تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):نزدیکترین حالات بنده به پروردگارت حالت سجده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803262543




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نوآوری، ضرورت امروز، فضیلت فردا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نوآوری، ضرورت امروز، فضیلت فردا
نوآوری، ضرورت امروز، فضیلت فردا نويسنده: در گفت و گو با حجت الاسلام رضائی مهر ـ نوآوری در مسائل علمی خصوصاً معارف دینی نیاز امروز همه جوامع اسلامی است که ضرورت پرداختن به آن خصوصاً در سده های اخیر بیش از هر زمان دیگر محسوس و ملموس است. این ضرورت با تأکید رهبر معظم انقلاب نسبت به عملیاتی کردن نوآوری و شکوفایی در عرصه های مختلف علمی و نامگذاری سال 1387 به سال نوآوری و شکوفایی، شکل جدی به خود گرفت و موضوعی برای مطالعه و نظریه پردازی اندیشمندان در راستای عملیاتی کردن این مهم گردید. و همین امر هم در واقع بهانه گفتگوی ما با جناب عالی شد. البته قبل از ورود در بحث با توجه به این که رهبر معظم انقلاب بر تحقق جنبش نرم افزاری و تولید علم نیز در سالهای گذشته تأکید داشتند، به عنوان اولین سئوال بفرمایید چه ترابط و نسبتی می تواند بین این دو مهم یعنی جنبش نرم افزاری و نوآوری وجود داشته باشد؟ ـ اصولاً بین جنبش نرم افزاری و به تعبیری نهضت علمی و پدیده نوآوری و فعلیت بخشی به خلاقیت های بالقوه قرابت معنایی نسبتاً شدیدی برقرار است. اما در عین حال این دو مفهوم یکی نیستند و افتراق معنایی دارند. توضیح مطلب این است که نرم افزار، اصطلاحی است که به نوع داده ها و اطلاعات اطلاق می گردد و مراد از آن نفس اطلاعات و فرآورده های علمی (البته علم به معنای عام آن) است اما نوآوری متکلفل این بحث است که در تحصیل اطلاعات از چه طرقی باید استفاده شود. یعنی نوآوری ناظر به کیفیت دستیابی به اطلاعات و ارایه آنها به سبک نوین به مخاطبان است. بنابراین می توان گفت از نظر تئوریک بین جنبش نرم افزاری و نوآوری عموم و خصوص مطلق است چرا که هر نوآوری لزوماً نوعی تولید اطلاعات است اما هر تولید علمی لزوماً چنین نیست که با یک نوآوری توأم باشد. چه بسا مجهولی با ابزار سنتی به معلوم تبدیل شود و شکّی نیست که چنین امری خود تولید علم به شمار می آید در حالی که در فرایند تولید آن، از ابزار سنتی استفاده شده است. این از جهت اختلاف ماهوی این دو مفهوم. اما از نظر تحقق خارجی نیز باید گفت بین آن دو اختلاف است زیرا شکی نیست حقیقت جنبش و یا نهضت متقوم به اراده و حرکت جمعی است از این روی با تعابیری از قبیل جنبش و نهضت به حرکت هایی اطاق می شود که حالت جمعی داشته و منشاء آن فرد نباشد هر چند فعالیت های علمی فردی نیز نوعی حرکت علمی و تولید علم اند. و حتی در مواردی می توانند منشاء یک جنبش علمی گردند، اما خصوصیت جنبش، حرکت جمعی بودن آن است اما نوآوری در مقام تحقق وابسته به حرکت جمعی نیست و می¬ تواند در حرکت های خلاقانه فردی هم محقق شود. در اینجا نکته قابل توجه در تقدیم و تأ خیر این دو نامگذاری از سوی رهبر معظم انقلاب آن است که ایشان اول بحث جنبش نرم افزاری را مطرح فرمودند و سپس بحث نوآوری و شکوفایی خلاقیت ها را، تا تاکیدی بر این مهم باشد که جنبش نرم افزاری و تولید علم باید با روش های نوین و مطابق با فناوری و مهندسی علمی و بین المللی صورت پذیرد و این نکته بسیار مهمی است. با توجه به اینکه یکی از نکات قابل توجه در مطالعه هر موضوعی، تحدید مفهومی آن است، به نظر جنابعالی چه مفهومی از نوآوری در مطلق علو و نیز در حوزه دین و علوم دینی مراد است؟ ـ به نکته خوب و مهمی اشاره کردید ـ نوآوری از نظر لغت بار معنایی خاصی دارد که آن به ابداع، و چیز تازه و نوآوردن تعبیر می کند و می گویند فلان امر مثلا بدیع و تازه است. بر این اساس با توجه به معنای لغوی به مطلق اموری که تازه بوده و سابقه نداشته باشد ابداع و نوآوری اطلاع می گردد ـ چنانکه در لسان فلسفی بوعلی به چنین معنایی درتعریف ابداع اشاره شده ایشان ابداع را در خصوص هر امری که از چیزی و به سبب چیزی بوجود نیامده اطلاق کرده است. این معنای فلسفی از ابداع و نوآوری می تواند حتی فرضیه های مخالف با قطعیات علمی را شامل شود اما آیا تا کنون کسی ملتزم به چنین امری شده است. ـ آنچه از بوعلی در معنای ابداع بیان شد ناظر به معنای نفس الامری ابداع است اما مطلوبیت ابداع و منطقی بودن و نبودن آن امر دیگری است که آن هم در جای خود مورد توجه است بدین معنا که نوآوری باید مقبولیت منطقی و عقلی داشته باشد و این مسئله باید بالنسبه به هر حوزه علمی و معرفتی در نظر گرفته شود مثلاً در حوزه دین و معارف دینی اگر چه بدعت به معنای عام کلمه نوعی ابداع و نوآوری می توان باشد اما چنین نوآوری و ابداعی در حوزه دین ممنوع است. البته مراد ما در این بحث معنای خاص فلسفی ابدع نیست بلکه تازه بودن و سابقه نداشتن، محتوای نوآوری مورد نظر ماست. وجه تمایز بدعت و ابداع در حوزه دین و معارف دین چیست و آیا می توان برای سایر علوم نیز چنین وجه امتیازی را قائل شد؟ ببینید، در فرهنگ دینی، نوآوری به سه صورت می تواند محقق گردد اول آنکه انسان اقدام به آوردن امر جدیدی بکند بدون آنکه آن را به دین نسبت دهد مانند این همه نوآوری ها در صنایع و فنون که در راستای تأمین فوایدی برای انسان انجام می گیرد. دوم آنکه نوآوری هرچند هیچگونه سابقه ای ندارد اما مبتنی هر یک اصل کلی و ثابت در دین است و با توجه به ابتنائش بر اصل کلی دین، آن را به دین نسبت می دهد مانند نوآوری در تجهیزات نظامی برای دفاع از جامه اسلامی که مستند به یک اصل و دستور کلی و ثابت دینی مانند آیه شریفه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه» است و سوم آنکه این نوآوری در عین اینکه هیچگونه ارتباطی به دین ندارد نه بر خود آن در دین تصریح شده و نه مبتنی بر اصل کلی دینی است، در عین حال به دین نسبت داده شود ـ از میان این سه قسم، فقط قسم اخیر است که بدعت است و ممنوع اما دو قسم دیگر، ابداعی هسند که نه تنها با دین و اصول قطعی دین در تعارض نیستند بلکه مورد تأیید دین نیز می باشند، همین مسئله در باب علوم نیز جاری است یعنی اگر نوآوری به گونه ای باشد که نه تنها از اصول قطعی و عقلانی، علوم نشأت نگرفته باشد بلکه با آنها متعارض هم باشد و در عین حال به آن علم هم استناد داده شود چنین ابداعی مردود و غیر قابل قبول است. بنابراین جناب عالی قایل به قلمرو خاصی برای نوآوری هستید که خروج از آن قلمرو را موجه نمی دانید. دقیقا همین طور است یعنی ما چه در حوزه دین و چه در علوم مختلف، یک ثوابق داریم که به قطعیت دینی و علمی رسیده اند و از این روی از مساعدت حکم عقل نیز برخوردارند و روی همین جهت هیچگونه تغییری را بر نمی تابند به عنوان مثال استحاله اجتماع نقیضین که در همه علوم از آن بهره گرفته می شود، قضیه ای عقلی و اصلی کلی و ثابت است و ابداع در حقیقت این معنا ممنوع و بلکه محال است همچینن در حوزه دین و شرعیات نیز یک سری اصول کلی و ثابت داریم که تحول پذیر نیستند و ادعای نوآوری در آنها از نوع اجتهاد در مقابل نص خواهد بود. پس نوآوری و ابداع در دین مربوط به چه ساحت هایی است؟ ساحت های نوآوری در دین مختلف است، نوآوری گاهی در نوع بیان و تبلیغ دین و معارف دینی است گاهی در روش مطالعه واثبات موضوع مورد تحقیق است و گاهی در مقام عمل، در نوع استخراج فروعات از اصول است که این خود بحث مفصلی دارد. 7- در خصوص همین ساحت های نوآوری و موضوعاتی که بناست در آنها تحول و نوآوری صورت پذیرد اگر ممکن است توضیح بیشتری بفرمایید تحول در عرصه نوآوری و شکوفایی خلاقیت ها را می‎توان نگاه دوباره و جدیدتری به مبانی، ساختارها، روش‎ها، مقدمات، مؤلفه‎ها و برداشت مفهومی از مفاهیم علمی دانست. بدیهی است در نگاه دوباره و بازخوانی روش‎های متداول در عرصه علم و اندیشه، به ناكارآمدی روشی در خصوص موضوعی، یقین حاصل شود و به بررسی علل و عوامل ناكارآمدی آن پرداخته شود و چه بسا در این نگاه دوباره ساختارها مورد نقد و انتقاد قرار گیرد و در اثبات و ثبوت مؤلفه‎ها و یا مبانی بحث، تغییر دیدگاه ایجاد شود به هر حال تحول در نوآوری، تحول در راستای اینگونه امور است. بدیهی است اینگونه بازخوانی‎ها می‎تواند مفید نتایج و نوآوری‎های مهمی در عرصه تولید علم گردد. تأمل در روش‎های متداول تحقیق در حوزه علم و اندیشه، امری مهم است. گاهی ممكن است برای اثبات مدعای خویش، از روشی خاص استفاده كنیم هر چند معتقد به سلامت و درستی آن هم نباشیم اما از این رهگذر كه چنین روشی مورد تأیید طرف مقابل است، در مقام اسكات خصم می‎توانیم از آن بهره‎برداری كنیم یعنی در روش گفتمان، نوآوری داشته باشیم به عنوان مثال هرمنوتیك فلسفی غرب، روشی خاص در حوزه معرفت‎شناسی است كه جز به نسبیت معرفتی نمی‎انجامد، اما استفاده از آن با هدف اسكات خصم، امری صحیح است هر چند معتقد به آن نباشیم. در بیان و تفسیر دین مثلا چه بسا روش های معمول به دلایلی نتواند مفید واقع شود که در این صورت لازم است به دنبال روش های نو و جدیدی باشیم که در حوزه تبلیغ دین با توجه به تکنولوژی های مدرن اطلاع رسانی بین المللی بتوانیم پایا پای عصر حاضر عمل کنیم شکی نیست که پرداختن به پروژه نوآوری و عملیاتی کردن آن،امری ضروری و غیر قابل انکار است اما آنچه مهم است پیش لوازم نوآوری و شکوفایی خلاقیت هاست. به نظر شما عملیاتی کردن نوآوری فراگیر و مطلوب، متوقف بر چه اموری است به بحث خوبی اشاره کردید ، همان طور که همه می دانیم تحقق هر امری بسته به تمامیت مقتضیات و عدم موانع است یعنی تا مقتضی برای تحقق امری موجود نباشد و همچنین موانع تحقق آن دفع و رفع نگردد آن امر محقق نمی گردد و این نکته ای که شما مطرح کردید در واقع ناظر به بخش اول یعنی مقتضیات است و می توان از بخش دوم به آسیب ها نیز تعبیر کرد و ما به برخی از عوامل زمینه ساز نوآوری اشاره می کنیم الف) ایمان و اعتقاد به ضرورت تحقق نوآوری: یكی از عوامل مهم در این خصوص ، اعتقاد به ضرورت نوآوری و شکوفایی خلاقیت هاست چرا كه اگر ضرورت نیاز به این مهم از یك باور اساسی نشأت نگیرد، شاهد كمترین حركتی در این جهت نخواهیم بود. چرا كه در این صورت فعالیت های علمی در هر سطحی كه وجود دارد، امری كافی تلقی می‎گردد و در نتیجه انگیزه ای برای اقدام در جهت نوآوری وجود نخواهد داشت به همین دلیل است كه ما باید اول به این نیاز برسیم و به این باور دست پیدا كنیم كه انقلاب علمی در جامعه دینی امری ضروری و لازم است. ب) آزادی در بیان آراء و اندیشه‎ها: آنچه مسلم است آن است كه خیزش عمومی در راستای نوآوری در تضارب آراء میسور است اگر یك حركت عمومی و مشاركت جمعی از سوی اهل نظر، پشتوانه این مهم نباشد، تحقق چنین مطلوبی مشكل و بلكه ممتنع خواهد بود. اگر در زمینه‎های مختلف علمی از اصحاب علم و اندیشه مشاركتی در تحقیقات و ارایه تنایج و نظرات احساس نشود، شاهد ارتقای علمی و نوآوری های عالمانه نخواهیم بود، از این روی تضارب آراء در تحقق جنبش تولید علم،‌امری لازم است اما لازم‎تر از آن، ایجاد فرصت مناسب برای بیان نظریات و اندیشه‎های تولیدی است. وجود آزادی‎های مطلوب در این راستا و استقبال از نظریات و نوآوری‎های علمی یكی از علل معده و مهمه تحقق شعار نوآوری و شکوفایی است. ج) استقبال از نقد اندیشه و تقویت قوه انتقادپذیری نخبگان، یكی دیگر از شرایط لازمه برای نوآوری است و هر چند در پیمودن طریق علم، اتكا به قواعد منطقی و عقلانی و نیز اصول موضوعه در هر حوزه علمی، مورد تأكید است و از همین رهگذر است كه یك نظریه از حیث ارزیابی به درجه مطلوبی از بیان واقع و پذیرش عمومی می‎رسد، اما در عین حال تقویت روحیه انتقادپذیری و تحمل نظر مخالف امری مقبول و بلكه لازم است. مهم آن است كه، در طرح یك نظریه، راه نقد و انتقاد نسبت به معنا و محتوای آن باز باشد و صاحب نظریه از انتقادهای موجه و مدلل در جهت تكامل و ارتقای كیفی نظریه علمی خویش استقبال نماید. روشن است كه در چنین صورتی می‎توان شاهد تحقق یكی از زمینه های نوآوری بود. د) از جمله شرایط كیفی درعملیاتی کردن این مهم، مشاركت عمومی نخبگان در عرصه نوآوری علمی است. از این روی لازم است همه نجبگان علمی پیش آمده و هر كس در رشته تخصصی و مورد تحقیق خویش به تحقیق و تولید اندیشه پردازد ه) توجه به قدر و بهای پژوهش و پژوهش گر یکی از مولفه های جدی در امر نوآوری است. تهیه ساز و کار تحقیق و پژوهش و اطلاع رسانی مناسب در راستای تبیین لزوم زنده بودن تحقیق و پژوهش در جامعه و نیز بزرگداشت پژوهشگران از حیث معنوی و مادی امری غیر قابل انکار است هر چند متاسفانه، شواهد، نه تنها موید وضعیت مطلوبی در این خصوص نیست؛ که گویای نوعی بی مهری به محقق و پژوهشگر است. بدیهی است چنین بی مهری ها و رویه های نامیمون نه تنها انگیزه پژوهشگر را برای کار بیشتر و دقیق تر ارتقا نمی دهد، که موجب افول انگیزه و چه بسا در مواردی موجب از بین بردن اصل انگیزه در شخص و وهن تحقیق و پژوهش گردد و معلوم است چنین رویّه نامطلوبی در نقطه مقابل مسئله نوآوری و شکوفایی است. به نظر می رسد باید یکی از مشغله های جدی متصدیان امر و مسئولانی که خود را موظف و مشتاق به تحقق شعار بنیادین و گران سنگ نوآوری و شکوفایی که از طرف رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شده است، می دانند، پیگیری این مهم باشد ه عنوان آخرین سوال بفرمایید چه چالش ها و آسیب هایی می تواند شعار نوآوری و شکوفایی را به مخاطره بیندازد 1. یكی از آسیب‎هایی كه می‎تواند تحقق نوآوری را متزلزل كند سطحی‎نگری و شتاب زدگی در تحقیقات است. اتكا به مطالب سطحی و تكراری دیگران كه صورت كلیشه‎ای به خود گرفته قطعاً نمی‎تواند ره‎آورد نوینی در تحقیقات علمی باشد گفته‎های دیگران را كه خودشان گفته‎اند، نیازی به اعاده و استفاده كلیشه‎ای از آنها نیست. البته این بدین معنا نیست كه نظریه‎های گفته شده را باید به دور انداخت و نسبت به آنها توجه و اهتمام نداشت بلكه مراد آن است كه این نظریات آخر علم و پژوهش قلمداد نگردد. بدیهی است در پاره‎ای از موارد، بیان نظریات دیگران به منظور استفاده و یا نقد و بررسی، امری مطلوب و معقول است و نیز گاهی ذكر نظریه‎ای از آن جهت كه صاحب آن نظریه از موقعیت علمی والایی برخوردار است، به منظور بهره‎برداری استنادی از آن، مورد توجه قرار می‎گیرد و مسلم است چنین اموری غیر از سطحی‎نگری در تحقیقات و عدم نوآوری علمی است. آنچه مانع تحقق این شعار است اتكاء مطلق برآورده‎های دیگران است به گونه‎ای راه پژوهش برای دیگران منسد گردد والبته این خطر بزرگی است. 2. یكی دیگر از آسیب‎های فرارو ، عدم توجه لازم به پژوهش محوری در قبال آموزش محوری است. در تحقیقات علمی آنچه مهم است پژوهش است. هر چند پژوهش متوقف بر آموزش است اما آموزش فقط فراگرفتن است و مقدمه تحقیق و پژوهش. آموزش با هدف تولید علم و فرهنگ و تمدن صورت می‎پذیرد پس قهراً نباید محور اصلی و هدف قرار گیرد كه اگر چنین باشد، باز شاهد نوعی ركود در عرصه‎های مختلف علمی خواهیم بود. از این روی توجه به پژوهش محوری، امری لازم در راستای تحقق نوآوری و شکوفایی بشمار می‎آید. 3. عدم هماهنگی تحقیقات علمی از حیث زمان با رقیبان نیز یكی از آسیب‎های جدی در این مسئله هست. اگر بنای ما بر آن است كه در جامعه جهانی حرف نو داشته باشیم به گونه‎ای كه نگاه جهان را مجلوب خود كنیم، نه تنها از علم روز و جهان اندیشه نباید عقب بمانیم بلكه باید در موقعیتی بالاتر قرار گرفته و منزلتی فراتر را درك كنیم، در غیر این صورت همیشه سفره‎نشین علم دیگران خواهیم بود متأسفانه این آسیب الآن به طور جدی دامن‎گیر برخی از نظریه پردازان ما شده است. می‎بینیم یك نظریه‎ای كه در یكی دو قرن پیش طرح شده و حتی با فاصله‎ای نه چندان دور، از اعتبار علمی ساقط و رد شده است تازه مورد استناد و تبلیغ برخی از روشنفكران قرار می‎گیرد؛ آنچه نیاز جامعه علمی ماست، برخورداری از علمی است كه بتواند با علم روز و تكنولوژی حاكم بر جهان ارتباط برقرار كرده و خود را به مرتبه‎ای از علم و فن‎آوری و تمدن‎سازی برساند كه همچون دوران شكوفایی تمدن اسلامی، غرب را سفره‎نشین علم خویش نماید. بدیهی است چنین امری جز با ایجاد مؤلفه‎ها و راهكارهای هماهنگ كردن تولیدات علمی خود با جهان علم و نیز پیشرفت آنها در تشكلات علمی جوامع اسلامی، امكان‎پذیر نیست. البته آسیب‎های دیگری نیز در این خصوص متصور است كه فکر می کنم فرصت دیگری را نیاز داشته باشد.منبع: www.andisheqom.com
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن