تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سخن چون دواست، اندکش سودمند و زیادش کشنده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799154395




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اقسام کلمه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اقسام کلمه
اقسام کلمه   نويسنده :**دکتر تقي وحيديان کاميار   چکيده   تعداد واژه هاي هر زبان بسيار است و چون کار علم، رده بندي است دانشمندان و دستوريان واژه ها را جدا از جمله به صورتهاي متفاوتي تقسيم بندي کرده اند ولي رده بندي اقسام کلمه جدا از ترکيب و جمله، خطاست . در اين گفتار، تقسيم بندي اقسام واژه هاي فارسي بر اساسِ نحوِ زبان صورت گرفته است . واژه هاي کليدي:   واژه -اقسام واژه -رده بندي- نحو. کلمه شناخته ترين واحد زبان نزد عامه مردم است. هر فرد عامي معمولاً چند هزار و هر فرد تحصيل کرده متناسب با ميزان تحصيلات و تخصّص و آگاهي هايش چند ده هزار واژه مي داند. زبان هايي که پيشينه تاريخي مکتوب دارند تعداد واژه هايشان زياد و معمولاً بيش از صد هزار واژه است. واژه ها داراي اقسام گوناگون هستند که اين تنوّع در زبان هاي مختلف مي تواند متفاوت باشد. دانشمندان و علماي زبان از دير باز درباره انواع کلمه سخن گفته و نظرات متفاوت ابراز داشته اند. در اين گفتار ابتدا سير تاريخي ديدگاه هاي گوناگون و همچنين ديدگاه هنديان و چينينان در مورد اقسام کلمه در زبان فارسي و سرانجام در اين باره بحث مي شود که تقسيم انواع کلمه از نظر زبانشناسي تا چه حد اعتبار علمي دارد و روش درست تقسيم انواع کلمه چيست؟ افلاطون نخستين کسي است که به تقسيم بندي کلمه مي پردازد و اسم و فعال را از هم جدا مي کند به اين صورت که «هر جمله يوناني را به دو بخش تجزيه مي کند يکي بخش اسمي و ديگر بخش فعلي (روبين 1370،ص69).ارسطو در صد سال پيش از ميلاد اين تمايز افلاطوني را نگاه داشت اما يک طبقه تازه به آن افزود که شامل عناصري مي شود که بعدها آن ها را از هم جدا ساختند يعني حروف ربط و احتمالاً حروف اضافه، حرف تعريف و ضماير(Hartman,1973,p163(بعد از ارسطو دانشمندي به نام تراخس کلمه را به هشت طبقه تقسيم کرد و اين شماره اي است که تنها با يک تغيير، تا پايان قرون وسطي بر جا ماند و در توصيف هاي دستوري که براي زبان هاي يوناني ولاتين به دست داده شد،مورد توجه قرار گرفت و آن تغيير در حرف تعريف است که در زبان يوناني بود و در زبان لاتين نبود .تقسيم بندي کلمه از ديدگاه تراخس به اين صورت است:اسم، فعل، وجه وصفي(که بخشي از کلام است که هم ويژگي هاي فعل را دارا باشد و هم ويژگي هاي اسم را)، حرف تعريف ،ضمير،حرف اضافه،قيد ، حرف ربط(روبينز،ص88)، تراخس صفت را در طبقه اسم قرار داد(صفوي،1377،صص40-39) پس از تراخس، دانشمند ديگر يوناني به نام پريسکيانوس کلمه را چنين تقسيم مي کند . 1ـ اسم که شامل صفت هم مي شود. 2ـ فعل که بر انجام دادن کاري اشارت مي کند يا بر انجام شدن کاري. 3ـ وجه وصفي که هم از مقوله اسم است و هم فعل. 4ـ ضمير که جانشين اسم خاص مي شود. 5ـ قيد که با فعل در يک ساختار به کار مي رود و وابسته به فعل است . 6ـ حرف اضافه که به صورت کلمه اي مجزا پيش از کلماتي به کار رود که به لحاظ حالت تعريف مي شوند و يا به صورت عنصري وابسته. هم باکلماتي ترکيب شود که به لحاظ حالت تعريف مي شوند و هم با کلماتي که به لحاظ حالت ترکيب نمي شوند . 7ـ صوت که به لحاظ نحوي از افعال مستقلّند و بر احساسي يا حالتي از ذهن اشارت مي کنند. 8ـ حرف ربط که دو يا چند عضو از اعضاي طبقات ديگر از کلمات را از لحاظ نحوي ربط دهد.(روبينزص136) تقسيم بندي پرسيکيانوس همان تقسيم بندي تراخس است جز اين که بجاي حرف تعريف، صورت را قرار داد..(Hartman,1913p/162 به هرحال اين تقسيم بندي سنت شد و در قرون وسطي و کما بيش تا روزگار ما ادامه يافت.(همان) دستوريان چيني کلمات را بر دو گونه تقسيم مي کنند پر و تهي، کلمات پر،آن هايي هستند که معني واژگاني دارند و کلمات تهي، که همان ادات هستند.(همان،ص230) زبان شناسان هندي کلمات را به چهار دسته تقسيم مي کردند،اسم و فعل که هر دو صرف مي شوند و حرف اضافه و ادات که صرف نمي شوند.(همان،ص312) دستوريان زبان عبري کلمات را به اسم و فعل و ادات تقسيم مي کنند.«ري کلين»طبقه اسم را به اسم و ضميرو وجه وصفي تقسيم مي کند و ادات را به قيد و حرف ربط و حرف اضافه و اصوات. تقسيم کلمات در زبان عبري به اسم و فعل و ادات(حرف)، به تقليد از تقسيم بندي علماي اسلامي يعني تقسيم بندي سيبويه است.(همان،صص14-209) در زبان عربي طبق نظر سيبويه (متوفي 180هجري)کلمه بر سه گونه است:اسم و فعل و حرف. (الکتاب ،ص2،چاپ مصر) ازقول ابوالاسود نقل است که :«روزي به خدمت امير المؤمنين علي عليه السّلام (سال شهادت 40هجري )شدم. علي(ع)گفت«من در اين شهر شما لحني شنيدم و خواستم کتابي در اصول عربيّت وضع کنم . ...». او صحيفه اي نزد من افکند در آن نوشته :بسم الله الرحمن الرحيم الکلام اسم و فعل و حرف...(دهخدا،ذيل کلمه ابوالاسود) نظرات مختلف درباره انواع کلمه در زبان فارسي از گذشته تا حال کهن ترين دستور زبان فارسي،منهاج الطلب است که نويسنده آن محمد بن الحکيم الزينيي در سال 1070هجري قمري آن را در چين نوشته است و خود چيني است .وي در مقدمه کتاب مي نويسد : «سخنهاء پارسي بر سه گونه است:اسم هم چون مرد واسب، و فعل همچو زده و کشته،و حرف همچو«در »و «از »(1360،ص1) 2ـ دومين دستور زبان فارسي،صرف و نحو زبان فارسي نام دارد که نوشته عبدالکريم ايرواني است. وي اين دستور را در سال 1262قمري تأليف کرده وي درباره انواع کلمه چنين مي نويسد«کلمات جمع لغات =زبان ها بر سه گونه است:اسم و فعل و حرف...