تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اندكى حقّ، بسيارى باطل را نابود مى كند، همچنان كه اندكى آتش، هيزم هاى فراوانى را م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820725469




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چشم داشتن به جشنو‌اره‌هاي خارجي كمكي به كارگردان داخلي نمي‌كند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چشم داشتن به جشنو‌اره‌هاي خارجي كمكي به كارگردان داخلي نمي‌كند
نویسنده : نيما احمدپور 
  در ديدارهاي نوروزي با استاد داريوش اسدزاده، شايد براي او چيزي بهتر از گفتن درباره سينماي امروز آن و حاشيه‌هاي آن نباشد. از اين رو گفت و شنود پيش روي ما با او- كه در روزهاي تعطيلات عيد صورت گرفته است- خالي از اين امر نيست. او در 92 سالگي همچنان پرنشاط و پركار است و در همين روزها، اثري نفيس در‌باره تاريخچه هنر تئاتر و سينما در ايران را روانه بازار خواهد ساخت. گفت‌وشنود ما با او در‌باره دغدغه‌هاي كنوني‌اش پيرامون سينماي امروز ايران را پيش رو داريد. شايد بهتر باشد كه از اين نقطه شروع كنيم كه در يكي دو سال اخير تصور مي‌شد وضعيت سينما رو به بهبود خواهد رفت، اما شاهد هستيم از جنبه‌هاي مختلف، تقريباً در بر همان پاشنه مي‌چرخد، يعني به‌رغم اينكه توجه مردم به سينما و انگيزه آنها براي ديدن فيلم‌ها بيشتر شده، اما محصولات درخور و جالبي توليد نمي‌شود. خود شما بارها اشاره كرده‌ايد علاقه‌اي به رفتن به جشنواره و ديدن فيلم‌ها نداريد. به نظر شما علت چيست كه وضعيت به همان شكل سابق ادامه دارد؟ به نام خدا. البته نبايد از نظر دور داشت كه سينما مدتي افول داشت و مردم از سينما فرار كرده بودند! يك عده مي‌گفتند قيمت بليت بالاست. يك عده مي‌گفتند سينما چيزي ندارد كه ما برويم و تماشا كنيم، ولي در سال گذشته، تا حدي نضج گرفت و چند فيلم خوب به بازار آمد. در سال حدود 80، 90 فيلم ساخته مي‌شود كه به اندازه كافي، سينما براي اكران آنها نداريم و نتيجتاً مجبور مي‌شوند هر چه زودتر از مدت اكران‌ها بكاهند تا نوبت به همه فيلم‌ها برسد! سال 93 در مجموع سال بدي نبود، مخصوصاً چند فيلم بالاي شش، هفت ميليارد فروش كرد... به طور مشخص فقط فيلم «شهر موش‌ها»ي خانم برومند به اين رقم رسيد... دو، سه فيلم ديگر هم به ميليارد رسيد. اين اتفاق، به نسبت زماني كه كسي سينما نمي‌رفت، خوب بود. سينما براي اينكه نضج بگيرد بايد چند چيز داشته باشد. يكي فيلمنامه‌نويس خوب كه حرف اصلي را مي‌زند. كارگردان خوب كه بتواند ساختار فيلم را خوب دربياورد، يك كارگردان بزرگ مي‌گويد: كارگردان خوب مي‌تواند تا 25 درصد يك فيلمنامه را ارتقا بدهد! بنابراين كارگردان خوب است كه مي‌تواند همه عوامل از جمله بازيگرها را درست انتخاب كند و پرسوناژها سر جاي خودشان باشند. به هرحال در سال‌هاي طولاني كه در سينما حضور داشته، به اين نتيجه رسيده‌ام كه هر سال شش، هفت فيلم خوب ساخته مي‌شوند. الان هم دولت از وضعيت سينما در سال 93 راضي است، هم مردم نسبتاً راضي‌اند. البته اينكه از بين 70، 80 فيلمي كه طي سال ساخته مي‌شود، فقط پنج، شش تا خوب باشند، آمار جالبي نيست، چون در واقع اينها، سرمايه‌هايي هستند كه از بين مي‌روند. اميدوارم در سال 94 فيلم‌هاي بهتري ساخته شود. باز هم فراموش نكنيم كه اصل كار، نويسنده است كه ذهنيت يك فيلم را مي‌سازد تا كارگردان آن را به عينيت برساند. وجود كارگردان از نظر فهم، شعور، سواد و امكانات سينمايي، مثل نما، لنز و... خيلي مهم است. در نتيجه يك كارگردان خوب مي‌تواند ذهنيت نويسنده را به عينيتِ جالب و زيبايي در‌بياورد. با فارغ‌التحصيلان خوبي كه از مدارس بيرون آمده‌اند و با بازيگران خوبي كه داريم، اميدوارم وضعيت بهتر شود. از فحواي كلام شما اين‌گونه برمي‌آيد كه مادر گذشته و حال، فيلمنامه‌نويس خوب خيلي نداشته‌ايم و نداريم. اينطور نيست؟ اگر بخواهيم اين موضوع را بررسي كنيم بايد به گذشته برگرديم. ما در تئاتر هم نمايشنامه‌نويس خوب، خيلي نداشتيم. از قديم نمايشنامه‌نويس خوب نداشتيم و اين قضيه ادامه پيدا كرد تا به سينما و فيلمنامه‌نويسي رسيد. الان هم نويسنده خوب نداريم. حالا دارند كم‌كم به نويسنده‌ها پول خوبي مي‌دهند و چند نفري هستند كه خوب مي‌نويسند. يعني به نظر شما اين معضل، به خاطر حق‌الزحمه كمي است كه به نويسنده مي‌دهند؟ بله، به همين دليل نويسندگي پيشرفت نكرد. حالا دارد به‌تدريج بهتر مي‌شود، چون بناي اصلي يك فيلم، با نويسنده است. نويسنده است كه مي‌تواند تماشاچي را ميخكوب كند. بازيگر آنچه را كه نويسنده نوشته است، مي‌تواند زنده كند. سير سينما را مطالعه كنيد، هر چه پيش آمده‌ايم بهتر شده است. فيلم‌هاي حالا را با قديم مقايسه كنيد. ما سينما را از خارج گرفته‌ايم و اطلاعات زيادي راجع به فيلم و سينما نداشتيم. الان وضعيت خيلي بهتر شده و جاي اميدواري هست. مشكل ديرين كارگرداني به خاطر چيست؟ چند علت دارد. كارگردان بايد صادق باشد. نبايد كسي باشد كه براي خودش تيم تعيين كند، پارتي‌بازي و باندبازي نباشد كه متأسفانه در كار سينماي ما هست. باندبازي و رفيق‌بازي الان بيداد مي‌كند. كارگردان مصلح كارگرداني است كه از همه ظرفيت‌هاي سينما استفاده مي‌كند و در مورد انتخاب پرسوناژهايش جست‌وجوگر است. هر سال در جشنواره فيلم‌هايي به نمايش گذاشته مي‌شود كه نه تنها مردم، بلكه منتقدين و حتي عوامل سازنده خود آن فيلم‌ها رغبتي به ديدنشان ندارند. اين در حالي است كه هزينه‌هاي فراواني صرف ساخت فيلم‌ها مي‌شود. اگر اينها فيلم‌هايشان را براي ديده شدن نمي‌سازند، پس براي چه مي‌سازند؟ يك وقتي كار سينما، دستوري است. يك داستاني از سوي برخي نهادها ومتوليان امر داده مي‌شود كه بايد اين را بسازيد. مخارجش را هم تقبل مي‌كنند. مردم كمتر به تماشاي اين فيلم‌ها رغبت نشان مي‌دهند. چيزي نخواهد داشت، چون بيشتر جنبه تبليغاتي دارد... البته از سوي ديگر، الان يك موج تبليغي عليه سفارشي‌سازي به راه افتاده است، حال آنكه فيلم‌هايي داشته‌ايم كه سفارشي ساخته شده و مردم هم آنها را خوب ديده‌اند. بحث بر سر اين است كه آدم‌هاي نابلد دارند بيت‌المال را از بين مي‌برند، والا فيلم‌هاي سفارشي خوب هم داشته‌ايم و اگر پول را دست اهلش بدهند كه سوادش را دارند، فيلم خوب از كار در‌مي‌آيد. نظر شما در اين باره چيست؟ ببينيد، من خودم با كارگردان‌هاي نابلد كار كرده‌ام. مقصر وجود و جولان‌دهي اين نابلد‌ها، تهيه‌كننده يا اسپانسري است كه كار را دست اين افراد مي‌دهد. آنها بايد متوجه باشند كه چند ميليارد را هزينه نكنند و كار را به دست يك آدم نابلد بدهند و او از روي نابلدي‌اش، كار را خراب ‌كند. اين وظيفه تهيه‌كننده يا اسپانسري است كه اين مخارج را تقبل كرده است. اگر مي‌خواهيم سفارشي‌سازي خوبي هم داشته باشيم، بايد كار را به دست كاردان بدهيم. پول دادن به نابلد، تضييع بيت‌المال است. با وجود اينكه بعضي از كارگردان‌ها در عمل نشان داده‌اند كاربلد نيستند، چرا همچنان به آنها كار داده مي‌شود؟ اينها چه گلي به سر سينما زده‌اند كه همچنان بايد مطرح باشند؟ تمام افرادي كه در سينما كار مي‌كنند، مخصوصاً بازيگرها، دلشان مي‌خواهند كارگردان شوند. الان خيلي از بازيگرها كارگردان شده‌اند، در صورتي كه كارگرداني، درس و زمينه ديگري مي‌خواهد و مراحل ديگري دارد، ريزه‌كاري‌هايي دارد و استعداد، فهم و شناخت داستان مي‌خواهد. كارگردان بايد بداند كه داستاني را مي‌سازد، براي چه برهه‌اي از زمان باشد، براي چه كساني ساخته شود، چه مي‌خواهد بگويد؟ طرف آمده است و فيلمنامه‌اي را دست مي‌گيرد و اصلاً به اين مسائل كار ندارد! حتي در مواردي، يك مبلغ جزئي هم به او مي‌دهند و فيلم مي‌سازد و چيزي هم از آب در‌نمي‌آيد، چون مي‌خواهد عنوان كارگرداني را داشته باشد، دوست دارد كه به او بگويند: آقا يا خانم كارگردان! مگر عنوان كارگرداني براي آدم چه مي‌آورد كه اين گروه به هر قيمتي بايد آن را تجربه كنند؟ در اين حرفه، عنوان مهم است. كارگردان خوب، الان بالاي 50 ميليون مي‌گيرد! در حالي كه اين گروه علاقه‌مند به كارگرداني، پولي هم نمي‌گيرند يا خيلي كم مي‌گيرند. فقط مي‌خواهند عنوان كارگردان روي آنها باشد؟ بله، مي‌خواهد از چيزهاي ديگران بهره‌برداري كند. مي‌خواهد اين عنوان را داشته باشد و از مزاياي ديگرش استفاده كند. هرجا مي‌رود بگويد من كارگرداني هم كرده‌ام تا شايد بتواند سفارشات يا امكاناتي هم بگيرد. سوپراستارهايي هستند كه براي بازيگري پول خوبي مي‌گيرند. چرا اين طيف به كارگرداني روي مي‌آورند؟ عنوان كارگرداني در كار ما خيلي مهم است. بنابراين عده‌اي دلشان مي‌خواهد اين عنوان روي اسمشان بيايد، ممكن است حتي دستمزد هم نگيرند. فقط مي‌خواهند اين عنوان را در كارنامه كاري خودشان داشته باشند. ولي تجربه نشان داده است سوپراستارهايي كه به كارگرداني روي مي‌آورند، كارگردان‌هاي موفقي نمي‌شوند. موافقيد؟ تقريباً همين‌طور است. من نديده‌ام كه از اين جماعت، يك كارگردان درست و درمان دربيايد. خيلي از بازيگرها كارگردان شده، ولي موفق نبوده‌اند. كارگرداني كار مهمي است. كاري است كه 200 نفر زير نظرش هستند و او بايد اين 200 نفر را اداره كند. بايد به بازيگر نقش را تفهيم كند. ميزانسن و حركت خيلي مهم است. كار اكثر كارگردان‌هاي فعلي را فيلمبردار انجام مي‌دهد و اوست كه كارگردان را راهنمايي مي‌كند! اين كاملاً يك رويكرد غير‌حرفه‌اي است. مشكل اينجاست كه فيلمبردارهاي خوب هم دارند كم‌كم از عرصه سينما خارج مي‌شوند... بله، خيلي‌هايشان دارند خود را بازنشسته مي‌كنند وكنار مي‌روند، علاوه بر اين الان عده‌اي از بهترين كارگردان‌هاي ما دارند در خارج فيلم مي‌سازند. مشكل ديگري كه بيشتر به يك جور ژست هم تبديل شده، اين است كه عده‌اي در داخل فيلم مي‌سازند و از شرايط داخل كشور سياه‌نمايي مي‌كنند تا آن طرف مرزها، در جشنواره‌ها جايزه بگيرند! به نظر شما اين جريان چقدر به سينما لطمه مي‌زند؟ به نظر من، نفس نشان دادن فيلم در جشنواره‌ها چيز بدي نيست، منتها بايد قصد و غرض قبلي يا غير‌ملي در كار نباشد و صرفاً نشان دادن توانايي هنري و فرهنگي سينماي ايران مورد نظر آنها باشد. خيلي چيزها به سينما لطمه مي‌زند. يكي هم همين فيلم‌هايي است كه فقط براي جشنواره‌هاي خارج مي‌سازند. پولي هم در‌نمي‌آورند. فقط دنبال اين هستند كه اسمشان مطرح شود. ضرر هم بدهند برايشان مهم نيست. فقط مي‌خواهند در رزومه‌شان برود كه چنين اثري ساختيم و در فلان جاها هم نشان دادند. اين يك رويكرد سياسي است كه وارد عرصه هنر شده است. شما به عنوان كسي كه 60، 70 سال است در عرصه هنر فعاليت مي‌كنيد، آيا واقعاً كسي مي‌تواند با دست‌اندازي به سياست در هنر به جايي برسد؟ غير‌ممكن است. سياست و سينما دو مقوله جداگانه هستند. يا انسان فيلم را براي مردم مي‌سازد يا براي دولت يا براي خارجي‌ها. اينها با هم فرق دارند. چشم داشتن به جشنو‌اره‌هاي خارجي، كمكي به كارگردان‌هاي داخلي نمي‌كند. فقط آينده آنها را از بين مي‌برد و در‌باره كار آنها، حساسيت درست مي‌كند. فيلم‌هايي كه براي جشنواره‌هاي خارجي ساخته مي‌شوند واقعاً چقدر مورد توجه قرار مي‌گيرند؟ يعني كساني كه براي جشنواره‌هاي خارجي فيلم مي‌سازند، واقعاً چقدر به هدفشان مي‌رسند؟ اگر با غرض سياسي وارد اين كار بشوند كه هيچ! اما اگر غرض هنري باشد، نه تنها بد نيست كه مي‌تواند پلي براي معرفي سينماي ايران هم بشود. خاطرم هست كه يك بار فيلمي به نام 100 ثانيه بازي كردم... كي؟ 15، 20 سال پيش. قرار بود كل فيلم در 100 ثانيه ساخته شود. كارگردان آن هم آقاي پرويز كيمياوي ـ كارگردان فيلم مغول‌ها ـ بود. الان در فرانسه است. به ايران آمد و من اين فيلم را برايش بازي كردم. بازيگرش من بودم و رامبد جوان. اولين كار رامبد بود. در شوره‌زارهاي جاده قم كار كرديم. يادم هست تا نصف پاهايمان در نمك فرو‌مي‌رفت! فيلم به خارج رفت و بسيار هم مورد استقبال قرار گرفت. فيلمي با اين كيفيت هم ساخته مي‌شود و كارگردان به اين وسيله خودش را معرفي مي‌كند. خيلي فيلم جالبي بود. كارگرداني كه شما اشاره كرديد، كارگردان برجسته‌اي است، ولي خيلي‌ها دارند فيلم مي‌سازند كه از آن طرف پول و امكانات بگيرند. اين رويكرد را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ بعضي‌ها زندگي‌شان را روي اين كار مي‌گذارند و در اينجا فيلم‌هايي ساخته‌اند كه مورد قبول مردم بود. بعضي‌ها كه الان خارج هستند فيلم‌هاي قابل قبول و خوبي هم ساخته‌اند، منتها وقتي موضوع سياسي مي‌شود، كار دشوار مي‌شود، از كار اصلي‌شان هم مي‌مانند، نمي‌توانند درست كار كنند و افسوس مي‌خوريم كه برخي از آنها به اين وادي افتاده‌اند. يكي ديگر از مشكلات سينما، بعضي از كارگردان‌ها هستند كه فقط اسمي دارند و دوره‌شان سپري شده است. چون شما با اكثر اين افراد كار كرده‌ايد و فكر و نوع سينماي آنها را هم خوب مي‌شناسيد، كارشان را چطور داوري مي‌كنيد؟ بله، همانطور كه اشاره كرديد، در هر برهه‌اي از زمان عده‌اي كارهاي خوبي مي‌سازند كه در زمان خودش هم موفق هستند. در هر دوره‌اي فيلم مطابق شرايط روز ساخته مي‌شود كه در دوره ديگري براي مردم جالب نيست. اينها از دوره‌اي به بعد، ناخودآگاه به تكرار مي‌افتند كه قطعاً برايشان مضر خواهد بود. الان هم مواردي از اينگونه افراد در سينما داريم. اينها در دهه 40و50 مانده‌اند. سينماي آنها، صرفاً كاركرد تاريخي دارد. الان فيلم‌هاي دهه 30 و 40 را نمي‌شود ديد. فيلم‌هاي الان هم، 20 سال ديگر براي مردم آن دوران جالب نيستند. مسئله روز مردم نيست. پس بايد فيلم را براي زمانه خودش ساخت. كساني كه در دوره‌اي موفق بوده‌اند و الان نمي‌توانند با توجه به شرايط زمانه فيلم بسازند، بايد كنار بروند. بازيگري هم همين‌طور است. يك عده جوان آمده‌اند كه با توجه به شرايط زمانه و تكنيك‌هاي موجود بازي مي‌كنند، بنابراين ديگر زمان، زمان بنده و امثال بنده نيست. زمان اينهاست. فيلم و داستان و فيلمبرداري و كارگرداني هم همين‌طور است و همه اينها بايد با زمان جلو بروند. چرا كساني كه نمي‌توانند خود را با شرايط زمانه تطبيق بدهند، سينما را رها نمي‌كنند؟ مگر بنده بعد از 70 سال سينما را رها مي‌كنم؟ آنها هم همين‌طورند. چرا به‌روز نمي‌شوند؟ نمي‌دانم... شايد نمي‌خواهند وجهه خود را بشكنند... نمي‌دانم. از آن سو، ما مي‌بينيم كه در سينماي امروز، بعضي از جوانانِِ صاحب قريحه حضور دارند و كارهاي جالبي هم مي‌كنند، ولي براي اكثريت تازه‌وارد‌ها، سينما به يك جور بازي تبديل شده است. جوانگرايي كه نبايد آن‌قدر افراطي شود كه هر كسي بتواند راحت وارد اين عرصه شود. اين فرآيند را چطور مي‌بينيد؟ مديريت اين امور به عهده وزارت ارشاد است. آنجاست كه بايد قوانين و مقرراتي را دراين باره تصويب و اجرا كند. وزارت ارشاد است كه بايد تشخيص بدهد آيا كسي كه مي‌خواهد در سينما كارگردان يا هر چيز ديگري بشود، صلاحيت اين كار را دارد يا نه؟ بايد سوابق تحصيلي، كاري و تجربي افراد را ارزيابي كند و اگر او موفق نبود و هزينه را تلف كرد، ديگر به او كار ندهند. اين كار در مملكت ما نشده، در نتيجه الان تعداد كارگردان‌ها بيشتر از هنرپيشه‌هاست! هر كسي به خودش اجازه مي‌دهد كارگرداني كند. كارگرداني هم بلد نيست و فيلمبردارِ كنار دستش، كارگرداني مي‌كند! نظارت، ارزيابي و تأييد صلاحيت عوامل سينما، كار دولت و وزارت ارشاد است كه البته اين كار را نمي‌كند. انجمن كارگردان‌ها، تهيه‌كننده‌ها و... بايد بر اين امور نظارت كنند. تهيه‌كننده نقش بسيار مهمي در فيلم دارد. كار مديريتي پيچيده‌ است. خيلي‌ها پول دارند و به همين دليل مي‌شوند تهيه‌كننده، در حالي كه اصلاً نمي‌دانند يك فيلم چگونه ساخته مي‌شود. قوم و خويش‌بازي، پارتي‌بازي و باندبازي دركار ما مد شده است. خريد نقش الان چقدر در سينما رايج است؟ عده‌اي معتقدند كه اين پديده در سينما به شكل نامطلوبي در جريان و در حال گسترش است، برخي هم به سهولت از كنار آن مي‌گذرند. شما در اين باره چه نظري داريد؟ من نه تنها معتقدم كه اين پديده وجود دارد، بلكه يكي از مشكلاتي كه سينما را رو به تخريب برده، همين است. عده زيادي پول مي‌دهند كه نقش بگيرند. مسئوليت همه اينها به عهده وزارت ارشاد است كه متأسفانه وظيفه خود را درست انجام نمي‌دهد. اين كار بايد ممنوعيت و مجازات‌هاي جدي داشته باشد، درحالي كه اينطور نيست. وظيفه دولت به كنار، آيا نهادهاي صنفي درون سينما وظايف خودشان را درست انجام مي‌دهند؟ نهاد صنفي به تنهايي نمي‌تواند اين كار را بكند، چون زير چتر خانه سينماست كه آن هم به نوبه خود زير چتر وزارت ارشاد است. اين كار را فقط وزارت ارشاد مي‌تواند بكند. يك روز نظامنامه‌اي نوشتم و به وزارت ارشاد بردم كه امنيت شغلي براي بازيگران زن و مرد تأمين شود. به اين ترتيب كه هر كس مي‌‌خواهد بازيگر شود، الزاماً از طريق انجمن بازيگران وارد اين حرفه شود و در صورت داشتن صلاحيت، برايش كارت بازيگري موقت صادر شود. اگر فهم، سواد، استعداد و شخصيت و شأن اين كار را داشت، كارت دائمي بگيرد. بازيگري استعداد، سواد، اطلاعات و ويژگي‌هاي خاصي مي‌خواهد، نه اينكه پول بدهيد و نقش را بخريد! متأسفانه نشد و امنيت شغلي هنوز هم براي بازيگران تأمين نشده است. چرا اين نظامنامه جامه عمل نپوشيد؟ براي اينكه بعضي از تهيه‌كننده‌ها و كارگردان‌ها با اين هرج و مرج بهتر مي‌توانند كار كنند و قوم و خويش‌هايشان را بياورند يا پول مي‌گيرند و نقش مي‌دهند. پس عوامل حرفه‌اي سينما هم در ايجاد اين وضع سهيم هستند؟ نه همه‌شان. كساني كه اين كارها را مي‌كنند، معدودند. ما تهيه‌كننده‌ها و كارگردان‌هايي داريم كه بر تمام اجزاي كارشان مسلط هستند. همين امروز فيلمي را تماشا مي‌كردم و ديدم چقدر هنرپيشه‌ها را درست انتخاب كرده است و چقدر خوب بازي مي‌كنند. خود من هم برايش بازي كرده‌ام، آدم صالحي است. درست برخلاف اينها. البته افراد از اين سنخ، ديگري را هم داريم ولي متأسفانه به آنها بهاي لازم داده نمي‌شود. وقتي از 70، 80 فيلم در سال، فقط هفت، هشت فيلم قابل قبول از كار در‌مي‌آيد، يعني جريان غالب سينما وجود اين نابازيگرها، ناكارگردان‌ها و... را براي خودش مفيد مي‌داند. دراين صورت آيا نمي‌توان گفت كه جريان غالب سينما، در ايجاد اين وضعيت دخيل است؟ از نظر سينما كه مفيد نيستند و به همين دليل فضا را خراب مي‌كنند. من آشپزي را مي‌شناختم كه خيلي هم خوب آشپزي مي‌كرد و هنرپيشه شد. به او گفتم تو جاي كساني را كه صلاحيت بازيگري دارند گرفته‌اي. كلاً آشپزي را كنار گذاشت. ديده‌اند قيافه‌اش خوب است و دستمزدش هم يك‌دهم است. كارهاي جديدي كه در دست داريد چيست؟ كاري سينمايي تمام شده است كه شايد در ارديبهشت اكران شود به نام «سلام پدربزرگ». ديگري «يتيمخانه ايران» كار آقاي طالبي است. در «معماي شاه» هم بازي خواهيد كرد؟ صحبتش شده است. چشم‌انداز سينما را در سال آينده چگونه مي‌بينيد؟ اميدوارم كارها بهتر شوند. نشانه‌هايي مي‌بينيد؟ بله، انسان هميشه به آينده‌اش اميدوار است. در سينماي سال 94 اميدوارم كارها بهتر شود، چون دقت بيشتري شده است و بيشتر روي آنها مطالعه مي‌كنند. آقاي ايوبي مرد شريفي است و كساني را هم كه جمع كرده خوب هستند و اميد زيادي دارم ان‌شاءالله كارها بهتر شود. سه، چهار كار بزرگ هست كه مايه اميدواري هستند. يكي فيلم «محمد(ص)» و ديگري «يتيمخانه ايران» كه در‌باره قحطي بزرگ و وباي پس از جنگ جهاني است. سومي سريال «معماي شاه» است كه با تصاويري كه ديدم، قشنگ ساخته شده بود. خيلي به اين كارها اميدوارم.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن