واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: زندگينامه مريم فرهانيان به چاپ سوم رسيد خبرگزاري فارس: كتاب «داستان مريم» بر اساس زندگي شهيده «مريم فرهانيان» توسط نشر شاهد، با شمارگان 3 هزار نسخه به تأليف داود اميريان به چاپ سوم رسيد. به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، كتاب «داستان مريم» بر اساس زندگي شهيده «مريم فرهانيان» است كه به تأليف داود اميريان با موضوعات ادبيات داستاني - زندگينامه داستاني در 3 بخش، 22 فصل و 136 صفحه به نگارش درآمده است. اين كتاب توسط معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگي بنياد شهيد و امور ايثارگران، نشر شاهد، با شمارگان 3 هزار نسخه، به قيمت يك هزار و 500 تومان به چاپ سوم رسيد. شهيده مريم فرهانيان در 24 دي سال 1342در آبادان در خانوادهاي متوسط و مذهبي به دنيا آمد؛ دوران كودكي را كه در واقع تنها دوره آرام زندگياش بود در محيط آرام خانه سپري كرد و سپس به مدرسه رفت. پس از گذراندن دوران ابتدايي و راهنمايي وارد دبيرستان شد؛ در آغاز جواني با مطالعات فراوان و شركت در مجالس بحث و سخنراني، به ماهيت پليد استكبار، امپرياليسم جهاني و صهيونيسم پي برد و به دنبال اين شناخت، بر اساس رسالتي كه احساس ميكرد، به صفوف متحد مبارزان پيوست و در تظاهرات مردمي شركت كرد؛ پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دوره آموزشي سپاه را با موفقيت به پايان رساند و جزء اعضاي ذخيره سپاه پاسداران شد. با شروع جنگ تحميلي و تجاوز رژيم بعثي عراق به كشور، برادرش را كه راهنماي صديق او در زندگي بود، در حالي كه 23 روز بيشتر از جنگ نگذشته بود، از دست داد. شهادت برادر و عشق و علاقه بين آن دو سبب شد كه برادر را الگو قرار دهد و راهش را دنبال كند. شهيده فرهانيان در آبادان ماند و به ياري برادران مجروح پرداخت و در بخش امداد بيمارستان مشغول به كار شد. با اصرار بيش از حد خانواده، بالاجبار آبادان را ترك كرد، ولي بيش از دو ماه تاب نياورد و سرانجام راهي آبادان شد و قريب به سه سال به كار امدادگري و پرستاري از مجروحين جنگ در بيمارستان شركت نفت (امام خميني) ادامه داد. در اين مدت، يك بار زخمي و در بيمارستان بستري شد؛ هنگام آزادي آبادان و شكستن محاصره آن و در آزادي خرمشهر و بسياري از عملياتهاي ديگر، فعاليت چشمگيري داشت. همچنان به كار در بيمارستان ادامه داد تا بالاخره بر اثر متوقف شدن عمليات و بعد از آزادي خرمشهر، به دليل اين كه ديگر كار زيادي در زمينه امدادگري در بيمارستانها وجود نداشت، وارد بنياد شهيد انقلاب اسلامي آبادان شد و با دو نفر ديگر از خواهران كه در بنياد مشغول به كار بودند در واحد فرهنگي بنياد، خود را وقف خدمت به خانوادههاي شهدا كرد. شهيده فرهانيان بارها با زبان روزه در گرماي طاقتسوز خوزستان، همراه با همكاران، براي سركشي به خانوادههاي شهدايي كه به اهواز (شهرك سميه) و منطقهاي به نام جراحي منتقل شده بودند، ميرفت و براي خدمت به آنان، آرام و قرار نداشت. سرانجام در غروب سيزدهم مرداد 1363، در حالي كه همراه با دو تن از خواهران همكار خود بر مزار شهيد «مرزوق ابراهيمي» كه بنا به وصيت مادر شهيد كه از آنان قول گرفته بود، هر سال به جاي او بر سر مزار پسر شهيدش حاضر شوند و جاي او را پر كنند، در حالي كه راهي گلستان شهدا شده بودند، مورد اصابت تركش خمپاره دشمن بعثي قرار گرفتند؛ دو خواهر همراه او زخمي و مريم فرهانيان با اصابت تركش كوچكي به قلبش به فيض شهادت نائل آمد. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]