تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837341890
سفر به لبنان (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سفر به لبنان (2) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون برنامهريزي براي مدرسه رسول اكرم (ص)با شروع سال تحصيلي و تصميم به ماندن در لبنان آقاي رضا آسياباني (4) مسئوليت مديريت مدرسه را به عهده گرفت و من مسئول آموزش شدم. برنامه درسها مشخص شد و طلبهها را تشویق کردیم که جدی درس بخوانند و جدی برخورد کردیم و تعدادي هم طلبه جديد گرفتيم.طلبه اگر محكم به درس خواندن گرفته شود درس ميخواند. اگر ميبينيم در برخي مدارس طلبهها درس نميخوانند به اين جهت است كه مسئولين جديت و پشتكار لازم را ندارند؛ به عنوان نمونه استادي كه از پنج جلسه درسي در طول هفته دو روز آن را درس ميدهد و بقيهاش را به دنبال روضه زنانه و كارهاي متفرقه است بايد مورد بازخواست قرار گيرد. او حق ندارد عمر طلبهها را به هدر بدهد. طبيعي است وقتي استاد اين برخورد را با كلاس درس و علم دارد طلبه هم درس را جدي نميگيرد. وقتي مسئولي كه بايد طلبهها و اساتيد را سازمان دهي كند خودش نامنظم است و به وقت حج یا عمره به زيارت ميرود و نسبت به برنامهريزي و مديريت بيتفاوت است چه انتظاري از اساتيد و طلبهها ميتوان داشت.در آنجا اگر ميديدم استادي و يا طلبهاي بيانضباط است پيگيري ميكردم. اذان صبح از خانه بيرون ميآمدم و به مدرسه ميرفتم. طلبهها را براي نماز صبح بيدار ميكردم بعد از نماز تا ساعت هفت صبح من و آقاي آسياباني بعضي از كلاسها را اداره ميكرديم. ساعت هفت اساتيد رسمي حوزه ميآمدند و من ميرفتم در حوزه خواهران درس ميدادم و سپس به درس فقه علامه سيّد محمد حسين فضل الله ميرفتم و بعد از آن دو مرتبه به مدرسه برمي گشتم و درس ميدادم يا جلسه مباحثه طلبهها را بررسي ميكردم و تا ظهر ميماندم و بعد از نماز براي استراحت به خانه ميرفتم. بعدازظهرها در خانه دو درس خصوصي داشتم يك شرح لمعه و يك اصول فقه. وقت نماز مغرب و عشا كه ميشد به مدرسه سر ميزدم نماز را ميخواندم و جلسههاي مباحثه را بررسي كنم.يازده درس در روزهاي يك شنبهروزهاي يك شنبه تعطيل رسمي لبنان بود و روحانيوني كه در مدرسه رسول اكرم تدريس ميكردند تعطيل بودند من اصرار داشتم در اين روز درس باشد و هر استادي كه نميآمد به جاي او ميرفتم و درس ميدادم. درسي كه او قرار بود بگويد را می گفتم و يا يك درس جنبي ديگر به جای آن برقرار می کردم. به هر تقدیری بود، نميگذاشتم كلاس تعطيل شود. معمولاً يك شنبهها يازده كلاس را ادره ميكردم و اين کاری بسيار سخت بود. وقت نماز مغرب و عشا كه ميرسيد به يكي از شاگرد هايم ميگفتم نماز جماعت را بخواند چون چانهام خسته شده بود و ديگر حمد و سوره را نميتوانستم بخوانم. بعد از نماز مغرب و عشا نيز كلاس عدل الهي بود كه دانشجوها در آن شركت ميكردند.تعطيلي جمعه ها به جاي يك شنبهاصرار داشتم مانند حوزه های ايران روزهاي پنج شنبه درس اخلاق باشد و روزهاي جمعه تعطيل گردد و روزهاي شنبه و يك شنبه درس باشد. حكومت لبنان به دست مسيحي ها بود آنها يك شنبهها را تعطيل ميكردند و مردم مانند ايران كه مراسم هفته و چهلم را در زماني برگزار ميكنند كه فراغت وجود داشته باشند تا انسانها بتوانند در آن شركت كنند در آنجا تمركز روي يك شنبه بود. اگر هم جايي ميخواستند بروند، يك شنبهها دانشآموزان تعطيل بودند به همين جهت استادهاي حوزه يك شنبهها را تعطيل ميكردند و من ناچار بودم به جاي آنها تدريس كنم. می خواستم قانوني كه گذاشتهام پا برجا بماند.اكنون كه ساليان زيادي از آن زمان ميگذرد، و به آن می اندیشم به اشتباه خود پی برده ام. استادها حق داشتند نيايند چون شركت در مراسم های گوناگون و برنامه های تفريحی در اين روز انجام می شود. به هر حال ما فكر ميكرديم جمعه تقدس خاصي دارد و بايد تعطيل شود و يك شنبه بايد درس باشد. تعطیلی از اموری است که در مكانهاي گوناگون متفاوت است و در كشوري مثل لبنان یک شنبه ها تعطیل است.درس عدل الهياز مهمترين درسهايي كه در لبنان داشتم و استقبال زيادي از آن شد، كتاب عدل الهي علاّمه شهيد مطهري بود. اين کتاب را براي دانشجوها تدریس می کردم. يك گروه سي نفري از دانشجوها به صورت مستمر حدود نه ماه در آن کلاس شركت ميكردند و از مطالب ياد داشت برميداشتند.در لبنان با آن فضاي رعب و وحشت كه در اثر جنگهاي داخلي پديد آمده بود كلاسي كه چنين استقبالي از آن بشود، وجود نداشت.البته امكان داشت در جلسهاي صد نفر بيايند و بروند اما در فاصلهاي نزديك به يك سال درسي با آن تعداد دانشجو، واقعاً بينظير بود.درس حجاب اسلاميهمسرم مدير حوزه خواهران بود و من دو كلاس در روزهاي شنبه و يك شنبه، آنجا داشتم، از كتابهايي كه براي تدريس انتخاب کردم حجاب اسلامي مرحوم مطهري بود اين كتاب نيز براي آنان جذاب و پرفروغ بود.رشد علمي مدرسه رسول اكرم (ص)غير از مدرسه رسول اكرم مدرسههاي ديگري نيز در لبنان بود براي نمونه سيدمحمدحسين فضل الله مدرسهاي داشت. مدرسه صديقين نيز بود اما آن سال كه ما آنجا بوديم مدرسه رسول اكرم در بين ساير مدرسهها درخشید. سالي كه از لبنان آمدم تعدادي از طلبههاي مدرسه نيز امتحان دادند و به ايران آمدند و با وجودي كه آقاي آسياباني يك سال ديگر هم آنجا ماند از کیفیت مدرسه کاسته شد. خصوصا بعد از يك سال كه آقاي آسياباني هم آمد و مسئول مدرسه آقاي خليق بود، کاهش چشم گیری داشت. آقای خلیق مانند برخي ديگر از مسئولين حوزههاي ايران فقط عنوان مديريت را با خود يدك ميكشيد و كار جدي در امر مديريت انجام نميداد. پس از بركنار گذاشتن او مدرسه به دست حزب الله افتاد و ديگر خبري ندارم.خطرهاي ناپيدادر لبنان كه بودم بسياري از قواعد را نميدانستم و زماني آنها را آموختم كه وقت بازگشت از لبنان بود؛ برای مثال ساعت هفت بعد از ظهر در راه جَبَل به سوي بعلبك حركت ميكردم. سه ساعت راه بود و معمولاً نيمه شب به بعلبك ميرسيدم. منطقهاي كه براي ما امنيت جاني و مالي نداشت. در همان راه جَبَل(=كوه) بود كه ديپلماتهاي ايراني را دزديدند و هنوز هم از آنها خبري نيست.بسیارعجب بود كه آقاي خليق با وجودی كه از جزئيات آنجا با خبر بود هيچ وقت سخني در اين رابطه به ما نگفت، شايد از روي مصلحت كه نميخواست درسهاي حوزه تعطيل شود چيزي به ما نمی گفت. من و آقاي آسياباني تا ساعت هفت بعد از ظهر درس ميگفتيم و بعد از آن اگر ميخواستيم براي زيارت دوستان به بعلبك برويم حركت ميكرديم، در حالي كه تردد در آن راهها براي ما ايرانيها از ساعت چهار بعد از ظهر ممنوع بود و ما خبر نداشتيم.يك شب ساعت یازده و نیم که در این مسیر بودیم ماشين خراب شد. پس از مدتي يك پاسدار رسيد و پس از سلام و احوال پرسي گفت: شما حاج آقا عابديني هستيد؟تعجب كردم چون او را قبلاً نديده بودم. اين پرسش در ذهنم جوشيد كه او من را از كجا ميشناسد. از خودش پرسيدم که شما نام مرا از كجا ميدانيد؟گفت: شما معروف هستيد چون تنها روحاني ميباشيد كه قواعد امنيتي را رعايت نميكند و به امور حفاظتی توجه ندارد و با زن و بچه در ساعتهاي ممنوع حركت ميكند. او كمك كرد تا ماشين را بوكسل كنيم و تا بيروت برويم. به بيروت كه رسيديم او به همراه آقاي آسياباني رفتند تا مكانيك بياوردند. من نيز همراه خانواده خودم و خانواده آقاي آسياباني در ماشين مانديم. آن پاسدار پرسيد: اسلحه داري؟گفتم: خير.با تعجب گفت: بدون اسلحه اين گونه بيپروا عمل ميكني؟ سپس يك كلت به من داد تا اگر لازم شد از آن استفاده كنم. 45 دقيقه منتظر مانديم تا اين كه آنها برگشتند در همين فاصله حدود پنج گروه براي سرقت ماشين به دور ماشين آمدند.هر منطقه از بيروت دست گروه خاصي بود كه آن گروه فقط در آنجا امنيت داشتند و وقتي ميديدند كه ماشيني در ميان راه مانده هر كدام ميآمدند تا آن را به نفع خود مصادره كنند و وقتي من از ماشين پياده ميشدم و مرا با لباس روحانيت ميديدند ميپرسيدند: اينجا چه كاري دارید؟ در پاسخ ميگفتم ماشين خراب است.ميگفتند: پس ما نگهبان شما هستیم. اما من قبول نميكردم و ميگفتم به نگهبان نياز ندارم و آنان را روانه ميکردم.گم کردن راه يك روز نيز وقتي از بعلبك آمديم سر پيچ بين بيروت شرقي و غربي راه را گم كرديم چون يك لودر داشت راه را درست ميكرد و وقتي به سر خاكريز رسيديم دو راه بدون هيچ تابلويي وجود داشت. يكي از راهها به بيروت غربي ميرفت كه ما نيز ميخواستيم به همان جا برويم و راه ديگر به بيروت شرقي كه منطقه مسيحيها و مارونيها بود و دشمن اصلي ما به حساب ميآمد. از بعلبك كه ميآمديم همیشه استرس داشتيم چون راه جبل جاده ای كم عرض و خطرناكي بود و ما هميشه ميترسيديم كه مسير را اشتباه رفته باشيم و به دردسر بيفتيم، اما چشممان به درياي مديترانه كه ميافتاد نفس راحتي ميكشيديم و مطمئن ميشديم كه مسير را درست آمدهايم. آن روز هم مانند ساير روزها وقتي نگاهمان به دريا افتاد با خود گفتيم خطر رفع شده، اما همانجا اشتباه كرديم و به طرف سمت راست خاكريز كه منطقه بيروت شرقي بود رفتيم در مقابل منطقهاي زيبا و سرسبز را ميديديم كه بسيار دلانگيز بود و بسیار خلوت. همسر آقاي آسياباني گفت بهتر است از يك نفر بپرسيم اما من و آقاي آسياباني معتقد بودیم كه نيازي نيست. گفتم دريا روبروي ماست و اين نشانه درست آمدنمان است، تنها تفاوت در این است که امروز از يك جاده ديگر آمدهايم. او قانع نشد و اصرار كرد و با عصبانيت ما را مجبور به پرسش كرد. از يكي از دَرُوزيها پرسيديم. دروزيها شلوارهاي مخصوصي ميپوشيدند و از اين طريق ما آنها را ميشناختيم. از او پرسيدم. او گفت: شما كجا ميخواهيد برويد؟ گفتم به منطقه جنوبي در جايي كه شيعيان زندگي ميكنند. او با تعجب نگاهي به ما كرد و گفت: راه را اشتباه آمدهايد از اينجا اگر صد متر جلوتر برويد به دست مارونيها دستگير ميشويد. با عجله دور زديم و مسير آمده را به سرعت برگشتيم. چقدر خوب شد آن روز حرف آن خانم را شنيديم و گرنه امکان داشت عاقبت آن چهار ديپلمات ايراني در انتظارمان باشد.اين اتفاق درسي ديگر نيز برايم داشت و آن مدد خواستن دائمي از خداست. ما معمولاً در اين مسير كه حركت ميكرديم تا آن جايي كه احتمال خطر ميداديم از خدا كمك ميخواستيم و به ياد او بوديم اما به محض اين كه دريا را ميديديم تصور ميكرديم ديگر خطري نيست و فكر ميكرديم كه شايد ديگر به ياري خدا نيازي نباشد،آن روز هم ما با ديدن درياي مديترانه همين حس را پيدا كرديم و خدا به ما فهماند كه در همه لحظهها ميبايست از او مدد بگيريم.فقر در لبناندر لبنان فقر به حدي بود كه اگر كسي موز ميخريد مردم تعجب ميكردند و او را ثروتمند ميپنداشتند. روزی يك روحاني چند كيلو موز براي منزل خريده بود طلبهها اين مسأله را مطرح ميكردند و شگفت زده شده بودند.آقاي خليق به ما ماهي 250 ليره ميداد و اين پول قابل ذكري نبود. او ميگفت: این پول در اختيارتان باشد اما قناعت كنيد و هر جور صلاح ميدانيد خرج كنيد. ما هم رعايت ميكرديم و تا جايي كه امكان داشت كمتر خرج ميكرديم. همسرم هنوز نيز وقتي سخن از آن زمان پيش ميآيد به سختيها اشاره ميكند. از يك طلبه در ايران بيشتر به خودمان سخت ميگرفتيم و با اين كه جا داشت غربت خارج از کشور را تا حدودي با امكانات مادي جبران كنيم، این کار را نمی کردیم.تابستان كه در حوزه فعاليتي رسمي نداشتيم و بالطبع پولي هم از جايي دريافت نميكردم، و گرچه خرج چنداني نداشتيم، پولهايي كه از ايران برده بوديم تبديل ميكرديم و خرج ميكرديم. جاي خوابمان مدرسه رسول اكرمصلّي الله عليه وآله بود و غذايمان هم همراه طلاب كه اكثر اوقات سيب زميني بود كه خورد ميكرديم و در تشتي پراز روغن مايع كه روي گاز ميجوشيد ميريختيم و با نان ميخورديم. گاهي هم که امکانات بیشتری داشتیم برنج مي پختيم.آشپز مدرسه از نظر بينايي ضعیف بود و تابستانها كم به مدرسه ميآمد ولي هر وقت هم ميآمد و برنج ميپخت زمان صرف آن يكي دو تا فضله موش در آن پيدا ميشد كه ناچار می شدیم از خوردن دست بكشيم و به تطهير قاشق و بشقاب و ديگ و ديگچه بپردازيم. او چون ضعف بينايي داشت دوباره روز ديگر نيز همين مشكل را پيش ميآورد. شايد چون نسبت به دیگران پول كمتری ميگرفت، پيوسته آشپز آنجا بود و غذاهاي فضلهدار به طلاب ميخوراند و او را عوض نمی کردند.
جنگدر آغاز ورود ما به لبنان جنگ فلسطينيها و حركت امل شروع شده بود. به همین دلیل ليره لبنان در اثر جنگ داخلي سقوط كرده بود و به يك بيستم ليره سوريه رسيد. ليره لبنان و ليره سوريه ارزش یکسان داشتند اما جنگ و ناامنی عامل این تفاوت محسوب می شود. در لبنان مردم سختيهاي فراواني را تحمل ميكردند که در سایه آن مشكل مسكن كم رنگ شده بود. مهمترين مشکل مردم جنگ بود و آن هم سختترين نوع جنگ، يعني جنگ داخلي. جنگ در داخل شهر بود، آن هم در چند جبهه متفاوت. هرگروه قسمتي را گرفته بود و با گروه ديگر ميجنگيد. غرب بيروت دست حركت امل بود و بیشتر منطقه جنوب به دست حزبالله. مسيحيهاي ماروني كه خود را تافته جدا بافته ميدانستند در منطقه شان ديواري كشيده بودند كه به آن خط قرمز گفته ميشد و به اين ترتيب منطقه مسيحيها از مسلمانها جدا شده بود. فلسطينيها چندين محله در جنوب بيروت داشتند كه به آنها «مُخَِيّمات» به معناي خيمهها گفته ميشد. توپخانه حركت امل و فلسطينيها پيوسته كار ميكرد و امنيت را از بين برده بود. چون هيچ كدام از دو گروه به مكان خاص و يا هدف مشخصي شليك نميكردند گروه اول به خانههاي گروه دوم شلیک می کرد و گروه دوم همين بلا را بر سر گروه اول ميآورد. در اين بين مردم بيگناه بودند كه به طرف زيرمينهايشان و يا سنگر ميدويدند. و در اين جنگ خانههاي زيادي ويران ميشد و خانوادههايي بيسرپرست ميشدند و كودكاني كه مظلومانه جان ميباختند. از طرف ديگر ليره نيز سقوط كرد و اين امر در زندگي همه مردم از كارگر و كارمند و تأثير می گذاشت. نوع مردم وضع اسف باري داشتند و اين وضع از طرز لباس پوشيدن و نحوه غذا خوردن و ظاهرشان آشكار بود؛ به عنوان مثال شلوار آنقدر ميپوشيدند تا كاملاً از بين برود و بعد از چند مرتبه وصله كردن و رفو كردن قسمتي از آن را ميچيدند و به عنوان شلوارك استفاده ميكردند و با آن در خيابانها ظاهر ميشدند.ادامه دارد ...پی نوشت ها : 4- او اكنون مسئول كامپيوتر نرمافزارهاي نور در قم است و كارهاي حديثي و قرآني انجام ميدهد.لازم به ذكر است كه او برنامه نويس بسيار قدرتمندي است./ن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 598]
صفحات پیشنهادی
سفر به لبنان (2)
سفر به لبنان (2) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون برنامهريزي براي مدرسه رسول اكرم (ص)با شروع سال تحصيلي و تصميم به ماندن در لبنان آقاي رضا آسياباني (4) ...
سفر به لبنان (2) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون برنامهريزي براي مدرسه رسول اكرم (ص)با شروع سال تحصيلي و تصميم به ماندن در لبنان آقاي رضا آسياباني (4) ...
سفر به لبنان (6)
vazeh.com 03:09:57 04:55:52 12:09:59 19:22:19 19:43:41 2:3 مانده تا اذان صبح ... سفر به لبنان (6) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون لزوم حمله به اسرائيلسه ...
vazeh.com 03:09:57 04:55:52 12:09:59 19:22:19 19:43:41 2:3 مانده تا اذان صبح ... سفر به لبنان (6) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون لزوم حمله به اسرائيلسه ...
برنامههای احمدینژاد در سفر به لبنان
5+1 آمادگی مذاکره ندارد، برنامه های سفر احمدی نژاد به لبنان، مذاکره با گروه وین بر اساس ... 2 خبرنگار خارجی که اخیرا در ایران بازداشت شده اند، سئوال کرد و پرسید آیا .
5+1 آمادگی مذاکره ندارد، برنامه های سفر احمدی نژاد به لبنان، مذاکره با گروه وین بر اساس ... 2 خبرنگار خارجی که اخیرا در ایران بازداشت شده اند، سئوال کرد و پرسید آیا .
سفر به لبنان (3)
حركت الامل قصد داشت همه فلسطينيها را كه در منطقهاي به نام مخيَّم محاصره بودند، نابود كند. ... سفر به لبنان (3) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون جنگ بين حركت الامل و فلسطيني هااز جنگهاي داخلي در لبنان ..... متفکرین مسلمان و تثلیث مسیحی (2) ...
حركت الامل قصد داشت همه فلسطينيها را كه در منطقهاي به نام مخيَّم محاصره بودند، نابود كند. ... سفر به لبنان (3) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون جنگ بين حركت الامل و فلسطيني هااز جنگهاي داخلي در لبنان ..... متفکرین مسلمان و تثلیث مسیحی (2) ...
سفر به لبنان (5)
سفر به لبنان (5) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون خاطرهاي از سيد راغبسيد .... حدود ساعت 2 بعد از ظهر سه نفر جوان ميآمدند، در ميزدند و يك سيد معمّم ايراني به نام ...
سفر به لبنان (5) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون خاطرهاي از سيد راغبسيد .... حدود ساعت 2 بعد از ظهر سه نفر جوان ميآمدند، در ميزدند و يك سيد معمّم ايراني به نام ...
سفر به لبنان (4)
او روحيهاي انقلابي داشت و از حزب الله لبنان حمايت ميكرد و از آن آشكا. ... سفر به لبنان (4) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون علامه سيد محمد حسين فضل الله و تبليغ از حزب اللهعلامه فضل الله ميتوانست ..... متفکرین مسلمان و تثلیث مسیحی (2) ...
او روحيهاي انقلابي داشت و از حزب الله لبنان حمايت ميكرد و از آن آشكا. ... سفر به لبنان (4) نویسنده : احمد عابدینیمنبع : راسخون علامه سيد محمد حسين فضل الله و تبليغ از حزب اللهعلامه فضل الله ميتوانست ..... متفکرین مسلمان و تثلیث مسیحی (2) ...
دعوت از احمدی نژاد برای سفر به لبنان
2 آگوست 2008 – وزير امور خارجه لبنان درگفتوگوباايسنا: *از احمدي نژاد براي سفر به لبنان دعوت شده است *غرب با ناديده گرفتن اسراييل،در زمينه هستهيي گزينشي .
2 آگوست 2008 – وزير امور خارجه لبنان درگفتوگوباايسنا: *از احمدي نژاد براي سفر به لبنان دعوت شده است *غرب با ناديده گرفتن اسراييل،در زمينه هستهيي گزينشي .
خشم صهیونیستها از سفر احمدینژاد به لبنان
خشم صهیونیستها از سفر احمدینژاد به لبنان-بین الملل > خاورمیانه - یک روزنامه صهیونیستی نوشت که سفر قریبالوقوع رئیس جمهور ایران به لبنان موجبات ... تاكنون 2 سفر به اين استان انجام شده كه در طول اين سفرها تصميمات خوبي اتخاذ شده است.
خشم صهیونیستها از سفر احمدینژاد به لبنان-بین الملل > خاورمیانه - یک روزنامه صهیونیستی نوشت که سفر قریبالوقوع رئیس جمهور ایران به لبنان موجبات ... تاكنون 2 سفر به اين استان انجام شده كه در طول اين سفرها تصميمات خوبي اتخاذ شده است.
نبيه بري : جان كري در سفر به لبنان قوانين ديپلماتيك را نقض ...
نبيه بري : جان كري در سفر به لبنان قوانين ديپلماتيك را نقض كرد جام جم آنلاين: ... vazeh.com 02:59:12 04:45:41 11:58:53 19:10:08 19:31:37 2:92 مانده تا اذان صبح ...
نبيه بري : جان كري در سفر به لبنان قوانين ديپلماتيك را نقض كرد جام جم آنلاين: ... vazeh.com 02:59:12 04:45:41 11:58:53 19:10:08 19:31:37 2:92 مانده تا اذان صبح ...
سفر وزير خارجه فرانسه به لبنان
سفر وزير خارجه فرانسه به لبنان تهران / واحد مركزي خبر/ سياسي 02 /06 /87 00:14:36.14 وزير امور ... به گزارش شبكه تلويزيوني المنار، برنار كوشنر در سفر به بيروت با رئيس جمهور ، نخست وزير و رئيس مجلس لبنان درباره تحو. ... شنبه 2 شهريور 1387 ...
سفر وزير خارجه فرانسه به لبنان تهران / واحد مركزي خبر/ سياسي 02 /06 /87 00:14:36.14 وزير امور ... به گزارش شبكه تلويزيوني المنار، برنار كوشنر در سفر به بيروت با رئيس جمهور ، نخست وزير و رئيس مجلس لبنان درباره تحو. ... شنبه 2 شهريور 1387 ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها