واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
در جست و جوي خوشبختي تهيه کننده: مهندس احمد صالحي اين قافله ي عمر عجب مي گذرد درياب دمي که با طرب مي گذرد احساس شادي و خوشبختي، برداشتي ذهني و دروني ست و عوامل متعددي در شکل دهي آن دخيل بوده که گاهي از کنترل ما نيز خارج مي شود. تجربه ي خوشبختي نزد انسان ها متفاوت است و هرکدام، خوشبختي را با روش هاي مختلف و در معاني متفاوتي جست و جو مي کنند. « آلبرت اليس»، صاحب نظريه ي « عقلاني-عاطفي» معتقد است آن چه موجب بروز ناراحتي و احساسات منفي در ما مي شود، در حقيقت خود مشکل نيست، بلکه باورهاي نادرست ما درباره ي زندگي ست که ايجاد مشکل مي کند. « ديل کارنگي» در تأييد اين عقيده مي گويد:« دو زنداني از يک دريچه به بيرون نگاه مي کردند اما يکي آسمان پرستاره را تماشا مي کرد و ديگري زمين لجنزار را مي نگريست!» اگر از زندگي تان راضي نيستيد و مي خواهيد آن را تغيير دهيد، نخست بايد افکار خود را عوض کنيد و باورهاي منفي را از ذهن تان بيرون بريزيد؛ راز خوشبختي در خوش بيني و داشتن ذهنيت مثبت است چرا که ما همان هستيم که فکر مي کنيم، پس بياييد درست فکر کنيم. اي برادر تو همه انديشه اي مابقي خود استخوان و ريشه اي گر بود انديشه ات گل، گلشني ور بود خاري، تو هيمه گلخني يکي از افکار منفي، حقيرپنداري خويش است که از کودکي در هويت فکري ما رخنه کرده است؛ اين که ديگران امکانات اعتباري بيش تري نسبت به من داشته اند و من از آن ها محروم بوده ام، اين که وضع مالي خوبي نداشته ام، اين که پدرم موقعيت اجتماعي بالايي نداشته است و مسائل نظير آن، موجب مي شود که احساس حقارت نماييم، در صورتي که رها شدن از اين افکار، يکي از گام هاي اساسي به سمت خوشبختي ست. انسان با تکيه بر توانايي هاي خود قادر خواهد بود تفکرات زائد اين چنيني را به افکار و اعمال پسنديده تبديل نمايد. رنج هاي ما حاصل انديشه هاي مخبر ماست؛ انديشه هايي که تحميلي و غيرواقعي ست. خودداري از مقايسه ي خود با ديگران و گرفتار نشدن در انديشه ي مخبر و خودداري از سرزنش و ملامت، اسرار ديگري براي رهايي و رسيدن به آرامش است. « پرز»، روان شناسي که مکتب گشتالت درماني را ارائه کرده، معتقد است بيش تر اضطراب ها و ناراحتي هاي افراد به خاطر تأکيدشان بر زمان گذشته يا آينده و فراموش کردن زمان حال به وجود مي آيد زيرا افرادي که در گذشته زندگي مي کنند، با سپر قرار دادن وقايع و تجارب گذشته، مسؤوليت رفتار جاري خود را به دوش گذشته مي اندازند و در نتيجه از مسؤوليت زمان حال خود سرباز مي زنند و افرادي هم که ذهن خود را با افکاري در مورد آينده مشغول مي کنند، آن چه اکنون اتفاق مي افتد را نمي بينند و مدام انتظار روي دادن اتفاقات بد را دارند و مضطرب هستند. اين روان شناس به ما توصيه مي کند که حوادث تلخ گذشته را اگر نمي توانيد فراموش کنيد، آن ها را با استفاده از خيال پردازي، به زمان حال بياوريد و دوباره تجربه کنيد تا ديدگاه تان درباره ي آن ها عوض شود. از دي که گذشت هيچ از او ياد مکن فردا که نيامدست فرياد مکن بر نامده و گذشته بنياد مکن حالي خوش باش و عمر بر باد مکن اگر به دنبال خوشبختي هستيد، راه کارهاي زير پيشنهاد مي شود: *يکي از مطمئن ترين راه هاي رسيدن به خوشبختي، اين است که براي خوشبخت کردن ديگران تلاش کنيد زيرا وقتي شما موجب خوشحالي ديگران مي شويد، رضايت خاطر و شادي آنان به شما نيز سرايت مي کند. «ديل کارنگي» دل خود را از کينه خالي کنيد تا خوشبختي در آن لانه کند. شايد ما نتوانيم دشمنان مان را دوست بداريم اما دست کم مي توانيم آنان را ببخشيم تا موجب يادآوري دردهاي ما نشوند. « کنفوسيوس» مي گويد: « زيان و درد براي ما آن قدرها مهم نيست، چيزي که موجب ناراحتي ما مي شود، به خاطر آوردن آن هاست.» با استفاده از قدرت تخيل، شادي، نشاط و موفقيت را براي خود بيمه کنيد. « آندره آغاسي»، تنيس باز معروف آمريکايي مي گويد:« در 10 سالگي هزاران بار در ذهنم تجسم مي کردم که همه ي حريفانم را شکست داده ام و عاقبت نيز به آرزويم رسيدم.» موفقيت واقعي اين است که با تقويت ايمان و اعتقادات سازنده، نيروهاي عظيم دروني خود را فعال کنيم. در زندگي شکست وجود ندارد، فقط نتيجه موجود است. اگر از يک راه به نتيجه نرسيديد، راه هاي ديگر را امتحان کنيد. يک مسأله، راه حل هاي متعددي دارد، حتماً راه حل مورد نظر خود را پيدا خواهيد کرد. از هر کرانه تير دعا کرده ام روان باشد کز اين ميانه يکي کارگر شود مسؤوليت پذير باشيد و تقصير شکست ها و ناکامي هاي خود را به گردن ديگران نيندازيد. نيکي و بدي که در نهاد بشر است شادي و غمي که در قضا و قدر است با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بيچاره تر است وجود آدم عصباني هميشه پر از زهر است.« کنفوسيوس» *« فرانکل»، روان شناس آلماني مي گويد:« اين رنج و درد نيست که موجب ناراحتي و اندوه ما مي شود بلکه فقدان معنا در زندگي موجب ناراحتي ماست.» او مي گويد:« بشر براي يافتن معنا در زندگي، يا بايد خلاقيت، نوآوري و سازندگي کند و يا بايد در زيبايي هاي طبيعت غوطه ور شود يعني به عالم هنر پناه ببرد و اگر به خاطر محروميت، نمي توانند هيچ يک از اين دو کار را انجام دهد، مي تواند مانند زندانيان با پذيرفتن درد و رنج به زندگي خود معنا بخشد.» *به جاي اين که به تاريکي لعنت فرستيد، شمعي روشن کنيد. « کنفوسيوس» *اگر براي ديگران کاري انجام مي دهيد، توقع سپاس گزاري و قدرشناسي نداشته باشيد چرا که سرشت دنيا، ناسپاس است. مي توانيد هدف تان را رضايت و خوشنودي خاطري در نظر بگيريد که از بابت بخشش و گذشت، به شما دست مي دهد. *قانع و سپاس گزار نعماتي باشيد که خداوند به شما عطا کرده است. « سعدي» در گلستان مي گويد:« به خاطر نداشتن کفش، بسيار ناراحت بودم و از خداوند گله و شکايت مي کردم؛ تا اين که در شهر، مردي را ديدم که پا نداشت اما خدا را شکر مي کرد. خجل شدم و دريافتم که ناسپاسي کرده ام و بزرگ ترين نعمت خداوند، يعني سلامتي را فراموش کرده ام.» « ديل کارنگي» در اين زمينه مي گويد:« موهبت هايت را بشمار نه محروميت ها را.» *از ليموترشي که در دست داريد، بکوشيد تا شربت گوارايي درست کنيد. *« راز بدبختي و بيچارگي ما، ايام فراغت مان است که آن را با فکر درباره ي خوشبختي و بدبختي مي گذرانيم.»« برنارد شاو» *اگر نتوانستيد برخي از مشکلات تان را حل کنيد( مانند معلوليت هاي جسمي)، بهتر است آن ها را بپذيريد و با مشکلات تان سازگار شويد تا احساس بهتري پيدا کنيد. *دوستاني مناسب براي خود در نظر بگيريد تا خوشبختي تان کامل شود. *خود را دست كم نگيريد. شما شاهكار خلقت هستيد و بدانيد كه به ازاي هر عيب و نقصي كه در وجود شماست، هزاران استعداد و امتياز مثبت نيز وجود دارد كه شما تنها بخشي از آن را كشف كرده ايد. منبع:نشريه شادکامي، شماره 73 /ن
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 575]