تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه هاى عنكبوتى كه در اتاق هاى شماست، لانه شياطين است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804710454




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد.   آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنوان پاداش مشكل آفريني آورده است: در تمام سال‌هاي گذشته، مطبوعات پذيرفته‌اند كه مرغ عزا و عروسي باشند و در بسياري از مقاطع و موارد، همه كاسه وكوزه‌ها بر سر آنها بشكند. حتي در مواردي، مطبوعات مورد اعتراض قرار گرفته‌اند كه <فلا ن مدير يا سياستمدار، حرف بي ربط زد، شما چرا آن را چاپ كرده‌ايد؟ برهمين اساس، اكنون ديگر نوازش‌هاي اصولگرايان نسبت به مطبوعات نيز، چندان آزار دهنده به نظر نمـي‌رسـد. امـا سكوت در برابر تكرار برخي ادعاها، نهايتا موجب ايجاد باور در مدعيان خواهد شد و مي‌تواند پيامدهايي داشته باشد. در مـاههـاي اخيـر، رئيـس مجلـس بـه انتقـاد از مطبوعات پرداخته است كه هر گاه مجلس در برابر خواسته دولت مقاومت كرده، مطبوعات به بزرگ نمايي پرداخته‌اند و مدعي وجود اختلاف بين دو قوه مهم كشور شده‌اند و هرگاه مجلس با دولت همراهي نموده است، مجلس را به كوتاهي در انجام وظيفه متهم كرده‌اند.‌ البته آ‌فتاب يزد نه سخنگوي همه مطبوعات است و نه وكيل رسانه‌هاي اصلاح طلب! اما آنچه مربوط به آفتاب يزد مي‌شود اين است كه هيچ گاه وجود اختلا ف جدي ميان دولت و مجلس اصولگرا را باور نكرده ايم كه بخواهيم آن را با <بزرگ نمايي اختلاف> به مردم نيزبـقـبولانيم؛ همانطور كه تفاوت ديدگاه اصولي ميان فراكسيون‌هاي گوناگون اصولگرايان را نيز در هيچ زماني جدي نگرفته‌ايم و هنوز هم معتقديم حتي بسياري از اظهار مخالفت ها، به صورت كنترل شده به رسانه‌ها درز مي‌كند. نزديكي و ارادت بخش‌هاي مختلف جبهه اصولگرايي در حدي بوده است كه حتي موضوعات مهم و قابل انتقاد نيز به بهانه‌اي براي تمجيد اصولگرايان از يكديگر تبديل شده است. يكي از اين سوژه ها، تورم و گراني بي سابقه‌اي است كه در يكي دو سال اخير،بر آحاد جامعه تحميل شده است. البته هرگاه كه كساني از داخل مجلس و دولت تلا ش كرده‌اند تا به صورت كلي مسئوليت را به طرف مقابل محول كنند اظهارنظرهايي بـه رسـانـه‌ها كشيده شده است، اما توقف ناگهاني اظهارنظرها، وجود اتاق كنترل غيررسمي اما قوي در جبهه اصولگرايان را آشكار ساخته است. انتساب گراني و تورم به برخي مصوبات مجلس توسط رئيس جمهور و تـأكـيد رئيس مركز پژوهش‌هاي مجلس بر لزوم خودداري رئيس جمهور از فرافكني نمونه هايي است كه به صورت گذرا در رسانه‌ها مطرح شده و مي‌شود. اما هرگاه چاره‌اي جز اعتراف به تورم و پيامدهاي آن نباشد – به خصوص در آستانه انتخابات – با نفوذترين عناصر مجلس اصولگرا، خود را از وجود تورم غصه دار نشان مي‌دهند و اين وضعيت را نيز ناشي از عملكرد دولت مي‌دانند، در عين حال بابت همين مشكل آفريني نيز به <دولت و رئيس جمهور هم فكر پاداش مي‌دهند. در يـكـي دو هـفـتـه گـذشـتـه، تعدادي از شخصيت‌هاي سرشناس جناح اصولگرا، تورم و گراني را پاشنه آشيل جبهه متبوع خود دانسته‌اند. آنها با اشاره گذرا به اينكه <در سال 84 و 85 به دولت در مورد تورم زا بودن بعضي اقدامات هشدار داديم> ادعا مي‌كنند، عدم توجه دولت به هشدارها ناشي از ولع رئيس جمهور و خيرخواهي دولت براي خدمت هر چه بيشتر به مردم بوده است. آنها در واقع انتقاد گذرا از يك مشكل آفريني بزرگ را با پاداشي بزرگ براي تقويت وجهه دولت در ميان مردم همراه كرده‌اند. همچنين عليرغم انتقادهايي كه توسط برخي اصولگرايان سرشناس مجلس نسبت به برخي رفـتـارهـا و گـفـتارهاي سران دولت نهم در ارتباط با ديپلماسي خارجي مطرح شده است، در عين حال هميشه از موفقيت‌هاي مشعشع دولت نيز سخن گفته‌اند. اين در حالي است كه مهمترين موفقيت‌هاي مورد ادعاي دولت از جمله حضور در كنفرانس سران شوراي همكاري خليج فارس، موضوع هولوكاست و نحوه تنظيم ارتباط با بـرخـي كـشـورها، انتقادات علني و جدي بعضي از نمايندگان اصولگراي مجلس را به دنبال داشته است. به هر حال، شايد اصولگرايان براساس ديدگاههاي جناحي خود حق داشته باشند براي حفظ وحدت جناح خود، از برجسته سازي بعضي از مشكلا ت خودداري كنند. همچنين شايد آنها حق داشته باشند كه همراه با برخي انتقادهاي ملا يم از يكديگر، به خاطر اقداماتي كه براي ضعيف‌ترين اقشار جامعه مشكل آفرين شده است – از جمله تصميمات تورم ساز – به يكديگر هم پاداش بدهند. اما آيا آنها حق دارند كه بابت همين ضعف‌ها از مردم هم پاداش بخواهند؟ بعضي از نمايندگان مجلس در ماههاي گذشته ضمن اذعان به وجود تورم و گراني و نيز پذيرش عدم وجود استراتژي مشخص در برنامه‌هاي دولت، با ظرافت خاصي تلاش كرده‌اند كه مسئوليت نابساماني‌هاي حاصل از اين وضعيت را به دولت نسبت دهند. در مقابل، دولتمردان نيز كه با تأخيري نسبتاً قابل توجه، وجود گراني و تورم را پذيرفته‌اند تلاش مي‌كنند حداقل بخشي از اين وضعيت را به تصميمات مجلس منتسب كننـد. اما در عين حال، هر دو فراكسيون وابسته به جناح اصولگرايي، اكنون دور هم جمع شده‌اند و از مردم مي‌خواهند <به ليستي راي دهند كه مورد تاييد حـامـيـان دولـت اصـولـگرا و عناصر موثر مجلس اصـولـگـراست. البته سران جناح اصولگرا توضيح نمي‌دهند كه در صورت پيروزي اين ليست، چه تغييري در تركيب عناصر موثر دولت و مجلس به وجود خواهد آمد كه مردم با اميد به رفع مشكلا ت، به ليست مورد نظر را‌ي دهند!‌ راستي آيا اين درخواست، معنايي جز پاداش خواستن بابت مشكل آفريني است؟ اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان" معيارهاي دوگانه" آورده است: كميته مردمي مقابله با محاصره غزه با انجام يك اقدام نمادين توجه جامعه جهاني را به فجايعي كه توسط دولت غاصب اسرائيل، همراهي و مساعدت دولت‌هاي قدرتمند غربي خصوصا آمريكا و سكوت و نظاره دولت‌هاي عرب و تماشاگري سازمان‌هاي بين‌المللي بر مردم غزه مي‌رود، جلب كردند. اين كميته بزرگ‌ترين زنجيره انساني را به طول 40 كيلومتر از شمال تا جنوب غزه به نمايش گذاشت. در همين حال دادگاهي موسوم به وجدان جهاني با صدور حكمي در بروكسل، رژيم صهيونيستي را مرتكب جنايات جنگي و ضدبشري در حمله به لبنان در تابستان 2006 ميلا‌دي اعلا‌م كرد. ‌ اين جنايات تنها بخشي از مصائبي است كه رژيم اشغالگر و نژادپرست اسرائيل در حق مردم مظلوم فلسطين روا داشته است. ‌ دولت اسرائيل در 60 سال اخير با تجاوز، وحشي‌گري و نقض اصول اوليه انساني به رشد راديكاليسم، افراطي‌گري و كشتار انسان‌ها مدد رسانده است. آنچه در غزه بر مردم مظلوم فلسطين مي‌رود نقض شعارهاي ظاهرفريبي است كه مدعيان دموكراسي را با يك تناقض آشكار مواجهه مي‌كند. اگر ملا‌ك در دموكراسي‌ها، صندوق راي است، نمي‌توان براي موقعيت‌ها و تناسب‌هاي متفاوت استثنا قائل شد. دموكراسي در كل، يا خوب است يا بد. اگر بد است، آمريكا و دولت‌هاي غربي حق ندارند رژيم‌هاي سياسي مخالف خود را به دليل نقض آن زير فشار قرار دهند و اگر دموكراسي‌ها في‌ذاته خوبند، آمريكا حق ندارد نظاره كند كه بر مردم فلسطين چنان بلا‌يي نازل شود تا از انتخاب حماس پشيمان شوند.اين معيارهاي دوگانه، حتي امنيت رژيم اشغالگر را از منظر طرفداران اين حكومت منحوس به خطر مي‌اندازد، زيرا اسرائيل نمي‌تواند با انجام ترور، گسترش مرگ و محاصره انساني به امنيت و ثبات برسد. شهادت هر مظلوم فلسطيني فراهم‌آورنده نيروي جديدي براي مقابله با ظلم است.آنچه اسرائيل انجام مي‌دهد، خلا‌ف ميراث انساني و فطرت بشري است. نمي‌توان سرزمين ملتي را غصب كرد، اعتبار آن را لگدمال نمود، ملتي را آواره ساخت، آب و برق و داروهاي بهداشتي را روي شهري بست و انتظار داشت آنها تنها نظاره‌گر باشند.امروز جايگاه اسرائيل در دنيا بسيار متزلزل شده است. در سال 2006 پس از جنگ حزب‌الله و رژيم صهيونيستي، يك نظرسنجي در بريتانيا انجام شد؛ 65 درصد مردم بريتانيا رژيم غاصب را مقصر و فلسطيني‌ها را قرباني و مظلوم مي‌دانستند، اين در حالي است كه در سال 1975 ميلا‌دي اين نسبت در جامعه بريتانيا معكوس بود، يعني 65 درصد پاسخگويان، فلسطيني‌ها را مقصر و رژيم غاصب را مظلوم و بي‌گناه تلقي مي‌كردند.امروز جهان به‌عينه در رسانه‌ها مي‌بيند كه صهيونيست‌ها از هيچ اقدام فاشيستي و نژادپرستانه‌اي براي سركوب فلسطيني‌ها فروگذار نمي‌كنند. اما اين امر نهايت امر و پايان ماجرا نيست. رژيم اشغالگر چاره‌اي جز تمكين در برابر اراده مردم فلسطين ندارد. ولو كره الكافرون. جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان مجلس و روحانيت آورده است: فقط دو هفته تا انتخابات مجلس هشتم باقي مانده است . خوشبختانه همه زمينه ها براي برگزاري انتخاباتي پرشور فراهم شده و موانعي كه پديد آمده بود نيز با عملكرد قابل تحسين شوراي نگهبان تقريبا برطرف شده اند. بدين ترتيب . از هم اكنون مي توان پيش بيني كرد كه انتخابات مجلس هشتم با استقبال گسترده مردم مواجه خواهد شد و يكبار ديگر توطئه هاي دشمنان ملت و دشمنان نظام جمهوري اسلامي كه از مدتي قبل تلاش زيادي براي به شكست كشاندن اين انتخابات بعمل آورده اند و هنوز نيز مشغولند خنثي خواهد شد. اكنون نوبت توجه به تركيب مجلس آينده و كيفيت آنست . در مرحله انتخاب اصلح طبعا بايد معيارهائي مورد توجه قرار گيرند كه نتيجه عمل به آنها شكل گرفتن مجلسي با تنوع سلايق و افكار و برخوردار از كيفيت بالا باشد. درست است كه همه افرادي كه شوراي نگهبان صلاحيت آنها را براي ورود به رقابت انتخاباتي تاييد كرده واجد صلاحيت تصريح شده در قانون براي نمايندگي مردم در مجلس هستند اما از آنجا كه همه اين افراد از نظر ميزان صلاحيت و كارائي هاي لازم يكسان نيستند براي هرچه قوي تر شدن مجلس و بالا رفتن كيفيت آن فقط گرايش به انتخاب اصلح است كه مي تواند كارساز باشد. به همين دليل مردم بايد با مشورت ها و تحقيقاتي كه بعمل مي آورند ميزان قدرت انتخاب خود را بالا ببرند و براي تشكيل مجلسي با كيفيت بالاتر تلاش كنند. اعتماد به فهرست هائي كه گروه ها احزاب و جناح ها مي دهند چندان كارساز نيست . آنها معمولا افراد وابسته به خود را در نظر مي گيرند و اسامي آنها را در فهرست ها قرار مي دهند. اين حق طبيعي و قانوني احزاب است اما مردم نيز مي توانند از حق طبيعي و قانوني خود استفاده كنند و از ميان همان فهرست ها و خارج از آنها افراد اصلح را شناسائي و انتخاب نمايند. اگر اين معيار مورد توجه قرار گيرد و به آن عمل شود قطعا ميزان كارائي كيفيت و استقلال مجلس بالاتر خواهد رفت وضريب اعتماد به مجلس نيز بيشتر خواهد شد. در اين ميان توجه به ضرورت حضور افراد روحاني در مجلس يكي از نكات مهم است كه در مقوله تامين كارائي كيفيت و استقلال مجلس تاثير زيادي دارد. نگاهي به آمار حضور افراد روحاني در مجالس اول تا هفتم نشان مي دهد اين حضور به شكل چشمگيري سير نزولي داشته است . تعداد نمايندگان روحاني در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي 164 نفر بود كه در مجالس بعدي به ترتيب به 155، 87، 67، 53، 35 و 41 نفر كاهش يافت . اين سير نزولي هر چند در مجلس هفتم نسبت به مجلس ششم تا حدودي ترميم شده ولي در مجموع نسبت به مجلس اول پديده اي قابل بررسي و تحليل است . عده اي تلاش مي كنند چنين وانمود نمايند كه اين كاهش معلول عملكرد روحانيون در عرصه هاي مختلف مديريتي و مسئوليتي است . به عبارت روشن تر اين عده معتقدند و يا وانمود مي كنند كه عملكرد روحانيون در مجموع مثبت نبوده و همين امر موجب شده اقبال مردم نسبت به آنها كاهش يابد و اين امر خود را در عرصه انتخابات نشان داده است . درباره اينكه اين نگاه چقدر با واقعيت منطبق است مي توان در موقع مقتضي با زبان آمار و ارقام و تشريح تفضيلي عملكردها سخن گفت لكن در مجال كنوني لازم است به اجمال به اين نكته اشاره شود كه با توجه به دشواري هاي دوران بعد از پيروزي انقلاب و توطئه هاي رنگارنگ داخلي و خارجي و در عين حال حفظ استقلال كشور و پيشرفت هاي چشمگير در عرصه هاي مختلف جمع بندي منصفانه اينست كه عملكرد روحانيون مثبت و نشانه توانمندي آنها در مديريت كشور و خدمتگزاري آنها نسبت به مردم است . درست به همين دليل است كه يك جريان معاند با استفاده از فرصت هائي كه بطور طبيعي در هر كشور انقلاب كرده اي پيش مي آيد براي خارج ساختن روحانيت از صحنه سياسي و سرانجام به زانو درآوردن نظام جمهوري اسلامي و اعلام ختم انقلاب تلاش هاي تبليغاتي وسيعي را از طريق شايعه سازي دروغ پردازي تهمت زدن و جنگ رواني عليه روحانيت سامان دهي كرد . سالهاي 59 و 60 تبليغات شديد عليه آيت الله بهشتي را كه موجب شد حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه متعاقب شهادت ايشان بفرمايند : بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خاري بود در چشم دشمنان اسلام به ياد بياوريد. اين جريان همچنان ادامه يافت و تا امروز نيز ادامه دارد. هدف اصلي خارج ساختن روحانيت از صحنه سياسي كشور و جدا كردن دين از سياست است همان خطري كه امام خميني همواره درباره آن هشدار مي دادند و در مشروطيت نيز رخ داد و موجب شد مشروطيت سر از استبداد رضاخاني در آورد و ايران بجاي آنكه آزاد و مستقل باشد علاوه بر استبداد گرفتار استعمار انگليس و آمريكا نيز بشود. امام خميني باتوجه به تجربه حذف روحانيت بعد از پيروزي نهضت مشروطيت و حذف آيت الله كاشاني بعد از پيروزي نهضت ملي كه هر دو نهضت به همين دليل به مسلخ رفتند آن هشدارها را دادند و آنهمه اعلام خطر كردند. اكنون كاملا روشن شده است كه پيش بيني امام خميني بسيار دقيق بود و همان جريان كه در مشروطيت و نهضت ملي موجب حذف روحانيت شد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز براي حذف روحانيت تلاش مي كند. امام خميني در پيام سوم اسفند 1367 كه به « منشور روحانيت » معروف شد بعد از تشريح مبارزات مستمر روحانيت براي حفظ اسلام و استقلال كشور و نشيب و فرازهائي كه پشت سر گذاشته مي فرمايند : « اما مردم شريف ايران توجه داشته باشند كه نوعا تبليغاتي كه عليه روحانيت انجام مي پذيرد به منظور نابودي روحانيت انقلاب است . ايادي شيطان در تنگناها و سختي ها به سراغ مردم مي روند كه بگويند روحانيت مسبب مشكلات و نارسائي هاست آنهم كدام روحاني روحاني بي درد و بي مسئوليت نه بلكه روحانيتي كه در همه حوادث جلوتر از ديگران در معرض خطر بوده است . كسي مدعي آن نيست كه مردم و پابرهنه‌ها مشكلي ندارند و همه امكانات در اختيار مردم است . مسلم آثار ده ساله محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر مي شود و كمبودها و نيازها رخ مي نمايد ولي من با يقين شهادت مي دهم كه اگر افرادي غير از روحانيت جلودار حركت انقلاب و تصميمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمريكا وجهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامي و انقلابي چيزي برايمان نمانده بود » (صحيفه امام جلد 21 صفحه 288 ) اين هشدار امام در شرايط امروز جامعه ما نيز بكار مي آيد. مردم اگر با توجه به اين هشدار و با توجه به نيازي كه مجلس شوراي اسلامي به « روحانيت كه در همه حوادث جلوتر از ديگران در معرض خطر بوده است » در اين شرايط و در آينده دارد به انتخاب نمايندگان بپردازند قطعا اين اقدام گام مهمي در دور ساختن خطرها از انقلاب اسلامي است . مقصود اين نيست كه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بايد فقط افراد روحاني باشند بلكه مقصود اينست كه حضور روحانيون در مجلس هر چه بيشتر باشد تداوم انقلاب و نظام جمهوري اسلامي با تضمين بيشتري همراه خواهد بود. كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "كاچي قرن 21" به قلم محمد ايماني آورده است: پژوهشگران و تحليلگراني كه روند مواجهه دولت آمريكا با ايران را رصد مي كنند، بالاتفاق، گزارش اخير مديركل آژانس بين المللي انرژي را «ضربه اي استراتژيك» به طراحي كاخ سفيد ارزيابي مي كنند و آن را تكميل كننده گزارش 16نهاد اطلاعاتي آمريكا به نفع ايران مي دانند. گزارش البرادعي اگرچه متاثر از فشارهاي شديد- در حد شنود مكالمات و تهديد وي به آسيب ديدن جايگاه كاري يا تهديد به ترور از سوي محافل اسرائيلي- تهيه شد اما در واقع به مثابه بيرون كشيدن سنگ زيرين از بناي طراحي آمريكا بود و چيدمان آن را برهم زد. با اين فرض، سؤال مهمي كه ذهن تحليلگران را به خود مشغول مي دارد، اين است كه پس چرا آمريكا و برخي هم پيمانان خاص آن (نظير دولت انگليس) اصرار دارند با وجود گزارش مثبت البرادعي، قطعنامه جديدي عليه ايران را با محوريت «تقويت تحريم» به تصويب برسانند؟ برآوردها و ارزيابي ها، چند نكته را در اين باره متذكر مي شود: 1-آمريكا و انگليس منتظر نتيجه گزارش نبودند همچنان كه يك هفته قبل از گزارش البرادعي، روزنامه سانفرانسيسكو كرونيكل از قول گريگوري شولتي نماينده آمريكا در آژانس اعلام كرد «تحقيقات آژانس درباره گذشته برنامه اتمي ايران اگر چيزي غير از ادعاي ما را نشان دهد، فاقد ارزش است.» اظهارات بعدي مقامات آمريكايي با همين يك موضع گيري قابل تعبير و تفسير است همچنان كه «بي مارستون» سخنگوي وزارت خارجه انگليس هم روز قبل از انتشار گزارش اعلام كرد «گزارش البرادعي براي نشست 1+5 و تفاهم بر سر صدور قطعنامه منتفي است. اين گزارش مهم خواهد بود ولي هيچ رابطه مستقيمي با صدور قطعنامه جديد ندارد»! 2- راز اينكه چرا آمريكا و انگليس حاضرند هزينه اي چنين گزاف را بپردازند و اتهام ياغي گري در برابر سازمان ها و مكانيزم حقوق بين الملل را به جان بخرند، دقيقا يك ماه پيش (7بهمن 86) هم در گزارش روزنامه آمريكايي «كريستين ساينس مانيتور» و هم در اظهارات «سرنيگل شينوالد» سفير انگليس در آمريكا به اجمال توضيح داده شد. كريستين ساينس مانيتور در گزارش خود به تاريخ 27 ژانويه 2008 نوشته بود «عزم جديد براي تصويب قطعنامه سوم در حالي به دست آمده كه به اذعان گزارش سازمان حسابرسي ايالات متحده، بخش اعظم تحريم هاي 20ساله آمريكا عليه ايران بي فايده بوده است... به گفته يك كارشناس، در هر حال قطعنامه سوم يك پيام نمادين به ايران مي فرستد و اين بهتر از حالتي است كه ايران ببيند شوراي امنيت فلج شده و نمي تواند قدم از قدم بردارد... كارشناسان مي گويند تضميني وجود ندارد كه قطعنامه جديد چطور توسط مردم ايران ارزيابي شود. با اين حال قدرت هاي اروپايي آماده كمك به ميانه روهاي ايراني براي موفقيت هستند در حالي كه تندروها مشغول انزواي ايرانند.» همان روز سفير انگليس در آمريكا طي گفت وگو با انستيتو خاور نزديك واشنگتن، ضمن بيان راهبرد مشترك انگليس و آمريكا براي خاورميانه در سال 2008 گفت «طي 18ماه گذشته» از زمان شكست اسرائيل در جنگ 33روزه با حزب الله لبنان[ تصوير خاورميانه تا حد زيادي تغيير يافته و جامعه بين الملل در حال اتحاد دوباره براي يك دستور كار مشترك درباره عراق، روند صلح خاورميانه و لبنان است، از جمله از طريق نشست آناپوليس و تلاش هاي ديپلماتيك براي فشار به ايران و سوريه... توانايي انگليس براي اقدام به تنهايي محدود است اما روابط ما با شركاي اروپايي و آمريكا و برخي بازيگران عرب، اسرائيلي، فارس و كرد منطقه به ما نفوذي مي دهد كه بتوانيم تلاش كنيم. تحليل ما و آمريكا درباره ايران نزديك به هم است. درباره گزارش برآورد اطلاعات ملي آمريكا از برنامه اتمي ايران (NIE) ما بلافاصله روشن كرديم كه اين گزارش، منطق و دليل ما را براي رويكرد «2مسير» تغيير نمي دهد. چند واقعه سياسي مهم طي 18ماه آينده در ايران رخ خواهد داد از جمله انتخابات مجلس در مارس امسال و انتخابات رياست جمهوري در بهار سال .2009 بنابراين ما بايد همچنان به تلاش خود ادامه دهيم تا انتخاب را براي ايران شديدتر كنيم. گام بعدي قطعنامه است كه موافقت با آن، سيگنالي به تهران پس از گزارش NIE مي فرستد مبني بر اينكه هنوز گرفتاري تمام نشده است. ما در داخل شاهد انتقادها از تحريم ها هستيم. ما به خاطر داشتن سفارت در ايران، ابزاري متفاوت تر از آمريكا در اختيار داريم.» اين اظهارات را بايد در كنار گزارش 2 سال پيش روزنامه گاردين تحليل كرد كه از قول مسئولان سفارت انگليس در تهران نوشت «ما درباره انتخابات رياست جمهوري، پيش بيني ها و ارزيابي هايي داشتيم اما متاسفانه اشتباه از آب درآمد.» 3- چالش با برنامه هسته‌اي پيشرفته ايران اگرچه چالش مهمي براي دولت نومحافظه كار آمريكاست اما عمق مواجهه را بيان نمي كند. ضربات ايران به يك مفهوم، مانند يك مشتزن حرفه اي به «گيجگاه» تصميم ها و تصميم ساز هاي اطلاعاتي- استراتژيك نومحافظه كاران حاكم بر آمريكا اصابت كرده و آن را مختل كرده است. هنرمندي ايران در جنگ نرم اطلاعاتي، تبليغاتي و ديپلماتيك تا بدان حد بود كه جان بولتون- عضو حلقه اصلي نومحافظه كاران - با پرخاش به مايك مك كانل رئيس اطلاعات ملي آمريكا، اعلام كرد گزارش 16 نهاد اطلاعاتي در تبرئه ايران به نحوي تنظيم شده كه «گويا متخصصان عمليات رواني رهبر ايران، آن را نوشته اند.» مضمون تند مشابه اين گفته را ديروز مايكل روبين پژوهشگر صهيونيست موسسه امريكن اينتر پرايز (The American Enterprise) طي مقاله اي در هفته نامه وابسته به اين مركز نومحافظه كار (ويكلي استاندارد) نوشت: «انتشار گزارش 16 نهاد اطلاعاتي، تصادفي نبود و سخنان بعدي مك كانل در توجيه و پس گرفتن آن، نشان دهنده فروپاشي جامعه اطلاعاتي آمريكاست تا جايي كه منجر به حمله عليه سياست هاي پرزيدنت بوش مي شود و با اهداف و سياست هاي دولت همسويي ندارد... اين گزارش به رئيس جمهور ايران چيزي را داد كه او از آن به عنوان بزرگترين پيروزي طي 100سال گذشته ياد كرد. كندن گور امنيت ملي آمريكا از پيامدهاي اين گزارش است.» اما مصيبت گردانندگان نومحافظه كار موسسه «امريكن اينتر پرايز» و نشريه «ويكلي استاندارد» عميق تر از اينهاست. موسسه مذكور اگرچه سال 1943ميلادي از سوي حزب جمهوري خواه تاسيس شد اما در سال 1997 چهره اثرگذار و مهم خود را نشان داد.موسسه امريكن اينترپرايز كه توسط شواليه هاي صهيونيست ناتوي فرهنگي نظير ايروينگ كريستول راه اندازي شده بود، طي بيانيه اي به امضاي 20انديشمند و سياستمدار در سال 1997، از پروژه تاسيس «قرن جديد آمريكايي» پرده برداري كرد. جهان قرن 21 قرار بود آمريكايي شود و اين مهم با انتخاب بوش و روي كار آمدن برخي اعضاي موسسه امريكن اينترپرايز و پروژه قرن جديد آمريكايي (PNAC) نظير پرل، رامسفلد، چني، بولتون، نگروپونته، خليل زاد، ولفويتز و... در سال 2000 ميلادي وارد فاز اجرايي گرديد و در 11سپتامبر 2001 كليد اولين فاز پروژه زده شد. حمله به افغانستان و سپس عراق بلافاصله آغاز شد. به تعبير جيم لاب پژوهشگر آمريكايي در سايت (Commondreams) «اشغال عراق و جنگ جهاني عليه تروريسم به محوريت اسرائيل انجاميد... 38 عضو پروژه PNAC- از جمله ويليام كريستول ] پسرايروينگ كريستول[، ريچارد پرل، جيمز وولسي، اليوت كوهن، كاگان و فرانك گافني طي بيانيه اي 20صفحه اي خواستار نابودي طالبان، سرنگوني دولت عرفات و رژيم عراق و جنبش حزب الله و تهديدهاي ايران و سوريه به عنوان تروريسم بين المللي شدند... آنها 7 ماه بعد اعلام كردند جنگ اسرائيل عليه تروريسم جنگ ماست... اما از سال 2005 ]1384[ در سايه تغيير در نظام سياسي آمريكا و ناكامي در ايجاد ائتلافي همه جانبه، پروژه قرن آمريكايي جديد در آستانه فروپاشي قرار گرفته است.» هدف، آن گونه كه برنارد لوئيس در نشريه فارن افرز عنوان مي كند «لبنانيزه كردن تمام ساختار آسيب پذير خاورميانه با محوريت آشوب، منازعه و دشمني هاي قومي و قبيله اي و مذهبي و حزبي» بود. هدف همان بود كه لورنس كاپلن و ويليام كريستول در كتاب «درباره جنگ عراق» در اوج پيروزي ها نوشتند «ماموريت از بغداد آغاز شد ولي آنجا پايان نمي پذيرد. ما بر فراز دوران تاريخي ايستاده ايم... آمريكا بر آن است در پي جنگ با تروريسم در خاورميانه، بازيگردان جهان در سده 21 باشد.» لبنان جزو حلقه هاي ضعيف در خاورميانه بود و لبنانيزه كردن خاورميانه حكايت از آساني كار- حداكثر در حد يك درد زايمان براي خاورميانه آن گونه كه خانم رايس گفت- مي كرد اما اتفاقا همين حلقه ضعيف پاپيچ آمريكا شد و او را بر زمين زد. به بيان نشريه آلماني يونگه ولت در اكتبر 2006 (مهر1385) «صعود مشكلات عراق و جنگ 33روزه لبنان، سقوط ستاره كاخ سفيد را نشان داد. پايان انقلاب بوش، عنوان مقاله اي بود كه نشريه استراتژيك فارن افرز ]سياست خارجي[ همزمان با جنگ اسرائيل منتشر كرد و اعلام نمود بوش در احساس انقلاب خود در خاورميانه غوطه ور است اما اين انقلاب مدت هاست كه به پايان رسيده است. حتي كريستول هم در نشريه خود (ويكلي استاندارد) نوشت دكترين بوش راه به جايي نمي برد... نومحافظه كاران براي نجات بوش، برگ اسرائيل و جنگ لبنان را رو كردند و شكست اسرائيل، تاكيد مستقيمي بود بر تهديدي كه ايران شكل داده است.» اينها كه به اجمال گفته شد صورت مسئله آمريكا با ايران است. دولتي كه خود را «سلطان جهان» در قرن 21 مي ديد و تمام پروژه را به دقت طراحي كرده بود، اكنون پس از 8 سال نه تنها آن تصور را رويايي محض و تمام شده مي يابد بلكه زير پاي خود را نيز خالي شده مي بيند. نومحافظه كاران در چنين وضع رقت انگيزي و در حالي كه عمر دولت بوش تا چند ماه ديگر رو به پايان است، ناچارند به صدور قطعنامه غيرقانوني، جنگ رواني و ارعاب و فشار ناشي از آن در جهت ضربه زدن به نقطه قوت و قدرت ايران (انتخابات مجلس در ايران) اميد ببندند و سرمايه گذاري كنند. به قول معروف كاچي بهتر از هيچي! آنها همه بدبختي ها و بدبياري هاي خود را از رويكرد مستدام ملت ايران به اصولگرايي تراز انقلاب اسلامي مي بينند و كم سابقه ترين جنگ رواني-رسانه اي را به راه انداخته اند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 683]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن