واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سعادت، تنها در گرو تهدید و تشویق
پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) بشارت دهنده نیكوكاران به پاداش بى پایان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان، به پیروزى و موفقیت پر افتخار و انذار كننده كافران و منافقان از عذاب دردناك الهى، از خسارت تمام سرمایههاى وجودى، و از سقوط در دامان بدبختى در دنیا و آخرت است.تو چراغ فروزانى!« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً (احزاب 45) وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً ؛ اى پیامبر! همانا ما تو را گواه (بر مردم) و بشارت دهنده و بیمدهنده فرستادیم. و (نیز) دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابان (قرار دادیم).» (احزاب 46)در این دو آیه، نقش پیامبر اكرم (صلى اللَّه علیه و آله) در جامعه بیان شده است.او مردم را به سوى خدا دعوت مىكند و شیوهى او در این دعوت ، بشارت و انذار است ، امّا نه فقط با زبان ، بلكه عمل او نیز حجّت بر مردم و الگویى براى آنان است .و نیز در این آیات روى سخن به پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله) است ولى نتیجه آن براى مؤمنان می باشد .در این دو آیه پنج توصیف براى پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) آمده است ؛ نخست مىفرماید :" اى پیامبر ما تو را به عنوان شاهد و گواه فرستادیم : (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً) ."او از یك سو گواه اعمال امت است، چرا كه اعمال آنها را مىبیند چنان كه در جاى دیگر مىخوانیم : « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ ؛ بگو عمل كنید خداوند و رسول او و مؤمنان (امامان معصوم) اعمال شما را مىبینند .» (توبه- 105) و از سوى دیگر شاهد و گواه بر انبیاى پیشین است كه آنها خود گواه امت خویش بودند : « فَكَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِیداً ؛ حال آنها چگونه است آن روز كه براى هر امتى گواهى بر اعمالشان مىطلبیم و تو را گواه بر اعمال اینها قرار خواهیم داد .» (نساء 41).و از سوى سوم وجود او با اوصاف و اخلاقش و با برنامههاى سازندهاش با سوابق درخشانش و با عملكردش شاهد و گواه بر حقانیت مكتب ، و شاهد و گواه بر عظمت و قدرت پروردگار است.سپس به توصیف دوم و سوم پرداخته مىفرماید : « ما تو را بشارت دهنده و انذار كننده قرار دادیم ؛ (وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً).»بشارت دهنده نیكوكاران به پاداش بى پایان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان، به پیروزى و موفقیت پر افتخار و انذار كننده كافران و منافقان از عذاب دردناك الهى، از خسارت تمام سرمایههاى وجودى ، و از سقوط در دامان بدبختى در دنیا و آخرت.دعوت به سوى خداوند مرحلهاى است بعد از بشارت و انذار، چرا كه بشارت و انذار وسیلهاى است براى آماده ساختن افراد به منظور پذیرش حق ، هنگامى كه از طریق تشویق و تهدید آمادگى پذیرش حاصل شد ، دعوت به سوى خداوند شروع مىشود ، تنها در اینجا است كه دعوت مؤثر خواهد افتادبشارت و انذار با یکدیگر همراه استو نیز قابل توجه است كه بشارت و انذار همه جا باید توأم با هم و متعادل با یكدیگر باشد ، چرا كه نیمى از وجود انسان را علاقه جلب منفعت و نیم دیگرى را دفع مضرت تشكیل مىدهد ،" بشارت" انگیزه بخش اول است و" انذار" انگیزه بخش دوم ، و آنها كه در برنامههاى خود تنها روى یك قسمت تكیه مىكنند انسان را به حقیقت نشناختهاند و انگیزههاى حركت او را مورد توجه قرار ندادهاند .آیه بعد به چهارمین و پنجمین وصف پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) اشاره كرده و مىگوید :« ما تو را دعوت كننده به سوى اللَّه به فرمان او قرار دادیم، و هم چراغ روشنى بخش ؛ وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً .».در اینجا به چند نكته باید توجه كرد:
1- مقام" شهود" و گواه بودن پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) قبل از همه اوصاف او ذكر شده چرا كه این مقام، نیاز به مقدمهاى جز وجود پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و رسالت او ندارد و همین كه به این مقام منصوب گشت شاهد بودن او از تمام جهاتى كه در بالا گفتیم مسلم مىشود، ولى مقام" بشارت" و" انذار" برنامههایى است كه بعد از آن تحقق مىیابد.2- دعوت به سوى خداوند مرحلهاى است بعد از بشارت و انذار، چرا كه بشارت و انذار وسیلهاى است براى آماده ساختن افراد به منظور پذیرش حق ، هنگامى كه از طریق تشویق و تهدید آمادگى پذیرش حاصل شد ، دعوت به سوى خداوند شروع مىشود ، تنها در اینجا است كه دعوت مؤثر خواهد افتاد.3- با اینكه همه كارهاى پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) به اذن و فرمان خدا است در اینجا تنها برنامه دعوت مقید به اذن پروردگار شده ، و این به خاطر آن است كه مشكلترین و مهمترین كار پیامبران همان دعوت به سوى خداوند است ؛ چرا كه باید مردم را در مسیرى بر خلاف هوس ها و شهوات سیر دهد و در این مرحله نیازمند اذن و فرمان و یارى خدامی باشد تا به انجام رسد ، ضمناً روشن شود كه پیامبر از خود چیزى ندارد و آنچه مىگوید به اذن خدا است.4-" سراج منیر" بودن پیامبر صلی الله علیه وآله با توجه به اینكه" سراج" به معنى" چراغ" و" منیر" به معنى" نورافشان" است ، اشاره به معجزات و دلائل حقانیت و نشانههاى صدق دعوت پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) است ، او چراغ روشنى است كه خودش گواه خویش است، تاریكیها و ظلمات را مىزداید ، و چشم ها و دلها را به سوى خود متوجه مىكند ، و همانگونه كه آفتاب آمد دلیل آفتاب وجود او نیز دلیل حقانیت او است .قابل توجه اینكه در قرآن مجید چهار بار واژه" سراج" آمده كه در سه مورد به معنى" خورشید" است ، از جمله در سوره نوح آیه 16 مىفرماید : « وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجا ؛ خداوند ماه را نور آسمانها و خورشید چراغ فروزنده آن قرار داد .»گفتیم" سراج" در اصل به معنى چراغ است كه در سابق با استفاده از فتیله و روغن قابل اشتعال و امروز با نیروى برق و مانند آن منبع نور و روشنایى است ، ولى به گفته" راغب" در" مفردات" این كلمه تدریجاً به هر منبع نور و روشنایى اطلاق شده است. و اطلاق آن به خورشید به خاطر آن است كه نور آن از درونش مىجوشد ، و همچون ماه اكتساب نور از منبع دیگرى نمىكند .وجود پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) مایه آرامش، و فرار دزدان دین و ایمان و گرگان بیرحم ستمگر جامعه، و موجب پرورش و نمو روح ایمان و اخلاق، و خلاصه مایه حیات و جنبش و حركت است، و تاریخ زندگى او شاهد و گواه زنده این موضوع می باشد
وجود پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) همچون خورشید تابانى است كه ظلمت هاى جهل و شرك و كفر را از افق آسمان روح انسانها مىزداید ولى همانگونه كه نابینایان از نور آفتاب استفاده نمىكنند و خفاشانى كه چشمشان توانایى دیدن این نور را ندارد خود را از آن پنهان مىدارند، كوردلان لجوج نیز از این نور هرگز استفاده نكرده و نمىكنند، و ابو جهلها دست در گوش مىكردند كه آهنگ قرآن او را نشنوند.همیشه ظلمت و تاریكى مایه اضطراب و وحشت است و نور سبب آرامش ، دزدان از تاریكى شب استفاده مىكنند ، و حیوانات درنده بیابان غالباً در تاریكى شب از لانه خود بیرون مىآیند.تاریكى مایه پراكندگى است ، و نور سبب جمعیت و اجتماع است ، به همین دلیل اگر چراغى را در یك شب تاریك در میان بیابانى روشن كنیم در مدت كوتاهى انواع حشرات دور آن جمع مىشوند.روشنایى و نور مایه نمو درختان، پرورش گلها، رسیدن میوهها، و خلاصه تمام فعالیتهاى حیاتى است، و تشبیه وجود پیامبر صلی الله علیه وآله به یك منبع نور همه این مفاهیم را در ذهن تداعى مىكند.وجود پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) مایه آرامش، و فرار دزدان دین و ایمان و گرگان بیرحم ستمگر جامعه، و موجب پرورش و نمو روح ایمان و اخلاق، و خلاصه مایه حیات و جنبش و حركت است، و تاریخ زندگى او شاهد و گواه زنده این موضوع می باشد . پیامهایی از آیات :1ـ باید نقش و مسئولیّت افراد را به آنان و جامعه اعلام كرد : «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ» ...2ـ در برابر نیشها و آزار دشمن، تجلیل لازم است : «أَرْسَلْناكَ شاهِداً» ...3ـ پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) بر اعمال مردم گواه است : «شاهِداً» 4ـ كسى مىتواند بشارت و هشدار دهد كه بر اعمال و رفتار مردم شاهد و در صحنه حاضر باشد : «شاهِداً وَ مُبَشِّراً» 5ـ در تبلیغ و تربیت ، بشارت و انذار هر دو لازم است : «مُبَشِّراً وَ نَذِیراً» 6ـ بشارت و انذار، وسیلهى دعوت انبیاست : «مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً» 7ـ انبیا مردم را به سوى خدا دعوت مىكنند ، نه خود : «داعِیاً إِلَى اللَّهِ» 8ـ انبیا نیز در برابر خداوند از خود استقلالى ندارند و موفقیّت و دعوت آنان با اذن الهى است : «بِإِذْنِهِ» 9ـ پیامبر در جامعه ، چراغ هدایتى است كه نور آن سبب رشد ، حركت و تشخیص است : «سِراجاً مُنِیراً» آمنه اسفندیاریبخش قرآن تبیانمنابع: 1- تفسیر نور ، ج 92- تفسیر نمونه ، ج17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]