واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز سه شنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، سيماي جمهوري اسلامي ايران نيز در 30 سال اخير در تمامي برنامه هاي توليدي خود، زن را ركن اصلي قرار داده و محوريت را به آنان بخشيده است. به عنوان نمونه به برنامه هاي صبحگاهي تلويزيون و حضور كارشناسان زن در برنامه ياد شده توجه كنيد تا اين امر برايتان روشن شود. اما مجموعه هاي تلويزيوني در اين باب نقشي كليدي داشته و شخصيت هاي زن اين آثار عموما بسيار پررنگ بوده و در پيشبرد داستان نقشي حياتي دارند. حتي در مجموعه اي تاريخي به نام سربداران كه در اوايل دهه 1360 ساخته شد با وجود قهرماني به نام شيخ حسن جوري، اين قهرمان زن داستان بود كه كنشمد عمل كرده و همذات پنداري بينندگان را برمي انگيخت. جالب تر از همه اينكه داستان سربداران در دوره حمله مغول ها به ايران مي گذشت كه خود اين امر نشان از آزادگي و بزرگي زنان ايراني دارد. اما در بسياري از مجموعه هاي تلويزيوني اين دهه كه مضاميني خانوادگي داشت، شخصيت هاي زن به حاشيه رفته و كليشه هاي قديمي بر آنها حاكم شد. به عنوان مثال مي توان از مجموعه پربيننده آينه ساخته غلامحسين لطفي ياد كرد كه در آن به زن به عنوان عامل ايجاد اختلاف پرداخته شده و كمتر نوآوري در خلق شخصيت هاي آنان به چشم مي خورد! البته ملودرام خانوادگي بسيار قوي همچون پاييز صحرا نيز در همين سال ها به شدت مورد توجه عموم قرار گرفت كه بخش عمده اي از آن به پرداخت عالي شخصيت خاكستري زن داستان با بازي فوق العاده جميله شيخي بازمي گشت. اما در ديگر مجموعه هاي تلويزيوني اين سال ها تقريبا بيشتر شخصيت هاي زن، رفتاري كاملا كليشه اي داشته و شباهت چنداني به شيرزنان ايران سال هاي جنگ نداشته و كاملا خنثي عمل مي كردند. اين عدم كنشمندي شخصيت هاي فوق در مجموعه هاي تلويزيوني داخلي، كار را به جايي رساند كه شخصيت اوشين در مجموعه سال هاي دور از خانه به شخصيت محبوب بينندگان تلويزيون تبديل شد! پس از پايان جنگ نيز اين روند تا چند سال ادامه داشت و با توليد مجموعه هاي فكر شده اي چون همسران به زنان نقش پررنگ تري سپرده شده و محوريت داستان را تا حدودي به دست گرفتند. در اين سال ها شاهد زناني هستيم كه شاغل بوده و همپاي مردان به فعاليت مي پردازند كه نمونه درخشان آن را در آپارتمان ساخته اصغر هاشمي شاهد بوده ايم. اين اتفاق ساده اما به شدت مهم به مرور زمان بخش سنتي تر جامعه را نيز تحت تاثير قرار داده و سرعت بيشتري به روند تحولات مثبت اجتماع پس از جنگ بخشيد. اما در كنار اين مجموعه هاي ساختارشكن، همچنان شاهد مجموعه هاي ضعيف و سطحي نيز بوده ايم كه در آن همچنان زنان در كنج آشپزخانه جاخوش كرده و جز توليد دردسر براي ديگران كار ديگري ندارند! در سال هاي اخير سپردن محوريت داستان به زنان در مجموعه هاي ايراني ديگر به يك سنت تبديل شده كه انجام آن، ديگر بينندگان را متعجب نمي سازد. در واقع زنان در مجموعه هاي فوق تقريبا همپاي مابه ازاي حقيقي خود در جامعه پيش رفته و شكاف موجود ميان اين دو كه دو دهه پيش به خوبي قابل لمس بود، برداشته شده است. به عنوان مثال مي توان به مجموعه هاي آشپرباشي ساخته محمدرضا هنرمند و زمين انسان ها اثر ابوالحسن داوودي اشاره كرد كه در اولي شخصيت زن داستان نقشي كليدي در پيشبرد كار داشته و در حفظ كيان خانواده اي كه خود به سهو به خطر انداخته، كوشش فراواني به خرج مي دهد. درست همانند مادران واقعي كه براي حفظ وحدت خانواده از هيچ كوششي دريغ نمي ورزند. در زمين انسانها كه هم اكنون روي آنتن شبكه تهران قرار دارد نيز شاهد زندگي سخت و پرمشقت خانم هاي پزشكي هستيم كه براي انجام احسن وظايف خود با كوهي از مشكلات مواجه هستند. تصوير شفافي كه از آنها در اين مجموعه ارائه شده را مي توان يكي از بهترين نمونه هاي تلويزيوني در رابطه با تكريم مقام زن در جامعه ايران دانست كه از اين بابت بايد به هوشمندي خالقان اين كار تلويزيوني تبريك گفته و استمرار آن را آرزو كرد. از: محمد جليلوند فراهنگ ** 1788 ** 1071
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]