(1262ص7) 3ـصرف و نحو فارسي نوشته حاج کريم خان کرماني است، اين کتاب در سال 1275قمري نوشته شده . حاج کريم مي نويسد :بدان که در جميع لغات بين آدم الفاظ از سه گونه بيرون نيستند:اسم و فعل و حرف،زيرا آن چه در عالم هست يا ذات چيزي است يا کار چيزي. يا رابطه و نسبت ميان دو چيز(صنيع،1275،ص93) 4ـ دستور سخن نوشته ميرزا حبيب اصفهاني که در سال 1287نوشته شده ميرزا حبيب نيزاقسام کلمه را سه تا مي داند:کلمه بر سه قسم است:اسم،فعل وحرف،اسم کلمه ايست که در رساندن معني احتياج به چسبيدن و اتصال به کلمه ديگر ندارد و زمان را نمي رساند؛ مانند بزرگ و کوچک و غيره. . فعل کلمه اي است که ...يکي از زمان هاي سه گانه را مي رساند؛مثل رفت و مي رود. حرف کلمه اي است که در رساندن معني احتياج به چسبيدن به کلمه ديگر را دارد؛مثل از، تا...»(همان،ص118) 5ـ کتاب لسان العجم نوشته ميرزا حسن بن محمد تقي طالقاني است که در سال 1305هجري قمري نوشته شده. در اين کتاب هماننند کتاب هاي قبلي کلمات به شيوه زبان عرب بر سه قسم شده است:(همان،ص243) 6ـزبان آموز پارسي نوشته ميرزا علي اکبر خان نظام الاطباء ، اين دستور در سال 1316قمري نوشته شده است. ميرزا علي اکبرخان کلمات فارسي را به ده گونه تقسيم مي کند:1-اسم 2-صفت 3- کلمه اشاره 4- ضمير 5-فعل 6-اسم فعل7 -معين فعل 8- کلمه موصول9-کلمه غير موصول، 10-حرف(همان،251) چنان که مي بينيم اين تقسيم بندي مبتني بر هيچ اصلي نيست و صرفاً جنبه نظري دارد، نظر نويسنده . 6ـدستور زبان فارسي نوشته غلامحسين کاشف، که در سال 1325قمري در استانبول به چاپ رسيده، کاشف همانند ميرزا علي اکبر خان کلمات فارسي را به ده گونه تقسيم مي کند اما انواع اقسام کلمه متفاوت است:«اقسام کلام را ما به ده قسمت تفريق مي کنيم و آن اقسام را بخش هاي ده گانه کلام نام دهيم...اسم،ضمير،صفت،کنايات،فعل ،فروعات فعل، ظروف،ادوات جزء، ادوات عطف و اصوات. در ميان بخش هاي ده گانه کلام،اسم،ضمير، صفت، کنايات، فعل و فروعات فعل تغيير پذير هستند ولي ظروف، ادوات جزء، ادوات عطف، اصوات غير منصرف مي باشند. (همان،ص263) 8ـ چهار گلزار نوشته قاضي ابراهيم بن قاضي نور محمد، به شراکت نورالدين بن جيران خان در سال 1280هجري قمري در بمبئي به چاپ رسيده . در اين دستور درباره اقسام کلمه چنين مي خوانيم:جمع کلمات مرکبه حروف تهجّي که به تکلّم انسان مستعمل است سه قسم است، قسمت اول فعل، دوم اسم، سوم حرف.(همان ص5) اين دستور گر چه بعد از دستور کاشف نوشته شده اما در آن،کلمات فارسي باز همانند دستورهاي سابق به سه قسم، تقسيم شده است . 9ـ صرف و نحو فارسي نوشته حسين سميعي(اديب السلطنه)که در سال 1333شمسي از طرف وزارت فرهنگ به چاپ رسيده،(سميعي زماني رئيس فرهنگستان بوده است)وي نيز کلمات فارسي را به سه گونه تقسيم مي کند اسم،فعل و حرف .(1333،ص29) 10ـدستور فارسي نوشته ميرزا عبدالعظيم قريب که به شيوه دستورهاي اروپايي اقسام کلمه را 9قسم مي داند. اسم،صفت، کنايه، عدد فعل، قيد، حرف اضافه ، حرف ربط، اصوات، (مقدمه لغت نامه دهخدا) 11ـدستور زبان فارسي نوشته ميرزا عبدالعظيم قريب و ديگران که در سال 1330تأليف شده و در آن کلمات همانند دستور قريب به 9گونه تقسيم شده است.(همان) 12ـ دستور زبان فارسي نوشته دکتر ع. خيامپور در سال 1338تأليف گرديده . در اين دستور کلمات به شش بخش تقسيم شده است . تقسيم بندي خيامپور از ميان همه تقسيم بندي هايي که تاکنون يادآور شديم،تنها تقسيم بندي است که داراي مبنايي است و ارزش علمي دارد،خيامپور کلمات را بر مبناي کار آن ها در جمله تقسيم مي کند بر مبناي نحو،به اين صورت :«کلمه بر شش قسم است، زيرا اگر مستقيماً بتواند مسند اليه باشد،اسم است و اگر هميشه مسند باشد فعل است. اگر براي مقيد ساختن اسم باشد صفت است و اگر فقط براي مقيد ساختن فعل يا شبه فعل باشد ،قيد است و اگر جانشين جمله باشد شبه جمله است و اگر معناي مستقلي نداشته باشد تا بتواند يکي از وظايف مزبور را انجام دهد ادات(يا حرف)است.(1338صص20-19) بر اين تقسيم بندي نيز ايرادهايي وارد است. از جمله اين که ضمير که ويژگي هاي خاص خود دارد-از جمله داشتن نظام مثلاً ضماير شخصي فارسي داراي نظام شش تايي است-جزو مقوله اسم آمده،بعلاوه صفتِ صفت و صفتِ قيد در آن مطرح نگرديده است . 13ـ دستور زبان فارسي نوشته دکتر پرويز ناتل خانلري که در سال 1351به چاپ رسيده، در اين دستور کلمات به هفت قسمت شده به اين صورت :1-اسم 2-صفت 3-ضمير4-قيد5-فعل 6-حرف 7-صوت. دکتر خانلري خود مي گويد که «انواع کلمه را با چشم پوشيدن از رابطه اي که در جمله با کلمات ديگر دارد، انجام داده است.»(1352،ص210) تقسيم بندي خانلري ارزش علمي ندارد زيرا نوع واژه هايي مانند خوب...را فقط در رابطه با نحو مي توان مشخص کرد. اشکال ديگر اين است که نمي گويد چرا کلمات را به هفت قسم کرده است . بعلاوه فقط انواع کلمه را مي نويسد و هيچ تعريفي از اقسام کلمه نمي کند.(1352،ص210) 14ـ در دستور زبان فارسي دکتر احمدي گيوي و دکتر انوري،تقسيم کلمه به تقليد از تقسيم بندي دکتر خانلري است(1363،ص6) 15ـ در دستور مفصل امروز نوشته دکتر خسرو فرشيد ورد چنين آمده :«ما کلمه و گروه هاي مربوط به آن را بر روي هم به شش قسم،تقسيم کرديم،اسم و گروه اسمي ،صفت و گروه وصفي،فعل و گروه فعلي،قيد و گروه قيدي، صوت و گروه صوتي، حرف»(فرشيد ورد،1382،ص181) اين تقسيم بندي نيز اشکال دارد زيرا گروه،واحدِ بزرگ تر از کلمه است. و دوواحد زباني کوچک و بزرگ را از يک مقوله به شمار آوردن،درست نيست؛بعلاوه گروه از نظر دستورِ ساختگرا، بر سه گونه است:گروه فعلي، گروه اسمي و گروه قيدي.(باطني ،1376،ص9-11) در دتسور گشتاري نيز پنج گروه وجود دارد:گروه اسمي،گروه فعلي، گروه صفتي،گروه حرف اضافه اي ،گروه قيدي(مشکوة الديني1379،ص7-5)اصولاً تقسيم بندي دکتر فرشيد ورد مبناي علمي ندارد. 16ـ در کتاب توصيف ساختمان دستور زبان فارسي نوشته دکتر محمد رضا باطني بحثي از اقسام کلمه به ميان نيامده است(چاپ هشتم1376،) حال آن که از فعل، اسم، صفت، ضمير، قيد و...بحث شده است . 17ـ در کتاب دستور سال دوم فرهنگ و ادب نوشته دکتر علي اشرف صادقي و غلامرضا ارژنگ که دستوريست بر اساس نظريه نقش گرا، چنين آمده: «...تفاوت سوم ميان اين کتاب و دستورهاي سنتي در اين است که در اين کتاب به شيوه زبان شناسان،توجه اصلي به نحو و ساختمان جمله بوده..در حالي که در دستورهاي سنتي توجّه اصلي به صرف و ساختمان جمله بوده..در حالي که در دستورهاي سنتي توجّه اصل به صرف و ساختمان کلمه بوده که نسبت به نحو جنبه فرعي و ثانوي دارد،بدين سبب مباحثي از قبيل صفت، عدد ، صفت اشاره و غيره در اين کتاب وابسته اسم هستند که خود به عنوان نهاد به کار مي رود،بنابراين مبحث اقسام کلمات که در آن بر ماهيّت صرفي کلمات تکيه مي شود ديگراهميّت خود را از دست مي دهد.(1362،ص4) 18ـ دردستور زبان فارسي بر پايه نظريه گشتاري نوشته دکتر مهدي مشکوة الديني بحثي از اقسام کلمه نيست(1379)امّا در فرهنگ زبان و زبان شناسي ذيل اقسام کلمه (part saf speech)آمده که شايد صوري ترين تعريف اقسام کلمه در دستور گشتاري باشد؛مثلاً در جمله : John speaks quicklyهر واژه اي که در جايگاهAباشد يک نوع کلمه است و هر واژه اي ،که در جايگاه Bباشد نوع ديگري و هر واژه اي که در جايگاه Cباشد نوع سومي از کلمه است .(1973,Hartmann and stork) به هر حال گر چه در دستورهاي جديد که مبناي علمي دارند- بويژه در دستور ساختاري -بحثي از اقسام کلمه نيست يا بحث مستقلي بنام اقسام کلمه نيست اما در اين دستورها سخن از اسم،صفت، فعل، قيد،ضمير و ..هست، پس تقسيم کلمات، امري ضروري است اما نه به شيوه دستورهاي سنتي زيرا تقسيم بندي هاي آن ها چند اشکال دارد : 1ـ کلمه مجرد يعني جدا از جمله را بررسي مي کنند،حال آن که اين کار اشکال دارد از جمله اين که بعضي ازواژه ها يک نوع خاص نيستند بلکه در جمله انواع مختلفي مي توانند باشند؛ مثلاً کلمه«پيش »که چهار نوع کلمه مي تواند باشد: الف -صفت، مانند هفته پيش . ب-حرف اضافه، مانند فرهاد پيش دوستش رفت . پ- اسم، خياط اول پيش لباس را دوخته است. ت- قيد، رضا پيش (جلو)آمد. يا کلمه خوب که هم مي تواند قيد باشد (علي خوب دويد)هم صفت(خط خوب)و اين که در دستور زبان سنتي خوب را صفت مي دانند که مي تواند قيد هم واقع شود،درست نيست و درست آن است که بگوييم اگر فعل را توصيف کند،قيد است و اگر اسم را توصيف کند صفت(کلمه خوب در زبان انگليسي اگر صفت باشد، goodاست و اگر قيد باشد wellامّا در فارسي در ترکيب مشخص مي شود که صفت است يا قيد)يا کلمه کجا که در جمله معلوم مي شود قيد است يا اسم:کجا رفته بودي؟(قيد).کجا را فروخته اند؟(اسم ) اشکال ديگر اين است که در تقسيم بندي سنتي، تقسيم کلمات بر مبناي واحدي نيست؛لذا اعتبارعلمي ندارد، تعريف اسم بر مبناي معني است، اما توصيف صفت بر مبناي نحوي و تعريف ضمير هيچ کدام از اين ها؛زيرا مي گويند ضمير کلمه اي است که جانشين اسم مي شود و براي رفع تکرار آيد :درمثال: از علي (ع)آموز اخلاصِ عمل شير حق را دان منزّه از دغل «شير حق»هم جانشين اسم است و هم براي رفع تکرار آمده است، اما ضمير نيست . از طرفي صفتِ صفت و قيدِ صفت و قيدِ قيد در رده بندي نيامده است،به هر حال همان گونه که گفته شد، مشخص کردن انواع کلمه جدا از جمله و ترکيب، کاري غير علمي ونادرست است .اينک با توجّه به اين نکته بر مبناي نحو،انواع کلمه را مشخص مي کنم . 1ـ اسم کلمه اي است که بتواند يکي از نقش هاي نهادي، مفعولي،متممي،مسندي ندايي و مضاف اليهي را بگيرد. 2ـ ضمير کلمه اي است که همانند اسم نقش هاي فوق را بگيرد. جز نقش ندايي را ضمناً ضماير داراي نظام هستند مثلاً در فارسي نظام شش عضوي دارند :من، تو،او ...در عربي نظام 14عضوي :هو،هما... 3ـ صفت چگونگي اسم را بيان مي کند . 4ـ فعل کلمه اي است که معمولاً از نظر شخص و شمار با نهاد مطابقت دارد . 5ـ قيد ويژگي فعل را بيان مي کند . 6ـ نقش نما، شامل نقش نماي مفعول، کسره اضافه نقش نماي صفت و مضاف اليه، حرف اضافه نقش نماي متمم، حرف ربط وابستگي نقش هاي جمله وابسته و حرف ربط همپايگي نقش نماي جمله همپايه و حرف ندا نقش هاي منادا . 7ـ صوت، واژه اي است که منادا را مشخص مي کند . 8ـ کلمه اي که قيد را توصيف کند :پرويز خيلي خوب دويد . 9ـ کلمه اي که صفت را توصيف کند:مقاله خيلي خوبي نوشته اي . من رنگ آبي روشن را انتخاب کردم. با اين توضيحات ديديم که اقسام کلمه را مي توان بطريق علمي مشخص کرد . منابع و مآخذ 1ـ احمدي گيوي، حسن. انوري حسن، دستور زبان فارسي، انتشارات فاطمي ،1384. 2ـ ارژنگ ،غلامرضا ،صادقي، علي اشرف،دستور سال دوم آموزش و پرورش،1362. 3ـ ايرواني، عبدالکريم ،صرف و نحو فارسي،1362. 4ـ باطني،محمد رضا ،توصيف ساختمان دستور زبان فارسي ،امير کبير .1376 5ـ خيّام پور ،ع،دستور زبان فارسي ،تبريز 1338. 6ـ دهخدا ،علي اکبر مقدّمه لغت نامه . 7ـ زينيمي ،محمد بن الحکيم ،منهاج الطلب ،1070چاپ ايران به کوشش محمد جواد شريعت . 8ـ سميعي ،حسين،(اديب السلطنه)، صرف و نحو فارسي،1333شمسي ،چاپخانه علمي . 9ـ صنيع ،مهين بانو ،سيري در دستور زبان فارسي ،1371کتاب سرا. 10ـ فرشيد ورد،خسرو،دستور مفصل امروز 1382،انتشارات سخن . 11ـ قريب،ميرزا عبدالعظيم و ديگران ،دستور زبان فارسي،1330. 12ـ مشکوة الديني ،مهدي ،دستور زبان فارسي،انتشارات فاطمي ،1384. 13ـ ناتل خانلري، پرويز،دستور زبان فارسي ،1352بنياد فرهنگ . 14-Hartmann,R.R.K.and Stork F.C.Diclionary of langage and linguistics,1919London استاد زبان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد** منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 14 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1317]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن