واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روزهای تلخ بعد از جدایی
در مسیر بازگشت از دفترخانه ازدواج و طلاق، مهسا ناخن در دهان، به بیرون نگاه میکرد. پدرش گفت: «چرا اینقدر ساکتی؟ دخترم چرا خوشحال نیستی؟ پدر هم راست میگفت و هم اشتباه میکرد. راست میگفت که باید خوشحال باشد زیرا پس از سالها آزار جسمی و روحی دیدن از نادر، به رهایی رسیده است و اشتباه میکرد که نمیفهمید او با آن که نادر را نمیخواهد، ولی طلاق هر چه باشد، ضربه روانی شدیدی بر جسم و روانش وارد کرده است. خودش هم نمیفهمید چه حالی دارد. آمیزهای از غم، خشم و اضطراب همه وجودش را پر کرده بود... طلاق یکی از رویدادهای بزرگ و آسیبزای زندگی است که باعث ناراحتیهای روانی و جسمی زیادی میشود. خشم، غم، اضطراب و ناامیدی از شایعترین مشکلات روانی و آسم، فشار خون زیاد، ورم معده، زخمهای گوارشی، بیماری عروق قلب، سردرد و درد مفاصل از شناختهشدهترین واکنشهای جسمی به استرس هستند.علت پدید آمدن این نوع بیماریهای جسمی، تاثیری است که فشار روانی (استرس) بر دستگاه ایمنی بدن میگذارد. با آنکه در سال های اخیر، آمار طلاق افزایش یافته است به طوری که در کلانشهر تهران حدود 30 درصد از همسران در کمتر از 4 سال بعد از ازدواج از هم جدا میشوند، و با آنکه برای بسیاری از افراد طلاق. موهبتی الهی است اما واقعیت این است که بیشتر افراد به ویژه زنان جوان پس از این رویداد، احساس رنج و پریشانی زیادی میکنند که به صورت آشفتگی، احساس تنهایی، فقدان هویت، احساس شکست، افسردگی و احساس گناه نمایان میشود.بیشتر افراد به ویژه زنان جوان پس از این رویداد، احساس رنج و پریشانی زیادی میکنند که به صورت آشفتگی، احساس تنهایی، فقدان هویت، احساس شکست، افسردگی و احساس گناه نمایان میشود. بعضی ها جدایی را هرگز باور نمی کنند و نمی پذیرند و بعضی دیگر پس از مدتی زندگی عادی روزمره را پیش می گیرند، اما در باقی روزهای زندگی ، تلخی طلاق و ترس از وابستگی و جدایی را به دوش می کشند. حتی به هم خوردن نامزدی هم می تواند به همین صورت دردناک و ناراحت کننده باشد؛ اما برای هر دردی درمانی هم وجود دارد. با بررسی شرح حال و خاطرات بیش از یک صدر نفر از زنان جدا شده معلوم شده است که طلاق پیامدهای زیر را سبب میشود: 1- ناراحتیهای روانی (خشم، غم، اضطراب، تحریکپذیری، ...)؛
2- مشکلات و بیماریهای جسمی؛3- بحران هویت(من کیستم و چه نقشی در جامعه دارم؟)؛ 4- ایجاد محدودیتهای اجتماعی از سوی خانواده؛5- گوشهگیری و کاهش روابط با دوستان و خویشاوندان؛6- ضعیف شدن باورها و اعمال دینی؛7- برخوردها و تقاضاهای نادرست بعضی از مردان؛8- برقراری ارتباط شتابزده با مردان، به منظور دوری از احساس تنهایی، خودزنی اخلاقی، نیاز غریزی و یا انتقام از همسر؛9- اقدام شتابزده و غیرعاقلانه برای ازدواج؛10- نپذیرفتن درخواستهای مناسب برای ازدواج به خاطر بدبینی و یا انتظارات غیر واقعی؛11- مشکلات شغلی و تحصیلی؛12- ارتباط غیرمنطقی پنهان و آشکار با همسر سابق؛13- گرایش و اقدام به رفتارهای غیراخلاقی و ضد اجتماعی.در این مجال شیوههای مثبت مقابله با این فشار روانی را توضیح میدهیم به این امید که در آینده و با همراهی خوانندگانی که چنین تجربهای را داشتهاند بتوانیم به بیان دیگر پیامدهای یاد شده بپردازیم.مقابله با سرزنش خود و احساس گناهدر دوران کشمکش، یعنی از زمان شدت گرفتن ناسازگاریها و تصمیم به جدایی، تا پایان گسستن پیوند زناشویی، کژرفتاریها و اختلالات روانی و شخصیتی همسر به طور روشن و برجسته پیش چشم فرد میآیند و بارها و بارها در ذهن او تکرار میشوند: یادش میآید چقدر فداکار و باگذشت بوده است چقدر سردیهای عاطفی او را تحمل کرده، خطاهایش را نادیده گرفته و ....به محض جدایی و هنوز به قول معروف مرکب حکم طلاق خشک نشده است جهت افکار فرد طلاق گرفته وارونه میشود. به جای یادآوری خطاها و بیمهریهای همسر، بعضی رفتارهای مثبت او را برجسته میبیند و اشتباهات خود را بزرگ جلوه میدهد: «آن اندازه هم که فکر میکردم بد نبود، آن عکس زیبای یادگاری، آن هدیه روز تولد، آن خندههای بلندی که با هم میکردیم و آن بردباریهایی که بعد از فریادهای لجوجانه من داشت، میرساند این من بودم که زندگی را ویران کردم و حالا شدهام یک زن مطلقه! پدر و مادرم نیز بیتقصیر نبودند، تحریکم کردند و ...جوانان جدا شده از همسر فراموش نکنند که به احتمال زیاد، اگر روانشناس و مشاوری نظر داده است که همسر او دارای رگههایی از اختلال شخصیت بوده است نباید خود را برای جدایی ملامت کند. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-IV-TR) ده نوع اختلال شخصیت را توصیف کرده است که نمیتوان به درمان سازگاری آنها به خصوص اختلال شخصیتهای پارانویایی (بیاعتمادی و بدبینی زیاد و مزمن) ضداجتماعی (تخلف از قوانین و زیر پا گذاشتن حقوق دیگران) مرزی (بیثباتی در روابط فردی، تکانشگریهای زیاد) و خودشیفته (احساس و بیان بزرگمنشی، فقدان همدلی) امیدوار بود. از طرفی ثابت شده است که بین 30 تا 70 درصد اختلالات شخصیتی آدمیان توارثی است.عده ای از محققان، رویدادهای ازدواج و طلاق 6225 جفت دوقلو را مطالعه کردند. نتیجه این بررسی دقیق و علمی میرساند که طلاق زمینهای ژنتیکی دارد .این نظر درباره همه جداییها صدق نمیکند چه بارها گفته و نوشتهایم که یک ازدواج موفق سه مرحله دارد: انتخاب مناسب، آموزش درست و برخورداری از مشاوره هنگام ضرورت. بسیاری از جداییها به خاطر انتخاب نامناسب است به همین رو ناسازگاری این گونه همسران با آموزش و مشاوره رفع نمیشود.اشتباه شما در انتخاب باید تجربهای باشد برای انتخابهای دیگر زندگیتان نه این که با رفع اتهام از همسری ناموفق و مشکل آفرین خود را در گرداب افسردگی بیندازید و چشمتان را بر واقعیتهای زندگی ببندید. مقابله با فشار روانیسعی کنید با افزایش سلامت جسمی خود، یادگیری روش حل مسئله، تقویت باورهای روشن دینی و اصلاح خطاها و تحریفهای شناختی، برقرار کردن ارتباط سالم و صمیمانه با دوستان و اعضای خانواده و نیز پرداختن به کار یا فعالیتی اجتماعی و کارآمد به تدریج خود را با این رهایی و گام برداشتن در زندگی جدیدتان سازگار و هماهنگ سازید. باید آگاه باشید که گرچه ممکن است این احساسات خیلی شدید و منفی باشند، اما مقطعی هستند و تجربه آنها شما را نابود نمی کند و اگر به خودتان اجازه بروز این احساسات را بدهید خیلی حالتان بهتر خواهد شد. از سوی دیگر اگر شما آگاهانه یا ناخودآگاه احساس خشم وغم ناشی از طلاق را سرکوب کنید، هرگز دیگر نمی توانید رابطه ای سالم و صحیح برای ازدواج برقرار کنید و همیشه کوله بار زخم های کهنه را به روابط جدیدتان وارد می کنید؛ پس به جای فروخوردن احساساتتان ، آنها را بیرون بریزید و بروز دهید .مهارتهای اجتماعی و از جمله روشهای ابراز وجود موثر را بیاموزید. برای انجام کارهای خود مدیریت زمان داشته باشید. نعمتهای فراوانی را که خداوند به شما داده سپاس گویید. با شوخطبعی گلهای خنده را بر لبهای خود و دیگران بنشانید. برای افزایش عزت نفس خود مطالعه و برنامهریزی کنید. یادتان باشد هیچ موفقیتی بدون هدف، نظم و سختکوشی به دست نمیآید. از ظرفیت پایانناپذیر معنویت و مذهب غافل نشوید. فنون تنآرامی را بیاموزید و هر روز به کار برید. برای افزایش سلامت جسمی خود برنامههای منظم خواب، تغذیه و ورزش داشته باشید. مشاوری آگاه و مورد اعتماد را برگزینید و در هنگام ضرورت از او کمک بخواهید. رابطه را کاملا قطع کنیدبرای فراموش کردن همسر سابقتان باید 3 تا 6 ماه او را اصلا نبینید. شاید فراموش کردن او سخت ترین و دردناک ترین بخش طلاق باشد؛ چون شما به حضور فیزیکی او و دوستی نزدیک با او عادت کرده اید و همیشه از دست دادن یک دوست و امین حتی به هر دلیلی که باشد بسیار مشکل است ، اما اگر می خواهید از عواقب و آسیب های طلاق شفا یابید، باید این دوست را از دست بدهید . سعی کنید تماس خود را با او به حداقل برسانید و اگر بچه دارید، اجازه بدهید والدین شما بچه را به ملاقات پدرش ببرند. فرآوری: کهتریبخش خانواده ایرانیمنابع:دکتر محمود گلزاری -سپیده داناییخبرگزاری زنان ایران :جدایی زیر یک سقف تفاهم نامه ی جنسی ،مانعی برای طلاق زیر سقف مشترک،غریبه ایم زناشویی با طلاق خاموش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 601]