واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: واو و انتخاب بهترین رمان سالجایزهی ادبی «واو» در هفتمین دورهی خود، بهترین رمان متفاوت سال را بدون برگزاری مراسم معرفی کرد.فائزه شاکری ـ دبیر جایزهی ادبی «واو» ـ اظهار کرد:
با توجه به شرایط موجود و به درازا کشیدن برگزاری مراسم پایانی معرفی برگزیدگان جایزهی ادبی «واو» تصمیم گرفته شد تا در خبری، بهترین رمان متفاوت سال، بهترین ناشر رمان متفاوت سال و رمان شایستهی تقدیر معرفی شوند.از میان چهار نامزد نهایی این جایزه یعنی «دیگر اسمت را عوض نکن» نوشتهی مجید قیصری، «بینام اعترافات» نوشتهی داوود غفارزادگان، «شب ممکن» نوشتهی محمدحسن شهسواری و «مارمولکی که ماه را بلعید» نوشتهی قاسم شکری، «کتاب بینام اعترافات» نوشتهی داوود غفارزادگان برای شکل و شیوهی نو و درخور توجه روایت و بازیهای آن، تنوع در لحن و زبان و توجه به قصه، این عنصر فراموششدهی ادبیات داستانی به شکلی تازه و نیز برای عبور از معیارها و کلیشههای متداول ادبی بهعنوان بهترین رمان متفاوت سال 1388 برگزیده شد.تندیس، لوح تقدیر و جایزهای نقدی به مبلغ پنجمیلیون ریال، روز پنجشنبه (19 اسفندماه) در محل نشر روزنه با حضور دبیر جایزه و حسین فدوی از مدیران و داوارن ثابت جایزهی «واو» به داوود غفارزادگان نویسندهی «کتاب بینام اعترافات» اهدا شد.علیرضا بهشتی نیز که برای چاپ «کتاب بینام اعترافات» و توجه به آثار خلاق و تجربههای نو در حوزهی ادبیات داستانی که عملی است صرفا فرهنگی و ادبی بهعنوان بهترین ناشر رمان متفاوت سال 1388 برگزیده شده بود، تندیس و لوح تقدیر خود را دریافت کرد.از نگاه نویسنده پسری که ماترک اش از پدر نویسنده هفتصد هشتصد صفحه دستنویس با نخ قند بسته بندی شده است و یک خود نویس made in Garmany فرداعلا.اندکی درباره "کتاب بی نام اعترافات" :این کتاب از حیث فرم و زبان، تازه است . یک کار تجربی با رویکرد نو در فرم و زبان.رمانی ست پست مدرن پراز ارجاعات -شکلهای مختلف روایت و طنز و مضحکه.از نگاه نویسنده پسری که ماترک اش از پدر نویسنده هفتصد هشتصد صفحه دستنویس با نخ قند بسته بندی شده است و یک خود نویس made in Garmany فرداعلا.نویسنده با زبان شوخ و شنگ و پرمایه وبا ساختار بازی گونه اثر گویا در پی هجو زمانه پر شتابی است که درآن هر چیزی به ضد خود بدل می شود. رمان «کتاب بینام اعترافات» رمانی ستودنی است؛ نه فقط از آن جهت که رمانی تکنیکی است و خوشساخت است بلکه از آن جهت که به معنای واقعی کلمه رمان است.دستکم بخش زیادی از این رمان کموبیش وامدار رمانهای دهه 40 ایران است و در عین حال به بازی گرفتن همین رمانهای سیاستزده دهه چهلی است که نویسندگانشان داعیه و تصور باطل تغییر دنیا و کائنات را داشتند. «غفارزادگان» از همین رمانها آشناییزدایی میکند و بازیگوشانه به بازیشان میگیرد و سرخوشانه هزل و نقدشان میکند. به گمان من کل کار «غفارزادگان» در این رمان آشناییزدایی است، آشناییزدایی از تصورمان از «روشنفکری» و «روشنفکر»ی که فکر میکند مرکز دنیاست، آشناییزدایی از تقدسی که دور و بر بعضی از نویسندگان است و آشناییزدایی از مفهوم تجدد و امروزی بودن، چه در نوشتار چه در زندگی روزمره.راوی داستان «کتاب بینام اعترافات» مستقیم و غیرمستقیم به نویسندگان نامآشنایی اشاره میکند و در مقام یک منتقد نقدشان میکند.... شاید به همین دلیل خواننده برای فهم رمان «غفارزادگان» و درگیر شدن بیشتر با داستانش نیاز به حضور ذهن و تعمق و دقت دارد و حتی نیاز به بازخواندن و بازخواندن. بازخوانیای که به درستی منجر به تاویل و تعبیر شخصی خواننده میشود، تاویلی که محصول خوانش هر متن است.«کتاب بینام اعترافات» پر است از روایتها و ضدروایتها و بازیهای بازیگوشانه روایی راویان. خواندن رمان «کتاب بینام اعترافات» خواننده را به سفری میبرد پر از طنز و هجو و شوخی. سفری بازیگوشانه که کتاب تمامش بازی است: بازی با روایت، بازی با نویسندگان شناختهشدهای که هالهای از تقدس دور و برشان هست و حتی بازی با خواننده. در رمان «کتاب بینام اعترافات» چند روایت داریم: روایت پدر که داستانی نوشته با شخصیت اصلیای که نامش قاسم است و خواننده را به یاد رمانهای دهه 40 میاندازد. روایت پسر این پدر نویسنده که به دستور بانو مشغول بازنویسی همان روایت است گو اینکه در لابهلای این بازنویسی و آنگاه که پسر چشم بانو را دور میبیند روایت پدر را هم تغییر میدهد و در آن دست میبرد و.... پسر، راوی شوخ و شنگ و امروزیای است و زیاد به آنچه پدر نوشته اعتقاد ندارد که هیچ؛ اصلا او و مثل او را مقصر اوضاع هم میداند، بانو هم انگار جوری پسر و دیگران را وامی دارد به روایتگری. با نخ سیگار و حیله و حتی تطمیع؛ که انگار همیشه در روایت و روایتگری پای زنی در میان است و البته نخ سیگاری... رمان "کتاب بی نام اعترافات" اثر داوود غفارزادگان حاوی 346 صفحه با موضوع دارم در سال 1388 توسط انتشارات روزنه چاپ و راهی بازارکتاب شد. فرآوری: مهسا رضاییبخش ادبیات تبیانمنابع: خبرگزاری دانشجویان ایران، ویکی پدیا، روزنامه فرهیختگان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 614]