واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نصيحت بيش از حد مجاز
يکي از اين ويژگي هاي مهم تمايل نوجوان به کسب استقلال است نوجوان تمايل دارد توانايي ها و نيروهاي خود را به معرض نمايش بگذارد و قدرت و توانايي خود را به اطرافيان ثابت کند. ميخواهد يکه و تنها عمل کند و تا جايي که مي تواند به اطرافيان و به ويژه والدين خود تکيه نکند. استقلال طلبي زمينه اوليه ورود نوجوان به اجتماع را فراهم مي سازد و او را براي پذيرش مسئوليت هاي اجتماعي آماده ميکند. هر چند جهتگيري ناصحيح آن توام با مسائل و مشکلاتي براي او و اطرافيان خواهد بود. محوري ترين انگيزش در دوره ي نوجواني کوشش براي به دست آوردن استقلال است. اين نيروي فطري قويترين و ريشه دارترين گرايشي است که در ميان همه ي نوجوانان شروع به فعاليت مي کند. اگر چنين انگيزيه اي در نوجوان بيدار نمي شد، او نمي توانست به رشد و کمال برسد و همواره به صورت کودکي وابسته و طفيلي باقي مي ماند و استعدادهايش شکوفا نمي شد.ظهور و رشد اين انگيزه در نوجوان، حالات و ويژگي هاي زيادي به دنبال مي آورد. از مهم ترين آثار آن اين است که نوجوان انتظار دارد در او به ديده ي کودک نگاه نکنند و به شخصيت و فکر و عمل او بها دهند. هرگونه برخوردي که نشان دهد اطرافيان او شخصيت لازم را برايش قايل نيستند و ارزش و بهاي لازم را به او نمي دهند، باعکس العمل رواني و پنهاني يا آشکار او روبرو مي شود و گاه ممکن است به واکنش هاي شديد يا رفتارهاي نامناسب و حتي ضد اجتماعي او منتهي گردد؛ از اين رو تعليم و تربيت نوجوان بايد دقيقاً با توجه به اين انگيزه ي روحي در او صورت گيرد. بي اعتنايي به اين حال دروني نوجوان سبب گسستن ارتباط روحي با وي و شکست در تربيت او مي شود.حس استقلال طلبي به معناي پذيرش شخصيت نو جوان و اعتماد به نفس خوب است و بايد نوجوان خود را داراي توانايي ها بداند. اما نه به مفهوم جدايي طلبي از خانوادهيکي از مسائلي که به دنبال ظهور انگيزه ي کسب استقلال در نوجوان به وجود مي آيد اين است که نوجوان از پند و نصيحت، امر و نهي کردن و تحکم نمودن گريزان است و علت اين پديده از يک طرف عقده ي حقارتي است که نوجوان از دوران کودکي دارد و از طرف ديگر بيدار شدن همان حس استقلال طلبي است؛ او مي خواهد خود را همرديف بزرگترها بشناساند و برچسب کودک و وابسته بودن را از پيشاني خود برکند. با نوجواني با چنين روحيات، پيوسته از درِ پند و اندرز وارد شدن و امر و نهي کردن و بايد و نبايد گفتن، کاري عاقلانه نيست. او گمان مي کند که اين همه پند و اندرز از آن جا ناشي مي شود که ما خود را کامل و داراي قدرت درک و تشخيص و او را موجودي ناتوان و فاقد قدرت تشخيص مي دانيم و به همين علت پيوسته به او امر و نهي مي کنيم يا قيافه ي ناصح و اندرزگو به خود مي گيريم؛ و اين درست در نقطه ي مقابل حساسيت رواني اوست. از اين رو، پيوسته از در اندرز و نصيحت وارد شدن نه تنها کارساز نيست، بلکه آسيب هاي تربيتي نيز به دنبال دارد.
نوجواني که از بحران بلوغ عبور مي کند در حقيقت مقدار زيادي از وابستگي هاي خانوادگي را پشت سر مي گذارد و مي رود تا هويتي جديد و مستقل را تجربه کند. گرچه او هنوز نيازمند حمايت هاست; اما در بسياري موارد با خود يا در اعتراض به ديگران مي گويد: شما خيال مي کنيد من هنوز بچه هستم؟! اين نوع گفتارها، گوياي همين روحيه است و به دليل واقعيت موجود در اين روحيه، سزاوار پذيرش و تناسب در برخورد است. البته برخوردي منطقي و خارج از افراط و تفريط، نه به آن صورت که در غرب از هيجده سالگي و يا کمتر، جوان به حال خود رها شده و گويي مي خواهند از شر او راحت شوند و شکل تفريطي آن است که اين حالت انکار شده و به هيچ انگاشته گردد. در توصيه هاي پيامبر اکرم (ص) مي بينيم که جوان بايد چون مشاوري امين، مورد مشورت قرار گيرد. نبايد مدام به نوجوان مان مانند دوران کودکي و نوپايي، بايد و نبايد بکنيم. قوانين زياد و حد و مرزهاي خشک و خارج از عرف، باعث مي شود نوجوان با خانواده فاصله ي بيشتري بگيرد. البته طبق فرهنگ ما، والدين نمي توانند فرزندشان را به حال خود رها کنند بلکه هنوز فرزند نوجوان نياز به راهنمايي و حمايت آن ها دارد. اما بهتر است به صورت نامحسوس باشد و به حس استقلال طلبي او لطمه نزد.فرآوري: داوديبخش خانواده ايراني تبيانمنابع: کتاب رفتار والدين با فرزندانسايت حوزه – بانک مقالات روان شناسي * مطالب مرتبط:يکي تو بگو يکي من دوست نوجوان خود باشيم چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت كنيم( قسمت سوم ) حريم تنهايي با نظارت نامحسوس حل مشکل با يک گپ دوستانه آزاد و صميمي با نوجوانم رها کنيد اما همراهش باشيد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 456]