تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس خداى عزوجل را اطاعت كند خدا را ياد كرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814702988




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عدالت عامل زنده‌ماندن همه احكام اسلام است


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار یکشنبه 5 تیر 1390 تعداد مشاهده : 32 عدالت عامل زنده‌ماندن همه احكام اسلام است خبرگزاري فارس: «عدالت» همواره دغدغه خاطر انسان هر عصر بوده است و در كلام امامان بزرگوار معصوم (ع)، مايه زنده‌ماندن همه احكام دين، پايداري و اقتدار حكومت‌ها، مضاعف شدن بركات و رحمت خداوندگار، فراهم آورنده امنيت و عافيت معرفي شده است. به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، اگرچه براي عدالت در تعبيرها و عبارت‌هاي گوناگون و با رويكردهاي مختلف، گونه‌بندي‌هاي متفاوتي همچون عدالت فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، قضايي، حقوقي و ... بيان شده و هر يك از رويكردها از دريچه نگاه خود، آن را مورد كاوش قرار داده است، اما مي‌توان همه اقسام مزبور در مورد عدالت را در يك طيف بندي تقريبي، به سه شعبه مختلف تقسيم‌بندي كرد: الف) عدالت قانوني: آن است كه قانون به طور مساوي بر تمام آحاد جامعه انطباق يابد و تفاوتي ميان فقير و غني، قوي و ضعيف، مرد و زن، جاهل و عالم و ... نباشد. اسلام در اين نوع عدالت، مردم را همچون دندانه‌هاي شانه دانسته، حتي به تساوي در برخي عقوبات در احكام خود اكتفا نكرده، بلكه مراعات ضعيف و قوي را نيز نموده است به طوري كه در جرايم، عقوبات را متناسب با آن ملاحظه نموده است. به عنوان نمونه، عقوبت انسان آزاد را بيش از بردگان و گاه تا دو برابر در نظر گرفته است. قرآن كريم عقوبت كنيزي كه مرتكب عمل زشتي شود را نصف انسان آزاد قلمداد كرده است؛ اين قانوني است كه در هيچ يك از جوامع قبل، سابقه نداشته، بلكه عكس آن در برخي جوامع ، رايج بوده است. مثلاً در روم، زناي بردگان موجب قتل مي‌شد در صورتي كه همين عمل از عضو مجلس شيوخ باعث غرامت مالي مي‌گرديد. در قوانين غير اسلامي، قوانين براي جرايمي كه مردم عادي و روساي دولتي مرتكب مي‌شوند كاملاً متفاوت و تبعيض‌‌آميز است، اما اسلام از اين گونه تعبيض‌ها مبراست و در قضاوت‌ها و قوانين به امام و خليفه، مانند ساير مسلمين نگريسه مي‌شود. پيش قرآن بنده و مولا يكي است / بوريا و مسند ديبا يكي است دوره امامت و خلافت امام علي (ع) و عملكرد عدالت‌جويانه آن حضرت، بهترين شاهدي است كه بر تارك تاريخ مي‌درخشد. «قانون» مجموعه مقرراتي است كه براي استقرار نظام در جامعه، وضع مي‌شود. كار ويژه اصلي قانون، تعيين شيوه‌هاي صحيح رفتار اجتماعي است و به اجبار از فرد مي خواهد كه مطابق قانون رفتار نمايد. طبق اصل جامعه شناختي، فردي بهنجار تلقي مي‌شود كه طبق قوانين جامعه رفتار كند. اما آيا متابعت از هر قانوني، سبب اتصاف فرد يا افراد به صفت عدالت مي‌شود؟ در پاسخ بايد گفت: هر قانوني توان چنين امري را ندارد كه تابعين خود را به مرزهاي عدالت نزديك سازد. قانون در صورتي تعادل بخش است كه خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به اين است كه منبع قانون، قانون‌گذاران و مجريان آن عادل باشند و تنها در چنين صورتي است كه قانون‌مداري افراد سبب عادل بودن آنها مي‌شود. با توجه به هدف‌ها، اشعار‌ها و درون‌مايه‌‌اي كه انقلاب اسلامي ايران در حركت خروشنده و عظيم خود داشت، به خوبي مي‌توان هر سه محور فوق را در لايه‌هاي مختلف انقلاب، استنباط و استخراج كرد. در منبعيت قانون، قانون‌گذاري و مجريان قانون،‌تنها محور اساسي كه مد نظر بوده، عدالت است و اساسا عدالت شرط وجود و حضور موقعيت‌ها و مقام‌ها در حكومت اسلامي است كه در دومين و سومين اصل از قانون اساسي جمهوري اسلامي بدان تصريح شد و يكي از اصول و پايه‌هاي عدالت در اين نظام است و در اين حكومت، هر مسئولي كه به دنبال استقرار عدالت نباشد، حضور او در آن مقام نامشروع شناخته مي‌شود. ب) عدالت اجتماعي: منظور از عدالت اجتماعي، عبارت است از رعايت استحقاق طبيعي و واقعي يا فراهم آوردن بستر شكوفايي و رشد استعدادهاي انساني در جريان تكامل و يا ايجاد توازن اجتماعي و برقراري فرصت برابر براي تمام آحاد جامعه. در واقع عدالت اجتماعي آن است كه هر فرد يا واحدي در اجتماع، داراي معيشت كريمه‌اي بوده و ممنوع از آن نباشد كه فوايد شخصي و بهره‌هاي خود را دنبال كند و در اين مسير از آزادي كافي برخوردار باشد؛ البته به طوري كه زيان‌‌رسان به منافع جمع نشود. در اين نوع عدالت، مردم متفاوتند؛ اما اين تفاوت ناعادلانه نيست، بلكه بر اساس لياقت‌هاي افراد است؛ ‌قواي انساني در اينجا همچون شكل هرمي تصور مي‌شود كه به لحاظ قابليت‌هاي هر فرد متفاوت است؛ شكل عادلانه نظام اجتماعي در اين مورد برحسب استعدادها و شايستگي‌هاي افراد تنظيم شده است. در واقع اگر تصور كنيم در عدالت قانوني، روابط افراد همچون مستطيلي است كه همگي در آن از سهم برابر و تا حدودي مساوي برخوردارند كه قانون، زمينه‌ها و اصول اوليه رشد و شكوفايي را براي همه به صورت يكسان فراهم آورده است، در عدالت اجتماعي، شكل عادلانه روابط همان طور كه گفته شد، همچون مثلث يا هرمي است كه افراد با توجه به نيروي بالقوه‌اي كه عدالت قانوني براي آنان فراهم آورده است، اجازه رشد و شكوفايي از قاعده هرم به طرف رأس آن را خواهند داشت. حال اگر اين دو روابط (دو شكل) بر روي هم نهاده شود، مي‌توان شكل كامل مساوات حق‌گرايانه‌ اسلامي را از آن استفاده كرد. البته با اندك مسامحه‌اي، شايد بتوان فاصله بين اين دو روابط را حدي قلمداد كرد كه آحاد جامعه نبايد از امكانات و منافع كمتر از آن برخوردار باشند. در سيستم سوسياليستي، همه روابط، در همان شكل اول به طور برابر و يكسان خلاصه مي‌شود؛ و در سيستم سرمايه‌داري، تمام روابط به صورت انحصارگرايانه، رقابت آزاد و حركت به سوي رأس هرم، بدون توجه به حقوق ديگران است؛ كه گفته شد هر دو ناعادلانه است. ج) عدالت دولتي: براي تضمين و اجرا،هر دو قسم از عدالت كه به آن اشاره شد، دولت بايد بسترهاي مناسبي را براي تحقق مناسبت‌هاي عادلانه بين واحدهاي خود فراهم آورد و اصولا مهم‌ترين دليل دخالت در عرصه‌هاي مختلف اقتصاد، سياست و ... ايجاد اين بسترها به منظور تحقق عدالت اجتماعي، اقتصادي و ... است. مردم حق دارند حداقلي از امكانات را در جهت رفاه خود دارا باشند و دولت بايد در اين امر كنترل و نظارت دقيق و لازم داشته باشد. در نظام اسلامي، مناسب‌ترين شكل حكومت، كه نمونه كامل استقرار عدالت سياسي است، ساختار نظام ولايي است كه در بخش‌هاي بعد به آن پرداخته مي‌شود. * عدالت از نگاه قرآن و روايات اگر نگوييم بازگشتگاه همه معارف در آيات و روايت‌ها بر دعوت به عدل و عدالت پيشگي است، بايد اذعان نمود كه حجم بسيار وسيعي از اين معارف، سهم اين آرمان بلند پايه است. اهميت و نقش حياتي عدالت در زندگي فردي و اجتماعي، همواره مورد تأكيد آيات مختلف قرآن بوده و سفارش ائمه بزرگ شيعه نيز بر‌ آنها دلالت دارد. در منطق اسلام، نه تنها نظام تكوين بر اساس عدل استوار است، بلكه همواركننده راهگذار پرپيچ و خم زندگي انسان براي نيل به سعادت واقعي و مقام شايسته خود است. قرآن، اين منشور بزرگ هدايت، از سويي همواره در جاي‌جاي آياتش انسان را بيم داده كه هوا و هوس، عدل را در چنبره تسليم خود فرو نكشاند،«فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ نساء»، (آيه 135) و از ديگر سو سفارش هميشگي‌اش اين است كه قامت بلند انسانيت را به زيور عدالت آراسته گرداند «فَاحْكُم بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» (مائده آيه 42) و از اين طريق، خويش را از چنگ خودپرستي‌ها و دنياطلبي‌ها دور و رها كند. «وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ شورا»( شورا آيه 15) در منطق قرآن، انگيزه نزول وحي و ميزان آن است كه هر چيز بر جايگاه واقعي‌اش، يعني بر پايه عدل، استقرار يابد و يكي از مهمترين هدف‌هاي اجتماعي انبيا نيز كه عدالت اجتماعي است، حول همين محور اساسي در گردش مي‌باشد. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حديد، آيه 25)‌ طومار عالم نيز به عدل برچيده مي‌شود و بر پايه آن، كردارها به داوري نهاده مي‌شود «وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ» (انبياء، آيه 47) در واقع شاه بيت و بيت الغزل آيات قرآن، عدالت است و در بسياري از آيات، آنچه موجب نجات انسان از دغدغه‌هاي دنيوي و نجات او در جهاني ديگر و سعادت ابدي او است، گذر از شاهراه «ايمان» است. مسئله و مشكل اصلي انسان كه مانع رسيدن او بدين سعادت است، ظلم مي‌باشد. در فرهننگ و جهان‌بيني قرآن كريم كه بزرگ‌ترين كتاب فراخوان به عدالت و اجراي آن است، اصلي‌ترين عامل رسيدن به ايمان و نجات، اقامه و افراشتگي عدل و عدالت پيشگي و اماته ظلم و ظلم‌ستيزي دانسته شده است «فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»؛ (نمل، آيه 52) علاوه بر آيات قرآن، روايات امامان معصوم (ع) از حكمت‌هاي بالغه‌اي سرشار است كه عدالت را نقطه حركت و اتقال انسان از مبدآ تا منتهاي هستي مي‌داند و در اين ميان، قوي‌ترين و برجسته‌ترين تعبيرها از امير عدالت و ايمان ، حضرت علي (ع) است و يكي از شاخص‌ترين كتبي كه به حق مي‌توان آن را كتاب عدالت ناميد، نهج‌البلاغه علي (ع) است. به تعبير محمدرضا حكيمي در كتاب جامعه‌سازي قرآني: اگر عدالت؛ نهج‌البلاغه را نمي‌داشت، مظلوم‌ترين روزگار بود و اگر نهج‌البلاغه عدالت را معني نكرده بود، ‌آيات قسط و عدل قرآني تا ابد بي‌تفسير مي‌ماند. «آيات قسط قرآني» كه مي‌رفت تا از گوش‌ها بيفتد و فراموش گردد به وسيله نهج‌البلاغه به فرياد بدل شد تا افراشته‌ترين چكادها و رازآلودترين هامون‌ها طنين‌افكن گشت؛ شايد ستارگان نيز در كهكشان‌ها اين فرياد را شنيده باشند. در نگاه روايت‌ها، عدالت به عنوان عنصري اساسي و حيات‌آفرين تلقي شده است كه در تمام شريان‌هاي احكام واقعي بايد جاري باشد؛ اين اصل اساسي كه همه بشريت تشنه به فيض جرعه جام آنند.(1) در كلام امامان بزرگوار معصوم (ع)، مايه زنده‌ماندن همه احكام دين، (2) پايداري و اقتدار حكومت‌ها (3) مضاعف شدن بركات و رحمت خداوندگار (3) فراهم آورنده امنيت و عافيت (4) نگاهبان حيثيت والاي دين خداوند و صيانت كننده هيمنه ارزش‌هاي متعالي، دانسته شده است كه با اجراي آن نويد دنياي منهاي فقر و بيدادگري كه آرماني دست يافتني است با پژواك ايمان، هدايت و معنويت در همه آفاق، طنين خواهد افكند. به هر تقدير در آيات قرآن و در روايات ائمه اطهار به ويژه در كتاب شريف نهج‌البلاغه امام علي (ع) عالي‌ترين هدف دين، تربيت انسان كامل قلمداد شده است، اما پرورش چنين انساني مطمئنا به زمينه‌هاي مناسب نيازمند است كه يكي از مساعدترين بسترها، عدالت و قسط است. در واقع ارزش و اعتبار هر جامعه‌‌اي از منظر دين، به ميزان دادگري و دادخواهي آن و ثبات هر حكومت به اجراي عدالت وابسته است. هر قدمي كه جامعه از عدالت فاصله مي‌گيرد از اعتبار خود فرو كاسته و ارزش خود را از دست داده است. اين منابع اصيل ديني، عدالت را به عنوان فلسفه تفكر اجتماعي خويش پذيرفته و آن را متاع كم بهايي نمي‌داند كه به سوداگري سوداگران يا مبادله فرصت‌طلبان و سودجويان از كف برود؛ چرا كه طرفه گوهري است كه ضمانت‌كننده ارزش‌هاي والاي انسانيت است و آنچه ارزش انساني را ضمانت كند، بهايي جز بهشت آن را ناچيز است.افسوس كه اين ركن نظام هستي كه شرف حقايق به آن وابسته است، در بازار جور انسان معاصر به اشتراي جهل و تبعيض و افراط و تفريط‌هاي نا به جا رفته است! پي نوشت: 1.امام صادق (ع): «العدل احلي من الماءؤ يصيبة الظمان » محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمة ، ج 6، ص 83 2.علي(ع):‌«العدل حياة الاحكام»،‌عبدالواحد بن محمد آمدي، غررالحكم، ترجمه محمد علي انصاري 3. علي (ع) «العدل جنة الدول» ، عبدالواحد بن محمد آمدي، غرر الحكم، ترجمه محمد علي انصاري، ج2، ص 69 4.«بالعدل تتضاعف البركات» عبدالواحد بن محمد آمدي، غررالحكم ، ترجمه محمد علي انصاري، ج 3، ص 205 5. علي (ع): «و البستكم العافية من عدلي» نهج‌البلاغه، خ 87 منبع:




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن