واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تعاریف جدید برای فرهنگ و تمدن
اتومبیلی با صدای ترمز مهیبی متوقف می شود .ناگزیر همه نگاه ها با وحشت و نگرانی به آن سو خیره می شود. ظاهرا دو اتومبیل در معرض تصادف و خطر قرار داشتند، ولی خدا را شکر ! به خیر گذشته و اتفاق ناگوار و غیر قابل جبرانی نیفتاده و تلفات جانی و مالی در پی نداشته است ! اما درست در همان زمان اتفاق ناگوار و غیر قابل جبرانی در حال جریان است ، رانندگانی که از خطر جسته اند ، اکنون تمام شرافت و آبروی انسانی و شهروندی را زیر پا می گذارند. با تهدید و ناسزا یکدیگر را خطاب می کنند و گاه با حالتی تهدید آمیز به سوی هم حمله می برند.....و چه تلفاتی بدتر و بیشتر از این ؟!کافی است در تاکسی بنشینیم تا شنونده چندین کلام ناشایستی باشیم که راننده تاکسی ، نثار رانندگان یا موتور سواران و یا عابرانی می کند که به نوعی راه عبور او را سد کرده اند. در ازدحام جمعیت مسافران اتوبوس یا مترو و برخی دیگر از مکان های عمومی نیز، از این گونه دیالوگ ها و سکانس های اجتماعی بسیار است . واقعا ما را چه شده است ؟! یکی از دلایل اصلی اینگونه نا هنجاری ها ، اضطراب های ممتد اجتماعی است . اینگونه اضطراب ها قالبا ریشه در نابسامانی ها و عدم ثبات اقتصادی و همینطور بی نظمی و بی قانونی دارند. فارغ از مشکلات اقتصادی، بی نظمی ها و بی قانونی نیز می توانند به صورت موثری باعث بالارفتن تشویش و اضطراب در افراد شوند . خیابان ها و اتوبان ها از مصادیق بارز بی انضباطی اجتماعی هستند که به واقع از بی نظمی رانندگان و عابران و حتی چراغهای راهنمایی و رانندگی رنج می برند. ما که مدعی میراث چندین هزار ساله آریایی هستیم، ما که گدشته خود را در جامعه و میان آدمهایی گذرانده ایم که برای یکدیگر معتمد و محترم بودند، و ما که شاهد بودیم در روزگار پدران و مادرانمان برای ضمانت، یک قول کافی بود، چرا امروز محکوم به چنین روزگاری شده ایم چراغ قرمز با ثانیه شمار مدتهاست که روی عدد صفر ثابت مانده ! (مگر این ثانیه شمارها قرار نیست با نزدیک شدن به عدد صفر رانندگان را برای شروع حرکت ، آماده و هوشیار نمایند و حال آنکه این توقف چراغ قرمز تمام این مسئله را نقض می کند . پس اصلا چرا نصب شده اند!؟) بالاخره چراغ سبز می شود، راننده ای که مدتها پشت چراغ قرمز منتظر بود، فقظ پانزده ثانیه فرصت دارد تا پیش از قرمز شدن مجدد چراغ راهنما، از چهارراه و در میان ازدحام این همه اتومبیل عبور کند.ولی حالا عابران با سد معبر اتومبیل ها سعی دارند علیرغم چراغ سبز ، از خیابان عبور کنند ... و خیلی آهسته و با تمأنینه از میان اتومبیل ها رد می شوند. (و وای به حال راننده ای که اندکی اختلال در عبور آنها ایجاد کند ، حتما یک ناسزا و سخن ناشایست از سوی آن عابر حواله اش می گردد.) و بگذریم از سبقتها و دورزدن های غیر مجاز و گردش های بدون زدن چراغ راهنما و ...! و این همه نوعی اضطراب و ناآرامی درونی را موجب می شود که عواقب آن همین بی احترامی ها و بی ادبی هاست . نکته تاسف بار این است که همه افراد جامعه در این بی قانونی و عدم احترام به قانون شریک هستند. تقریبا در همه مکان های عمومی شلوغ ، اکثرا افراد به صورت لفظی با هم گلاویز می شوند و پا بر روی شرافت ها و حرمتهای شهروندی می گذارند، این برخوردها از افرادی سر می زند که ظاهرهای مرتب و آراسته ای دارند که نشانگر آن است که به نظر دیگران و نگاه اجتماع به خود اهمیت می دهند و قائل به رعایت مبانی اجتماعی و فرهنگی هستند ولی چگونه است که شخصیت در مقایسه با ظاهر، بهای اندکی دارد و احترام فرهنگی و شهروندی به هر بهانه ای لگد مال می شود.
واقعا چه کسی مسئول این همه بی انضباطی و بی ادبی اجتماعی است؟ ما که مدعی میراث چندین هزار ساله آریایی هستیم، ما که گدشته خود را در جامعه و میان آدمهایی گذرانده ایم که برای یکدیگر معتمد و محترم بودند، و ما که شاهد بودیم در روزگار پدران و مادرانمان برای ضمانت، یک قول کافی بود، چرا امروز محکوم به چنین روزگاری شده ایم ؟! و مهم تر این که چه آینده ای در انتظار کودکان ماست که در میان این همه بی اعتمادی و بی توجهی و بی اهمیتی به همنوعان و هم شهریان، پرورش می یابند؟! آنها چگونه اجتماعی را رقم خواهند زد در صورتی که امروز از فرهنگ آشتی دیروز، جز تار و پود گسسته و فرسوده ای باقی نمانده است. ما که احترام چندانی برای شرافت و شأن همشهریان مان قایل نیستیم ، چگونه اجتماعی را می خواهیم پیش کش فرزندانمان کنیم؟ متاسفانه در برخی موارد معنای ارزش ها عوض شده و تعاریف فرهنگ و تمدن، بی جان و نیمه جان بر زمین افتاده و هر چیزی می تواند به سادگی خود را به جای فرهنگ و تمدن جا بزند. مثلا بی پولی یا عدم استطاعت مالی در خریدن مایحتاج ، ننگ و عار است و صورت ها با سیلی سرخ می شوند تا کسی از فقر دیگری خبردار نشود، ولی متاسفانه فقر فرهنگی ننگ و عار نیست! فحش و ناسزا و بی انضباطی اجتماعی در مقابل دیگران ، عدم احترام به قانون در ملاء عام ، عدم رعایت احترام و حقوق شهروندی ننگ و عار نیست . باید نشانه های شخصیت را جدی تر بگیریم. کمی شکیباتر و صبورتر رفتار کنیم . قانونمندانه تر و قدرتمندانه تر عمل کنیم تا کمکی به نظم عمومی نموده اضطراب ها را در خود و همشهریان مان کاهش دهیم تا تمدن و فرهنگ شهری و اجتماعی را در خود ارتقا دهیم . اینکه معلم بازنشسته ای نگران دانش آموزان پیشینش بود که حال گویا در میان گمشدگان بودند و یا زنی که در پناهگاه خود داشت زباله های کاغذی و پلاستیکی را جدا می کرد تا برای بازیافت بفرستد، اتفاقات کیمیا و کمیابی در جهان امروز است ،و این آداب و همدلی اجتماعی دقیقا همان چیزی بود که طبق آن مقاله با هیچ چیزی نلرزیده و همچنان پا برجا باقی مانده است . دنیا آینه عبرت است و گاهی خوب است که از برخی جوامع درس بگیریم. در میان مقالاتی در خصوص وضعیت امروز مردم ژاپن مقاله" آب" با این عنوان یافتم : (چیزهایی هستند که با هیچ زلزله ای نمی لرزند) . مقصود از آن نوشته خویشتن داری و متانت مردم ژاپن بود. مردمی که دارای ویژگی فرهنگی و اجتماعی بسیار خوبی چون غرور ملی و شرافت فردی هستند. مردم ژاپن پس از زلزله، همچنان مصمم به ادامه و ساختن زندگی بر مبنای باورها و قوانین ملی خود می باشند. اینکه معلم بازنشسته ای نگران دانش آموزان پیشینش بود که حال گویا در میان گمشدگان بودند و یا زنی که در پناهگاه خود داشت زباله های کاغذی و پلاستیکی را جدا می کرد تا برای بازیافت بفرستد، اتفاقات کیمیا و کمیابی در جهان امروز است ،و این آداب و همدلی اجتماعی دقیقا همان چیزی بود که طبق آن مقاله با هیچ چیزی نلرزیده و همچنان پا برجا باقی مانده است . داشتن یک چنین فرهنگ و جامعه آرمانی برای مردم جامعه ما چندان دور از انتظار نیست ، ایرانیانی که روزی برای دفاع و حفظ سرزمینشان جانفشانی کردند و فداکاری ها نمودند، این قبیل موارد نمی تواند برایشان چندان سخت باشد . فقط به نظم و خویشتن داری و متانت همشهریان گرامی بیشتر نیازمندیم . زهرا امیریبخش اجتماعی تبیانلینک های مرتبط :فرهنگ رنگ ها و رنگ های فرهنگی امنیت وظیفه من یا شما؟ کدام رانندگان خطرناکتر هستند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]