تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به خدا و روزقيامت ايمان دارد،بايد ميهمانش راگرامى دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844384392




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.    جمهوري روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان جايزه پيشكش ! حق مطبوعات را بدهيد آورده است: هفته گذشته از قول رئيس جمهور محترم اعلام شد دولت در تدارك جشنواره ايست كه در جريان آن به مطبوعات منتقد جايزه خواهد داد. هر چند ابعاد اين طرح مشخص نيست و هنوز اصحاب مطبوعات نمي دانند منظور از انتقاد مورد نظر آقاي رئيس جمهور چيست، برگزاركنندگان و دست اندركاران اين جشنواره چه كساني هستند و مقصود از جايزه چيست لكن تجربه اي كه ما مطبوعاتي ها داريم اين واقعيت را به ما گوشزد مي كند كه اين قبيل اظهارات را نبايد چيزي بيش از يك شوخي سياسي دانست . در سه دهه گذشته دولتي كه گشاده روتر از ديگر دولت ها براي حل مشكلات مطبوعات شعار داد دولت اصلاحات بود. اما همان دولت هم نه تنها كاري براي مطبوعات نكرد بلكه به بهانه هاي مختلف از جمله تاكيد بر اعلام تيراژ عده اي از مسئولان روزنامه ها را وارد يك مسابقه بزرگ دروغگوئي كرد تا با هدف برخورداري از سهميه بيشتر كاغذ رقم هاي درشت تري را روي صفحه آخر مطبوعه خود بنويسند و فرياد اعتراض آن دسته از روزنامه نگاران بي ادعا كه عوارض منفي اين قبيل اقدامات را درك مي كردند و به شكل هاي مختلف آنرا به مسئولين از جمله شخص رئيس جمهور وقت گوشزد مي نمودند به جائي نرسيد. مطبوعات بويژه روزنامه ها از يك نظر بي شباهت به مرغ نيستند كه هم در عروسي و هم در عزا قرباني مي شود. با دشمن خارجي در افتادن عليه ضد انقلاب داخلي قدعلم كردن مشت منافق و التقاطي و افراطي ها و خرافاتي ها را باز كردن حساب خائنان را از خادمان جدا كردن به مسئولان در مواقع لازم هشدار دادن با نظام در همه مسيرها همراهي كردن درددل هاي مردم را منعكس نمودن و در همه اين مراحل با تنگناهاي مالي و دشواري هاي مختلف دست و پنجه نرم كردن كار هميشگي مطبوعات است . با اينحال مسئولان عادت دارند تعريف و تمجيد بشنوند و اگر از گل نازك تر درباره آنها بنويسي يا ضدانقلاب هستي يا منافق و يا كودتاچي ! البته بعضي حضرات مقداري تخفيف مي دهند وميان كودتاي مطبوعاتي با كودتاي نظامي اندك تفاوتي قائل مي شوند و صفت تدريجي را هم به عنوان زيباي « كودتاي مطبوعاتي » اضافه مي كنند... از اين مقوله بهتر است بگذريم كه بي پايان است و از پرداختن به آن راه به جائي نخواهيم برد. وقتي گشاده روترين دولت نسبت به مطبوعات به شعارهاي خود عمل نكند از ديگران چه انتظاري مي توان داشت به همين دليل ما مطبوعاتي ها عادت كرده ايم انتظار جايزه و تشويق نداشته باشيم . البته اينطور بهتر است زيرا جايزه و تشويق موجب وابستگي مي شوند و گوهر اصلي مطبوعات كه استقلال است را از آنها مي گيرند. تعريف ما از « استقلال مطبوعات » در نظام جمهوري اسلامي بهيچوجه روياروئي آنها با نظام و حتي قواي سه گانه و نهادهاي قانوني نيست . همراهي با نظام جمهوري اسلامي حمايت از عملكردهاي مثبت مسئولان قواي سه گانه و برخورد نقادانه با عملكردهاي منفي آنها را لازمه استقلال مطبوعات مي دانيم . طبيعي است كه تشخيص مثبت يا منفي بودن عملكردها بر عهده خود اصحاب مطبوعات است كما اينكه مسئوليت مطالب چاپ شده نيز طبق قانون بر عهده آنانست . توقع اصحاب مطبوعات از مسئولان نيز چيزي فراتر از برخورد عادلانه در انجام وظايف قانوني كه در قبال مطبوعات دارند نيست . اگر بخواهيم اين وظايف را فهرست كنيم فقط همين سه مورد است . 1 ـ رعايت آزادي هاي مصرح در قانون اساسي و قوانين عادي براي مطبوعات 2 ـ پرداخت عادلانه يارانه هاي مصوب مجلس 3 ـ برخورد عادلانه با حقوق مطبوعات در موارد لازم انصاف اينست كه اين كمترين خواسته يكي از اقشار فرهنگي است كه بيشترين تاثير را در شكل دهي افكار عمومي و حمايت از اصل نظام و كشور و منافع ملي و مصالح عمومي دارد. اگر بجاي به نمايش گذاشتن نشريات در نمايشگاه هاي مطبوعات كه هر ساله بر اساس يك سنت قديمي بودجه هنگفتي صرف آن مي شود همين وقت و همين بودجه صرف بررسي نقش مطبوعات در شكل گيري نظام جمهوري اسلامي مبارزه با انحرافات تقويت استقلال و هويت فرهنگي و مقابله با دشمنان خارجي شود مشخص خواهد شد كه جامعه مطبوعاتي چه خدماتي ارائه مي دهند و در برابر اين خدمات چه سهميه ناچيزي از امكانات عمومي كشوردارند سهميه اي كه شايد در حد صفر باشد. در مقوله آزادي مطبوعات نكات مهمي وجود دارد كه طرح و بررسي منصفانه و علمي آنها نيازمند وقت و مجال بيشتري است . اين اقدام تاكنون به صورت واقعي بي طرفانه مستقل و همه جانبه صورت نگرفته در حالي كه بسيار مهم ضروري و مفيد است . اگر بخواهيم واقعيت را درباره مقوله آزادي مطبوعات در نظام جمهوري اسلامي بطور خلاصه بيان كنيم شايد اين جمله مقرون به صحت باشد كه در يك نظام حكومتي اسلامي آزادي مطبوعات قبل از آنكه داراي مفهوم مصطلح و رايج درجهان امروز باشد بايد معطوف به كرامت انساني اصحاب مطبوعات باشد و اين چيزي است كه در برخورد متوليان امور حكومتي با مطبوعاتي ها ديده نمي شود. مي دانيم كه اين يك سخن كاملا سربسته است ولي چون بيان تفضيلي اين مقوله نيازمند مجال ديگري است به همين بيان كلي اكتفا مي كنيم با اين قيد ضروري كه اين مشكل اختصاصي به اين دولت ندارد و در دولت هاي گذشته نيز وضع به همين منوال بوده است . مقوله يارانه ها نيز تابعي است از متغير مقوله « كرامت » كه در جملات بالا به آن اشاره كرديم . بنابراين اگر در اين زمينه نيز گلايه اي وجود داشته باشد آنهم به اين دولت و اين مجموعه و متوليان كنوني اختصاص ندارد. شايد اين خشت از ابتدا كج گذاشته شده باشد و اگر قرار است مشكلي حل شود بايد نوع نگاه به مطبوعات تغيير كند و به جائي برسيم كه متوليان امر خود را خادمان اصحاب مطبوعات بدانند نه ارباب آنها. مي دانيم كه كار سختي است اما اين را هم مي دانيم كه شدني است البته اگر اراده اي وجود داشته باشد. وضعيت مقوله سوم را با يك نمونه كه چهار پنج ماهي است مطبوعات با آن درگير هستند بيان مي كنيم . سهميه بندي بنزين مشكلات زيادي براي مطبوعات بويژه روزنامه ها پديد آورده است . روزنامه ها به دليل خبرگيري و توزيع با مقوله رفت و آمد سر و كار زيادي دارند. اگر دولتمردان ما با نگاه واقعي به مقوله سهميه بندي بنزين و طبيعت كار مطبوعات مي نگريستند حق اين بود كه دراولين روزهاي اعمال سهميه بندي به اين واقعيت توجه مي كردند. متاسفانه عليرغم تذكرات متعدد روزنامه ها و تلاش وزارت ارشاد هنوز تكليف روزنامه ها در مورد سهميه بندي بنزين مشخص نيست و غير از تعداد معدودي از استانها در ساير نقاط كشور از جمله خود تهران كه مركز فعاليت روزنامه هاست سهميه اي به مطبوعات اختصاص نيافته است . البته شايعاتي وجود دارد كه گفته مي شود به روزنامه هاي دولتي يا حامي دولت سهميه داده شده لكن از آنجا كه نمي توان به شايعات اعتنا كرد آنچه ما مي توانيم ابراز كنيم اينست كه دولت هنوز به مطبوعات سهميه بنزين نداده و روزنامه ها با مشكلات فراواني در اين زمينه مواجه هستند. بر آن نيستيم كه در همين فرصت همه حقوق مطبوعات را مطالبه كنيم . تجربه ما مطبوعاتي ها به ما فهمانده است كه بايد حوصله كنيم و با صبر همدم باشيم . آنچه اكنون درصدد ابراز آن هستيم اينست كه به مناسبت جشنواره اعلام شده توسط رئيس جمهور محترم درباره جايزه دادن به مطبوعات منتقد به ايشان اعلام كنيم : فعلا حق مطبوعات را در همين يك فقره سهميه بنزين لطف بفرمائيد جايزه پيشكش! كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان اصلاح طلبان و مسئله خاتمي به قلم مهدي محمدي آورده است: براي يك گروه سياسي كه در آستانه مبارزه اي نفس گير قرار دارد و شارژ روحي مهم ترين نياز آن است، هيچ چيز بدتر از اين نيست كه جايي وسط راه بفهمد آنچه آن را مهم ترين نقطه قوت خود مي پنداشته، از قضا بزرگترين نقطه ضعف آن است. اصلاح طلبان ايراني چند روزي است ياد نسب دوم خردادي خود كرده اند و از شگفتي سخن مي گويند كه در صورت پذيرش كانديداتوري انتخابات مجلس از جانب سيدمحمد خاتمي، در آن انتخابات آفريده خواهد شد. اگرچه برخي منابع ديروز خبر دادند كه دواندن نام آقاي خاتمي در (ميانه) مباحثات مربوط به انتخابات مجلس طراحي اتاق به اصطلاح جنگ رواني اصلاح طلبان است تا هواداران خسته و نا اميد خود را جان و روحيه اي ببخشند، اما حقيقت اين است كه دروغ يا راست بودن اين سر و صداها چندان اهميتي ندارد؛ مهم اين است كه تأمل كنيم كدام تحليل است كه برمبناي آن بعضي اصلاح طلبان تصور كرده اند آويختن از خاتمي گره افتاده بر كار فرو بسته آنها در حافظه و خاطره جامعه ايراني را خواهد گشود. موج مطرح كردن سيدمحمد خاتمي به روش هاي گوناگون البته جديد نيست. از اين حيث، دوستان آن طرف آب آقايان اصلاح طلب بر آنها فضل تقدم دارند. هنوز چند ماهي از انتخابات سوم تير و نه قاطع مردم به بزرگترين ائتلاف تاريخ اصلاح طلبان نگذشته بود كه اروپا و آمريكا آغوش خود را به روي رئيس جمهور سابق گشودند و مكرراً به بهانه هاي مختلف او را ميزباني كردند. پيام اين كار هم البته واضح بود، همانطور كه خودشان گفته اند مي خواستند به مردم ايران نشان بدهند اساساً چطور رئيس جمهوري را مي پسندند و چرا از نتيجه انتخاب آنها در سوم تير سخت ناخشنودند. در هر حال اين موج خيلي زود در داخل هم بازسازي شد. اصلاح طلبان كه دريافته بودند تنها راه اينكه بتوانند اساساً با اصولگرايان در انتخابات مجلس وارد رقابت شوند اين است كه ائتلافي نيم بند ميان آنها شكل گرفته باشد، به دنبال محوري مي گشتند كه اين ائتلاف را حول او سازمان بدهند. به نظر مي رسيد خاتمي حداقلي از وجاهت را ميان همه گروه هاي اصلاح طلب دارد و مي تواند ايفاي چنين نقشي را برعهده بگيرد. انتخابات شوراها و نقش آفريني پس پرده خاتمي كه منجر به ورود 5 نفر از اصلاح طلبان به شوراي شهر 15 نفره تهران شد هم كمك كرد تا اين ديدگاه قوت بيشتري پيدا كند. حالا ظاهراً اصلاح طلبان مي خواهند با اكسير سيدمحمد خاتمي، مس انتخابات مجلس را زر كنند. اين هم فرصتي است تا كمي در قوت تدبيرگري اصلاح طلبان انديشه كنيم. خاتمي اگرچه ممكن است در اين وانفساي بي سرو صاحبي اضطراراً بتواند نقشي موثرتر از ديگران در جبهه اصلاحات ايفا كند، اما قدرمطلق تاثير او هرگز از مقدار معيني فراتر نخواهد رفت. به تعبير ديگر، اصلاح طلبان- به دلايلي كه خواهيم گفت- دربرآورد محبوبيت خاتمي چه در ميان مردم و چه حتي در خود جبهه اصلاحات اندكي بيش از حد مجاز خطا كرده اند. قصه اگر چه خيلي جدي نيست( مرتضي حاجي ديروز كانديداتوري خاتمي را رسماً تكذيب كرد) اما از همين حالا معارضاني جدي در مقابل يك ائتلاف خاتمي محور ظهور كرده اند. اولين گروه از معارضان آنهايي هستند كه خود را هم وزن خاتمي و بلكه بالاتر از او مي دانند و ادعا مي كنند در اصل آنها بودند كه خاتمي را خاتمي كرده اند. اينها همانها هستند كه زماني گفتند شخصاً خاتمي را از پشت ميز كتابخانه ملي تا ساختمان پاستور كشانده اند و مدتي بعد كه ديدند خاتمي حاضر نيست جايگاه رياست جمهوري را تبديل به ستاد فرماندهي اپوزيسيون كند، ساده و صريح اعلام كردند خاتمي اصلاً سياستمدار نيست و بايد از او عبور كرد. همين عده- كه نشانشان پنهان نيست- اين اواخر و پس از ماجراي مصافحه آقاي رئيس جمهور سابق با زنان اجنبيه و تكذيب متعاقب آن، به خاتمي يادآوري كردند صداقت و راستگويي شرط در انداختن طرح نو است و اين تكذيب هم اقدامي رذيلانه است. (وبلاگ «آينده» را ببينيد.) گروه دوم معارضان خاتمي درون جبهه اصلاحات كساني هستند كه معتقدند بايد از اينكه «كابينه» آقاي خاتمي به مرتبه تصميم گيرندگان اول و آخر جبهه اصلاحات ارتقا يابد، جلوگيري كرد. اين عده كه خود را معتدل و اعوان خاتمي را تندرو مي دانند در چند ماه گذشته بارها هشدار داده اند تا جبهه اصلاحات خود را از چاه ويل راديكاليسم كور مشاركت و مجاهدين بيرون نكشد، عاقبت به خير نخواهد شد، سهل است، دور نيست كه تتمه آبروي خود را هم كه مرهون شيخوخيت چند ريش سفيد است پاك از دست بدهد. اصلاح طلبان معتدل اكنون حيثيت سياسي خود را قرباني هوس بازي كساني مي بينند كه درباره توانايي و امكانات خود دچار توهم بودند 8 سال پي در پي به نام مردم بحران آفريدند تا اينكه بالاخره در حالي كه شوراي نگهبان تحت فشار صلاحيت آنها را تاييد كرده بود، مردم خود پاي صندوق به عدم كفايت آنها راي دادند. به اين ترتيب به سادگي مي توان فهميد كه بخش هاي مهمي از جبهه اصلاحات هر كدام به دلايل خاص خود، حاضر به تجمع زير بيرق خاتمي نيستند. از آن سو، خاتمي خود هم با بخشي از آنها كه لاجرم پاي ثابت هر ائتلافي در جبهه اصلاحات خواهند بود، ميانه چندان خوبي ندارد. به ياد بياوريد، در بين اصلاح طلبان خاتمي جزو اولين كساني بود كه از اردوگاه اصلاحات صداي دشمن را شنيد در همان حال كه مثلاً وزير فرهنگ كابينه اش اعتقاد داشت اثري از دشمن در آن دور و برها نيست. خاتمي البته درست فهميده بود، بيش از 80 درصد كساني كه او رايحه دشمني از كردارشان استشمام كرد اكنون تحت حمايت بنيادهاي وابسته به سرويس هاي غربي در خارج از ايران به «مبارزه براي دموكراسي»(؟!) مشغولند و آن 20درصد باقي مانده در ايران هم فعلاً به لطف كرم و نجابت نظام جمهوري اسلامي، آشكارا در حال توطئه اند تا كي نوبت مسافرتشان به پاريس و آمستردام و پراگ برسد. رئيس جمهور دولت اصلاحات حالا حتي ابايي ندارد از اينكه بگويد مخالف برخورد با اين جماعت نبوده است: «مگر ما مي گفتيم اگر يك روزنامه، جناح و جريان سياسي حرفي را بزند كه امنيت ملي را از بين ببرد، با آن برخورد نشود؟ ما مي گفتيم از روي ضابطه، با وكيل و هيئت منصفه و با طي روال باشد». نزاع خاتمي با افراطيون البته تا آستانه انتخابات رياست جمهوري نهم ادامه يافت. مدتي قبل رسانه هاي اصلاح طلب نوشتند خاتمي حتي با كانديداتوري معين در انتخابات 27 خرداد 76 موافق نبوده و در آوردن اداي اپوزيسيون پيش چشم مردم را راي آور نمي دانسته است. علاوه بر اين موارد كه همه جزو تاريخ است، همين امروز هم قرائني هست كه خاتمي پيش بيني هاي تخيلي بعضي اصلاح طلبان دراين باره را كه پيروزي اصلاح طلبان در انتخابات مجلس رد خور ندارد، چندان معقول نمي داند و معتقد است از همين حالا هم مي توان فهميد كه اصلاح طلبان شانس چنداني ندارند الا اينكه دور هم جمع شوند تا آن وقت شايد امكان رقابت - نه لزوماً پيروزي- پيدا كنند. پايگاه اينترنتي بي بي سي فارسي از قول خاتمي و در استدلال بر ضرورت شكل گيري ائتلاف در ميان اصلاح طلبان نوشته است: «آدم هاي معقول اصلاح طلب اگر در زير يك چتر درآيند، مطمئن باشيد نتيجه انتخابات متفاوت از آن چيزي خواهد بود كه دوستان الان پيش بيني مي كنند» و اين يعني پيش بيني ها فعلاً از فاجعه خبر مي دهد. خلاصه كنيم، خاتمي اگرچه رهبر اصلاح طلبان نيست و آنها هم او را به رهبري قبول ندارند اما نماد دوراني است كه به زحمت بتوان از آن دفاع كرد همچنان كه او خود نيز انگيزه چنداني براي اين كار از خود نشان نمي دهد. براي اصلاح طلبان خاتمي همان قدر كه الان محور ائتلاف به نظر مي رسد، بالقوه مي تواند محور اختلاف باشد. بر تكيه گاهي چنين نامطمئن تكيه كردن فقط از يك عقل اصلاح طلب برمي آيد و بس. حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان شاعري در زمان عسرت آورده است: يكي ـ دو سال پيش در گفت‌وگويي دوستانه با علي محمد مودب شاعر جوان انقلاب، كار به گفتن و شنيدن اين ‏حرف‌ها كشيد كه علاقمندي و پرداختن او به ادبيات و فرهنگ از كجا شروع شده است؟ شاعر محجوب خراساني تا ‏قبل از آن از ماجراي درس خواندنش در مدرسه‌اي كوچك در يكي از روستاهاي تربت‌جام حرف زده بود و از اين ‏گفته بود كه غير از شعرهاي حافظ و سعدي كه كتاب‌هايي از آنها در خانه يكي ـ دو تا از روستاييان آن سال‌ها پيدا ‏مي‌شد، سابقه آشنايي‌اش با شعر و ادبيات به كتاب‌هايي برمي‌گردد كه به طور نسبتا تصادفي از روستايي در شمال ‏خراسان سر در آورده بودند.‏ مودب مي‌گفت چند جوان آن سال‌هاي روستايشان كه به شهر رفت و آمد داشتند و گاهي چند ماهي را در جبهه ‏مي‌گذراندند، هر بار در بازگشت به روستا كتاب‌هايي همراه مي‌آورده‌اند كه از قضا يكي ـ دوتا از اين كتاب‌ها، ‏شعرهاي قيصر امين‌پور بوده است.‏ در جمعي كه اين حرف‌ها به ميان آمد، نويسندگان و شاعران جوان ديگري هم بودند كه تقريبا همگي با اين حرف‌ها ‏موافق بودند. نه اين كه همگي اهل همان روستا باشند، همه آنها در سال‌هايي از كودكي و نوجواني با شعرهاي قيصر ‏امين‌پور، با «آينه‌هاي ناگهان»، با «ظهر روز دهم»، با «بي‌بال پريدن» و با «تنفس صبح» زندگي كرده بودند و بزرگ ‏شده بودند.‏ سال‌هاي زيادي از اشتياق خواندن نوجواني ما با خواندن چيزهايي گذشت كه قيصر امين‌پور مي‌نوشت. شعرهايش و ‏نثرهاي كم‌نظير او در «بي‌بال پريدن» آن‌قدر كه كتاب‌هايش بين عده زيادي از بچه‌هايي كه آن سالها اهل رفت و ‏آمد كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بودند، يا مدرسه‌هايشان كتابخانه درست و درماني داشت، يا مثلا جوان ‏اهل مطالعه‌اي اتفاقا مربي‌ پرورشي آنها مي‌‌شد، كتاب‌هاي قيصر را دست به دست مي‌گرداندند و فردا صبح ‏گوشه‌هايي از آن را كه به خاطر سپرده بودند، براي هم مي‌خواندند.‏ شاعر آرمان‌گراي انقلاب اسلامي، اگرچه هنوز به سن پيري نرسيده بود، اما از چند سال پيش مريض شده بود و ‏ناگهان صبح روزي در ميانه پاييز، از دنيا رفت.‏ درباره تاثير قيصر امين‌پور بر ادبيات معاصر و به ويژه شعر و ادب پس از انقلاب اسلامي، حرف‌هاي زيادي مي‌شود زد ‏و از همين حالا عده‌اي آماده‌اند ما ترك او را با مصاحبه‌هاي مفصل و نطق‌هاي فاخر! غارت كنند. آدم‌هايي كه پس ‏از درگذشت هر يك از كساني كه ارزش و احترامي در ميان مردم دارند، از راه مي‌رسند و صرف‌نظر از آن كه او را ‏مي‌شناخته‌اند يا نه و اساسا چه نوع ارتباطي با او داشته‌اند، خاطره‌هاي رنگارنگ تعريف مي‌كنند. ‏ ‏«ديوارها كه فرو بريزند، مرده‌خورها از راه مي‌رسند»، اين جمله آلبر كامو در ميان عده‌اي از اهالي فرهنگ و هنر و ‏انديشه كاربرد فراوان دارد! ببخشيد اگر اين جمله كمي تند است و به عده‌اي برمي‌خورد. چند وقت كه صبر كنيد، ‏كساني كه براي تقسيم ميراث قيصر به جان هم مي‌افتند، از راه مي‌رسند. بعضي كساني كه چيزي از شعر نمي‌دانند ‏و عده‌اي از كساني كه تا همين ديروز، درست تا قبل از درگذشت قيصر امين‌پور پشت سرش حرف مي‌زدند و به ‏جمعشان راهش نمي‌دادند، چند ساعت بعد از اعلام خبر فوت او دست به كار مصاحبه با خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها ‏شده‌اند.‏ قيصر امين‌پور قابل انكار نيست، چنان‌كه سيدحسن حسيني نبود، چنان‌كه حسين منزي، چنان‌كه سيدعباس معارف ‏و محمد مددپور و سيدمرتضي آويني و ... اما بيشتر اين بزرگواران در سال‌هاي آخر زندگي، كم و بيش روزگار سختي ‏را گذراندند و مقابل كساني كه از طيف‌هاي مختلف به آنها بي‌مهري مي‌كردند، مقاومت دشواري از خود نشان دادند. ‏درباره بيشتر اين آدم‌ها، وقتي خبر رسيد كه روزگار حياتشان روي زمين پايان گرفته، عده‌اي حتي خوشحالي خود را ‏پنهان نكردند و باز هم نمي‌كنند.‏ ديوار زندگي قيصر فرو ريخته و مرده‌خورها از راه خواهند رسيد. چنان‌كه پس از سيدمرتضي آويني و سيدحسن ‏حسيني و محمد مددپور و سيدعباس معارف از راه رسيدند. حالا براي قيصر هم يادواره‌هاي ريز و درشت خواهند ‏گرفت و در سايه اين يادواره‌ها و بزرگداشت‌ها بيشتر از هر چيزي، روي آرمان‌خواهي و عدالت‌طلبي او را خواهند ‏پوشاند.‏ ‏«قيصر امين‌پور» به هر حال استاد خواندن و نوشتن بسياري از ما در سال‌هايي بود كه كودكي و نوجواني را در ‏كوچه‌هاي خاكي و بازي‌هاي ساده آن روزها تجربه مي‌كرديم و حالا ناگهان درگذشته است. بيماري طولاني، احتمال ‏شنيدن مرگ قيصر را زياد كرده بود، اما شاعرهاي خوب، هر وقت بميرند زود است، اگرچه در زمانه عسرت راهي جز ‏اين نداشته باشند.‏ سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «نظريه سياسي اصولگرايانه» به قلم سجاد نوروزي آورده‌است: در يادداشت گذشته كوشيديم كه بنيادهاي نظري تفكر اصولگرايانه را مشخص كنيم و روشن است كه در اين ميان اين دارو تنها براي حريت‌طلبان و مؤمنان و عقلا كارگر خواهد افتاد و آن متمسكان بي انفصال به سنت‌مآبي دگم و قشريت و جمود و تحجر و آن مدهوش شدگان لعبت هاي مدرن و اباحه‌گري و ايسم‌هاي تهي از «معنا» از اين رهگذر طرفي نخواهند بست كه هر دو «ختم الله علي قلوبهم» هستند. اما باز هم تأكيد مي كنيم كه مقدمات عرفت شناسانه و تبيين فلسفي «اصولگرايي» عرصه‌اي بس فراخ است كه در حوصله اين مقال نمي‌گنجد و ما نيز به تبع اين امر به «اجمال» و گزيده‌گويي روي آورديم و شرح و قبض و بسط و تفصيل را به محلي ديگر وانهاديم. اما در خصوصي نظريه سياسي اصولگرايانه ابتدا بايد به سم مهلكي اشاره كنيم كه تا به حال در مجامع فكري فرهنگي حضوري غم‌انگيز داشته است. متأسفانه برخي از قشري مشربان و متجددان عليرغم تفاوت‌هاي فكري خود در يكجا به اشتراك نظر و عمل رسيدند و آن آلوده كردن عرصه فكر و انديشه و فرهنگ به سم مهلك «سياست روزمره» بود. مراد از سياست روزمره هماني است كه در محاورات سياسي عيان است و مختص است به «سياسيون» و البته از وجه تام سياست تهي است. برخي چون به گروه‌هاي سياسي تعلق خاطر داشتند. كوشيدند تا آراي خود را بر اساس تمنيات آنان سامان دهند و ديديم كه حتي براي هر انتخابات نيز برخي كه ادعاي احاطه نظر تام بر علوم انساني داشتند چنان عرصه فرهنگ را آلودند و تئوري‌هاي انتزاعي پرداختند و به شيطان سازي از گروه مقابل دست زدند كه شأن و مقام و مرتبت اهل فرهنگ تنزل يافت. نخست آنكه در باب شرح نظريه سياسي اصولگرايانه بلاشك اولي‌ترين مسير رجوع به انكشاف فقهي آيت الله العظمي امام خميني (رحمه الله عليه) است. اصل ولايت فقيه پاسخي حقيقت گرايانه به دو نوع مصلحت سنجي شبهه‌ناك بود. آنان كه از موضع دين، مي گويند فقها و به طور كل دين مداران براي حفظ جايگاه قدسي دين، نبايد وارد عرصه سياست شوند و گروهي كه از موضع عناد با ساخت معنايي ديانت سياست را عرصه چون و چرا مي داند و مي‌گويند دين چنين امري را برنمي‌تابد. پس بايد وارد اين عرصه نشود. ركن ركين نظريه سياسي اصولگرايانه بر اصل ولايت فقيه و متابعت و ملازمت از آن استوار است. در نظريه سياسي اصولگرايانه حكومتي «حق» است كه بر ولايت فقها استوار باشد چه آنكه «حق و حقوق» انسان توحيدگرا تنها در چنين حكومتي است كه ادا مي شود و مرتبت و قدر مي‌يابد. ما پيشتر در باب ارتباط وثيق ميان «حق» و «اصول» سخن گفتيم و اكنون نيز تأكيد مي كنيم كه «ولايت فقيه» امري منبعث از بالذات‌هاست و گوهري است كه در درياي فقه و اجتهاد شيعه كه توسط امام از صدف مهجوريت برون كشيده شد پس نمي توان گفت كه امري «مستحدث» است و امام آن را باب ساختند. «ولايت فقيه»‌امري است كه امام با درك فلسفي و فقهي خود آن را مهجوريت رهاندند. پيش از امام نيز افرادي چون مرحوم ملا احمد نراقي به ولايت فقها اشارتي داشتند اما حضرت امام از آنجا كه ديد و نظرشان جامع الاطراف بود آن را به گونه اي شرح و بسط دادند كه نيازهاي اجتماعي سياسي مسلمين را مرتفع مي‌كرد و در واقع پاسخي ديني به نيازهاي تاريخي جامعه ايران بود. صداي عدالت روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «خاتمي، اما نه هنوز» به قلم مسعود بهنود آورده است: وقتي روزنامه اعتماد ملي صبح روز دوشنبه تمام بالاي صفحه اول خود را به عكس خاتمي اختصاص داد و در تيترش مدعي شد كه ايشان نه تنها نامزدي در انتخابات مجلس هشتم بلكه پذيرفته كه سرليست حزب اعتماد ملي باشد، كساني كه آقاي خاتمي را مي‌شناسند شك نكردند كه اين خبر تكذيب مي‌شود. نه به دليل اين كه نبايد ايشان نامزد شود و نه كه عاجل‌ترين و شفابخش‌تر از صندوق راي داروئي براي كشور گرفتار در مصيبت وجود دارد، بلكه به دليل واضح ديگر. دليل اين كه خبر اعتماد ملي نمي‌توانست درست باشد آن ادعاي سرليست حزب اعتماد ملي شدن بود. ادعائي كه معنايش اين مي‌تواند بود كه زننده تيتر و تصميم‌گيرنده درباره چاپ اين خبر، ارزش حضور آقاي خاتمي را در عرصه انتخابات آينده نمي‌داند. و از اين هم مهم‌تر، شرايط امروز كشور را نمي‌شناسد. يا بر اين باورست كه آقاي خاتمي اهميت انتخابات را نمي‌داند و كسي هم نيست در اطراف كه به ايشان شرايط را يادآور شود. سخن صريح بگوئيم كه مجال تنگ است و جاي مجامله نيست. دو سال از ظهور پوپوليسم تاريخ منقضي در عرصه سياست ايران مي‌گذرد. آقاي احمدي‌نژاد نه حاصل اراده‌اي مافوق طبيعه است، نه چنان كه برخي مي‌خواهند وانمود كنند اثر دستور...، همان قدر كه با تائيدات امام زمان نيامده و انتخابش نتيجه دعاها و استغاثه‌هاي مردم شهيدپرور هم نيست. حضور چند تن از كساني كه به نزديكي به رهبر انقلاب مشهورند در اين جمع باعث شده است كه بسياري دچار اين توهم شوند كه طرح توليد اين پوپوليست از آنجا آمده است. در باطل بودن اين نظريه كه از نوع تحليل‌هاي بعد از عمل است، از همان قبيل كه اول تير را مي‌اندازد و بعد دور محل اصابت آن دايره‌ها مي‌كشند، همين بس كه اگر هاشمي رفسنجاني، قاليباف، علي لاريجاني دستشان بالا مي‌رفت گويندگان امروز همين تحليل را مي‌توانستند ارائه دهند. حتي در مورد مهدي كروبي و آقاي مهر عليزاده هم جز اين نبود. اشكال نظري كه معتقدست پوپوليست ساخته شده اتاق فكر سال 84 با مهر و تائيد مي‌باشد و به اراده و انتخاب برگزيده شده، آن جاست كه از ياد مي‌برد بعد از انقلابي بدان وسعت و آن همه هزينه و آن شگفتي‌ها، به شوخي مي‌ماند كه كساني توانسته باشند قبله عالم را بازسازي كنند. گرچه ترديدي نداريم كه كساني چنين مي‌خواهند. اما عقل كار ساز مجال نمي‌دهد. به نظر اين نويسنده واقعيت به احتمال بسيار اين است كه گروه حجاريان، بهزاد نبوي، كرباسچي، نمونه‌اي از هفت، هشت تن كه در اتاق فكر سال 76 بودند - توانستند در دوم خرداد آن سال براي نامزد مطلوب خود، در انتخاباتي شگفتي ساز چنان آرائي بگيرند. كه خود آقاي خاتمي هم در تصورش نبود، چرا كه ايشان در آن اتاق فكر حضور نداشت. شش سال بعد همان تجربه تكرار شد و اين بار دوستان سعيد امامي كه خود و دوستشان را قرباني طرح دوم خرداد مي‌ديدند، با استفاده از همان تاكتيك و با تصحيح چند جاي همان طرح، باز هم شگفتني ساختند، منتها اهل دقت مي‌دانند كه طرح دوم خرداد چون با طبيعت جهاني و انسان ايراني دمساز بود به انفجاري بيست ميليوني انجاميد، اما كپي‌برداري از روي آن چون كه بنيادش بر تقلب بود نه كه انفجار نساخت بلكه بر پايه نوعي شعبده‌بازي شكل گرفت، اما در اصل با همه بداخلاقي‌ها و طرح‌هاي يك بيست و پنجم، تفاوت آراي نامزد مطلوبش با مهدي كروبي دويست و پنجاه هزار، يك صدم شركت كنندگان در انتخابات بيشتر نبود اما بر پايه اين آگاهي پيشيني قرار داشت كه هر كس در برابر آقاي هاشمي قرار گيرد، با تبليغاتي كه قبلا شده است بازنده نخواهد بود اما از جمله تغييرها كه در طرح اصلي و اورژينال داده شد يكي هم اين بود كه در طرح دوم خرداد بايد جلوه سازي مي‌شد. . رسانه‌اي جز روزنامه سلام در اختيار نبود، افكار عمومي بايد كمك مي‌كردند كه كردند. در طرح 84 بايد جلوه‌نسازي يا به مفهوم ديگر حركت با چراغ‌هاي خاموش مي‌شد. حالا سي ماه از طرح پوپوليست 84 نگذشته، تق آن به در آمده و نه تنها آن بخش از جناح راست كه با اتاق فكر 84 همراه شدند به فغان افتاده‌اند، بلكه طراحان فرمان بريدگي هم به صدا در آمده‌اند، بخوانيد سرمقاله رو ز يكشنبه ... را در تبري جستن از تبليغاتي كه عمل احمدي‌نژاد در فحش شنيدن از رييس دانشگاه كلمبيا را فتح‌الفتوح خوانده و برتر از عمليات فاو به حساب آورده است. از آن سو سخنان احمد‌ توكلي و محمدرضا باهنر درباره اقتصاد بي‌قطب‌نما و متظاهرانه و مسرف بخوانيد چه گفته‌اند. باري كسي نمانده است جز آن‌ها كه سمت‌هاي بزرگ‌تر از اندازه خود گرفته‌اند، آن ها هم معلوم نيست تا فردا بر اين قرار بمانند. چنين است كه در زمستان 86 نه فقط موجوديت جناح راست به خطر افتاده بلكه بخش عمده نظام، عمده روحانيت، تقريبا تمام موجوديت تكنوكراتيك نظام كه بيست و اندي سال براي پختگي‌شان كار شد، نهادهاي ساخته و برساخته اين سال ها تجربه‌هاي مديريت و ديگر سرمايه‌ها همگي با صدا و بي‌صدا احساس ناامني مي‌كنند گارد اول انقلاب و نسل سوم با همه دوري كه از هم دارند و بيگانگي و گاه نفرتي كه بينشان شكل گرفته، دراين نقطه به هم رسيده‌اند كه محصول اتاق فكر 84 مناسب قرن بيست و يكم، شايسته كشوري مانند ايران با جاه‌طلبي‌ها و غرورهايش، و منطقه جغرافيايي ما با تنش‌ها و چالش‌هايش نيست. هيچ داعيه ندارد كه آقاي خاتمي خطاي بار قبل را تكرار كنند و با نجابت بار ديگران را به دوش بكشند و شاهد فاجعه دوره اول شوراي شهرتهران بماند كه اثر مخربش هم از دستگيري آقاي نوري و هم ترور حجاريان بيشتر بود كاري كه آقاي نوري و هم ترور حجاريان بيشتر بود كاري كه آقاي اصغرزاده كرد. حالا يعني با آقاي خاتمي شاهد آن بماند كه كساني پشت در اتاق ملاقات با او، با هم دچار اختلاف مي‌شوند و خبر براي رسالت و كيهان ساخته شود كه فلان حزب از رفتن به ديدار رييس جمهور سابق سر باززدند اصلا سوال اين است كه به كدام ضرورت براي گروه‌هائي اين چنين بايد وقت و عمصر صرف كرد. دور نيست كه در مي‌يابند راه نجات متعدد نيست، و در همان منطق دوم خردادست. و وقتي اين دريافته شد لاجرم نظمي كه آن بار در صفوف هواداران دولت اصلاحات نبود، ظاهر مي‌شود. آن اخلاق شايسته پيروزمندان مردم دوست، كه آن بار مجال براي شناخت اثرش نبود، اين بار از همان ابتدا جلوه‌گر خواهد شد. و همزمان خستگان و دلسردان نيز درخواهند يافت كه آزادي ما در كوله پشتي هيچ سرباز خارجي نيست و البته كه در نفير جنگ و جنگ طلبي خودمان نيز نهفته نيست آقاي خاتمي چرا شتاب كند، وقتي كه مهر تاريخ را بر زده‌اند و مهر او در دل تاريخ است. گيرم تا وقتي زمانش برسد كار مهم ما اين است كه نگذاريم شمع اميد در رهگذر باد خاموشي بگيرد. جوانان و زنان و دانشجويان و همه كساني كه در اين دو سال شمه‌اي از مهرورزي پوپوليست‌ها به پوستشان خورده است، سبدهاي خالي و سفرهاي از شرم پرشده را ديده‌اند، و شنيده‌اند كه از صبح تا شام شعار مي‌بارد، اما سفره‌شان را پر نمي‌كند. با 120 ميليارد دلار هم نتوانسته ناكارآمدها گرمائي به خانه‌اي بدهند. قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان «خاورميانه اسلامي» آورده است: در طول تاريخ، ملتهاي زيادي در سراسر دنيا به واسطه ويژگيهاي جغرافيايي و فرهنگي منطقه محل اقامت خود، همواره مورد استثمار و استعمار قدرتها و امپراتوريهاي زمان بوده‌اند. گاه به دليل اهميت يك منطقه، ممكن بود واژه‌اي خلق شود تا از حيث معنا و مفهوم، ميزان اهميت آن براي قدرتهاي وقت و رقبايشان تعيين گردد. خاورميانه در قاره آسيا از آن دست اصلاحات و واژگاني است كه براي تعيين حوزه نفوذ قدرتهاي استعماري وقت در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، خلق شده است. اين واژه ابتدا به مناطقي در آسيا اطلاق مي‌شد كه كشورهايي چون ايران، پاكستان و افغانستان را در بر مي‌گرفت. اين در حالي بود كه به بخش جنوب غربي آسيا شامل كشورهاي هلال خصيب (سوريه، عراق، اردن، لبنان و فلسطين) خاور نزديك گفته مي‌شد و اصطلاح خاور دور نيز به محدوده كشورهايي كه از اروپا فاصله زيادي نداشتند، اطلاق مي‌گرديد. با اين وجود، تمامي اين واژه‌ها به عنوان ابزاري در راستاي تامين منافع امپراتوريهاي وقت فرانسه و انگليس به كار گرفته مي‌شد. برهمين اساس، خاورميانه از ميانه قرن بيستم، كانون توجه جهاني و شايد حساس‌ترين منطقه جهان به لحاظ استراتژيك، اقتصادي، سياسي و حتي فرهنگي بوده است. سبب اين توجه نيز به مسايلي همچون وجود بزرگترين ذخاير نفتي و ديگر انرژيهاي جهان در اين منطقه و نيز خاستگاه اديان بزرگي همچون اسلام، مسيحيت، يهوديت و حتي زرتشتي بر‌مي‌گردد. ايران اما در اين تقسيم‌بنديهاي جغرافيايي، همواره مرزي خاوري «خاورميانه» ناميده مي‌شد. از آنجا كه منطقه خاورميانه هر بار به واسطه نياز قدرتهاي استعماري شكل جديدي از تقسيم‌بندي را به خود مي‌گرفت و برخي اوقات كشورهايي همچون تركيه و قبرس را نيز شامل مي‌شد - و حتي تونس، ليبي و مراكش را هم در بر مي‌گرفت - در اواخر قرن بيستم و اوايل قرن بيست و يكم (قرن حاضر)، براساس خواسته‌هاي قدرت استعماري وقت (آمريكا) نامزد تغيير در مرزهايش براي چندمين بار از زمان خلق اين واژه شد. اين نياز پس از آن احساس شد كه آمريكا براي بسط هژموني خود به منطقه حساس و ژئوپلتيك خاورميانه، به قطب‌بندي و حتي جداسازي يك بخش از بخشهاي ديگر منطقه نياز داشت. ريشه اين نياز آمريكا نيز به مسايلي برمي‌گشت كه اين كشور آن را مانعي بر سر راه بسط سلطه خود بر منطقه مي‌ديد. رهبر معظم انقلاب، پس از شكست اسراييل در جنگ تحميلي عليه لبنان - كه در واقع فاز نظامي طرح خاورميانه بزرگ بود - ظهور خاورميانه جديدي را با نام «خاورميانه اسلامي» نويد دادند و خواستار مراقبت از اين موقعيت در نزد ملتها و دولتهاي منطقه شدند. قاطعيت رهبر معظم انقلاب در اعلام اين موقعيت از آن روست كه ايشان با درايت در پيام كنگره بزرگ حج در سال 1383 (زمان آغاز طرح خاورميانه بزرگ) پيش‌بيني شكست اين طرح را نويد دادند. آنچه حضرت آيه‌ا... خامنه‌اي نويد آن را دادند، ظهور جريان اسلام گراي معتقد در منطقه‌اي است كه روزگاري براي تعيين منطقه نفوذ قدرتهاي استعماري، خاورميانه نام گرفت. آيا اين پايان كار خواهد بود؟ بدون شك خير ... چه اينكه اتفاقهاي ريز و درشت فرقه‌اي، مذهبي و قومي در سراسر جهان اسلام، از عراق و فلسطين و سودان گرفته تا پاكستان و ... شاهدي بر اين گفته است كه غرب، عزم خود را براي جبران اين شكست جزم كرده است. خاورميانه اسلامي كه امروز به واسطه مقاومت ملتها و گسترش بيداري اسلام از شمال آفريقا تا آسياي ميانه را شامل شده است، تنها «انسجام اسلامي» را طلب مي‌كند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 693]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن