تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826059181




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.  جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان اگر سينه سياه جهل را بشكافد آورده است: امروز جهان بيش از هر زمان ديگري به سيره عملي مولاي متقيان علي عليه السلام نيازمند است . در ايام سالگرد شهادت مولا بهره گيري از مكتب انسان ساز و عدالت گستر آن حضرت بالاترين و بهترين استفاده از اين روزها و شبها و لحظات است . برحذرداشتن از افراط و تفريط و تشويق به اعتدال از محورهاي اساسي تعاليم اسلام است كه در سيره عملي حضرت علي عليه السلام جلوه خاصي دارد. هر چند عظمت مولاي متقيان موجب شده است عده اي درباره آنحضرت گرفتار غلو شوند و تا نسبت خدائي دادن به اين عبد صالح خدا نيز پيش بروند لكن همانطور كه قرآن كريم اصرار دارد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به مردم بگويد : من مثل همه شماها يك انسان هستم (قل انما انابشر مثلكم ...) حضرت علي عليه السلام نيز با خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار لبريز از توحيد كه از آنحضرت برجاي مانده همواره تلاش مي فرمود بندگي خود را در برابر خداي متعال نشان دهد. اينكه توحيد بيشترين جلوه را در بيانات اميرالمومنين دارد و همه جا در سخنان آنحضرت عظمت خدا و كوچكي بندگان خدا موج مي زند به همين جهت است كه مردم را از افراط پرهيز دهد و به همه بفهماند كه بالاترين افتخار و رتبه هر انساني اينست كه خود را كمترين بداند و در برابر خدا به حساب نياورد. درست در همين حال و در تلاش براي گسترش فرهنگ توحيد تحمل زحمات طاقت فرسا براي تبديل نمودن عدالت به يك فرهنگ در جامعه اسلامي نيز محور كار و تلاش و بيانات و اقدامات آنحضرت را تشكيل ميداد. حضور مولا در جنگ هاي جمل صفين و نهروان و جهاد عليه قاسطين و مارقين و ناكثين با هدف گسترش توحيد و عدالت بود. در بحبوحه جنگ هنگامي كه يك رزمنده از حضرت يك سئوال عقيدتي مي كند و مورد اعتراض ديگران قرار مي گيرد كه هنگامه جنگ چه وقت مطرح كردن چنين سئوالي است حضرت جانب آن رزمنده را مي گيرند و ميفرمايند اصولا جنگ ما براي ترويج توحيد است و ميدان جنگ مناسب ترين مكان براي پرسش و پاسخ درباره مسائل عقيدتي است . علي عليه السلام نه تنها يك جنگ طلب نبود بلكه در راس همه صلح خواهان قرار داشت اما آنجا كه براي اقامه حق و عدل و جلوگيري از انحراف به جنگيدن نياز بود در صف اول رزمندگان و مجاهدان حضور مي يافت . توصيف آسماني « لافتي الاعلي لاسيف الاذوالفقار » همين ويژگي علي عليه السلام را به بهترين شكل بيان مي كند. جنگ هاي دوران حكومت علي عليه السلام جنگ با جهالت نفاق بدعت خرافات دنياطلبي زياده خواهي ظلم بي عدالتي و جامعه را به طرف بي محتوائي و سطحي نگري بردن بود. برخوردهاي عتاب آميز حضرت علي عليه السلام با كارگزاران خود و پرهيز دادن آنها از معاشرت با ثروتمندان و تاكيد بر همنشيني با محرومان توزيع عادلانه درآمدها ميان مردم و مقابله جدي با بهره مندي خواص از سهم بيشتري از بيت المال اقداماتي بودند كه در جهت ترويج فرهنگ عدالت و نهادينه شدن آن در جامعه اسلامي صورت مي گرفت . خود نيز به آنچه ميگفتند عمل مي كردند و براي جلوگيري از تحركاتي كه در جهت مخالف اين فرهنگ صورت ميگرفت برخوردهاي جدي مي كردند. اين روش حكومتي امروز گمشده همه مردم جهان و از جمله ملت هاي مسلمان است . امروز جهان از تبعيض بي عدالتي اخلاقي بي عدالتي سياسي بي عدالتي اقتصادي و افراط و تفريط در همه زمينه ها بشدت رنج مي برد. عده اي با شكم هاي سير مشغول كشاندن جهان به فرهنگ اسراف و تبذير و تجمل هستند و در همان حال عده اي از گرسنگي جان ميدهند. عده اي در هوس جهانگشائي مشغول كشتار مردم و آواره ساختن آنها از سرزمين هايشان و گسترش ناامني هستند و در همان حال عده اي تماشاگر بي تفاوت و شاهد ساكت يا حتي همدست اين جنايتكاران هستند. فرهنگ و عقيده نيز در اين وانفساي بي عدالتي اسير هوسهاي دو طايفه افراطي و تفريطي است . عده اي فرهنگ را تهي از اخلاق مي خواهند و همه چيز را در خدمت ترويج آن كه در واقع ترويج حيوانيت است قرار داده اند و عده اي نيز لابد براي مقابله با آن به خرافات و بدعت و تحريف متوسل شده اند و سطحي نگري را رشد مي دهند و دين را در اوهام و تخيلات و خواب و خيال خلاصه كرده اند و به نازل ترين سطح رسانده اند. به دليل همين غربت شديد عقيده و فرهنگ و عدالت و اخلاق است كه معتقديم و تاكيد مي كنيم جهان امروز بيش از هر زمان ديگري به سيره عملي مولاي متقيان حضرت علي عليه السلام نيازمند است . قدرتمندان امروز جهان براي آنكه وانمود كنند در فكر محرومان هم هستند بجاي آنكه پايه هاي عدالت را محكم كنند با عدالت به مثابه يك كالا كه مي توان آنرا توزيع كرد برخورد مي كنند. عدالت از هر نوعي كه باشد عدالت اخلاقي عدالت سياسي عدالت اقتصادي و عدالت اجتماعي يك فرهنگ است نه يك كالا. با توزيع عدالت و يا شعار عدالت سر دادن شايد بتوان شبي را به روز رساند ولي نمي توان جامعه اي را از بي عدالتي نجات داد. مولاي متقيان را براي آنكه نتواند فرهنگ را در جهان مستقر كند كشتند و درحالي كه شعار بظاهر زيباي « لاحكم الاللله » برزبان داشتند اسب زين كرده خلافت را در اختيار تشنگان قدرت قرار دادند و سياه ترين پرونده جهالت را در بايگاني جهان به نام خود به ثبت رساندند درحاليكه تشنگان عدالت در سرتاسر تاريخ اين جمله را براي مولاي عدالت بر زبان دارند كه « قتل في محراب عبادته لشده عدله » . انقلاب اسلامي كه به رهبري امام خميني اين خلف صالح مولاي عدالت به پيروزي رسيده اگر بتواند سينه سياه جهل حاكم بر جهان امروز را بشكافد و بشريت را به سوي عدالت رهنمون شود شايد اين تلاش كه تلاش براي نهادينه ساختن فرهنگ عدالت علوي است زمينه را براي ظهور پرچمدار واقعي عدالت و استقرار عدالت واقعي فراهم سازد. سلام بر مظلوميت علي سلام بر فرق شكافته علي و سلام بر عدالت علي كه جهان بشريت بعد از 1400 سال همچنان به او و عدالتش احساس نياز مي كند. كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان تبار اصولگرايي به قلم مهدي محمدي آورده است: «اصولگرايي» در جامعه امروز ايران اصطلاحي است كه گروهي خاص -كه البته در ميان مردم اكثريت مطلق قرار دارد- تلاش مي كند خود را با استفاده از آن و استناد و انتساب به آن از غير خود متمايز كند. طي سال هاي اخير بحث هايي پرشور در اين باره وجود داشته كه تبار اين اصطلاح به كجا مي رسد و چرا يك گروه سياسي تصميم گرفته هويت خود را دائرمدار چنين واژه اي تعريف كند؟ در واقع سوال اصلي اين بوده كه وقتي كسي مي گويد اصولگراست در واقع چه مي خواهد بگويد و چگونه مي توان تشخيص داد او در ادعاي خود صادق است؟ براي يافتن جوابي به اين سوال ها يك روش بسيار مفيد، كوشش براي فهم تبار تاريخي اين واژه درصدر اسلام و در واقع كشف معنا و هويتي ديني براي آن است، چنين كوششي اگر دقيق باشيم خيلي زود به نتيجه مي رسد و كسي كه در حد جست وجوي سابقه اصولگرايي در سال هاي نخستين سر بر آوردن اسلام و نشو و نماي نهضت انقلابي پيامبراعظم(ص) برآيد، به سادگي مي تواند يك جريان كاملاً خودآگاه و قدرتمند «اصولگرا» را درصدر اسلام از ديگر جريان هاي حاضر در آن صحنه تمييز دهد. اين همان جرياني است كه امروز «شيعه» خوانده مي شود و اين روزها و شب ها كه متعلق به اميرمومنان و مولاي موحدان علي(ع) است، فرصت مغتنمي است براي تامل دراين باره كه چگونه پيدايش و دوام شيعه، محصول چيزي جز «اصولگرايي» مولاي مومنان و پيروان صديق او نبوده است. انديشه شيعي بزرگترين ميراث علي(ع) براي بشريت است. ميراثي سخت گرانبها كه تاريخي سراسر بي مهري و مشقت را پشت سرنهاده ولي امروز پس از قرن ها در حال بازيابي جايگاه خود در سراسر جهان به طور عام و در ميان امت اسلامي به طور خاص است. «اصولگرايي» هم به لحاظ نظري و هم به لحاظ تاريخي، لب لباب انديشه شيعي است. شيعه طايفه اي از مسلمين است كه به واسطه مشاهده نقض مكرر و پي در پي «اصول» قطعي موجود در كتاب و سنت از جانب عده اي ديگر از مسلمانان زبان به اعتراض و انتقاد گشود و هدف و نيت اصلي مبارزه خود را اعاده اصول و ارزش هايي قرار داد كه به علل مختلف در نيم قرن اول پس از هجرت-و پس از آن به شكلي ديگر- و از جانب جامعه و حكومت زيرپا گذاشته شدند. اين جهادمقدس براي حراست از اصول از همان نخستين روز پس از رحلت رسول اعظم(ص) آغاز شد و البته هيچگاه پايان نپذيرفت. اگرچه قرآن پيش تر هشدار داده بود كه در نبود پيامبر برخي مدعيان به عقايد جاهلي خود بازخواهند گشت اما كمتر كسي تصور مي كرد كه اين اتفاق بلافاصله پس از رحلت پيامبر رخ دهد. وقتي حاضران در آن جمع به نام «مصلحت مسلمين» در مقابل نص اجتهاد كردند و براي از ميدان به در كردن رقيبان خود «نسب قومي و قبيله اي» را به جاي تقواي الهي- چنانكه قرآن فرموده است- ملاك شرافت و برتري قرار دادند، اولين اصل از اصول قطعي انقلاب نبوي نقض شد و درست همينجا بود كه شيعه به عنوان جنبش نگهبان اصول ظهور كرد و به مقابله با اين روند برخاست. همه دغدغه شيعه آن روز اين بود كه اگر امروز به بهانه «مصلحت امت» اصلي از اصول مسلم اسلام نقض شد چه تضميني وجود دارد كه فردا و فرداها به بهانه مصالحي ديگر، اصولي ديگر نقض و متروك نشود و كار به جايي برسد كه اسلام از تمام محتواي خود تهي شود و از آن جز نامي باقي نماند؛ نامي كه تحت لواي آن جائران به ديكتاتوري بپردازند، فاسدان به عرض و نفس و مال خلايق مسلط شوند و اهل هوس و اباحه آزادانه هر ارزش و آرماني را به مسلخ ببرند. شيعه با اين نگراني عميق و مملو از بصيرت، ماموريت دشوار و بزرگ خود را آغاز كرد و تاريخ گواه است كه اين مايه از بصيرت درنظر و شجاعت و پايمردي در عمل، هرگز هيچ جا با اين قوت و زيبايي كنار هم گرد نيامده است. مأموريت اصلي كه شيعه براي خود در نظر گرفت يعني نگهباني هوشيارانه از اصول اسلامي و مقاومت در مقابل دستكاري بي ضابطه در آنها، به شهادت تاريخ قطعي و مسلم 3 قرن اول هجري براي جامعه و تمدن اسلامي مأموريتي سخت لازم و حياتي بود، به گونه اي كه اگر شجاعت شيعيان در مبارزه آشتي ناپذير براي پاسداري از اين اصول نبود، به راستي چيزي از سنت پيامبر باقي نمي ماند. تمام آن بلاها كه شيعه همان روزهاي اول پيش بيني كرده بود در صورت تداوم روند نقض اصول به نام مصلحت يا هر چيز ديگر بر سر جامعه اسلامي نازل خواهد شد تقريباً بي كم و كاست اتفاق افتاد. ديري نپاييد كه انسان هاي فاسد و افراد بدسابقه زمام امور مسلمين را به دست گرفتند و خلافت اسلامي را به سلطنت آن هم به استبدادي ترين شكل آن تبديل كردند، مال اندوزي و تجمل گرايي و اشرافي گري در ميان خواص مسلمين شايع و رايج شد، رسوم جاهلي و مناسبات قبيلگي زنده گشت و خلاصه ارزش هايي كه رسول گرامي اسلام آنها را به خون دل مستقر ساخته بود، يكي يكي به طاق نسيان سپرده شد. از آن سو، كساني كه اين روند منافع آنها را تضمين مي كرد و خواهان استمرار آن بودند، اولياي شيعه را كه در واقع نگهبانان اصول و سنت نبوي بودند به تدريج منزوي ساختند و آنها و پيروانشان را تحت شديدترين فشارها و دشواري ها قرار دادند تا آن صداي هشدار دهنده كه در چنين مواقعي بايد مردم غفلت زده و به خواب رفته را هوشيار كند نيز مجال سربرآوردن نيابد. اينگونه بود كه فاجعه بزرگ در تمدن اسلامي شكل گرفت. پس از حدود يك قرن بدعت ها و رويه هاي من عندي جاي بسياري از اصول مسلم اسلامي را گرفت و امامان شيعه نيز به عنوان تنها كساني كه مي توانستند اين كاروان به انحراف رفته را به جاده اصلي بازگرداند، حتي از ناحيه جان خود هم ايمني نداشتند چه رسد به اينكه آزادانه مجال بحث و تبليغ داشته باشند. با اين وجود شيعه ماند و به راه خود ادامه داد. هيچ كدام از آن تنگناهاي هراس انگيز و دشواري هاي نفس گير نتوانست جلو رشد و بالندگي اين نهضت عظيم را سد كند. مكانيسمي كه درون نظام انديشه شيعي طراحي شده چنان دقيق و حكيمانه است كه توفيق و جاودانگي آن را براي هميشه ضمانت كرده است. مكانيسمي كه مي گويد وظيفه شيعه در همه حال نگهباني شجاعانه و فداكارانه از اصول است و هنگامي كه فضا پيچيده شد و تشخيص حق از باطل دشوار گشت، شيعه بايد تمام نگاه خود را به قول و عمل «ولي» معطوف كند و هر چه او گفت و انجام داد را معيار تشخيص اصول قرار دهد. در اين وضعيت است كه هرگز گيجي و سردرگمي رخ نخواهد نمود و اتحاد و انسجام جاي خود را به تشتت و تفرقه نخواهد داد. اگرچه تمدن اسلامي به سبب پاره اي تنگ نظري ها قرن هاي متمادي از نعمت عظيم انديشه شيعي محروم ماند و به همين سبب خسارت هاي بزرگي به آن وارد آمد، اما اكنون نشانه هاي جالب توجهي از تنبه نسبت به اين محروميت تاريخي ديده مي شود و مي توان مشاهده كرد كه شور انقلابي و شجاعت مومنانه شيعه- كه دقيقا