واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: يكي خشك و عبوس است و ديگري نرم و لطيف، يكي لبخند به لب و آن يكي جدي و گاهي اخمآلود، ولي آنچه مهم است اين است كه بهترين و جذابترين رفتار و برخورد را با اطرافيان خود داشته باشيم، در اين هنگام مدير خانواده ميتواند با شناخت توانمنديهاي اعضاي خانواده و تصميمگيري بموقع، نقش مديريت خود را ثابت و پررنگتر كند، چرا كه آنچه زيرساخت يك رفتار مديريتي را پايهگذاري ميكند، رفتار مناسب در موقعيتهاي نامناسب است . و خانواده بايستي بيآنكه از وي بترسند، از او حرفشنوي داشته باشند و در زمان نبود وي حضور روانياش حس شود. دكتر علياصغر دادخواه، روانشناس دراينباره به «جامجم» ميگويد: ارتباطات بين فردي، از مهارتهايي است كه هر شخصي براي انتقال احساسات، افكار و هماهنگي رفتار از آنها استفاده ميكند و چگونگي آن به ميزان صميميت، تعداد و تكرار برخورد بستگي دارد. در برقراري ارتباطات، ميزان مهارتهايي كه طرفين به آن واقف هستند، ميتواند آن را تقويت يا تضعيف كند؛ لذا مديريت ارتباطات فردي آن نوع ارتباطي تلقي ميشود كه اشخاص با هم برقرار ميكنند. در خانواده اين نوع ارتباطات ميتواند به صورت ضربدري ايجاد شود، يعني به اين صورت كه ارتباط به وجود آمده بين افراد (جمع) و فرد است و فرد بايستي ارتباط خودش را با چند نفر برقرار كند. به گفته اين روانشناس به همين دليل است كه مديريت در ارتباطات خانواده، ايجاد هماهنگي بين ارتباطات فردي دو نفر يا ارتباطات فرد با جمع است كه به آن تعامل جمعي يا تعامل اجتماعي گفته ميشود كه در ابتدا ارتباطات بين فردي برقرار ميشود و پس از آن ارتباطات بين فرد و جمع تا بتواند صميميت را بين افراد ايجاد كند. چگونه ميتوان ارتباطات را مديريت كرد؟ دكتر دادخواه دراينباره ميگويد: براي مديريت ارتباطات، اولين قدم دادن آموزشهاي مستقيم يا غيرمستقيم به خانواده است كه چگونه يك فرد با فرد ديگر ارتباط برقرار ميكند، حال اين ارتباط ميتواند بين پدر، مادر، خواهر و برادر ايجاد شود و پس از آن آموزش ارتباطات جمعي است كه فرد در ميان جمع، چطور و چگونه تعامل برقرار كند (يعني اين كه شخص در جمع چه نقشي بايد داشته باشد، چطور در مباحث شركت كند، چگونه توجه جلب كند و چگونه برخورد كند تا توجه ديگران را به خود جلب كند) اينها همه نياز به مهارتهايي خاص دارد كه از سوي مدير خانواده به صورت مستقيم يا غيرمستقيم، آموزش داده ميشود. بسياري بر اين اعتقادند كه برخي از اين ارتباطات به ژن افراد بستگي دارد و ارث در آن نقش مهمي دارد؛ مثلا اگر پدر و مادري ارتباطات خوبي با هم داشته باشند، مهارتهاي ارتباط بين فردي را خوب ميشناسند و خوب ميتوانند با افراد ارتباط برقرار كنند. پس آنها در اين موقعيت ميتوانند هر چه را كه در چنته دارند، به فرزندان خود انتقال دهند كه البته برخي آن را اكتسابي ميدانند و برخي ارثي. مساله ديگري كه در مديريت ارتباطات خانواده وجود دارد، ارتباط با افراد غيرخودي است كه ارتباط با آنها هم مهارتهاي خاص ميخواهد و بايد دانست اولين برخورد چگونه بايد باشد. براي اين كار لازم است بدانيم چه شناختهايي لازمه اين ارتباطات است و چه وجه خوبي در برخوردهاي اوليه بايد نشان داد تا دافعه ايجاد نشود. بنابراين با آموزش و الگوبرداري از افراد بزرگتر خانواده ميتوان اين مديريت را در خانواده به وجود آورد و پس از آموزش مستقيم يا غيرمستقيم در مرحله بعد، نوبت تداوم يا ادامه ارتباطات است كه در مديريت، نقش بزرگي ايفا ميكند. اين روانشناس يكي از مهمترين مسائل در ارتباطات بين افراد را الگوبرداري عنوان ميكند و ميگويد: با مديريت پدر و مادر در خانواده، رفتار آنها براي اعضاي خانواده جنبه الگوپذيري خواهد داشت كه فرزندان خانواده در سالهاي آتي با همسران خود رفتار خواهند كرد؛ به همين جهت اين ارتباطات، نقش بسيار مهمي در آموزش غيرمستقيم يا الگوبرداري خواهد داشت و آنچه در اين ميان، از هر چيز ديگر در ارتباطات مهمتر جلوه ميكند، «كنترل» ارتباطات است كه همانند فيلتر عمل ميكند؛ ولي اگر در خانوادهها مدير وجود نداشته باشد و ارتباطات تا مرحله شكلگيري پيش رفته باشند، ميتوان آنها را ادامه داد؛ در غير اين صورت، در مواقع بحران، خانواده با مشكلات عديدهاي مواجه ميشود. دكتر دادخواه با بيان اين كه گاهي برخورد بين اعضا ممكن است مربوط به صميميت باشد، خاطرنشان ميكند: صميميت به وجود آمده بين اعضا، موجب كم يا زيادشدن برخوردهاي عاطفي ميشود و برخوردهاي ديگر (رفتاري) در تصميمگيريها و اجرايي كردن تصميمات صورت ميگيرد؛ ولي هيچگاه نبايد اين موضوع را فراموش كرد كه گاهي برخوردهاي ميان مديران خانواده، هر چند كوچك باعث ميشود در نظر ساير اعضاي خانوادهبزرگ جلوه كند كه همين مساله باعث شدت در برخورد و ايجاد زمينههاي آسيب در خانواده شود؛ بنابراين اولين مساله در خصوص ارتباطات، دادن آموزشهاي غيرمستقيم است و اگر مديران خانواده خواهان ايجاد رفتار، عواطف و شناخت هستند مهمترين الگو در گام اول، الگوي خود است كه بايد آن را رعايت كنند، چون چيزي كه خود دارند و آن را در خانواده اجرا ميكنند؛ ميتواند بين اعضاي خانواده بسيار تاثيرگذار باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]