تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 14 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825919585




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صدای بال سیمرغ


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صدای بال سیمرغ
صدای بال سیمرغ نويسنده: نرگس کاملی تولد و کودکیشرح احوال فریدالدّین محمد عطّار نیشابوری، با وجود افسانه‏ها و کرامت‏های بسیاری که از او بر سرِ زبان‏هاست، در غباری از تیرگی فرو رفته است. او در حدود سال 540 هجری قمری، در کَدْکَن، یکی از روستاهای نیشابور چشم به جهان گشود. می‏گویند که پدرش ابراهیم، تا پایان دوران جوانی عطّار زنده بوده است.فریدالدین محمد، هم‏زمان با گذراندن دوران مکتب و آشنایی با دانش‏های عصر، در عطّاری پدر، اسرار حرفه او را می‏آموخت. در سال‏های نوجوانی، عشقی مرموز او را به‏سوی زندگی صوفیانه می‏کشاند. مدرسه و عطّاری پدر، هر دو برایش جاذبه داشت و می‏توانست او را به آفاق عُزلت و گوشه‏نشینی، که راه صوفیان و طریق اولیاست، بکشاند.جوانیفریدالدین محمد که نزد عالمان و مدرسّان آن زمان، دانش‏های رایج عصر را از فقه و قرآن گرفته، تا طب و فلسفه آموخته بود، از مدرسه رخت به عطّاری پدر کشید و در آن‏جا، فرصت تازه‏ای برای شناخت داروها، درمان بیماری‏های شایع و آشنایی با درد و رنج طبقات فرودست شهر و روستا یافت. استفاده از این مَجال، وی را به نیک و بد زندگی همگان آشنا ساخت. مطالعه کتاب‏های پزشکی و داروشناسی، شناخت را که لازمه مهارت در حرفه او بود بر وی لازم کرد، و برای گردآوردن گیاهان دارویی به جست و جو در کوه و صحرا واداشت. عطّار هرچه بیش‏تر در این زمینه مطالعه می‏کرد، مهارت افزونی می‏یافت و بر رونق و اعتبار عطّاری پدر می‏افزود و از همان‏جا بود که به «عطّار» شهره شد.عرفان عطّارشیخ عطّار تقریبا با دنیای عصر هیچ رابطه‏ای نداشت. در خلوت انزوای او، در مسجد یا خانه، چیزی جز اندیشه خدا راه نمی‏یافت، خوف عاشقانه، و رجاء و عبادت عاشقانه.اندیشه این جست و جوی عاشقانه، در خواب و بیداری، و در خلوت و در بین مردمان او را دنبال می‏کرد. دلنگرانی او خدا بود و یاد او هرگز خاطرش را ترک نمی‏کرد. این عظمت بی‏پایان نامرئی، هدف تمام احساسات، تفکرات و رؤیاهای عطّار بود. او را می‏جست، او را دنبال می‏کرد و می‏خواست در آن فانی شود؛ چنان که خود می‏گوید:دربند نِیَم ز هیچ کس، می‏دانی در درد توأم به صد هوس، می‏دانی گر هستم و گر نیستم آن‏جا که منمخالی نیم از تو یک نفس، می‏دانی میراث ماندگارعطّار کتاب‏های زیادی از خود به جا گذاشته است. از شمار کتاب‏هایی که اهل فن در صحّت انتساب آن‏ها به شیخ عطّار هم‏نظرند عبارت‏اند از: دیوان قصاید و غزلیّات، منطق الطیّر، الهی‏نامه، تذکرة الاولیاء، اسرارنامه، مصیبت نامه و چند کتاب دیگر از جمله مختارنامه، جواهرنامه، شرح‏القلب که هنوز پژوهشگران در جست و جوی یافتن دو منظومه اخیر هستند.عطّار در منظومه‏ای به نام اسرارنامه، به دنبال رازهایی است که می‏تواند او را تصفیه کند، از آلایش‏ها برهاند و شایسته عشق سازد. در آن‏چه به نام تذکرة الاولیاء جمع آورد، رد پای پویندگان راه خدا را دنبال کرد. در مصیبت‏نامه در جست و جوی یافتن حق، به دامن هر نبی و ولی دست زده بود. در منطق الطیّر نیز به دنبال مرغ سلیمان تا آستانه فنا به پیشگاه او راه یافته بود و با این حالْ عشق او، وصل و فراق او، و قُرب و بُعد او، روزها و شب‏ها خاطرش را در رؤیاهای طلایی‏فام مُستغرق می‏داشت.شعر عطّارعطّار شاعری است که شعرش آئینه ژرف و صادق دین و عرفان است و گوشه‏ای وسیع از عظمت آفرینش را با لحن و زبانی ساده و صمیمی، و در عین‏حال پرابهام بازمی‏نماید. سادگی شعر عطّار تا حّدی است که خواننده به راحتی تحت تأثیر زبان گفتاری او قرار می‏گیرد و از یاد می‏برد که صدها سال با او فاصله زمانی دارد. شیخ عطّار همان کسی است که شعر و عرفان را از دربار و مدرسه به میان مردم آورد و این رباعی شورانگیز را سرود:گه پیرو نبرد، می‏باید بودگه پیرو اهل درد، می‏باید بود این قصه به سَرسری به سر می‏نشودکاری است عظیم مَرد می‏باید بود صدای بال سیمرغمنطق الطیّر که حدود 4600 بیت دارد. مهم‏ترین و برجسته‏ترین مثنوی عطّار و یکی از مشهورترین مثنوی‏های تمثیلی فارسی است که در واقع می‏توان آن را حماسه‏ای عرفانی نامید. این مجموعه، بیانگر داستان گروهی از مرغان است که برای جستن سیمرغ، پادشاهشان، به راهنمایی هُدهُد به راه می‏افتند، و در راه از هفت مرحله سهمگین می‏گذرند و در هر مرحله، گروهی از مرغان از راه باز می‏مانند و به بهانه‏هایی پا پَس می‏کشند تا این‏که پس از عبور از این مراحل هفت گانه، که بی‏شباهت به هفت‏خان در داستان رستم و اسفندیار نیست، سرانجام از گروه انبوه مرغان که در جست و جوی سیمرغ هستند، تنها «سی مرغ» باقی می‏مانند و چون به خود می‏نگرند، درمی‏یابند که آن‏چه بیرون از خود می‏جسته‏اند، یعنی سیمرغ، اینک در وجود خود آن‏ها بروز یافته است. منظور عطّار از مرغان، سالکان راه، و از «سی مرغ»، مردان خداجویی است که پس از عبور از مراحل هفت‏گانه سلوک، یعنی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا، سرانجام حقیقت را در وجود خویش کشف می‏کنند.دیوان عطّاربیش‏تر دیوان عطّار مجموعه غزلیاتی است عاشقانه، عرفانی و قلندرانه. البته تعدادی قصیده و کمی هم ترجیعات و رباعیات هم در آن یافت می‏شود.ترجیعات‏سه‏گانه‏عطّار در ستایش رسول‏اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، در مراتب حالات‏صوفی با عشق‏حق، و در اظهار اشتیاق به رهایی از خود و تعلقات آن است. در تمام قصاید شیخ، سوز و دردی واقعی موج می‏زند که به آن‏ها برتری و اصالت ویژه‏ای نسبت به قصاید شاعران قبل از خود می‏بخشد. رباعیات عطّار هم معانی عاشقانه دارد و نوعی نومیدی، معذوری و سوختگی عارفانه در تمام آن‏ها به چشم می‏خورد.شاعر همیشه زندهعطّار زنده است، نه فقط در تاریخ و عشق، که در تک‏تک دردمندانی که شوق آتشینِ رفتن و همیشه رفتن، در تاریک‏ترین و پنهان‏ترین جای‏جای روح آن‏ها زبانه می‏کشد. عطّار زنده است، حتی در همین دنیای مدرن و پیچیده امروز که بیش‏تر آدم‏ها به جسم و ماده روی آورده‏اند. تنها بزرگ‏مردانی هم‏چون عطّار می‏توانند با قداست کلام خویش و با نفس بانفوذی که فیض حضرت حق است، انسان خود باخته امروز را از حصار شرک و خود فریبی رها کنند و به او امید رستگاری دهند.او در رباعی زیبایی، ذات پاک انسان را این‏گونه بیان می‏کند:ای آن‏که به قدرْ برتر از افلاکی! می‏پنداری کآن‏چه تویی از خاکی در خویش غلط مکن، بیندیش و بدانک ذاتی عجبیُّ و گوهری بس پاکیطنز و مثنوینقل سخنان طنزآمیز یا انتقادی منسوب به مجذوبان و دیوانگان، در هیچ یک از آثار شعر فارسی به اندازه مثنویات عطار فراوان نیست. از ویژگی شعر عطار این است که پاره‏ای از انتقادات و اندیشه‏های شخصی خود را، از زبان دیوانگان و شوریدگان در برابر سران قدرت بیان می‏کرد. این افراد، از فرش تا عرش، همه چیز را با بی‏پروایی زیر سؤال می‏برند و در شرع هم ارباب جنون از هرگونه گرفت و گیر آزادند و بر آن‏ها ایرادی وارد نمی‏شود، از این‏رو افرادی هم که در مراتب قدرت بودند، این سخنان اعتراض‏آمیز طنزآلود را به جدّ تلقی نکرده و هیچ گاه اعتراضی نمی‏کردند، ولی عموم مردم این اقوال را دهان به دهان در سایه تقیّه نقل می‏کردند و با نقل آن‏ها، خود را تشفی می‏دادند.شیخ بی‏مرشدعطّار از شاعران بزرگ و معتدل زبان فارسی است که خود به درجه والایی از کمال معرفت دست یافته است. برخی گفته‏اند عطّار بدون پیر و مرشد بوده است و در اصطلاح او را اوُیسی خوانده‏اند، اما عطّار با این رباعی دل‏انگیز خود را معرفی می‏کند که:هرکه بی‏پیری از این‏جا دَم زندکار بیرون از حکایت نبوَدش در پی پیری برو تا پِی بَریکان که تنها شد کفایت نبودش با وجود این، شیخ عطّار در شعرهایش خود را بیش از همه رهرو حضرت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏داند تا جایی که باب دوم کتاب مختارنامه خود را، در نَعت سید المرسلین صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اختصاص داده است و می‏گوید:چون هست شفیع، چون تو صاحب کرمیکس را نَبوُد در همه آفاق غمی گر رنجه کنی از سر لطفی قدمیکار همه عاصیان بسازی به دمی طالب لقای حقعطّار طالب لقای حق بود و در شعله این آرزو می‏سوخت. وعده فردا هم که رؤیت در قیامت بود، برایش مایه تسلیت خاطر نبود و دیدار فردا را جز برای طفلان راه، مایه خرسندی نمی‏یافت. او دیدار روز، دیدار رویاروی، و دیدار این جهانی را می‏خواست. احساس این حضور بی‏پایان غیبت از تمام چیزها جز خدا را از او طلب می‏کرد. در این فراغت نورانی، عطّار پیر جز به خدای خود نمی‏اندیشید و جز به عشق او سر فرود نمی‏آورد.غروب غم‏انگیز عطّاردر مورد پایان زندگی شیخ عطّار، روایات مختلفی وجود دارد. برخی شهادت او را به سال 607 و بعضی 617 و حتی عده‏ای 10 جمادی الثانی سال 627 هجری قمری ذکر کرده‏اند. مرحوم فروزانفر درباره چگونگی مرگ عطّار می‏نویسد: «قدیم‏ترین مأخذ درباره پایان کار عطّار، روایت ابن الفطوطی است که می‏گوید: او به دست یک مغول در منطقه شادیاخ نیشابور به قتل رسید که به موجب آن، معلوم می‏شود عطّار به مرگ طبیعی نمرده و شربت شهادت نوشیده و محل قتلش شهر نیشابور بوده است.دریغندارد دردِ ما درمان دریغابماندم بی سر و سامان، دریغا در این حیرت فلک‏ها نیز دیری استکه می‏گردند سرگردان، دریغا رهی بس دور می‏بینم، در این رهنه سر پیدا و نه پایان، دریغا چو نه جانان بخواهد ماند و نه جانز جان دردا و از جانان، دریغا پس از وصلی که هم‏چون باد بگذشتدر آمد این غم هجران، دریغا منبع: سایت حوزه/خ
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 604]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن