تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 29 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مؤمن كم حرف و پر كار است و منافق پر حرف و كم كار.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1807031897




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاطرات جالب ابطحي از سیگار کروبی و پیپ خاتمی و سوتي هاي عكسي خودش!


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خاطرات جالب ابطحي از سیگار کروبی و پیپ خاتمی و سوتي هاي عكسي خودش! کلی رابطه مون با آقای کروبی گل آلود شد. رئیس مجلس بود. هرچی آمدیم قسم و آیه بخوریم که تصادفی بوده، کسی باور نمیکرد. ما هم اون روی فلانمون بالا آمد و شروع کردیم به دفاع کردن که اصلا خیلی هم کار خوبیه. مردم باید مسئولانشان را بی روتوش ببینند و از این حرفا.  محمدعلی ابطحی در جدیدترین مطلب “وب نوشت" خود به خاطراتی از گذشته وبلاگ نویسی خود اشاره کرد و نوشت: یکبار من بیرون دفترم بودم. آن موقع ها هم خیلی که وضعمان خوب بود، با dialup وصل میشدیم. کلی مکافات داشت. یکی از دوستانم پسورد من را داشت که تلفنی گاهی باهاش هماهنگ میکردم که راس ساعت ۴:۳۰ دقیقه صفحه را up کند. صبحیه مطلب را نوشته بودم. هر روز هم عکس جدید میگذاشتم. عکسها آن موقع تو آرشیوم شماره داشت.شماره عکسی از آقای کروبی که توی جلسه مجمع نشسته بود را یادداشت کردم و عصری تلفنی به همکارم گفتم این عکس را بگذارد. آخرم نفهمیدم اشتباه از من بود یا از او. هر دو مون نیم من بودیم.زیر بار نرفتیم. اتفاقی که افتاد این بود که آفای کروبی دریکی از جلسات سیگار بغل دستی اش را گرفته بود که پکی بزنه که عکس گرفته بودم. این عکس اشتباهی پابلیش شد. به قول تهرونی ها ادد فردایش هم روزنامه اعتماد این عکس را به نقل از سایت من منتشر کرد.کلی رابطه مون با آقای کروبی گل آلود شد. رئیس مجلس بود. هرچی آمدیم قسم و آیه بخوریم که تصادفی بوده، کسی باور نمیکرد. ما هم اون روی فلانمون بالا آمد و شروع کردیم به دفاع کردن که اصلا خیلی هم کار خوبیه. مردم باید مسئولانشان را بی روتوش ببینند و از این حرفا.خانم کروبی بعد ها پیغام داده بود که اگر راست میگی، چرا تا حالا عکس آقای خاتمی را با پیپ نگذاشتی؟ راست میگفت البته ولی به روی مبارکمون نیاوردیم.تا اینکه خوشبختانه تو ماجرای انتخابات دیگه روابطمون با آقای کروبی خیلی خوب شد.حالا که صجبت عکس شد این پشت صحنه را با خاطرات عکسی ادامه دهیم. روم به دیوار. یکبار چه افتضاح یکی دو ساعته شد. توی آرشیوم دوتا عکس با یک شماره رفته بود. نمیدانم چرا. من عکس دو تن از وزرا را انتخاب کردم که عکس روزم باشد. با همان شماره یک عکس هم در آرشیو مربوط به یک سگ گله بود که با فاصله زیادی از گوسفنداش نشسته بود. به نظر خودم کلی برایش هنر خرج کرده بودم و روی زمین خوابیده بودم و از این هنری بازیها. عکس آن دو وزیر محترم را که از دوستان صمیمی ام بودند up کردم و زیرش نوشتم آقایان فلان و فلان، وزرای فلان و فلان و با عجله در لب تاپ را بستم و رفتم. نیم ساعتی گذشت دیدم پشت سر هم sms میاد.باز کردم همه نوشته بودن به داد وبلاگت برس. منم دسترسی نداشتم. مجبور شدم رفتم یک کافی نت. دیدم ای دل غافل. اون عکس سگ گله آمده بالا با زیر نوشت آقایان فلان و فلان، وزرای فلان و فلان. زود عکس را عوض کردم و یک عکس طبیعت گذاشتم. دست بر قضا شب جائی مهمانی بودیم که هر دو وزیر محترم هم بودند. خیلی نزدیکشان نمی رفتم. ولی دیدم انگار نه انگار. تا مطالب اینترنت برای آنها پرینت گرفته شود و بهشان بدهند کلی زمان طول میکشه.خدارا شکر کردم برای آن لاین نبودن وزرای محترم. وگرنه چیزی بود که باید می آوردیم و باقالی بار میکردیم.اینم بگم تموم کنم. تو اطاق بغلی جلسات هیئت دولت، اطاقی هست که وزرا برای تلفن های مهمشون میان اونجا. یکبار یکی از وزرا، داشت با تلفن سیاسی خیلی حرف سری را میزد و تازه عادت کزده بودم با دوربین عکس بگیرم. از این آقاهه که خیلی حرفهای سری می زد، عکس گرفتم. برای یک لحظه قاطی کرد و گفت نمی بینی داریم سری حرف میزنیم!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن