واضح آرشیو وب فارسی:ايران: چند نكته عمومي بر زندگي خصوصي (9)
در قسمت پيش از خود اجتهادي ابراهيم كياني گفتيم و اينكه سعي شد در لابهلاي سكانسهاي متعدد كنايهها، اشارهها و كدهايي براي انحرافي بودن او دريابيم و گفتيم كه كياني به مرور چهره خشن و طينت اصلي خودش را در برخورد با پريسا و احساسات پاك او نشان ميدهد. اما بنا بود كياني بزودي با شخصي ديداري داشته باشد، ديداري كه هر چند كوتاه است اما حرفها و حديثهاي بسياري دارد و از قضا انحرافيترين (انحراف فكري سازندگان اصلي) مفهوم فيلم در همينجا نمايان ميشود و ميمانيم كه انحراف اصلي در برابر انحراف موهوم چه ميتواند بگويد.
خط بطلان بر حرفهاي زيبا
اما پيش از آنكه به شرح ديدار كياني برسيم بايد اشاره كنيم كه پس از برخوردهاي غير منطقي ابراهيم كياني (كه در اين فيلم نمادي از مشايي و جوانفكر است) با پريسا (همسر موقت او) لحظه به لحظه نيتهاي شوم او در سوء استفاده از جايگاهاش مشخص مي شود و سكانس به سكانس مخاطب با رجوع به سخنان زيبا و مردمي و درستش چه در برابر حاج حسين صفاريان (حسين شريعتمداري) و چه برابر پريسا و ديگران به پوشالي بودن آنها پي مي برد.
هدف از اين بخش فيلم كه اساساً تا انتها ادامه مي يابد، القا كردن اين مسئله است كه به اصطلاح سركردگان جريان انحرافي (موهوم) مورد اعتماد نيستند و در ظاهر حرفهاي زيبايي مي زنند اما در باطن شخصيتهاي ضد مردمي و دروغگويي دارند. جريان خاص سياسي امنيتي هدايتگر فيلم زندگي خصوصي سعي ميكند با يادآوري حرفهاي درست كياني و نشان دادن تناقض عجيب رفتاري و شخصيتي او در ادامه فيلم به هدف اصلي خود برسد.
ديدار در كارگاه تراشكاري
ابراهيم كياني به بهانه راضي كردن يكي از سرداران جنگ براي مصاحبه با روزنامهاش (مردم امروز) به ديدار حاج داوود (سعيد نيك پور) ميرود. او ميرود كه اين سردار را براي مصاحبه راضي كند اما با حرفهاي تند و انقلابي سردار مواجه ميشود و اساساً توسط او مورد تمسخر قرار ميگيرد. گويي كه حاج داوود باطن او را ميشناسد. هدف اين صحنه آن است كه مخاطب نخ تسبيح فيلم را كه همانا پروژه اتصال فتنه به انحراف است فراموش نكند و يك يادآوري ظريفي هم صورت بگيرد. حاج داوود به ابراهيم كياني ميگويد «شنيدهام كه در روزنامه ات گفتي امام حسن عسگري فرزندي ندارد» و او را شديداً ملامت ميكند. اينجا بايد گفت كه اكبر گنجي بود كه وجود مقدس امام زمان را منكر شد و حالا بايد فيلم دوباره به ما يادآوري كند كه ابراهيم كياني همان سير تاريخي گنجي (اكبر پونز)، حجاريان، احمدي نژاد و مشايي و جوانفكر است يعني اتصال فتنه به انحراف و باز هم يعني همه اينها يكي هستند!
اين حاج داوود كسي نيست جز حاج داوود كريمي كه پس از دفاع مقدس به تراشكاري خود بازگشت و در آنجا تا سال 83 كه شهيد شد به كار مشغول بود. اينكه حالا چرا او (با سوابقي كه از خوانندگان محترم ميخواهيم آنها را دنبال كنند) شخصيتي ميشود كه جريان خاص سياسي و امنيتي آن را در فيلم خود قرار مي دهد حكايت بسيار مفصلي دارد كه در زماني ديگر بدان خواهيم پرداخت اما مسئله انحراف اصلي كه اين بار نه توسط منحرف ساختگي فيلم بلكه توسط جريان اصلي هدايتگر فيلم زندگي خصوصي به مخاطب القا مي شود و در سكانسهاي پاياني فيلم نيز دوباره توسط شخصيت ديگري تكرار مي شود، رخ ميدهد.
آنانكه همواره بر طبل انحرافي بودن رئيسجمهور ميكوبند در فيلم خاص خود اصرار عجيبي بر جدايي اخلاق از احكام و برتري اولي بر دومي دارند. حاج داوود كه بشدت برآشفته است به كياني از برتري اخلاق بر احكام ميگويد و رمز شكست انقلاب را (!) عدم توجه به اخلاق در برابر احكام معرفي ميكند. باز هم متحير مانده ايم از انحرافي فكري كه به نام فيلمي ضد انحرافي دارد حرفهاي عبدالكريم سروش را توجيه ميكند. (اينجا خوانندگان محترم را به تحقيقي ساده و كوچك درباره عقايد سروش پيرامون اين مسئله دعوت ميكنيم). آيا آناني كه داعيه مبارزه و افشاگري عليه جريان انحرافي دارند و چندين سال است كه با صرف هزينههاي زياد وقت كشور را گرفتهاند نميدانند اين حرفهاي حاج داوود در جايگاه يك انقلابي اصيل در فيلم زندگي خصوصي حرفهاي كيست؟
خاوري پشت خط كياني
مسئله اختلاس و پرونده آن يكي از مسائل روز و مورد توجه همه مردم است. انگشتهاي اتهام نيز كه باز مشخص است كدام طرف رفته و همين جريان خاص سياسي در صدد است و ميكوشد تا احمدينژاد و مشايي و نزديكانشان را وارد اين پرونده كند. خاوري را هم كمتر مخاطب سينمايي است كه نشناسد، همان مدير معروف و رئيس فراري بانك ملي. حالا بخوانيد اين سكانسها را. ابراهيم كياني در حالي كه هنوز هم پريسا را پس ميزند و به هر طريق ممكن از ديدار با وي سرباز ميزند، وارد دفتر كارش در روزنامه مردم امروز مي شود. منشي به او سلام ميكند. كياني ميگويد «كسي تماس نگرفت؟» منشي ميگويد «آقاي خاوري تماس گرفتند.» كياني ميپرسد«كي تماس گرفت؟» و .... قضاوت را به شما ميسپاريم. اما در ادامه پريسا با ابراهيم كياني چه رفتاري دارد و چه اتفاقي بين آنها ميافتد؟ ديدار بعدي كياني با چه كسي است؟
ادامه دارد ...
پنجشنبه|ا|24|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1117]