تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شوخى مى‏كردند ولى جز حقّ چيزى نمى‏گفتند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805612013




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاريخ تحول حقوق بين‌الملل //قست اول


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تاريخ تحول حقوق بين‌الملل //قست اول
خبرگزاري فارس: همان طور كه جامعه بين المللي از دوران باستان تحولات و تغييرات قابل توجه يافته، حقوق بين المللي نيز كه خود، حقوق حاكم بر اين جامعه است، دگرگونيهاي شگرفي پيدا كرده نموده است.بديهي است بررسي كامل اين دگرگونيها و تحولات، ما را با نظام حقوق بين الملل بيشتر آشنا خواهد نمود.


طرح موضوع:؛ حقوقي كه بيش از ساير رشته هاي حقوقي، به تاريخ وابسته است، زيرا حقوق بين الملل اساساً يك نظام مبتني بر تحول است.دانشمندان و علماي حقوق بين الملل، با توجه به عقايد شخصي، تاريخ تحول حقوق بين الملل را به دوره هاي گوناگوني تقسيم كرده اند. اينك با در نظر گرفتن تقسيم بندي آنان، مي توان تاريخ تحول حقوق بين الملل را به دوره هاي زير طبقه بندي كرد:
دوره اول: دوران باستان؛
دوره دوم: قرون وسطي؛
دوره سوم: عصر جديد؛
دوره چهارم: از كنگره وين تا كنفرانسهاي صلح لاهه؛
دوره پنجم: از كنفرانسهاي صلح لاهه تا پايان جنگ جهاني دوم؛
دوره ششم: از تأسيس سازمان ملل متحد تاكنون.

بخش اول
دوران باستان

بند اول
مشرق زمين
شرح موضوع: از زماني كه تاريخ مستند در دست است، يعني از چهار هزار سال پيش از ميلاد مسيح، دورنمايي از حقوق بين الملل ديده مي شود. اولين طليعه را مي توان در سنگ نبشه اي به زبان سومري يافت كه مربوط به حدود 3100 سال تپيش از ميلاد مسيح است و در دهه ي اول قرن بيستم كشف شده است. در اين كتيبه ي سنگي، اولين معاهده ي بين المللي (نه به مفهوم امروزي)ملاحظه مي گردد كه ميان «ايناتوم»فرمانرواي فاتح سرزمين مستقل «لاگاش»در بين النهرين از يك سو و نمايندگان مردم «اوما» يكي ديگر از شهرهاي مستقل بين النهرين از سوي ديگر، منعقد شده است. اطلاعاتي كه تا امروز به دست آمده، نشان مي دهد كه ميان معاهده ي لاگاش-اوما و معاهده ي دومي كه مستند آن موجود است، يك دوره ي هزار ساله فاصله افتاده است.از دوره ي هزارساله ي دوم پيش از ميلاد، متون بسياري از معاهدات باقي مانده كه متعاهدين اكثر آنها، حكمرانان مصري يا هيتيت ها (1)بوده اند بابل و آشور نيز مانند مصري ها از اين نظر مقدم اند.در معاهدات مذكور،از صلح، روابط طرفين و نقاط مرزي آنها سخن به ميان آمده است. از ميان معاهدات محفوظ هزاره ي دوم پيش از ميلاد،مهمتر از همه، معاهده ي صلح و اتحاد بين رامسس دوم مصري و هاتوسيل دوم هيتيت است، كه به سال 1278 پيش از ميلاد منعقد گرديده است.در اين معاهده، طرفين متعهد شدند كه عليه دشمنان داخلي، به يكديگر ياري رسانند و چنانچه اين دشمنان به كشور ديگر پناهنده گردند مسترد گردند.اجراي اين معاهده، ضمانت اجراي مذهبي داشت.بدين نحو كه طرفين، خدايان خود را به شهادت مي طلبيدند كه از عهد خود عدول ننمايند.بنابراين، چنانكه ملاحظه مي گردد، اولين پديده ي استرداد مجرمان را مي توان در اين زمان دانست.مقررات حقوق بين الملل، در هند و چين باستان نيز كمابيش ديده مي شود.در هند باستان رسم چنين بود كه در زمان جنگ به كشتزارها و خانه و كشاورزان تجاوز نشود. چيني ها نيز در باب جنگ و مسائل آن، نظريات جالبي داشتند.اتحاد بزرگ ايالات چين كه طرح آن را كنفواسيون در قرن پنجم پيش از ميلاد تنظيم كرده كاملاً با طرح جامعه ي ملل قابل مقايسه است.
بند دوم
يونان
شرح موضوع:يونانيان طي هزاره اول پيش از ميلاد، بر صحنه ي تاريخ وارد شدند و با سرعت شگفت انگيز و بي مانند فرهنگي،در زمان اندكي، چنان مرتبه اي والا كسب كردند كه سرمشق نسلهاي آينده گرديدند. با اين حال، در عرصه ي مسائل بين المللي پيشرفت چنداني نداشتند،زيرا خود را برتر از سايرين مي پنداشتند و ملتهاي ديگر را وحشي قلمداد مي نمودند و دشمنان خود به شمار مي آوردند.مسلماً اين طرز تفكر، هر ملتي را از آميختن و برقراري ارتباط با ديگر ملتها بازمي دارد و حقوق بين الملل معني و مفهومي نخواهد يافت، اما عليرغم اين بينش جاه طلبانه يوناني معاهدات معدودي ميان اين كشور و ساير اقوام غير يوناني منعقد شده است.اهميت يونان باستان در تحول حقوق بين الملل، از جهت توسعه ي روابط ميان «دولت-شهرهاي مستقل»آن كشور مانند آتن و اسپارت است. شهرهايي كه هر يك، دولت يا حكومت خاص و مستقلي داشتند.معاهدات ميان «دولت-شهرهاي»يونان چنان دقيق و كامل تهيه و تنظيم گرديده كه تا قبل از قرن نوزدهم ميلادي اثري همانند آنها ظاهر نيست. مهمترين مقرراتي كه ناشي از معاهدات فوق مي باشد و در آينده، توجه خاص جهانيان را برانگيخت و هنوز هم از قواعد بين المللي محسوب مي شود، عبارت است از:
1) شناسايي حق آزادي شخصي و صيانت از دارايي براي اتباع دولت-شهر متعاهد؛
2) تأسيس نهاد «نمايندگي»يا «سرپرستي»«نماينده»يا «سرپرست» كه تقريباً همان كنسول امروزي است، كه وظيفه ي حمايت از اتباع را در دولت-شهر خارجي بر عهده داشت.ضمناً يك سلسله وظايف سياسي نيز داشت.
3)داوري، طريقه ي حل اختلافات مرزي و حقوقي طرفين بود.در اين مورد معمولاً كشور ثالثي به عنوان داور انتخاب مي شد و داوري مفهومي سياسي مي يافت.
4) تأسيس اتحاديه هاي سياسي موسوم به«آمفيكسيوني»اين اتحاديه ها بر اساس مذهب و به منظور اداره ي مشترك معابد تشكيل شده بودند و مهمترين آنها در قرن ششم ميلادي جهت پاسداري از معبد «دلف»تأسيس گرديد. اعضاي اين «آمفيكسيوني ها»دوازده دولت شهر يونان بودند.مداخله ي فيليپ مقدوني موجب برچيده شدن اين اتحاديه ها گرديد.
5)مصونيت سفيران،
6) حرمت، يعني احترام به بي طرفي بعضي از مكانها،
7) تحكيم عهد نامه هاي صلح با اداي سوگند؛
8) احترام به اجساد كشته شدگان در جنگ؛
9) شناسايي حق پناهندگي.مقررات مذكور هر چند اكثراً جنبه ي مذهبي داشت و محدود به «دولت-شهرهاي»يونان بود.ليكن به طور غير مستقيم نقش سازنده اي در تحول و تكامل حقوق بين الملل ايفا نمود.
بند سوم
روم
شرح موضع:روميها نيز حقوق بين الملل را به ديده ي مذهبي مي نگريستند. از اين رو بود كه از همان اوايل دوره ي امپراتوراني،عده اي از روحانيون موسوم به «فسيال»، «سازمان روابط خارجي»را پايه گذاري نمودند. وظيفه آنان اين بود كه مراسم و تشريفات مذهبي مربوط به معاهدات و ساير امور بين المللي، از قبيل امور سفارت و استرداد مجرمين را انجام دهند. هنگام شروع و پايان جنگ و عقد صلح و زمان انعقاد معاهدات نيز وظايفي به عهده ي آنان گذاشته شده بود.در اين دوره نظريه ي«جنگ عادلانه»يا «جنگ مشروع»ابداع گرديد كه در سالهاي بعد ابعاد گسترده و خطرناكي يافت.در ميان معاهدات كه روم در دوره ي جمهوري با ساير ملتها منعقد نمود،معاهدات منعقده با كارتاژ،در سالهاي 509، 306، 279 پيش از ميلاد مسيح، از اهميت خاصي برخوردارند.پس از آنكه جمهوري روم به امپراتوري تبديل گشت و اغلب ملتها را تحت سلطه درآورد،ديگر خود را نيازمند ميثاقهاي بين المللي نمي دانست (عصر صلح رومي از سال 30 پيش از ميلاد تا سال180 پس از ميلاد)و فقط مصونيت سفيران را پذيرفته بود.شايد نمايان ترين ارتباط تاريخي حقوق روم و حقوق بين الملل،عنوان «حقوق ملل» باشد كه در واقع «حقوق ملل مسيحي»بود؛ حقوقي كه به طور يك جانبه از سوي روم وضع شده بود.
نتيجه گيري:به رغم كليه ي خطوط مثبت و آثار برجسته اي كه در دوران باستان از حقوق بين الملل ديده مي شود،در پايان باز پرسش دقيقي مطرح مي گردد: آيا اصولاً در دوران باستان، حقوق بين الملل وجود داشته است يا خير؟
عده ي كثيري از دانشمندان حقوق بين الملل معتقدند كه آنچه روميها آن را «حقوق بين الملل»مي ناميدند،با حقوق بين الملل معاصر فرق زيادي داشته است.آنان با استناد به اعمالي چون جنگهاي وحشيانه، كشتار افراد غير نظامي،عدم رعايت مصونيت فرستادگان، كشتن زندانيان، صدمات بدني به رهبران و فرماندهان شكست خورده در جنگ و غيره و دكترين هاي كهن بر مبناي تصورات مردم نسبت به بيگانگان و اينكه افراد بيگانه در نظر مردم دوران باستان دشمن تلقي مي شدند، وجود حقوق بين الملل را در دوران باستان نفي مي كنند.به طور خلاصه،در دوران باستان ميان ملتهاي گوناگون مقررات مشتركي وجود نداشته و تساوي حقوقي نژادهاي مختلف نيز پذيرفته نبوده است. بدين جهت در اين دوران، فقدان مباني جامعه شناختي حقوق بين الملل به خوبي احساس مي شود.

بخش دوم
قرون وسطي

طرح موضوع:در اواخر قرن چهارم (395) امپراطوري عظيم روم درهم شكست و وحدت خود را از دست داد و به روم شرقي و روم غربي تقسيم شد. روم غربي نيز چندان دوامي نيافت و در پي تهاجم بربرها به سال 476 متلاشي گرديد و بر ويرانه هاي آن، شماري از حكومتهاي سياسي ناپايدار به نام «دومينيون»در اروپا به وجود آمد كه غالباً با يكديگر در جنگ و ستيز بودند. علاوه بر آن، رژيم ملوك الطوايفي موجب تفرقه و تشتت بيشتر جامعه ي اروپايي شده بود.در آستانه ي قرن نهم، فرانك شارل، امپراتوري روم غربي را به سود خويش احيا نمود.تاجگذاريش به سال 800 در ورم، وحدت دوباره اي را نشان مي دهد.اين وحدت نيز ديري نپاييد و امپراطوري روم غربي به سال 843 به سه بخش تقسيم گرديد و اين تقسيم با شدت ادامه يافت.با شكست امپراتوري روم و تقسيم آن، مسيحيت توانست به تدريج جايگاه ويژه اي را در مناسبات اجتماعي داخلي و بين المللي كشورهاي اروپايي به خود اختصاص دهد،به ويژه نقش كليساي كاتوليك روز به روز افزايش يافت،تا بدانجا كه دوران معيني از قرون وسطي را «دوران پيروزي مسيحيت»مي نامند.
به موازات گسترش مسيحيت در اروپا، نهضت مذهبي جديدي به نام «اسلام» در اواخر قرن ششم ميلادي در شرق ظاهر گرديد و به سرعت گسترش يافت. در قرن يازدهم،مسيحيان در تقابل با مسلمانان، جنگهاي خونيني معروف به «جنگهاي صليبي»را به راه انداختند كه به مدت حدود دو قرن ادامه داشت. بنابراين سه واقعه ي مهم در قرون وسطي، در تحول حقوق بين الملل تأثيرگذار بود:پيروزي مسيحيت، ظهور اسلام و بالاخره جنگهاي صليبي
بند اول
دوران پيروزي مسيحيت
مسيحيت عامل وحدت اروپا:مسحيت تنها عامل وحدت اروپاي آن زمان بود در نتيجه، كليسا قدرت مطلقه يافت و پاپ ها علناً در كليه ي امور امپراتوريها مداخله مي كردند و امپراتوران نيز آگاهانه يا نا آگاهانه به اطاعت از دستورات آنان تن مي دادند.پيروزي مسحيت آثاري بس شگرف بر حقوق بين الملل گذاشت و خلأيي كه در دوران باستان در حقوق بين الملل وجود داشت، مانند فقدان مقررات مشترك ميان ملتها و عدم شناسايي برابري حقوق نژادهاي گوناگون،در دوران پيروزي مسيحيت از ميان رفت و براي اولين بار، اصل برابري ملتها از حيث زبان، نژاد و موقعيت اجتماعي تأييد و اعلام شد.در جامعه ي مسيحيت قرون وسطي، كليه ي افراد بشر داراي ريشه و سرنوشت مشتركند و ملتها كه متشكل از افراد مساويند، خود نيز با يكديگر مساوي هستند.از سوي ديگر، تمام ملتها تابع قانون مشتركي هستند كه همان قوانين الهي است؛ احكامي كه در جنگل زيتون به مسيح وحي مي شد و به صورت كتاب مقدس انجيل درآمد، و از اين طريق زمان پايه ريزي حقوق بين الملل ممكن گرديد.حتي در دوران ملوك الطوايفي نيز بر مبناي همين اصل تساوي و اشتراك مذهبي ميان گروههاي مختلف بشري، روابط نيمه مذهبي و نيمه حقوقي برقرار شد و به جامعه ي مسيحيت شكل داد.عده اي ديگر از دانشمندان، وحدت كشورهاي اروپايي را در آن دوران ناشي از عُرف رويم مبني بر وجود امپراتوري جهاني ژرمن مي دانند، ولي به هر حال در اين امر ترديدي نيست كه كشورهاي اروپايي قرون وسطي با بستگي به پاپ يا امپراتور،عملاً متحد و متشكل بوده اند.در اين عصر، هر كشور داراي حقوق خاصي به نام «حقوق مدني»بود و جامعه ي مشترك ملل مسيحي نيز به نوبه ي خود از حقوقي با نام «حقوق ملل»برخوردار مي شد كه كمابيش به حقوق طبيعي شباهت داشت.
ويژگيهاي جامعه ي مسيحيت:جامعه ي مسحيت قرون وسطي، در واقع يك جامعه ي بين المللي متشكل از كشورهاي متمايز و مختلف با افكار مشترك بود. خصوصيت عمده ي جامعه ي مسيحيت در اين دوران، اتحاد و جنبه هاي مذهبي و اخلاقي بسيار عميق آن به شمار مي رفت.بنابراين،مي توان اعتقاد داشت كه اروپاي قرون وسطي، جدا از حاكميت هاي مجزا و مستقل، با استفاده از عناصر مشترك و تجمع منظم و بالاخره تحت تأثير عوامل مذهبي و غيره، شكل واحدي به خود گرفته بود.به نظر عده اي از دانشمندان، شكل واحد كشورهاي اروپايي در قرون وسطي ناشي از جنبه ي جهاني كليسا بوده است.بنابراين عقيده، پاپ داراي قدرت كامل است و فقط بخشي از اختيارات خويش را به طور موقت به «امپراتور»تفويض كرده است.
نظريه ي دو شمشير:مبناي پيدايش «نظريه ي دو شمشير»تفسيري است كه برخي از مفسران مذهبي قرون وسطي از جمله پاپ گرگوار هفتم، از آيه اي از انجيل لوتا (باب 22، آيه 38)ارائه نموده اند.در اين آيه چنين آمده است كه حواريون به مسيح خطاب مي كنند و مي گويند:«اي خداوند، اينك دو شمشير!«طبق تفسير آنان، مقصود از دو شمشير در اين آيه، دو مظهر قدرت است:يكي قدرت سياسي يا مادي و ديگري قدرت مذهبي يا معنوي.ايشان مظهر قدرت سياسي را امپراتور و مظهر قدرت مذهبي را پاپ مي دانستند كه هر يك در قلمرو خود داراي حاكميت هستند.با تاجگذاري شارلماني در سال 800 ميلادي به دست پاپ لئون سوم، نظريه ي دو شمشير، مفهوم جديدي يافت؛ به اين گونه كه به تدريج پاپها خود را برتر از امپراتوران دانستند و نظريه ي دو شمشير را چنين تفسير كردند كه خداوند، هر دو شمشير يا قدرت (سياسي و مذهبي)را به پاپ اعطا كرده و پاپ خود، قدرت سياسي را به امپراتور بخشيده است.اين بينش، موجب جدالهاي شديد ميان برخي از پاپها و امپراتوران اروپايي گرديد؛ از جمله كشمكش ميان پاپ گرگوار هفت و هانري چهارم امپراتور روم و ژرمن كه منجر به پيروزي پاپ و شكست هانري چهارم به سال 1077 ميلادي شد.
نتيجه گيري: مهمترين قواعد حقوق ملل مسيحي عبارت بود از تأسيس دو نهاد حقوقي به نامهاي «صلح الهي»و «متاركه ي الهي»صلح الهي كوششي بود در راه تنظيم مقررات جنگ كه توسط شوراي لاتران به سال 1059 تعميم داده شد.برابر مقررات اين نهاد، غير جنگجويان، كليساييان، كودكان، زنان، افراد بي سلاح، اموال متبركه، مانند اموال كليسا و اموالي كه از نظر اقتصادي مفيدند، مانند ابزار و محصولات كشاورزي، حيوانات و...بايد از تعرض مصون مي ماندند و حريم آنها حفظ مي گرديد.متاركه ي الهي كه شوراي كلرمن به سال 1095 مقرراتي در باب آنها وضع نمود،نهادي بود كه ايام جنگ و ستيز را محدود مي نمود...»حقوق ملل مسيحي، اساساً از دو جهت با حقوق بين الملل معاصر اختلاف داشت:اولاً حقوق ملل به اراده ي كشورها به وجود نيامده بود،
بلكه حقوق مشتركي بود كه بر اساس مقتضيات عقل طبيعي، براي ملتهاي مختلف و متمايز تأسيس شده بود.ثانياً تنظيم روابط ميان كشورها، تنها هدف حقوق ملل نبود، بلكه در مجموع، كليه ي روابطي را كه خارج از چهار چوب يك كشور معين وجود داشت، در برمي گرفت.بدين معني كه كليه ي روابطي كه از حدود قلمرو حقوق مدني خارج بود، مشمول احكام «حقوق ملل مي شد»
بند دوم
ظهور اسلام و تحول حقوق بين الملل
ظهور دين اسلام:زماني كه غرب، كليسا و مسيحيت از يك سو و نظام ملوك الطوايفي از سوي ديگر، در اوج قدرت نمايي به سر مي برند، در شرق يكي از حوادث بسيار مهم تاريخ جهان به وقوع پيوست و آن ظهور دين اسلام در اواخر قرن ششم ميلادي در عربستان و اشاعه ي آن به كشورهاي خاور ميانه، شمال آفريقا، هندوستان، تركستان، قفقاز و حتي قسمتي از قاره اروپا بود.ظهور اسلام، از دو حيث در تحول حقوق بين الملل مؤثر افتاد:يكي از نظر مقررات بين المللي كه در شريعت اسلام وجود داشت و ديگري از حيث زمان و تاريخ پيدايش اسلام كه به زمان وحدت جامعه ي اروپايي از طريق دين مسيح و به دنبال آن بروز جنگهاي صليبي مصادف بود.
پيروزي و توسعه ي سريع اسلام در سطح جهاني، آن هم تنها ظرف نيم قرن پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) از دو علت ناشي گرديد:اول نيروي ايمان مسلمانان در صدر اسلام، و دوم فساد و انحطاط كشورهايي كه از حيث تمدن، در معرض تهاجم مسلمانان قرار مي گرفتند. البته، شارل مارتل به سال 732 ميلادي، مانع پيشرفت اسلام در اسپانيا گرديد و از اين پس، زمينه ي شكست تدريجي مسلمانان در سرزمينهاي فتح شده ي اروپايي فراهم گشت.
حقوق بين الملل در اسلام:جامعيت حقوق اسلام به گونه اي است كه نه تنها قواعد كامل در زمينه ي داخلي دارد، بلكه از نظر بين المللي نيز داراي قواعد حقوقي بسيار متحولي است.شناسايي حقوق اسلام، به منزله ي تنها نظام حقوق مذهبي، يكي از نظامهاي حقوقي معاصر در سيستم مطالعات حقوق تطبيقي جهان، خود دليل بر اين مدعاست.اصول و قواعدي چند از حقوق بين الملل در صدر اسلام، به اختصار در سطور ذيل بيان مي شود:
1)معاهدات، «پيمانهاي الهي»هستند كه به نام خداوند و بر اساس آيين الهي منعقد مي گردند.قرآن كريم در آيات مختلف و با عباراتي فصيح چون «اوفُوا بالعقود»يا «اوفوا بالعهد»بر اصل وفاي به عهد تأكيد دارد.
2) قرآن كريم با عبارت صريح «لا اكراه في الدين»(هيچ اجباري در دين و پذيرش آن نيست)به طور آشكارا، كاربرد زور و اجبار را در مسائل مربوط به تبليغ ديني ممنوع اعلام مي كند و دليل و برهان را راه تبليغ و دعوت به حق قرار داده است.
3) قرآن كريم و سنت نبوي، با قواعد خاص زمان صلح، از قبيل شناسايي دولت حكومت غير اسلامي، حقوق ديپلماتيك و كنسولي، حقوق بيگانگان و اقليتهاي مذهبي و روشهاي سياسي و حقوق حل اختلافات بين المللي از يك سو و به قواعد مخصوص زمانه ي جنگ،از جمله حقوق بشردوستانه از سوي ديگر، توجه ويژه اي دارند.شايان ذكر است كه تحول حقوق بين الملل در اسلام، از زمان ظهور اسلام تا به امروز تداوم داشته است.
بند سوم
جنگهاي صليبي
شرح موضوع: نفوذ كليسا در اروپاي آن زمان، روز به روز بيشتر مي شد و حس جاه طلبي روحانيون مسيحي به جايي رسيده بود كه مي خواستند تمام دنيا را تابع مذهب خود سازند.در مقابل، قواي اسلام نيز به سرعت تا قلب اروپا (اسپانيا)پيشروي نموده بود و ملل غربي از سه سوي، يعني اسپانيا، ايتاليا، استانبول خود را در معرض حمله مسلمانان مي ديدند.روحانيون مسيحي به بهترين وجهي از اين موقعيت سود جسته، آتش جنگهاي خونيني را دامن زدند كه شعله هاي آن به تمام كشورهاي ساحلي مديترانه در آسيا و آفريقا نيز كشيده شد.جنگهاي صليبي را فئودالهاي اروپايي به رهبري كليساي مسيحي و به منظور استرداد بيت المقدس از مسلمانان آغاز كردند و در هشت مرحله از قرن يازدهم تا قرن سيزدهم (به طور دقيق از سال 1095 تا 1270 ميلادي) ادامه دادند.پيروزي در ابتداي جنگ، نصيب اروپاييان گرديد، ولي در ادامه، آنها شكست خورده، عقب نشيني كردند.
نتيجه اوليه جنگهاي صليبي، تزلزل نظام ملوك الطوايفي در اروپا و خاتمه ي پيروزي مسيحيت بود.جنگهاي مذكور هر چند حدود دو قرن قتل و كشتار انسانها و انهدام املاك و اموال را به همراه داشت، ليكن از نظر حقوق بين المللي بسي شايان توجه بوده زيرا به روابط ميان مسلمانان و مسيحيان شكل تازه وجديدي بخشيد و صيليبيوني كه ديوانه ي جنگ و انتقام بودند، يكباره در معاهده ي ژوپا (1229ميلادي) به نوعي توافق بين المللي كاملاً بي نظير تن در دادند.طبق اين معاهده، امپراتور فردريك دوم، فلسطين، بيت لحم و ناصره را از سلطان الكامل پادشاه مصر، بدون خونريزي و با ديپلماسي هوشمندانه باز پس گرفت.پروفسور آرتورنوس بام معتقد است كه «جنگ (مقصود جنگهاي صليبي است)به خودي خود، نفوذ متقابل مدنيّت شرق و غرب را افزايش داد. بر اثر جنگهاي صليبي،در فرهنگ، فنون، طرز لباس پوشيدن، تغذيه و ساير جنبه هاي زندگي مغرب زمين تغييرات شگرفي پديد آمد.آرزوي نهايي و در حقيقت نياز نهايي به مبادلات صلح آميز، خود موجد يك جريان مخالف نيرومند براي صليبيون شد. در سراسر راههاي كشتيراني مديترانه، بازرگاني شكوفا با اعراب رواج گرفت.از جانب مسيحيان، پيسا (پيزا)، جنوا، ونيز، آراگون و در بين كشورهاي اسلامي نيز مصر، قبرس، تونس و مراكش پيشقدم شدند. قوانين كليسايي عليه اعراب مسلمان-چنانكه سابقاً ذكر شد-توانست جلوي اين داد و ستد را بگيرد، اما تا آنجا كه پاي مصر، يعني مركز قدرت جنگي مسلمانان در بين بود، آنها در معاهدات چندان تسليم داعيه ي مسيحيت نمي شدند.باري نخستين موافقت نامه ي مهم بين مصر و پيسا (پيزا)به سال 1154 منعقد گرديد و به سال 1208 و نيز هم از مصريها تسهيلات بازرگاني خاصي به دست آورد و به جاي آن متعهد شد كه در راه ممانعت از حمله ي صليبيون به مصر، خدمت قابلي انجام دهد.بنابراين هر چند روابط ميان مسلمانان و مسيحيان در آغاز خصمانه بود، اما به تدريج به روابط دوستانه تبديل گرديد و يكي از ثمرات آن، تأسيس رژيم كاپيتولاسيون در كشورهاي اسلامي بود.
بند چهارم
نتيجه گيري
اصول حقوق بين الملل در قرون وسطي:قرون وسطي، صرف نظر از ديد تاريخي، از ديد حقوقي نيز حائز اهميت است، زيرا در واقع بر خلاف آنچه مدت زمان مديدي مي پنداشتند، مبناي حقوق جديد، معاهدات و ستفالي نبوده است، بلكه بايد ريشه ي آن را در قرون وسطي جستجو كرد.اصول حقوق بين الملل در قرون وسطي را مي توان به شرح زير برشمرد:
الف) تابعان حقوق بين الملل، تنها كشورهاي حاكم اروپايي غربي مسيحي و كليسا هستند.
ب) ركن قانونگذاري مركزي وجود ندارد و منابع حقوق بين الملل عبارتند از: عرف و معاهدات، اما اين منابع مبتني بر اصول حقوقي عام ملهم از دكترين مسيحيت و در صورت لزوم، تدوين شده به وسيله ي مقام عالي روحانيت روم هستند.
ج) قضاوت اجباري وجود ندارد و اختلافات ميان كشورها با توافق حل و فصل مي گردد.
د) فقدان تفاهم، كشور زيان ديده را كه حق دفاع يا تعقيب دارد، به اقدامات مقابله به مثل يا جنگ سوق مي دهد. اين گونه اعمال، تنها در صورتي مجازند كه «عادلانه»باشند (نظريه ي جنگ عادلانه».

بخش سوم
عصر جديد(2)

عصر رنسانس و معاهدات و ستفالي:با پيدايش عصر رنسانس (3)، چهارچوب قرون وسطي فروريخت و امپراتوري مقدس ژرمن بر اثر فشار كشورهاي جديد از هم فروپاشيد.وحدت مذهبي در برخورد با «اصلاح مذهبي»يا «رفرم»دچار شكست گرديد و فعاليت بشري با قدرت و وسعت بسيار در طريقي نو گام نهاد.قدرت معنوي پاپ و امپراتور ساقط گرديد و كشورهايي با حاكميت كاملاً مستقل در صحنه ي جهاني به وجود آمدند.كشف قاره آمريكا به تدريج در سالهاي بعد مركزيت اروپا را از بين برد و روابط بين المللي را دگرگون ساخت و سياست جنبه ي جهاني به خود گرفت.در قرن شانزدهم، حاكميت مفهوم جديد و خطرناك «قدرت نامحدود»را پيدا كرد كه مضمون آن، خودمختاري كامل كشورها بود.در نتيجه، راه فلج كردن پيشرفتهاي حقوق ملل در روابط بين الملل معمول گرديد.نظريه ي حاكميت كشوري با مفهوم جديدش در حقوق موضوعه و به طور ضمني در معاهدات ستفالي (4)نيز نفوذ كرد.از اين زمان بود كه اصل موازنه سياسي در اروپا پديد آمد. بنابراين اصل ،هيچ كشوري اجازه نداشت در صدد تحميل اراده ي خود به ديگران باشد. اين قاعده ي صد درصد فني، جانشين عقيده ي قرون وسطايي «جامعه ي مشترك»گرديد.تصادم رقابتهاي ملي و ناپايداري صلح، نتيجه قاعده مذكور بود،زيرا موازنه ي غير ثابتي، اساس و پايه ي صلح را تشكيل مي داد.
قيام مردم آمريكاي شمالي و انقلاب كبير فراسه:در اواخر قرن هيجدهم، دو واقعه ي مهم در جهان روي داد كه در سير تحول و تكامل و حقوق بين الملل تأثير بسزايي داست:يكي قيام مرددم آمريكاي شمالي و ديگري انقلاب كبير فرانسه. انقلابيون سيزده مستعمره ي انگليسي آمريكاي شمالي پس از هفت سال مبارزه، در 4 ژوئيه 1776 استقلال خود را اعلام كردندو نداي آزادي و رهايي از استعمار را در جهان سر زدند.استقلال آمريكاي شمالي، نه تنها از حيث پيوستن يك كشور متمدن مسيحي به جامعه ي كشورهاي مستقل حائز اهميت بود، بلكه از آن جهت كه اين كشور، اعتقاد راسخي به آزادي جهاني و حمايت از قواعد بين المللي داشت، شايان توجه بود.
واقعه ي مهم ديگر قرن هيجدهم، انقلاب كبير فرانسه است.بيدادگريهاي پادشاهان فرانسه در اين عصر، چنان به اوج خود رسيد كه ملت فرانسه بيكباره زنجيرهاي كهنه ي استبداد را از هم گسست و شورش عظيمي را برپا نمود و با فتح زندان باستيل در 14 ژوئيه 1789، انقلاب كبير فرانسه را بنيان نهاد.جنبه ملي انقلاب، آزادي فردي و اعلام حقوق سياسي براي فرانسويان بود، «اما از لحاظ بين المللي هم انقلاب فرانسه حائز اهميت شاياني گرديد. چه اصول عدالت، تساوي افراد بشر در مقابل قانون، آزادي وجدان، نسخ غلامي و بردگي، آزادي فردي و خلاصه كليه ي اصول عاليه اي كه انقلابيون فرانسه اعلام كردند و به كليه ي ملل متمدن تعلق و انتقال يافت؛در تاريخ حقوق بين الملل براي انقلاب فرانسه مقام و موقعيت ارجمندي فراهم كرده است.» با صدور اعلاميه ي حقوق بشر در اوت 1789 توسط مجلس مؤسسان فرانسه، آزادي به تمام اروپا اشاعه يافت و سلاطين آنان اروپايي را دچار وحشت و هراس نمود.ناپلئون كه خود يكي از رهبران بزرگ انقلاب بود، ناگهان با امپراتور شدن، چنان محو قدرت و عظمت گرديد كه مفهوم آزادي را از ياد برد و با اشغال سرزمينهاي اروپايي، آزادي ديگران را پايمال كرد ولي اين وضع دوام چنداني نيافت و با شكست در واترلو و تبعيد به جزيره سنت هلن در ژوئن 1815 دوران زمامداري او به سر آمد.
نتيجه گيري:اصول حقوق بين الملل در عصر جديد:با بررسي تاريخ تحول حقوق بين الملل در عصر جديد، مي توان اصول برجسته و اساسي حقوق بين الملل را به شرح زير برشمرد:
الف) كشورها، تجمعات حاكمي هستند كه هر يك قدرت انحصاري را در قلمرو خود اعمال مي كنند.
ب) كشورها نسبت به يكديگر مستقل و از نظر حقوقي مساوي هستند.
ج) جامعه ي مشترك كشورها سازمان نيافته و هيچ گونه قدرت مركزي در اين جامعه وجود ندارد و داوري تقريباً به طور كامل مضمحل گرديد.
د) كشورهاي قواعد حقوق ملل را به رسميت مي شناسند، ليكن خود را در تفسير و اجراي آنها آزاد مي دانند به علاوه در مورد واكنشي كه بايد در برابر يك عمل غير قانوني صورت گيرد،رأساً تصميم مي گيرند.
ه) كشورها حق توسل به جنگ را دارا هستند.
و) دكترين قرون وسطايي «جنگ مشروع»به تدريج از بين مي رود و نظريه ي ديگري جانشين آن مي گردد، كه به موجب آن هر كشوري كه منافعش ايجاب كند، حق اعلان جنگ دارد.
ز) كشورهاي ثالث در صورت وقوع جنگ مي توانند بيطرف بمانند و يا در آن شركت كنند.

پي‏نوشتها:

1- قوم هيتيت (يا هيت)در هزاره ي دوم (از 2000 تا 1200 سال پيش از ميلاد مسيح بر قسمت زيادي از آسياي صغير (آناتولي) و سوريه فرمانروايي داشتند.هيت ها از بابلي ها و مصري ها عقب نبوده اند.از آن جمله است پيمانهاي بسيار مهم بين المللي كه پادشاهان هيت با كشورهاي ديگر بسته اند.هم چنين مكاتبات با دول خارجه و اعلاميه ها و نامه ها و اسناد سياسي و اداري در باره مسائل گوناگون مانند:وراثت تخت و تاج و اختلافات شهرها... .
2- عصر جديد معمولاً به سالهاي ميان تاريخ كشف قاره ي آمريكا (1492) تا آغاز قرن نوزدهم اطلاق مي شود.
3- عصر رنسانس از پايان قرن پانزدهم شروع و تا نيمه ي اول قرن شانزدهم ادامه داشت.
4- معاهدات وستفالي، معاهدات صلحي است كه به تاريخ 124 اكتبر 1648 منعقد گرديد و به جنگهاي وحشيانه و خونين سي ساله ي مذهبي ميان پروتستان ها و كاتوليكها خاتمه داد.اين معاهدات در دو شهر از ايالات وستفالي به نامهاي مونستر و اوزنابورگ انعقاد يافت از نظر حقوقي، هر دو معاهده سند واحدي است و سرآغاز تكامل جامعه ي بين المللي جديد محسوب مي شود.

نويسنده:محمد رضا ضيائي بيگدلي
.......................................................................................
انتهاي پيام/

چهارشنبه|ا|30|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن