واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار سه شنبه 20 اردیبهشت 1390 تعداد مشاهده : 136 «ناشران تخصصي هنر» رنگ آبيتان پيدا نيست خبرگزاري فارس: اقتصاد نشر چرخهاي دارد كه بسياري از مخاطبان كنش و واكنشهاي آن را نميشناسند و بر پايهي علائق شخصي و ميزان رسيدن به درخواستهاي مكتوبشان بر آنند صنعت نشر را كمكار، پركار، معيوب يا بالنده نام نهند. اقتصاد نشر چرخهاي دارد كه بسياري از مخاطبان كنش و واكنشهاي آن را نميشناسند و بر پايهي علائق شخصي و ميزان رسيدن به درخواستهاي مكتوبشان بر آنند صنعت نشر را كمكار، پركار، معيوب يا بالنده نام نهند. سياست و مديريت دولتي؛ ناشر؛ مخاطب و دستَآخر، اثر خلق شده، اضلاع اين چرخه بوده و هر كدام از منظري ميتوانند بر ميزان حركت اين فرايند تاثيرگذار باشند. اما تامل ما در اين نوشتار بر اين نيست كه چرخه نشر به سامان است يا نابسامان؛ بلكه ميخواهيم بدانيم در اين گردش فرهنگي – صنعتي؛ ناشران تخصصي چقدر ميتوانند يا توانستهاند صنعت نشر را رونق بيشتر بخشند و آيا اساساً در كشور ما حمايت ويژهاي از كار تخصصي ميشود. اگر در نمايشگاه بيست و چهارم كتاب در غرفههاي عمومي گشتي از سر دغدغه بزنيد، در خواهيد يافت، كه ناشران بسياري در حوزههاي مذهبي و آييني؛ سلامت و بهداشت؛ تغذيه و ... حضور دارند كه مخاطب عمومي يا تخصصي با مراجعه به آنها از نياز خود اغناء ميشود؛ اما اگر به دقت به كتب انتشار يافته توسط ناشران [و نه عنوان مجوزي كه دارند مثلاً عمومي؛ ادبيات، هنر و ...] توجه كنيد آشكارا خواهيد ديد «هنر» به شكل تخصصي؛ بسيار كم فروغ بوده و تعداد اندكي هستند كه به نشر در اين حوزه ميپردازند؛ كه البته اين تعداد اندك هم نه در توان اقتصاديشان هست و نه ميتوانند آنگونه كه شايسته هنر كشور ماست آن را بازتاب نميدهند؛ و بيشتر كتابهايشان به شكلي عمومي به هنر ايران و هنر جهان هم ميپردازد كه اغلب آنها هم كاركردي دانشگاهي دارد و اساتيد دانشگاه براي تدريس در دانشگاه آنها را نگاشتهاند. حال مساله اينجاست كه چرا فرهنگ كشور ما بايد در بخش مكتوب اينقدر مورد بيمهري واقع شده باشد كه حتي بازنمود آن در نمايشگاه كتاب هم به وضوح ديده شود. براي بررسي اين موضوع نه به سراغ مديران فرهنگي ميرويم كه سخنان هميشگي را بشنويم و دستآخر به اين نتيجه برسيم كه اين كار صورت گرفته در حد شاهكار است؛ نه به سراغ مخاطبان ميرويم كه حتي در نمايشگاه كتاب هم با وجود انواع كمكها و سوبسيدها باز از قيمت گران كتاب ناله كنند و جالب اينكه ظهر براي غذا ساندويچهاي چند هزارتوماني صرف كنند! و نه به سراغ ناشر ميرويم كه از كمبود حمايتها مويه كند و انگشت اتهام را به سمت مديران و مردم ببرد؛ بلكه براي اينكار به سراغ فرهنگ و هنر مظلوم ميرويم كه حتي غير از فرهنگستان هنر و يكي دو مركز ديگر كتابي در خور آن، منتشر نميكنند؛ سالانه به طور تخصصي بيش از هزار نفر از دانشگاهها و مراكز آموزش عالي در بخش هنري فارغالتحصيل ميشوند كه اگر با افراد غير دانشگاهي ادغام شوند و نياز به كتب هنر داشته باشند تعداد قابل توجهي را تشكيل ميدهند؛ در اين ميان ميتوان هنرمندان و اساتيد دانشگاه غير ايراني را هم اضافه كرد. براي نشر فرهنگ نياز به هدفگذاري و مهندسي راه داريم، به اندازهاي كه بشود حوزه فرهنگ و هنر را در بخش نشر بالنده كرد بودجه وجود دارد؛ به اندازهاي كه بشود هنر ايران را به جهان از دريچه كتاب معرفي كرد مديريت و دغدغه وجود ندارد. مسألهي ما اين است كه نميخواهيم «جنگ نرم» در كشور بيش از اين، شبيخون به فرهنگ و تمدن و آين و مذهبمان بزند؛ اما براي آن، تلاش قابل توجهي نداريم. از طريق فضاي سايبر؛ رسانههاي شنيداري و ديداري و مكتوب، مردم را از اين برحذر ميداريم كه فلان آثار و فلان شبكهها در ماهواره، چنين و چنانند؛ اما براي اشاعهي فرهنگ و آيين و مذهب خود تبليغ فراگير نميكنيم. هنر ايران به ويژه معماري و نگارگري و ادبيات در جهان كم نظير است. چه ميزان فعاليت تخصصي در حوزه نشر در باب اين آثار صورت گرفته است؟ چه ميزان هنر جهان متوجه نگارگري ايراني؛ نقاشي ايراني؛ معماري ايراني به ويژه در دوره اسلامي، از طريق مكتوبات شده است؟ نمايشگاه كتاب تهران بازديد كننده خارجي هم دارد، چه آثاري به شكل فراگير و با تقسيم بندي موضوعي [آنگونه كه مثلاً در بخش بينالملل همين نمايشگاه صورت گرفته] به مخاطب خارجي عرضه شده است؟ چرا هنرهاي ما در انتشارات ما بازتاب ندارند و در نمايشگاهها كم رنگاند؟ دليل اين كم رنگ بودن هر چه هست؛ به طور قطع با تهاجم فرهنگي و جنگ نرم همريشه است. چراكه هنر ايراني – اسلامي به گونهايست كه مخاطب در مقابل آن سر تعظيم فرود ميآورد و اگر تبليغ و اشاعه شود بي مخاطب نميماند؛ چه در ايران و چه در جهان.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]