تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 25 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صداي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815764185




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فراتراز مصرف سبز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فراتراز مصرف سبز
فراتراز مصرف سبز   نويسنده:جوئل ميک اور(1)   چکيده:   نويسنده ضمن بطلان پيشنهادي که خودش بيست سال پيشتر براي کاستن از آسيب هاي زيست محيطي ارائه کرده، يا اتکا به تجارب جديدي که در طول اين مدت اندوخته است،راه حل مشکلات زيست محيطي را بسيار فراتر از شعارها و ادعاهايي که از سوي شرکت ها مبني بر سبزبودن محصولات خود عنوان مي شود مي داند. وي پس از ارائه آمارهاي تکان دهنده اي از ميزان زباله و مواد زائدي که در روند توليد محصولات صنعتي توليد مي شود، اين راه حل را مطرح مي کند که با کمک فشارهايي که مصرف کننده بايد به اين شرکت ها وارد آورد، لازم است به دنبال کاهش زباله هاي توليدي بالادستي رفت؛ چراکه ميزان زباله هاي شهري در مقايسه با آنها بسيار ناچيز است. وقتي مقاله «مصرف کنندگان سبز» را در سال 1990به نگارش درآوردم،به گسترش اين ايده کمک کردم که ما مي توانيم مشکلات زيست محيطي سياره خود را با دست زدن به انتخاب هاي خوب در خريد مايحتاج خود حل کنيم. به عبارت ديگر، مي توانيم با خريد کردن، راه سلامت محيط زيست را هموار کنيم. من نوشته بودم: «با انتخاب محتاطانه مي توانيد تأثيري مثبت بر محيط زيست بگذاريد بي آنکه روش زندگي خود را به شکلي جدي به مخاطره بيندازيد. مصرف کننده سبز به اين معناست.» من مردانه جنگيدم. اکنون که بيست سال از آن هنگام مي گذرد، من در انديشه بالا بردن پرچم سفيد هستم. به نظر مي رسد که مصرف گرايي سبز، يکي از آن خيالات برخاسته از خوش نيتي بوده و شاهدي بر تقاضاي همواره بي پايان آمريکا،براي يافتن راه حل هاي سريع، ساده و مؤثر براي مشکلاتي پيچيده. امروزه روشن شده است که مزاياي زيست محيطي آنها هم روشن و هم قابل توجه است، بسيار محدود مي باشد. درست است که هم اکنون پاک کننده هاي سبز، جوراب هاي ارگانيک، لامپ هاي کم مصرف و اتومبيل هاي بهينه سازي شده از نظر مصرف سوخت در بازار وجود دارند، اما چنين محصولاتي در مقايسه با موج سهمگين گزينه هاي غير سبز، بسيار اندک است. اما مشکل عميق تري نيز در ارتباط با مصرف گرايي سبز وجود دارد: معمولاً دشوار مي توان فهميد که کدام شرکت ها و چگونه در حال بهينه کردن عملکرد زيست محيطي خود هستند. عنصر اصلي در انتخاب مصرف کننده- يعني آگاهي-مفقود است. محصولات شرکت هايي که از نظر زيست محيطي خود را بهينه کرده اند،به هيچ وجه ادعاي سبز بودن محصولات خود را ندارند. دليل اين امراين است که شرکت ها تقريباً در تمام بخش ها، براي صرفه جويي کردن در پول، کاستن از خطرات و رقابتي باقي ماندن،مداوم در حال مهندسي زباله ها، کارآمدي، مصرف انرژي و مواد سمي روندهاي توليد و توزيع خود هستند. تعداد اندکي از آنها مدل هاي کسب و کار خود را به نام کارآمدي و تقويت بهره وري، وارونه کرده اند. آنها گاهي اوقات به اين دليل اين کار را انجام مي دهند که اثرات زيست محيطي را کاهش دهند،اما دليل عمده آنها اين است که اين کار حس خوبي درمصرف کننده به وجود مي آورد. کاملاً آشکار است که مواد زائد نشانگر چيزهايي است که يک شرکت خريداري کرده، اما هيچ ارزش مستقيمي براي مصرف کننده ندارند. به عبارت ديگر، از دست دادن سود. با توجه به اين نمونه ها از پنج شرکتي که از حجم يا وزن محصول خود کاسته اند،متوجه خواهيد شد که آنها چيزي را کاهش داده اند که نهايتاً از گورستان هاي دفن زباله سر در مي آورند: - در سال 2006« آنهوسر- بوش» وزن درپوش قوطي هاي خود را به ميزان دو صدم اونس کاهش داد و به اين ترتيب بيست ميليون پوند آلومينيوم در هر سال صرفه جويي کرد که معادل تأمين برق هفت هزار خانه بود. - به برکت جعبه هاي کوچک تري که براي بسته بندي دويست و پنجاه ميليون دستگاه فروخته شده توسط «نوکيا» در سال 2006و 2007به کار رفت، اين شرکت توانست صدو سي و يک ميليون دلار دربسته بندي و حمل و نقل خود صرفه جويي کند. - در طول بيست سال گذشته ،«پراکتر و گمبل» وزن پوشک هاي «پمپرز» را به ميزان چهل درصد (و در برخي از بسته بندي ها تا هشتاد درصد) کاهش داده است و در عين حال، ميزان جذب رطوبت آنها را بهبود بخشيده است. - سال گذشته «جنرال موتورز» قول داد که تا سال 2010، بيشتر از نيمي از کارخانجات آن در سطح جهان، ديگر هيچ زباله اي را راهي گورستان دفن زباله نخواهد کرد. تاکنون چهل و سه کارخانه اين شرکت به اين وضعيت دست يافته اند که در آنها يا از توليد بيش از نود و شش درصد از کل زباله هاي آن پرهيز شده يا زباله هاي توليدي بازيافت شده است. زباله هاي باقي مانده نظير چوب پالت هاي بسته بندي، سوزانده شده و از حرارت توليدي آنها، در توليد برق استفاده شده است. - تا سال 2007، «مک دونالد» وزن جعبه هاي خود براي بيگ مک، فيلت- او- فيش و کوارتر پوندر با پنير را تا بيست و پنج درصد کاهش داده بود، در حالي که حجم فيبر سفيد نشده آنها را تا هفتاد و يک درصد افزايش داده و مواد زائد را تا چهل وشش درصد بازيافت کرده و معادل صدو شصت و يک هزار درخت در هر سال صرفه جويي به عمل آورده است. اين شرکت همچنين فنجان سي و دو اونسي پلي پروپيلن خود را سبک تر کرده و از اين محل، در هر سال ششصد و پنجاه تن رزين صرفه جويي کرده است. هيچ از يک اين شرکت ها، تحت عنوان شرکت هاي «سبز» يا شايد حتي «خوب» رتبه بندي نشده اند. در اکثر موارد، دستاوردهاي آنها در اين حوزه ها، نشانگر درصدي نمادين از استفاده يا اتلاف منابع شرکت است. با اين حال، اينها باز هم دستاورد هستند. يکي به اين دليل که اين شرکت ها به نسبت بسياري از محصولاتي که با جار وجنجال هاي آشکار از آنها به عنوان سبز ياد مي شود، به مقياس بيشتري از مزاياي زيست محيطي دست يافته اند. از آنجا که اين پيشرفت ها در کاهش ضايعات، بيشتر انگيزه هاي مالي داشته تا دغدغه هاي زيست محيطي، آنها لاف اين دستاوردها را نمي زنند؛ ولي عملاً آنها به يک معضل زيست محيطي مي پردازند که بسيار هولناک تر از آن است که اکثر ما تصور مي کنيم. آنچه راکه من «داستان دوچرخه» ناميدم، به خاطر بياوريد. شايد در چرخه پاييني ديده باشيد که يک نمودار کيک مانند وجود دارد که به نه برش تقسيم شده است و هر کدام از برش ها نمايانگر ترکيبي از چيزهايي است که ما دور مي اندازيم- يعني ضايعات خشک شهري-. اين نمودار نشان مي دهد که کاغذ حدود يک سوم زباله هاي ملي ما را تشکيل مي دهد، در حالي که ضايعات زباله هاي خانگي، خرده ريزه هاي مواد غذايي و پلاستيک، هر کدام حدود دوازده درصد آنها را تشکيل مي دهند. به دنبال اينها نيز مقادير کمتري فلزات، لاستيک، منسوجات، چرم، شيشه و ساير مواد ديگر قرار دارند. نمودار کيک ضايعات خشک شهري، در چرخه هاي زيست محيطي کاملاً شناخته شده است و براي طيفي از ادعاها و مخالفت ها به آن استناد مي شود. مثلاً صنايع پلاستيک سازي از آن براي «اثبات» اين موضوع استفاده مي کند که کيسه هاي خريد پلاستيکي، کوچک تر از آن هستند که يک مشکل زيست محيطي يا حداقل به نسبت همتايان خود، يک مشکل در ضايعات زباله هاي خشک باشند. صنايع آلومينيوم، چوب و شيشه سازي نيز براي طرح ادعاهاي خود از آن استفاده مي کنند. به نظر مي رسد که هر کسي از ظن خود يار اين نمودار مي شود. اما چرخه ديگري نيز وجود دارد؛ چرخه اي بسيار بسيار بزرگ تر که در مجموع، سالانه ده ميليارد تن يا حدود چهل برابر بزرگ تر از کيک نمودار ضايعات خشک شهري را شامل مي شود. اين چرخه نام رسمي ندارد؛درواقع اين چرخه در چرخه هاي زيست محيطي عملاً ناشناخته است و«A P A» آن را منتشر نکرده است. من نام آن را زباله ناخالص ملي يا«G N T» گذاشته ام. بزرگ ترين برش کيک GNT- هفتاد و شش درصد- شامل ضايعات صنعتي است؛ از خمير چوب و کاغذ، آهن و فولاد، سنگ، سفال، شيشه، کنستانتره، فرآوري مواد غذايي، پلاستيک و توليد مواد شيميايي گرفته تا آماده سازي آب و ساير صنايع. به عبارت ديگر، از طراحي کردن، تلفيق کردن، مدل سازي، قالب گيري، جوشکاري، چکش کاري، تقطير کردن، تصفيه کردن و پالايش کردن گرفته تا پرداخت مواد ساخته و نيمه ساخته و سپر توليدي ما. زباله هاي خطرناک نيمه صنعتي، آميزه اي زيانبار از اجزاي سمي موجود در رنگ ها، حشره کش ها، جوهر چاپ و مواد شيميايي که در پروسه هاي توليدي به کار مي رود، در اين برش از کيک قرار مي گيرند. يک برش حدوداً هجده درصدي، «زباله هاي مخصوص» ناميده مي شود، طبقه اي از مواد زائد که سال 1976 تحت فرمان «بازسازي و حفاظت از منابع ايالات متحده» تعريف شده است. اين مواد شامل مواد زائدي چون ضايعات کوره هاي پخت سيمان، معدن کاري، توليد سوخت وفراوري اجزاي معدني چون آلومينيوم و فسفات هستند. اين برش در کنار سيصدو پنجاه ميليون تن ضايعات ساختماني، نمايانگر آشغال هاي زندگي روزمره ما، آلودگي ها، فاضلاب ها، رسوبات و خرده پاره هاي صنعتي است. تقسيم بندي هاي دولتي به عمل آمده از GNT، حتي شامل تمام مواد زائد توليد شده توسط مشاغل و صنايع نمي شود. براي مثال، ميلياردها تن ضايعات کشاورزي که در هر سال در آمريکا توليد مي شود را ناديده گر فته است. نازک ترين برش اين کيک - يک بخش ناچيز و نيم درصدي نقره اي رنگ در کل کيک- به زباله هاي خشک شهري اختصاص دارد. خب هدف چيست؟ بازگو کردن داستان GNT به زمان نياز دارد تا جامعه به اين تشخيص برسد که هر پوند زباله اي که از گورستان زباله شهري سردر مي آورد، حداقل چهل پوند زباله ديگر در بالادست توسط پروسه هاي صنعتي توليد مي شود و اينکه مقدار زيادي از اين زباله ها، براي سلامت زيست محيطي و انسان بسيار زيانبارتر از روزنامه ها و علف هاي تراشيده شده ما هستند. از اين نظر، محوريت نگراني بايد از جعبه هاي آبجو،کيسه هاي خريد و ديگر باقي مانده هاي پيش پاافتاده زندگي روزمره دور و متوجه آنچه که در پشت اين صحنه ها اتفاق مي افتد شود- يعني توليد، بسته بندي، انبار و حمل کردن کالايي که ما مي خريم و استفاده مي کنيم. البته تاکنون من فقط درباره زباله هاي خشک، يعني چيزهايي که روانه گورستان هاي زباله و ساير تأسيسات بازيافت مي شود، سخن گفته ام. تعريف جامع تر زباله حتي مي تواند دربرگيرنده زباله هاي اتمي، گازهاي گلخانه اي و از اين منظر، هر شکل آلودگي ديگري که در هوا، زمين و آب وجود دارد، شود. هر يک از اينها نشانگر يک ناکارآمدي است. پس مانده هاي يک روند توليدي، هيچ ارزشي براي شرکت ها ندارد. در واقع، در بسياري از موارد(ولي قطعاً نه همه آنها) شرکت ها بايد براي خلاص شدن از شر آنها هزينه اي را متحمل شوند و ما مصرف کنندگان نيز براي اين چيزها پول خرج مي کنيم، هم عملاً و هم مجازاً، چون هر دوي اينها قيمت محصول را افزايش مي دهند و فضايي را در گورستان هاي زباله به خود اختصاص مي دهند. تمام اينها بر پيچيدگي کارفرمايان، فعالان و سياست گذاران مي افزايند. آيا ما بايد بر ادعاهاي بازاريابي زيست محيطي تک تک محصولات تمرکز کنيم يا از طريق زير نظر گرفتن شرکت هايي که با مشارکت خود در مجموع زباله هاي GNT را کاهش مي دهند و از حجم زباله هاي توليدي خود مي کاهند، مي توانيم تأثيري گسترده تر داشته باشيم؟ آيا حتي راه ساده اي براي شناسايي اين شرکت ها وجود دارد؟ حقيقت اين است که هيچ راه قابل اعتمادي براي قضاوت کردن درباره تعهدات زيست محيطي شرکت وجود ندارد. سازمان هاي ديده بان امور زيست محيطي و طرح هاي قانون گذاري دولتي نيز نمي توانند اين موضوع را به ما بگويند. تمامي آنها بر آنچه که در محصول هست تمرکز دارند، نه بر فعاليت هاي بالادستي دخيل در توليد آنها. يک گرايش مثبت نيز در اين زمينه وجود دارد. تعدادي از شرکت ها در حال ايجاد کارت هاي امتيازي هستند که رويکردهاي زيست محيطي محصولات خود را با هدف به کار گيري اين اطلاعات در بهينه سازي هاي تدريجي و سيستماتيک، مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهند. مثلاً از سال 2001، «اس سي جکسون»، از سيستمي موسوم به «گرين ليست» براي رتبه بندي مواد اوليه خام بر اساس تأثيراتي که بر محيط زيست و سلامتي انسان مي گذارند، به کارگرفته است. هر محصول، يک امتياز کلي را بر اساس ترکيب خود دريافت مي کند و شرکت مي کوشد، هر ساله اين امتيازها را بهبود بخشد. ساير کارت هاي امتياز شرکت، ميزان مصرف انرژي، مواد، آب يا توليد گازهاي گلخانه اي ناشي از منبع يابي، توليد و استفاده از محصولات شرکت را مي سنجند. اين کاري دلگرم کننده است، اما اگر مصرف کنندگان خواستار پاسخ گويي و شفافيت خريدهاي خود، فراتر از صرفاً برچسب سبز شوند، اين وضعيت مي تواند تغيير کند. در غياب اطلاعات و استاندارهاي مطلوب، نه تنها مصرف کنندگان به خشم مي آيند، بلکه شرکت ها از درک تأثيرات زيست محيطي فعاليت هاي خود- و چگونگي کاستن از اين اثرات- ناکام مي مانند. در واقع، خريدن کالاهايي با برچسب سبز از سوي ما مي تواند ما را به بي راهه برد تا فکر کنيم که شرکت ها در جريان کار قرار دارند و اين طور بپنداريم که ما مي توانيم تأثيري مثبت بر محيط زيست داشته باشيم، بدون اينکه روش زندگي خود را به طور چشم گيري به مخاطره بيندازيم. اما امروز معلوم شده که اين يک اميد واهي است که ما بتوانيم با نحوه خريد کردن خود، سلامت محيط زيست را تضمين کنيم. زمان آن رسيده است که يک مصرف کننده سبز جديد وارد صحنه شود؛ مصرف کننده اي که بايد اصرار داشته باشد، شرکت ها، بسيار بيشتر از ادعاهايي که براي بازاريابي مطرح مي کنند، خود را سبز کنند. پي نوشت ها:   1-Joel Makower، روزنامه نگار و نويسنده در موضوعات زيست محيطي. منبع: www.motherjonse.com   منبع:نشريه سياحت غرب،شماره 72 /ن  
#پزشکی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن