واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: اظهارنظرهايي درباره حكيم عمر خيام نيشابوري خبرگزاري فارس: محمدجعفر ياحقي، بهاءالدين خرمشاهي، سعيد نفيسي، محمدعلي اسلامي ندوشن و كامل احمدنژاد، درباره حكيم عمر خيام نيشابوري نظراتي را مطرح كردهاند. به گزارش خبرنگار فارس، بيشك حكيم عمر خيام نيشابوري را ميتوان از بحثبرانگيزترين چهرههاي ادبيات كهن فارسي به حساب آورد. رباعيات و چارگانههاي او همواره محل مناقشه بوده كه اين مناقشات جهت دستيابي به انديشههاي متبلورشده در رباعيات او، تا امروز هم ادامه دارد. اين شاعر، حكيم، فيلسوف، رياضيدان و ستارهشناس به يُمن جامعالاطراف بودن در حوزههاي ديگري بهجز شعر هم سرآمد است. براي مثال آرايش بسط دوجملهاي به صورت مثلث كه بعدها توسط پاسكال و نيوتن توسعه داده شد يكي از خدماتي است كه خيام نيشابوري در حوزه رياضيات به جامعه بشري عرضه كرده است. اين مثلث را امروز «مثلت خيام- پاسكال» و در بعضي كتابها هم «مثلت خيام- پاسكال-نيوتن» ميگويند. به مناسبت 28 ارديبهشت يادروز خيام نيشابوري به بازخواني نظرات چند محقق ادبيات، خيامپژوه و رباعيسرا درباره خيام و رباعياتش ميپردازيم: * ياحقي: به جريان خيام اعتقاد داريم نه به شخصي به نام خيام «محمدجعفر ياحقي» استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي و پژوهشگر در خصوص كم كاري موجود در حوزه خيامپژوهي معتقد است: دليل اينكه خيام پژوهي در ايران نسبت به پژوهشهاي ديگر شاعران كمتر است اين است كه خيام دو وجهه علمي و ادبي دارد و پژوهشگران فكر ميكنند همين كه به وجهه علمي خيام بپردازند كفايت ميكند، و مورد ديگر اين است كه شايد تفكر او با شرايط فرهنگي امروز همسو نيست. وي ميگويد: در قرن بيستم خيامپژوهي در كشورهاي اروپايي و آمريكا جدي بود و امروز هم همينطور است، اما ممكن است كه اين روزها نسبت به مولاناپژوهي كمتر شده باشد اما خيام هنوز جايگاه خود را در غرب دارد. استاد دانشگاه فردوسي مشهد ميافزايد: ابهام در زندگي و شعر بسياري از شاعران و انديشمندان وجود دارد ولي خيام به دليل اينكه بيشتر در قامت يك رياضيدان و منجم بوده و شايد هم ناخواسته در قامت يك شاعر معرفي شده، اين ابهامها را چند برابر كرده است. خيام اشعارش را براي دل خود سروده و اشعارش سالها پس از مرگش در دسترس قرار گرفت و در طول حياتش هم خيلي در كانون توجه از منظر شعر نبوده است. «ياحقي» در خصوص رباعيات خيام و رباعيات خيامي ميگويد: هيچ كس نميتواند قسم بخورد كه كدام رباعي متعلق به خيام است و كدام رباعي نيست. خيام يك شخص نيست بلكه يك جريان است. در شعر، خيام شخص عمر بن ابراهيم خيام نيشابوري نيست؛ بلكه يك جريان فكري است كه در اعتراض به جريان فرهنگي عصرهاي گذشته به وجود آمده و بسيار آزادانديشانه و بلندنظرانه نسبت به مسايل نظر مياندازد. كساني از نظر انديشگاني با خيام همسو بودهاند، انديشههايشان را در قالب موجز رباعي ريختهاند كه در آخر يا خود شخص رباعياتش را به خيام نسبت داده يا ديگران آن را به خيام نسبت دادهاند. بنابراين امروز به جريان خيام اعتقاد داريم نه به شخصي به نام خيام. به گفته وي بسياري از شاعران كه تحت تأثير انديشه خيام قرار گرفتند و رباعياتي با آن محتوا پديد آوردند، نام آنها به دست فراموشي سپرده شد و شعرشان به نام خيام ثبت شد. وي درباره اين كه آيا خيام از نظر شعر و انديشه پيرو كسي بوده، ميگويد: بيترديد همين طور است. همه شعر فارسي به هم متصل است. خيام با پيشينيان خود عليالخصوص با فردوسي خويشاوند بوده و اصلاً كارش ادامه كار فردوسي است، در كسوتي ديگر و زباني ديگر؛ با رودكي خويشاوند است و هر سه اينها و كسان ديگر مروج يك فرهنگ خاص هستند كه در آن اعصار رواج داشته است. ياحقي اظهار ميدارد: شاعران بسياري از خيام و انديشه خيامي تاثير پذيرفتهاند. همه كساني كه به اين جريان پيوستند، شعرشان يا فراموش شد و يا به نام خيام تمام شد. كساني كه بعد از خيام رباعي سرودند، همگي تحت تأثير خيام بودهاند. محتواي اغلب رباعيات ماندگار ادب فارسي تحت تأثير جريان خيامي است و حتي شاعري مثل عطار نيشابوري تحت تاثير خيام بوده است و بعد از خيام هم بسياري بودهاند كه نامشان فراموش شده و شعرشان به نام خيام ثبت شده است. وي افزود: بسياري از كساني كه تحت تأثيري خيام بودهاند به دليل اينكه انديشه خيامي بسيار قدرتمند و تأثيرگذار بوده، در طول زمان فراموش شدهاند تا آن حد كه تمام رباعيات سروده شده در اين زمينه به نام خيام است. بيش از 10 هزار رباعي منتسب به خيام است ولي 10 درصد آن را هم نميتوان متعلق به شخص خيام نيشابوري دانست. * خرمشاهي: حافظ شارح خيام است «بهاءالدين خرمشاهي» قرآن پژوه، حافظ شناس و پژوهشگر ادبيات معتقد است: اين ايراد بزرگي است كه خيامپژوهي از شاخههاي پررونق ادبي و فلسفي در دوران حاضر نيست. اما از سوي ديگر هرگونه ارزيابي از اين دست لاجرم بايد مقايسهاي باشد. يعني ما بايد فكر كنيم كه درباره بزرگان طراز اول فكر و انديشه چه كارهايي صورت گرفته است. خرمشاهي اظهار ميدارد: در كتاب «خيامنامه» من از تصحيح شادروانان «محمدعلي فروغي» و «قاسم غني» استفاده كردهام و بايد بگويم كه تصحيح اين دو استاد شادروان از معتبرترين نسخ رباعيات خيام است. از ديگر كارهاي معتبر ميتوان به تصحيح علي دشتي و البرساتون ايرانشناس انگليسي اشاره كرد. اما كار صادق هدايت تصحيح چندان قوي و معتبري نيست. مرحوم علامه قزويني آرزو كرده بود كه مقاله «مينوفسكي» پژوهشگر روس در مورد رباعيات خيام ترجمه شود و من اين كار را ترجمه كردم و در كتاب «خيامنامه» آوردم. خالق «خيامنامه» در خصوص ابهامي كه در رباعيات خيام است خاطرنشان ميكند: آثار هنري لاجرم دوپهلو مي شود و بيشتر از يك معناي تحت اللفظي به خود ميگيرند و اين يك قاعده بزرگ ادبي و هنري است. از اين معاني يكي تحت اللفظي است كه با تفسير به دست ميآيد و ديگري ژرفنا ساخت است كه با تأويل حاصل ميشود و رباعيات خيام هم از اين قاعده مستثنا نيست. خرمشاهي در خصوص تأثير خيام بر شعراي پس از خود ميگويد: شبلي نعماني، پژوهشگر بزرگ پاكستاني ميگويد كه حافظ شارح خيام بوده است. او ميراثبر خيام و بهترين شاعر انديشههاي اوست اما با اين تفاوت كه فرجام شناسي حافظ بسيار مستحكم تراز خيام است. خيام خداشناس بزرگي بود اما حافظ ايمان مستحكمتري به حقيقت و طريقت و شريعت نسبت به خيام داشته است. خيام يك روح نوميد دارد اما موحد است و قائل به وجود خداوند. خيام هم از تكفير علماي زمان ميترسد و هم ازحاكمان وقت كه با علما هم سو شوند و آسايش او را بگيرند. از اين جهت است كه بسيار دوپهلو صحبت كرده است. از ديگر شعرايي كه تأثير بسيار از خيام پذيرفت عارف و شاعر بزرگ «فريدالدين عطار نيشابوري» است كه در «مختارنامه» تأثيرپذيري از خيام را هويدا كرده است. اين رباعي سرا تصريح ميكند: آيتالله سيدحسن رفيعي قزويني كه از حكماي بزرگ روزگار است معتقد است كه خيام بزرگترين حكيم اسلامي است و گفتن اين كلام از سوي حكيم بزرگي چون ايشان شجاعت سرشار فرهنگي مي خواهد. * نفيسي: خيام نام ايران را تا ابد زنده ميدارد مرحوم سعيد نفيسي پس از تحقيقات وسيعي درباره ترجمه رباعيات خيام، گفت: رباعيات خيان تا سال 1925 سي و دو بار به زبان انگليسي، شانزده بار به فرانسوي، چهار بار به روسي، چهار بار به تركي، پنج بار به ايتاليايي، هشت بار به عربي و چندين بار به ارمني، سوئدي و دانماركي ترجمه شده است. وي ادامه داد: رباعيات جهاني خيام نام و فرهنگ ايران را براي ابديت زنده نگه داشته است. تنديس اين بزرگ مرد ايراني، اسطوره مشرق زمين در دانشگاه فلورنس ايتاليا نصب گرديده است. * اسلامي ندوشن: بايد تصورات عوامانه درباره خيام را به دور افكند «محمدعلي اسلاميندوشن» در مقالهاي درباره خيام مينويسد: ميدانيد كه خيام شخصيت خاصي است در ادبيات پارسي، خاصّ از اين جهت كه هم شاعر است و هم نيست. او در بيشتر عالم شناخته شده. گذشته از آن درست روشن نيست كه چه تعداد رباعي گفته و يا اصلاً اين رباعيهاي منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانكه ميبينيم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست. وي ادامه داده است: نخست به عنوان عالم يعني رياضيدان، متفكر، فيلسوف و كسي كه در ستارهشناسي كار ميكرده معروف شده. ولي بعد موضوع شاعريش مطرح گرديده. ميدانيد كه وي تا حدود صد سال پيش در ايران شاعر معروفي نبود. نام او به عنوان شاعر در ميان بود، ولي كسي او را به عنوان يك گوينده صاحب ديوان به شمار نميآورد. بيشتر شعر به سبك «خيامي» رواج داشت، كه ديگران به تقليد او ميسرودند. اين استاد ادبيات فارسي در ادامه تصريح كرده است: واقعيت آن است كه شهرتش از زماني بالا گرفت كه فيتز جرالد انگليسي تعدادي رباعيها را به اسم او ترجمه كرد و انتشار داد و بعد از اين، شهرت او از انگلستان شروع شد و به سراسر جهان سرايت كرد. از نظر خود ما هم، بايد اعتراف كرد كه فيتز جرالد ما را متوجه اهميت شاعري خيام كرد. و اين از عجايب است كه كسي كه از همه كمتر در زبان فارسي شعر گفته، در جهان معروفترين شاعر ايران شود. * احمدنژاد: خيام تركيب جهانبيني غرب و شرق است كامل احمدنژاد درباره اينكه چرا با آغاز قرن 20 ميلادي خيام و در آغاز قرن 21 مولانا در جهان مورد توجه قرار گرفتند، ميگويد: علت اين كه هر يك از اين دو به قول آلمانيها روح جهاني هستند، اين است كه هم خيام و هم مولانا با فلسفه اروپا آشنايي مناسب داشتند. وي افزود: خيام با جريان اپيكوري آشنا بوده و اين انديشه اپيكوري با انديشه و فلسفه خيام تركيب شده است. انديشه اپيكوري قبل از خيام در آثار معري و حتي فردوسي هم بوده است، اما تركيب جهانبيني غرب و شرق را جمع ميكند، متبلور ميكند و مهر قريحه خود را بر آن ميزند. استاد دانشگاه تربيت معلم با بيان اينكه هر انساني انديشمندي خيام را ميپسندد، تصريح ميكند: در خيام انديشه شرق و غرب تلفيق شده است. او انديشه و فلسفه خيام را خواص پسند و انديشه مولانا را تودهپسند ميداند و بيان ميدارد: چون در دنياي امروز تودهها بر جهان حاكمند، به همين دليل در 20 سال گذشته شاهد بوديم كه مولانا بيشتر مد نظر قرار گرفته است. وي با ذكر مثالي تاريخي ميگويد: وقتي كندي رئيس جمهور آمريكا ميخواست براي نامزدش هديهاي ارزشمند بخرد، رباعيات خيام را به او هديه كرد. انتهاي پيام/م
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1187]