پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850447297
بگو به نيزه برند آيههاي بيسر را
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار دوشنبه 22 آذر 1389 تعداد مشاهده : 224 بگو به نيزه برند آيههاي بيسر را خبرگزاري فارس: اسماعيل محمدپور به مناسبت رسيدن ماه محرم تركيببندي سروده است. به گزارش خبرگزاري فارس، اسماعيل محمدپور به مناسبت رسيدن محرم تركيببندي سروده است. سه بند از اين تركيب‌بند عاشورايي به شرح زير است: جهان به چرخ جنون گشت، ناگهان، آن روز بلند شد ز زمين آه آسمان، آن روز در آن كوير، چنان مست سطوت شمشير به رقص آمده بودي سبوكشان، آن روز تو در سماع خود و آسمانيان، مبهوت تو را به شوق گرفتند درميان، آن روز نه موليان دو عالم، نه انس و جنّ و ملك خدا سياه به تن كرد بي‌گمان، آن روز ميان عرش، خدا يك به يك نشان مي‌داد شكوه خلقت خود را به اين و آن، آن روز چقدر بوسه شمشير، بر تنت حك شد! چقدر خون جگر خورد كاروان، آن روز چقدر صبح شد از حنجرت روان، آن روز چقدر نور چشيد از تو خيزران، آن روز غم غدير - غم شرحه شرحه - با خود داشت سر بريده ثقلين بر سنان، آن روز غم غدير و غم شرحه شرحه...آه، بگو... غروب زخمي خورشيد در پگاه، بگو... بگو به نيزه برند آيههاي بيسر را مناديان بدمند، آه، صور محشر را قيامت است، به هفتاد و دو دليل قسم رها كنيد هزاران دليل ديگر را قيامت است، بگو قدسيان ورق بزنند براي محشريان، مقتل مكرّر را قسم كه محشر كبرا به پا شود وقتي بياورند به محشر، علي اصغر را سياه بخت كلاغان رو سياه، دريغ نداشتند نگه حرمت كبوتر را گلوي تشنه شش ماهه را كجا ديدند به خون خود بخرد بوسه‌هاي خنجر را؟ بگو كه حضرت روح الامين بيايد، تا به آسمان ببرد باز وحي پرپر را به آسمان ببرد سورههاي منشق را به آسمان ببرد آيههاي بيسر را چقدر آيه بيسر به خاك و خون غلتيد چقدر سوره كوثر به خاك و خون غلتيد پس از تو آب نماند و سراب ماند پدر پيام سرخ تو آن سوي آب ماند پدر پس از تو جشن گرفتند و دف زدند همه چه ناله‌ها كه براي رباب ماند پدر من از كدام بگويم؟ ميان كوفه و شام سلام اهل حرم، بي‌جواب ماند پدر من از كدام بگويم؟ پري كوچك تو پس از تو خانه به دوش عذاب ماند پدر پس از تو سيره و سنت به سيم و زر دادند نه شرع ماند پدر، نه كتاب ماند پدر حجاز چشم فرو بست و شام پلك نزد مدينه كور شد و كوفه خواب ماند پدر سر تو خون به جگر كرد ماه را آن شب عزاي تو به دل آفتاب ماند پدر كنار تشت طلا فرصت شكايت نيست مرا حساب به يوم الحساب ماند پدر ميان تشت، لبت ذكر خون فشان مي‌گفت حكايت «ثقلان» را به خيزران مي‌گفت...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-