تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است . هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه بخشنده است و تنها ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845189871




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«پستچي سه بار درنمي زند» ترسناک است؟


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
«پستچي سه بار درنمي زند» ترسناک است؟
«پستچي سه بار درنمي زند» ترسناک است؟ نويسنده: رامتين شهبازي مي خواهم بحث را با تکرار روتيتري که براي مطلب انتخاب کرده ام شروع کنم آيا پستجي سه بار در نمي زند يک فيلم ترسناک است؟ آيا مي توانيم مولفه هايي را که در ژانر وحشت (و البته زيرشاخه هايش) مي شناسيم، براي آن قائل شويم؟شايد پاسخ به اين سوال و چيستي ژانر وحشت تکليف ما را در برابر اين فيلم و آثار ايراني ديگري که در اين مدت اکران شده اند و يا به زودي بر پرده سينما آنها را ملاقات خواهيم کرد، روشن کند.حسن فتحي هيچ گاه و در هيچ گفت و گويي نگفته مي خواسته فيلم ترسناک بسازد. اما منتقدان و مخاطبان فيلم چند بازي گفتند و نوشتند که پستچي سه بار در نمي زند يک اثر متعلق به سينماي وحشت است.ژانر وحشت عمري هم پاي پيدايش تاريخ سينما دارد که توانسته در اين سال ها به توليد مثل نيز بپردازد و فرزندان آن زيرشاخه هايي بوده اند که بنا به مناسبات اجتماعي، فرهنگي و حتي گاه سياسي سينماي هاليوود شکل گرفته اند. گيريم هاليوود در اين راستا بيشتر نظر به داستان هاي گوتيک داشته و از ادبيات در اين راستا سود برده و سينماي اروپا بنا بر عادت مألوف بر جنبه هاي هنري کار نظر افکنده و از نقاشي هاي اکسپرسيونيستي آلماني ها بهره برده است. حاصل در آن دوران هرچه بوده به سينمايي انجاميده که امروز يکي از شاهرگ هاي اساسي سينماي گيشه اي درجهان به شمار مي آيد. منتقدان نمي خواهند به عنوان يک ژانر جدي به آن توجه کنند و اين در حالي است که مردم چندين دلار پول بليت ميدهند تا به سالن سينما بيايند تا بترسند. بله نکته همينجاست. به سالن سينما مي آيند تا بترسند. يکي از کليدي ترين نکات سينماي ترسناک ترساندن مخاطب است. ترساندني که تماشاگر سال ها آن ترس را در ذهن داشته باشد و فراموشش نکند. اين که هرگاه ياد شخصيت ترسناک فيلمي که ديده مي افتد شب خوابش نبرد.اين اتفاق در سينماي ترسناک امروز ژاپن بسيار رخ مي دهد. تماشاگر بايد خيلي شجاع باشد که پس از ديدن فيلمي مثل کينه احساس ترس نکرده باشد. يا اين که وقتي هنوز صحنه هاي کابوس کشيش جوان را در فيلم جن گير به ياد مي آورد، بدنش نلرزد. مسئله همين جاست که ما بايد در فيلم ترسناک از چيزي بترسيم. اين ترسيدن سوال ديگري را نيز به ذهن متبادر مي کند. بسيار خب. ما با پديده اي ترسناک رو به رو شديم، حالا چرا بايد از آن بترسيم؟ آيا پديده ترسيم شده توسط کارگردان آن قدر ترسناک هست که در ذهن بماند؟ مي دانم که ترسناک بودن پديده ها به بسياري عوامل بستگي دارد که از آن ميان مي توان به فرهنگ مختلف تماشاگران اشاره کرد. سينماي ترسناک در جهان توانسته اين زبان را عمومي کند. حالا ما هم از فيلم ترسناک ژاپني مي ترسيم ، هم آمريکايي و هم اروپايي. اما آيا داستان هاي ايراني نيز ما را مي ترساند؟ فکر مي کنم يک بار اواسط دهه 60 با فيلم شب بيست ونهم ترسيده باشيم. چرا؟ معلوم است چون داستان اين فيلم در باور عمومي مردم ما ريشه داشت اما همين داستان اگر قرار باشد به کشوري ديگر برود. بايد آن را دوباره تعريف و نشانه شناسي کرد.بياييد از اين پنجره سراغ فيلم پستچي سه بار در نمي زند برويم.باز هم تأکيد مي کنم که اين تنها يک بررسي نمونه اي است زيرا کارگردان ادعاي ساخت فيلم ترسناک نداشته و طبيعي است جاهايي که در فيلمنامه به عنوان نقطه ضعف اثر ياد مي شود، بيشتر براي روشن شدن بحث است و نه ناتواني حسن فتحي.مهم ترين مسئله فيلم پستچي سه بار در نمي زند اين است که عنصر ترسناک داستان به هيچ وجه ترسناک نيست. فتحي کلي اتفاقات مختلف براي دو شخصيت کوثري و فروتن مي نويسد، اما دست آخر و در نهايت ما با پدري رو به رو هستيم که شايد به لحاظ اجتماعي آدمي فريبکار، متقلب و رياکار است اما آيا اين آدم اين قدر ترسناک است که ما کليت فيلم را به خاطر او باور کنيم؟ نه نيست. او را کنار شخصيت هاي کلاسيک ترسناک يا حتي همين مرده هاي تقريباً معمولي فيلم ديگران قرار دهيم. نمي گويم ديمون فيلم طالع نحس يا حتي شخصيت هاي زامبي همين فيلم آخر روبرتو رودريگوئز يعني سياره وحشت. پس به اين نتيجه مي رسيم که حس ترسيدن ما در سالن سينماي فيلم پستچي سه بار در نمي زند تمام مي شود و ما آن را با خودمان بيرون نمي آوريم. چرا؟ دليل روشن است. دو جوان فيلم از پس کلي حادثه به تفاهم مي رسند و لحن پاياني داستان لحن کلي و مياني اثر را از ياد ما مي برد. اين رودربايستي تاريخ ايران در زمينه ژانر وحشت است که يا نمي خواهد کامل تماشاگر را بترساند و يا آنچنان رفتار مي کند که تماشاگر در ناخودآگاه خود داستان را فراموش کند.پس آدم مطرح شده در فيلم پستچي سه بار درنمي زند از منظر ريخت شناسي ژانر وحشت ترسناک نيست و در انتها به عنوان يک تيپ بد اجتماعي باقي مي ماند.حسن فتحي درام پرداز خوبي است اين را بارها در سريال هاي تلويزيوني اش ثابت کرده است. او کشمکش عاطفي را خوب مي شناسد و آن قدر با احساس آن را طراحي مي کند که گاه زمينه اصلي داستان در دل آن محو مي شود. در فيلم آخر او هم همين اتفاق مي افتد شخصيت کودک طبقه سوم و امير جعفري طبقه دوم در ظاهر يکي هستند. فتحي آن قدر اين شخصيت ها را جذاب و شيرين ترسيم کرده که مخاطب با آنها همذات پنداري مي کند و پذيرش آنها به عنوان موجودات ددمنش داستان کمي دور از ذهن است. براي همين است که در صحنه هاي پاياني مجبور است با ديالوگ به توصيف آنها بپردازد. صحنه هاي رقص ميانه فيلم مي توانست به نشانه مهمي در فضاي ماليخوليايي داستان تبديل شود. اما در عمل چنين نمي شود و ما در آن صحنه ها با حسي متقابل از ترس به وجد مي آييم. بنابراين شخصيت پدر که امتداد اين شخصيت هاست، قرباني پرداخت شيرين شخصيت ها با ديالوگ هاي آهنگين فتحي مي شود. پس ما در پستچي سه بار در نمي زند با يک تريلر رو به رو هستيم که تنه هايي هم به ژانر وحشت مي زند.فتحي لوکيشن داستان را بسيار هوشمندانه انتخاب کرده است. هزارتوي طبقات بسيار تودرتوست و ما را ياد معماري گوتيک مي اندازد که مدت ها الهام بخش فيلم هاي ترسناک بود، خانه اي که آدم ها را فرو مي بلعد. اين خانه طولي فرايندي را پديد مي آورد که آدم ها بتوانند با فضايي ماوراء الطبيعه وار دست به گريبان شوند. اينها خوب است. حالا مي توانيم نشانه هايي از تلألو، بچه رزماري و حتي طالع نحس را در آن ببينيم. زمان هم در شب مي گذرد و دهشتناک بودن خانه در اين فضا بيش از پيش خود را به رخ مي کشد. اما پس چرا پستچي سه بار در نمي زند فيلم ترسناک نيست؟ باز هم به همان ابتداي بحث باز مي گرديم. چون قهرمان اصلي منفي داستان ترسناک نيست. حالا تمام تعليق هاي فتحي به کارکردي تبديل مي شود که فيلم هاي تريلر دارند. البته اين ساختار نوشتاري و بصري مي تواند با کليت داستان و همذات پنداري شخصيت ها همسو باشد که بحث اين نوشته نيست و به احتمال زياد درباره آن از زاويه ديدهاي ديگر همکاران من خواهيد خواند.يکي ديگر از نکاتي که فتحي به خوبي در داستان خود به آن دست مي يازد، جدال شخصيت هاي اصلي با نيروهاي پنهان است؛ چيزي که در سينماي وحشت بسيار آن را ديده ايم. اين نيروي پنهان گاه شيطان است و گاه موجودي شبيه به انسان. اما در هر داستان فتحي آن قدر آدم ها را واقعي تصوير مي کند و حتي در ديالوگ نويسي با نثري آهنگين و گوش نواز براي آنها گويش تقرير مي کند که ما آنها را دوست مي داريم. از آنها متنفر نمي شويم. پس باز هم دليل ترسيدن ما از آدم هاي بد داستان به تعويق مي افتد. در انتها مرد بدون چهره که وارد داستان مي شود و مي تواند به عاملي براي ترس تبديل شود، کارايي چنداني پيدا نمي کند.حالا اين نگاه را به ديگر فيلم هاي ترسناک ايراني هم بسط دهيد. عواملي که ما بايد از آنها بترسيم، گاهي الگوهاي خارجي هستند که معکوس عمل مي کنند همانند روي پوست موز رفتن و افتادن آدم هاي خارجي که خودشان به آن بسيار مي خندند و براي ما جذابيتي ندارد. در نمونه هاي ايراني هم ديده مي شود که کارگردان مي ترسد. تماشاگر خود را غافلگير کند مبادا که او را بترساند!وظيفه اين نوشتار در روتيتر آن هويداست اگر نه فيلم پستچي سه بار درنمي زند براي فتحي گامي بلند رو به جلوست، فيلمي که نشان مي دهد تنها به عنوان دومين فيلم يک کارگردان خلاصه نمي شود و نمايشگر کوله باري از تجربه در داستان گويي است.منبع: نشريه فيلم نگار- ش 83
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن