تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833325372
راز عشق در انديشه عطار (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راز عشق در انديشه عطار (2) نويسنده: ولي شهسواري سخن شيخ عطار جان سوخته و پاک دل، با سوز و شوق و عشق همراه است و براي بيان انديشه هاي عرفاني خود، سخنان روان بي پيرايه را با فصاحت و بلاغت بيان نموده و چون قطره هاي باران بر کوير دل ها هاي طالبان و رهروان طريقت عشق و حقيقت، طراوت و جان تازه مي بخشد. و لذا از اشعار شيخ عطار مي تواند انديشه او را در مورد «عشق» چنين بيان کرد: (1)- عشق در نظر عطار «موهبت الهي و داداني است نه آموختني و کسب کرد» و اراده حق است که نور عشق را در دل عاشق بر مي انگيزد، و جايگاه اين موهبت الهي تنها در دلهاي پردرد مي باشد: عشق جز بخشش خدايي نيست اين به سلطاني و گدايي نيست عشق وقف است بر دل پردرد وقف در شرع ما بهايي نيست هر چه عطار گويد از سر عشق به يقين دان که جز عطايي نيست (ديوان/ ص219) و نيز در منطق الطير گويد: گر زسوي او درآيد عاشقي توبه عشق او به عنايت لايقي ليک عشقي کان ز سوي تو بود دان که آن در خورد روي تو بود او اگر با تو در اندازد خوشي تو تواني شد زشادي آتشي (منطق الطير ص158)(2)- عطار همگام و هم انديشه با طايفه صوفيان معتقد است که «مذهب عشق بالاتر از ساير مذاهب است»:حقيقت دان که دايم مذهب عشق وراي مذهب هفتاد و اندست (ديوان ص183)و نيز گويد: بجز عشقت ندارم کيش و ملت بجز کويت ندارم خان و ماني (ديوان/ ص630)(3)- شيخ عطار عشق را دريايي مي داند که آبش آتش است و قعرش ناپيداست و داراي امواج سهمناک، در عين حال حاوي گوهر اسرار که سالک راه حق را بسوي خود مي کشاند: عشق دريايست ناپديد آب دريا آتش و موجش گهر گوهرش اسرار و هر سري ازو سالکي را سوي معني راهبر (ديوان/ ص377)و نيز مي گويد: عشق جمال جانان درياي آتشينست گر عاشقي، بسوزي زيرا که راهش اين است (ديوان/ ص202)(4)- به نظر عطار، عاشق بايد پيوسته در سوز و گداز باشد تا گداخته حرارت عشق گردد و آنگاه محو و فاني شود لذا «عشق را درد و سوز و جاني آتشين بايد، دل عشاق از تف آتش عشق فروزنده و سوزنده است. آنکس که در اين راه چون آتش نباشد به عيش کامل دست نخواهد يافت» (مسافر سرگشته، پوران شجيعي، ص115)از عشق تو صد هزار آتش در سينه همي زند زبانه (ديوان/ ص583)عشق جانان همچو شمعم از قدم تا سر بسوخت مرغ جان را نيز چون پروانه بال و پر بسوخت عشق آتش بود کردم اين دل مجمر چو عود آتش سوزنده بد، هم عود و هم مجمر بسوخت (ديوان/ ص154)- يحيي بن معاذ مي گفت: اگر دوزخ را به من بخشند، هيچ عاشقي را بدان جا نمي سوزانم، زيرا آتش عشق، او را صد بار سوخته است. و اگر عاشق مجرم باشد باز هم او را به ذوزخ نمي فرستم، زيرا جرم او به اختيار او نيست هر چه کند از روي اضطرار است. (تذکره الاولياءشيخ فريدالدين عطار نيشابوري، ص313)هيچ عاشق را ملامت روي نيست سوختن او را قيامت روي نيست گر محالي گويد او واجب بود ور حجابي افتدش حاجب بود (مصيبت نامه ص332)(5)- عشق در نظر و انديشه عطار، «درياي بيکراني است که ساحل ندارد»: در عشق، درد خود را هرگز کران نبيني زيرا که عشق جانان درياي بيکران است (ديوان/ص195)اين چه دريايست کز عمر دراز هرگزش نه سرو نه پايان يافتم؟ (ديوان/ ص440)تا زسرعشق سرگردان شدم غرقه درياي بي پايان دم (ديوان/ ص449)عشق تو بحريست، من که قطره آبم طاقت آن بحر بيکرانه ندارم اي راه تو بسحر بيکرانه عشق تو نديدم جاودانه (ديوان/ ص195)(6)- و نيز عطار عشق را مانند «باديه بيکران» مي داند و مي گويد: باديه عشق تو باديه ايست بي کران پس به چنين باديه کس به نشان نمي رسد (ديوان/ ص287)(7)- و همچنين راه عشق را «بي پايان» توصيف مي کند: در ره عشق تو پايان کسي نديد ره بسي دروست و پيشان کس نديد (ديوان/ ص370)(8)- عطار معتقد است که عشق عرفاني، به شرح و بيان در نمي آيد و هيچ کوششي براي تعريف و تبين آن مفيد نيست: خاصيت عشقت که برون از دو جهانست آنست که هر چيز که گويند نه آنست (ديوان/ ص197)در عبارت همي نگنجد عشق عشق از عالم عبارت نيست (ديوان/ ص208)عاشقان را با خود و با هيچ کس تدبير نيست عين و شين و قاف را اندر کتب تفسير نيست (ديوان/ ص214)در صفت عشق تو شرح بيان نمي رسد عشق تو خود عاليست عقل در آن نمي رسد (ديوان/ ص287)(9)- عشق در نظر عطار يعني «ايثار جان و فاني شدن» است که هر گاه در بارگاه عشق فاني شوي به آب زندگاني دست خواهي يافت. (بقاي حقيقي در فناي مطلق است):راه عشق او که اکسير بلاست محو در محو و فنا اندر فناست فاني مطلق شود از خويشتن هر دلي کو طالب اين کيمياست گر بقا خواهي فنا شو کز فنا کمترين چيزي که مي زايد بقاست (ديوان/ ص165)دلي کز عشق او ديوانه گردد وجودش با عدم هم خانه گردد (ديوان/ ص250)خيز، اي عطار، جان ايثار کن زانکه در عالم تويي مولاي عشق (ديوان/ ص418)چون فرو رفتم به درياي فنا در فنا دُر فراوان يافتم (ديوان/ ص440)نيست شو تا هستيت در پي رسد تا تو هستي هست در تو کي رسد تا نگردي محو خواري فنا کي رسد اثبات از عز بقا (منطق الطير ص238)شيخ عطار در کتاب تذکره الاوليا آورده است: نقل است که درويشي از حلاج (روزي که قرار بود او را بکشند) پرسيد که عشق چيست؟ گفت امروز بيني و فردا و پس فردا، آن روز بکشتند و ديگر روز بسوختند و سوم روزش به باد بردادند- يعني عشق اين است (تذکره الاوليا، شيخ فريدالدين عطار، ص497)عطار مي گويد: اگر عشقت بسوزد بر سردار بده بر باد خاکستر، مينديش (ديوان ص414)و نيز مي گويد: گر عاشقي برآور از جان و دل «اناالحق» زيرا که جاي عاشق جز دار مي نبينم (ديوان ص497)(10)- عطار معتقد است که؟ «جان و روح ما مست مي الست است و عهدي که با محبوب خود و جانان بسته عاشق ازلي است» در ازل پيش از آفرينش جسم جان بعشق تو مايل افتاده است (ديوان ص180)جان فريد از «بلي» مست مي الست شد شايد اگر ببوي آن لاف سروش مي زند (ديوان ص324)ما ز خرابات عشق مست الست آمديم نام «بلي» چون بريم چون همه مست آمديم (ديوان ص508)«الست» اشاره به (آيه 171سوره اعراف) دارد که مي فرمايد: «و اذا اخذ ربک من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم علي انفسهم الست بربکم قالوا بلي شهدنا...»هر که خورد از آب عشقت قطره اي تا قيامت مست و حيران خوشتر است (ديوان ص185)عشق تو مست جاودانم کرد تا کس جمله جهانم کرد گر سبک دل شدم عجب نبود که مي عشق سرگردانم کرد (ديوان ص264)از مي عشق تو مست افتاده ام بر درت چون خاک پست افتاده ام (ديوان ص430)از مي عشق تو چنان مستم که ندانم که نيست يا هستم؟ (ديوان ص435)گر باده عشقت به همه خلق رسيدي در روي زمين يک تن هشيار نبودي (ديوان ص601)(12)-«عشق بي قراري و سرگشتگي است» و «عاشق سراز پاي نمي شناسد» هر آن مستي که بشناسد سراز پا از او دعوي مستي ناپسند است (ديوان ص183)عشق تو به سينه تافتن برد و آرام و قرار من زمن برد (ديوان ص259)گوي آنکس مي برد در راه عشق کو چو گويي بي سر و بي پا بود (ديوان ص337)از ازل تا ابد زمستي عشق بيقراري علي الدوام بود (ديوان ص340)چنان در عشق تو سرگشته گشتم که جانم گم شد و تن مي ندانم (ديوان ص383)در عشق تو گم شدم به يک بار سرگشته همي شدم فلک وار (ديوان ص383)(13)- شيخ عطار معتقد است که «عشق از خود نشان و اثري ندارد»: چون نيست نهايت ره عشق زين ره نه نشان و ني اثر بود هر کس که از اين رهت خبر داد مي دان به يقين که بي خبر بود (ديوان ص339)واقعه عشق را نيست نشاني پديد واقعه اي مشکل است بسته دري بي کليد (ديوان ص368)عشق را گر سري پديد ستي اين در بسته را کليد ستي (ديوان ص593)(14)- عطار عقيده دارد که «عقل در مقابل عشق سرنگون است» و جايي که عشق در مي آيد عقل از آنجا مي گريزد و عشق چون آتش است و عقل مانند دودي است که فرار مي کند: در عشق تو عقل سرنگون گشت جان نيز خلاصه جنون گشت (ديوان ص223)مرکب عشق تو چو برگذرد خاک در چشم عقل افشاند (ديوان ص313)عقل در عشق تو سرگردان بماند جسم و جان در روي تو حيران بماند (ديوان ص315)و نيز در منطق الطير عطار آمده است: عشق اينجا آتشست و عقل و دودعشق آمد در گريزد عقل زود عقل در سوداي عشق استاد نيست عشق کار عقل مادر زاد نيست (ص187)(15)- عطار معتقد است که چون عشق به کمال رسد در ذات معشوق فنا گردد و آنگاه «به وحدت عشق و عاشق و معشوق» منتهي مي شود: چشمه و کاريز بحر و جوي يک آبست عاشق و معشوق و عشق جمله بهانه است (ديوان ص200)(16)- بنظر عطار «عشق قصه درازي است و کيمياي اسرار»: گفتم که کنم قصه سوداي تو کوتاه چون قصه عشق تو درازست چه تدبير (ديوان ص392)چون قصه عشق تو دراز است چه گويم؟چون پيشه چشمت همه نازست چه گويم؟ (ديوان ص522)اي عشق تو کيمياي اسرار سيمرغ هواي تو جگر خوار (ديوان ص380)(17)- و نيز «عشق راهنماي عاشقان و رهروان پاکدل است»:عشق تو قلاوز جهانست سوداي تو رهنماي جانست وصل تو خلاصه وجودست درد تو دريچه عيانست (ديوان ص199)و عشق در نظر عطار...بدين ترتيب مي توان گفت که از اشعار و غزليات شيخ فريدالدين عطار، بوي جان سوخته و بوي درد عشق، برمشام هر خواننده و شنونده اي مي رسد و متأثر و مجذوب خود مي گرداند. استاد بديع الزمان فروزانفر در شرح احوال و نقد تحليل آثار شيخ عطار مي نويسد که «اشعار عرفاني عطار، مشتمل است بر وصف عشق حقيقي و ارتباط به شاهد غيبي و مسائل عرفاني و وصف جمال در اين نوع به شکلي است که انصراف شاعر از جمال حسي و توجه او به کمال معني و جمال لم يزلي در خور انکار نيست. مضامين عرفاني در اين قسم، دور مي زند غالباً بر مسأله فنا و بقا و اينکه هستي در نيستي است و مسأله تجلي و ظهور حق در اعيان و وحدت وجود و مسأله بطون و ظهور حق و اينکه او در يک حال هم ظاهر است و هم باطن.» (شرح و احوال و نقد و تحليل آثار شيخ عطار، ص82) و همچنين دکتر عبدالحسين زرين کوب در کتاب «صداي بال سيمرغ» مي گويد: «غزليات عطار، خواه عاشقانه، خواه عارفانه و خواه قلندرانه، از عشق واقعي که تجربه قلب يا تجربه روح است حاکي است. حتي غزلهايي که در آنها عشق به تجربه ي عرفاني قابل تأويل هم نيست، عشق را يک واقعيت محسوس، نه يک خيال هذيان آميز صرفاً شاعرانه، نشان مي دهد در تعداي از آنها هم تصوير يا تقريري دو گانه و آميخته به ايهام به نظر مي رسد که عشق عادي را به چيزي ماوراي جسم، به امري روحاني و احساس تبديل مي کند» (صداي بال سيمرغ، عبدالحسين زرين کوب، ص63)نتيجه- شيخ فريدالدين عطار، شاعر و عارف پاکدل و سالک طريق حقيقت، چون جماعت صوفيان، تنها وسيله وصال به ذات حقيقي را، عشق مي داند که لازمه آن داشتن دلي چون آينه که مرکز عشق است و موهبت الهي و کشش غيبي و ارداه شخصي مي باشد. شيخ عطار بر خلاف عارفان ديگر که عشق مجازي را پلي بسوي عشق حقيقي مي دانند، آن را مردود مي داند و طالبان و رهروان عشق را بسوي عشق حقيقي رهنمون مي سازد. عطار، عشق را درياي آتشين با امواجي سهمناک که هر يک از امواجش گوهر اسراريست که سالک را بسوي حقيقت مي کشاند و نيز دريايي که قعر و ساحل ندارد، معرفي مي کند و عشق را غير قابل توصيف و ذره اي از آن را غير قابل گنجايش در عالم مي داند. مرا با عشق تو جان در نگنجد چه از جان به بود؟آن در نگنجد اگر يک ذره عشقت رخ نمايد به صحن صد بيابان در نگنجد (ديوان ص246)منابع: 1.قرآن مجيد 2.زرين کوب، عبدالحسين، صداي بال سيمرغ، «سخن» 1378.3.زماني کريم، شرح جامع مثنوي معنوي، «اطلاعات» 1381.4سجادي سيدجعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبيرات عرفاني، «ظهوري» چاپ هفتم 1383.5.شجيعي پوران، مسافر سرگشته، سيري در جهان انديشه شيخ عطار، «سيماي دانش» 1378.6.عطار فريدالدين، تذکره الاوليا، به اهتمام نيکلسون، «طلوع» 1382.7.عطار فريدالدين، ديوان مقدمه و حواشي، محمود علمي (درويش)«علمي» 1377.8.عطار فريدالدين، منطق الطير، به اهتمام سيد صادق گوهرين، «علمي و فرهنگي» 1382.9. فروزانفر بديع الزمان، احاديث مثنوي، «امير کبير» 1347.10. فروزانفر بديع الزمان، شرح و احوال و نقد و تحليل آثار شيخ فريدالدين عطار، «انجمن آثار و مفاخر فرهنگي» 1374.11. محمدي احمد، بررسي انديشه عطار، «اديب»1368.12. معين محمد، فرهنگ فارسي معين دوره شش جلدي «سي گل» 1382.13. نوربخش جواد، فرهنگ نوربخش، «اصطلاحات تصوف» «مولف» چاپ سوم 1372.14. هجويري علي بن عثمان، کشف المحجوب، تصحيح محمود عابدي، «سروش» 1383.منبع:پایگاه نور - شماره5
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 565]
صفحات پیشنهادی
راز عشق در انديشه عطار (2)
راز عشق در انديشه عطار (2) نويسنده: ولي شهسواري سخن شيخ عطار جان سوخته و پاک دل، با سوز و شوق و عشق همراه است و براي بيان انديشه هاي عرفاني خود، سخنان روان بي ...
راز عشق در انديشه عطار (2) نويسنده: ولي شهسواري سخن شيخ عطار جان سوخته و پاک دل، با سوز و شوق و عشق همراه است و براي بيان انديشه هاي عرفاني خود، سخنان روان بي ...
راز عشق در انديشه عطار (1)
راز عشق در انديشه عطار (1) نويسنده: ولي شهسواري چکيدهبشر براي درک واقعي از ... مي فرمايد: 2-(لا اعبد ربا لم اره) و ديدار را اصل عشق شمردند و معتقد شدند که چون حجاب از ...
راز عشق در انديشه عطار (1) نويسنده: ولي شهسواري چکيدهبشر براي درک واقعي از ... مي فرمايد: 2-(لا اعبد ربا لم اره) و ديدار را اصل عشق شمردند و معتقد شدند که چون حجاب از ...
راز « اناالحق » حلاج
راز عشق در انديشه عطار (2)-راز عشق در انديشه عطار (2) نويسنده: ولي شهسواري ... نقل است که درويشي از حلاج (روزي که قرار بود او را بکشند) پرسيد که عشق چيست؟
راز عشق در انديشه عطار (2)-راز عشق در انديشه عطار (2) نويسنده: ولي شهسواري ... نقل است که درويشي از حلاج (روزي که قرار بود او را بکشند) پرسيد که عشق چيست؟
راهبران راه انديشه
و خرد حركت كند و عقل و خرد راهبر انسان است، ولي انسان به كمك همين انديشه ... راز عشق در انديشه عطار (2) راز عشق در انديشه عطار (2)-راز عشق در انديشه عطار (2) نويسنده: ...
و خرد حركت كند و عقل و خرد راهبر انسان است، ولي انسان به كمك همين انديشه ... راز عشق در انديشه عطار (2) راز عشق در انديشه عطار (2)-راز عشق در انديشه عطار (2) نويسنده: ...
عشق بماند ، تنهای تنها
راز عشق در انديشه عطار (2) ... حق است که نور عشق را در دل عاشق بر مي انگيزد، و جايگاه اين موهبت الهي تنها در دلهاي پردرد مي .... (ديوان ص435)گر باده عشقت به همه خلق ...
راز عشق در انديشه عطار (2) ... حق است که نور عشق را در دل عاشق بر مي انگيزد، و جايگاه اين موهبت الهي تنها در دلهاي پردرد مي .... (ديوان ص435)گر باده عشقت به همه خلق ...
راز خود ((۲
راز خود ((۲-لندن، خبرگزاري جمهوري اسلامي ۸۴/۱۰/۰۶ زماني كه مغز ما فرماني را براي به ... vazeh.com 03:05:45 04:50:02 11:59:17 19:06:32 19:27:44 2:48 مانده تا اذان صبح .... راز عشق در انديشه عطار (1)-راز عشق در انديشه عطار (1) نويسنده: ولي شهسواري ...
راز خود ((۲-لندن، خبرگزاري جمهوري اسلامي ۸۴/۱۰/۰۶ زماني كه مغز ما فرماني را براي به ... vazeh.com 03:05:45 04:50:02 11:59:17 19:06:32 19:27:44 2:48 مانده تا اذان صبح .... راز عشق در انديشه عطار (1)-راز عشق در انديشه عطار (1) نويسنده: ولي شهسواري ...
منبع عشق در سر یا در قلب !! ؟؟
راز عشق در انديشه عطار (2) و لذا از اشعار شيخ عطار مي تواند انديشه او را در مورد «عشق» چنين بيان کرد: (1)- ... نيست هر چه عطار گويد از سر عشق به يقين دان که جز عطايي ...
راز عشق در انديشه عطار (2) و لذا از اشعار شيخ عطار مي تواند انديشه او را در مورد «عشق» چنين بيان کرد: (1)- ... نيست هر چه عطار گويد از سر عشق به يقين دان که جز عطايي ...
عشق در انديشه منصور حلاج
عشق در انديشه منصور حلاج نویسنده : کاظم حمیدی رسا حسین بن منصور حلاج از جمله ... راز «انا الحق» حلاج و مفهوم عشق در اندیشه حلاج در این توضیح کوتاه حلاجی نخواهد شد. ... از آن وارسته گردم، این عشوه نازی است که من تاوان برداشتش را ندارم» (2) مردی که خود ... عشق در اندیشه عطار مقدس است و مستانه و قلندرانه با پیروی از مریدش حلاج فریاد می ...
عشق در انديشه منصور حلاج نویسنده : کاظم حمیدی رسا حسین بن منصور حلاج از جمله ... راز «انا الحق» حلاج و مفهوم عشق در اندیشه حلاج در این توضیح کوتاه حلاجی نخواهد شد. ... از آن وارسته گردم، این عشوه نازی است که من تاوان برداشتش را ندارم» (2) مردی که خود ... عشق در اندیشه عطار مقدس است و مستانه و قلندرانه با پیروی از مریدش حلاج فریاد می ...
عکس های مدرسه نیلی پور1-لینک اول
شاه و گدا در ادبيات منظوم عرفاني(2) · شاه و گدا در ادبيات منظوم عرفاني (1) · راز عشق در انديشه عطار (2) · راز عشق در انديشه عطار (1) · تأثير قرآن و حديث در مرزبان نامه (2) ...
شاه و گدا در ادبيات منظوم عرفاني(2) · شاه و گدا در ادبيات منظوم عرفاني (1) · راز عشق در انديشه عطار (2) · راز عشق در انديشه عطار (1) · تأثير قرآن و حديث در مرزبان نامه (2) ...
عطار و عالم شوريدگي
(2) در بررسي هاي به عمل آمده از ديوانگان عطار، اين سه خصوصيت در تمامي آنان ديده مي .... راز دنيا و اشياء حتي راز عشق، که جنون؛ تکنيک و وسيله ي راه يافتن بدان است، را به ... عارفان، نيش خند انديشمندان، گستاخي شادخواران و حتّي به وعظ واعظان مي پيوندد.
(2) در بررسي هاي به عمل آمده از ديوانگان عطار، اين سه خصوصيت در تمامي آنان ديده مي .... راز دنيا و اشياء حتي راز عشق، که جنون؛ تکنيک و وسيله ي راه يافتن بدان است، را به ... عارفان، نيش خند انديشمندان، گستاخي شادخواران و حتّي به وعظ واعظان مي پيوندد.
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها