عوض کنم؟...14. «سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد»/ بيخبر بود که ما مشترک کيهانيم!... 15. «دامني گر چاک شد در عالم رندي چه باک»/ رند بايد چيز ديگر را نگهداري کند...16.«چمن خوش است و هوا دلکش است و مي بيغش»/ مرا فقط نگراني ز گشت ارشاد است...
پي نوشت: * ناصر فيض، در 2 خرداد سال 1338 در قم متولد شد؛ و داراي مدرک کارشناسي زبان و ادبيات فارسي است. تا سال 1373 ساکن قم بوده و بعد از آن در تهران ساکن شد ، اولين تجربيات ادبي او مربوط به دوران دبيرستان وي ميباشد، و اولين آثار چاپشدهاش چند رباعي در اطلاعات هفتگي در سال 1365 ميباشد، اولين کتاب چاپشدهاش، ترجمه اشعار و بيوگرافي 40 شاعر ترک در سال 1380 است که انتشارات مرکز آن را به چاپ رسانده است. اولين اثر وي" گزيده ادبيات معاصر "( سال1365) ميباشد. او داراي مسئوليتهاي متعددي نظير مسئول واحد ادبيات حوزه هنري قم، حدود 3 سال مسئول صفحه شعر مجله شعر، همکاري با هفتهنامه مهر، عضو شوراي عالي شعر و موسيقي صدا و سيما، عضو شوراي شعر آذربايجاني صدا و سيما، همکاري با شبکه فرهنگ (سردبير و نويسنده شبي با فرهنگ)، و مدرس هنرستان موسيقي زبان و ادبيات فارسي عضو دفتر طنز حوزه هنري ، ترانهسرايي براي کاست و صدا و سيما، سردبير و نويسنده شبکه 1 سيما به مدت 6ماه و ... بوده است.«نزديک ته خيار»، «املت دستهدار»و «گناه اول» برخي از آثار اوست. فرآوري: مهسا رضاييبخش ادبيات تبيان منبع: همشهري، سوره مهر، خبرگزاري کتاب ايران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]