معادل و مساوي سنت حقيقي رسول اعظم (ص) است- در حال فراگير شدن در سراسر جهان اسلام است. تمام آن ارزش هاي بنيادين كه زماني به دليل تسلط حاكمان لاقيد و بي اعتقاد به كناري نهاده شده بود و به همين سبب دشمن به جهان اسلام همچون مستعمره رام و مطيع خود مي نگريست، امروز به لطف خيزش انقلابي شيعه در حال احياست. در سراسر منطقه خاورميانه از افغانستان گرفته تا كرانه مديترانه اصولگرايان در حال جان گرفتن هستند و هر جا حداقلي از فرصت و امكانات در اختيار آنها قرار گرفته، شگفتي آفريده اند. اين آغاز يك تحول بزرگ و اساسي است. فرزندان علي (ع) دوباره به ميدان آمده اند. اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان خرافات؛ زنگارهاي دين حنيف آورده است: سخنان حجت‌الا‌سلا‌م والمسلمين علي‌اكبر ناطق‌نوري در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان در حرم بنيانگذار انقلا‌ب اسلا‌مي ايران امام خميني(ره) در باب مقابله با بدعت‌ها و خرافات، شايسته دقت و توجه است. يكي از بزرگ‌ترين آفت‌ها و بلا‌يايي‌كه دامن تاريخ اسلا‌م را از همان سده‌هاي نخستين گرفت، ورود جعليات، اسرائيليات، بدعت‌ها و خرافات سخيف در ساحت دين بود. تا زماني كه ائمه اطهار و صحابي و تابعين متدين و پارسا و راستگو در قيد حيات بودند، تلا‌ش‌هايي روشنگرانه براي برخورد با اينگونه انحرافات وجود داشت، اما غلبه امويان و سپس برآمدن عباسيان، از يك‌سو موجب محدوديت بيشتر انديشه‌هاي ناب علوي و از ديگر سو رواج خرافه‌پرستان، بدعت‌طلبان و حتي دهري مسلكي در جهان اسلا‌م شد. جعل روايت، حديث، اخبار و سنت و سيره پيامبر تا بدانجا رسيد كه احمد مقدسي در كتاب <احسن التقاسيم في معرفه الا‌قاليم> نوشته بود كه بر معاويه برخي بلا‌د اسلا‌مي فضايلي نسبت مي‌دهند كه در شام، خاستگاه‌وي، از آنها خبري نيست. يا عبدا... بن ميمون كه از راويان ثقه و قابل اتكا است از قول مولا‌يش امام جعفر صادق(ع) روايتي را نقل مي‌كند، پندآموز. مي‌گويد تعدادي از راويان حديث نبوي و علوي از بصره خدمت امام صادق(ع) رسيدند و در انتظار ثبت روايتي از حضرت نشستند. حضرت صادق(ع) از آنها پرسيد؛ در آغاز، روايت‌هايي را كه در ديگر بلا‌د شنيده‌ايد برايم بازگوييد تا من هم چيزي بر آنها بيفزايم. آنها روايت‌هايي درباره حضرت امير(ع) و ندامت آن حضرت براي شركت در جنگ جمل از قول امام صادق(ع) بر زبان جاري ساختند. عبدا... مي‌گويد من از شنيدن اين سخنان رگ‌هاي گردنم برجسته شد و خواستم چيزي بگويم كه امام صادق(ع) با ابروانش نهي فرمودند تا سكوت كنم. آنگاه امام صادق(ع) فرمودند حديثي ديگر بيان كنيد و آنها باز احاديثي بنا به قول جعفر بن محمد(ع) نقل كردند كه راست نبود. آنگاه امام صادق(ع) فرمود اگر جعفر بن محمد(ع) خود به شما بگويد اين روايت‌ها از من نيست باور مي‌كنيد؟ آنها پاسخ دادند: خير! حضرت پرسيدند چرا؟ پاسخ دادند: در بصره كساني اين احاديث را به جعفر صادق نسبت داده‌اند كه اگر در محكمه بر گناهكاري متهمي شهادت دهند، محكوم به مرگ و اگر گناهكاري را تبرئه نمايند، آزاد خواهد شد. آنگاه حضرت فرمود بنويسيد: جعفر محمد(ع) فرمود اگر كسي بر محمد(ع) و آل محمد(ع) دروغ ببندد، خداوند او را در روز قيامت كور محشور خواهد كرد. آنها اين روايت را نيز نوشتند و رفتند. اين داستان عجيب بيان مي‌دارد در تمام دوران تاريخ اسلا‌م چه آنگه كه ائمه بزرگوار در قيد حيات بودند و فراتر از آن در زمان غيبت حضرت حجت انواع انگاره‌ها، تصورات و ادراكات به ساحت دين حنيف الحاق شده است. مرحوم مجلسي صاحب كتاب ارجمند بحارالا‌نوار در مجلدي كه به حضرت مهدي(عج) تعلق دارد، روايتي ذكر مي‌كند كه بايد در آن تعمق نمود. وي مي‌نويسد در زمان ظهور حضرت، بسياري از علما به حضرت خرده مي‌گيرند كه دين جدش را وارونه نموده است. مجادله دين حنيف و خرافات پيرامون آن بخشي از دغدغه‌هاي علماي راستين در طول تاريخ بوده است. مبارزه با خرافه‌پرستي، عوام‌گرايي، جهالت‌زدگي، علم و خردستيزي بخشي موسع از تاريخ مجاهدت مراجع و بزرگان و مصلحان دين است. به نظر مي‌رسد تذكار ناطق‌نوري در كنار ديگر نگراني‌هايي كه حتي از سوي مقام معظم رهبري و ديگر مراجع و روشنفكران و مصلحان ديني در باب مقابله با عوام‌زدگي و خرافه‌پرستي و مقابله با بدعت‌گرايي بيان شده، وظيفه علماي بلا‌د، اصحاب تفكر، مريدان شريعت محمدي و ميراث‌داران تشيع ناب علوي را صدچندان مي‌كند. حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان انتظارقدس آورده است: امسال مراسم روز قدس در شرايطي متفاوت از سال?هاي قبل برگزاري مي شود كه اين تفاوت ها ناشي از تغييرات شرايط منطقه است. اسرائيل در حال حاضر با تهديدات مختلفي در منطقه مواجه مي باشد كه اين تهديدات آينده اين رژيم نامشروع را به مخاطره انداخته است. اكنون تلاويو طعم تلخ شكست را در جنگ 33 روزه چشيده است و هنوز بسياري از سران اين رژيم از شوك اين ناكامي بزرگ خارج نشده اند. تعدادي از مقامات رژيم صهيونيستي به دنبال گزارش كميته وينوگراد تغيير كرده و تغيير برخي ديگر هم محتمل مي باشد. بحران ديگر تلاويو كه آن را هم بايد ناشي از اين رخداد دانست، فروپاشي هيمنه پوشالي اين رژيم غاصب است. تلاويو كه تا چندي قبل خود را ارتش شكست ناپذير منطقه مي دانست، اكنون تمام وجهه اي را كه به زور توپ و تانك و جنگنده هاي آمريكايي براي خود اندوخته بود، از دست رفته مي?بيند. از طرف ديگر متحد استراتژيك رژيم صهيونيستي يعني ايالات متحده هم در باتلاق عراق فرو رفته است و حال روز وخيمي دارد. احمدي نژاد هم چندي پيش با سخنان خود در سازمان ملل و دانشگاه كاليفرنيا رژيم صهيونيستي را با شدت هرچه تمام تر به چالش كشيد و با ايجاد تشكيك در بنيان هاي اين رژيم نامشروع، بحران تازه?اي را براي سران تلاويو به ارمغان آورد. صحبت?هاي شجاعانه احمدي نژاد علاوه بر اين كه توطئه هاي سران نظام سلطه را نقش بر آب كرد، موضع جمهوري اسلامي در قبال رژيم صهيونيستي و دلايل منطقي اين موضعگيري را هم به گوش جامعه جهاني رساند و چنانكه بسياري از صهيونيست ها و حاميانشان خود اعتراف كرده اند، اسرائيل بازنده اصلي سفر رئيس جمهوري ايران به ايالات متحده بوده است. اما در چنين شرايطي كه رژيم صهيونيستي و متحد هميشگي اش با تهديدات مهمي در منطقه دست و پنجه نرم مي كنند، به فكر راه چاره افتاده اند و مطابق معمول راه چاره را در خلق بحراني تازه يافته اند. تصويب طرح تجزيه عراق، بحراني تازه بود كه ايالات متحده مي كوشيد با خلق آن، مفري براي خود و رژيم صهيونيستي بيابد. آمريكا با علم به اين موضوع كه تجزيه عراق منطقه را در آتش جنگ خواهد سوزاند، دست به چنين اقدامي زده است. كاخ سفيد با اين اقدام درصدد ايجاد جنگ و منازعه هاي طولاني مدت قومي و مذهبي در خاورميانه است. آمريكا تلاش دارد كه با اين حربه جنگي خونين را ميان شعيان و اهل تسنن ايجاد كند. از طرف ديگر اگر به اين اقدام تجزيه طلبانه آمريكا ديگر كنش هاي اين كشور در خصوص تقويت پ.ك.ك و پژاك را هم اضافه كنيم، پازلي كه ايالات متحده براي خاورميانه چيده است، كامل مي?شود. آمريكا مصمم است كه از اين طرق درگيري?هاي قومي را در منطقه دامن زند و با فعال كردن اقوام كرد، كشورهايي نظير تركيه و سوريه و... را كه با مشكل قوميت ها دست و پنجه نرم مي كنند، با بحران مواجه سازد. هدف آمريكا و اسرائيل از اين بحران سازي ها معطوف كردن توجه كشورهاي منطقه از اوضاع مناطق اشغالي به مشكلات و منازعات داخلي است. اما اسرائيل به رغم تهديدات مختلف از فرصت هايي هم برخوردار است. دولت وحدت ملي فلسطين، كه تلفيقي از فتح و حماس و برخي ديگر از گروه ها بود، به دنبال اختلافات داخلي فروپاشيد و اكنون مقر اصلي حماس غزه و مقر فتح كرانه باختري است. بي شك اين اختلافات داخلي فرصتي تاريخي را در اختيار تلاويو قرار داده است تا بهتر از هميشه از آب گل آلود ماهي بگيرد و رهبران خود فروخته فلسطين را با تهديد و تطميع به پاي ميز مذاكره بكشاند. چنانكه خبرهايي هم از مسامحه ابومازن با سران رژيم صهيونيستي در خصوص تقسيم قدس شريف شنيده مي شود كه تأسف و تأثر جهان اسلام را به دنبال داشته است. مطالبي كه در بالا گذشت نشان مي دهد، تهديداتي كه گريبان اسرائيل را گرفته است، بسيار بيشتر از فرصت هاي اين رژيم نامشروع است. با نگاهي به فرصت هاي تلاويو هم مي توان دريافت كه ريشه تمام اين فرصت ها به عدم وجود انسجام و اتحاد در جهان اسلام باز مي گردد. روز قدس كه يادگار خميني كبير (ره) است و سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي، بهترين فرصت براي اتحاد دوباره جهان اسلام است. اتحادي كه مي تواند تمامي فرصت هاي صهيونيسم بين الملل را به تهديدي دهشتناك بدل كند. اكنون تمامي مسلمانان بدانند كه قدس شريف انتظار اتحادشان را مي كشد، فارغ از اينكه از كدامين مذهب و كدامين قوميتند. صداي عدالت روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «چند سوال ساده از رئيس جمهور» به قلم الياس خلج آورده است: جناب آقاي احمدي نژاد! در چند روزي كه براي شركت در مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك آمريكا به سر مي برديد حضور و سخنراني شما در دانشگاه كلمبيا كه به دعوت دانشكده روابط بين الملل اين دانشگاه برگزار شد از سوي رسانه‌هاي داخلي به پيروزي ملت ايران تعبير مي‌شد و همچنان اين تبليغات پيرامون دستاوردهاي سفر شما از تمامي شبكه‌هاي صدا و سيما ادامه دارد. سخنراني در يكي از دانشگاه هاي كشوري كه آن را در شيطان بزرگ مي‌خوانيد در كسوت رئيس دولت جمهوري اسلامي ايران و بعد از آن حضور سه باره در مجمع عمومي سازمان ملل شايد حس خوشايندي براي شما باشد و آن را فرصتي مناسب براي رسيدن به اهدافتان و خارج كردن كشور از وضع نامطلوبي كه در آن قرار گرفته است بدانيد به خصوص كه اين سفر و سخنرانيها و حضور در يك دانشگاه آمريكايي با مخالفت‌هاي شديد مقامات و محافل بسياري در آمريكا و به ويژه رئيس جمهور اين كشور و بسياري از مشاوران ايشان همراه بوده است. اين حضور اما سوالات بي شماري در ذهن من ايجاد كرده كه دوست دارم بدانيم آيا تا به حال اين مسائل براي شما كه دعوي حل مشكلات جهان را داريد سوال شده است؟ آقاي احمدي نژاد! در طول سفر هيچ اين سوال برايتان پيش نيامد كه چطور و چرا با وجود مخالفتها و اعتراضات بسياري از مقامات بلندپايه آمريكايي سرانجام مراسم سخنراني شما برگزار شد؟ مگرنه اين است كه در ميان معترضان شما در بيرون دانشگاه چند سناتور و نماينده يهودي و وزير امور خارجه اسراييل كه طبعا بايد از اعضاي اصلي لابي صهيونيستي باشند كه به قول شما مسئول بسياري از جنايات و تصميم گيري‌هاي دولت آمريكا هستند حضور داشتند اما آنها هم نتوانستند مانع سخنراني شما شوند؟ آقاي رئيس جمهور شما در سخنراني‌تان در دانشگاه كلمبيا گفتيد روزانه صدها سخنراني در دانشگاه‌هاي ايران برگزار مي شود و اساتيد و دانشجويان به بحث و گفتگو با يكديگر مي پردازند. البته من نمي دانم منظور شما از صدها سخنراني چه جور سخنراني‌هايي است؟ و منظورتان از گفتگو چه نوع گفتگويي؟ اما مي خواهم اين سوال را به شكل صحيح و امروزي بپرسم. آقاي دكتر كاش در دانشگاه كلمبيا اشاره مي كرديد روزانه چند سخنراني در دانشگاه هاي ايران موفق به انجام نمي‌شوند؟ روزانه چندهزار ايده براي بحث و گفتگو در دانشگاه هاي ايران حتي مجال پرواز از ذهن دانشجو به روي ميز هيأت‌هاي نظارت براي اخذ مجوز بحث و سخنراني را پيدا نمي كنند؟ آقاي احمدي نژاد سوال هاي بسيار ديگري هم هست كه به خوبي مي دانم از تمام آنان آگاهيد به انجام آن يا تمايل داريد و يا خود مسئولش هستيد. من به شما و تمام همفكرانتان كه دغدغه‌هاي شما را دارند حق مي دهم كه تا جواب سوال هايتان را در مورد هولوكاست از جامعه جهاني نگرفته ايد ساكت نشويد. همچنين من هم به نقض حقوق بشر در هركجاي دنيا باشد معترضم و خواهان اتمام آن هستم. اما چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است. مردم‌سالاري روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان« كجايند كفن پوشان سينه چاك؟» به قلم حميد لباف آورده است: زندانيان سياسي قبل از انقلا ب اسلا مي به خاطر دارند يكي از مواردي كه اعضاي سازمان مجاهدين خلق (منافقين) را از ديگر مبارزين مسلمان و انقلا بي و متعهد جدا مي كرد نحوه برخورد آنان با گروهك هاي ملحد و كمونيست بود و اين رعايت نكردن اصول اسلا مي بود كه نهايتا منجر به افشاگري نفاق اين گروه و برخوردهاي منافقانه آنها گرديد خبري كه در روزهاي اخير باورم نمي شد اين بود كه يكي از تشكلهاي دانشجويي از فرزندان چه گوارا به عنوان فردي انقلا بي و متعهد در همايش «چ مثل چمران بزرگداشت مبارزان جهان وطني» در كنار شهيد بزرگوار و متعهد دكتر مصطفي چمران قرار داده اند. چمراني كه نيايش هاي شبانه و راز و نيازهاي عاشقانه و عرفان او را بارها از طريق سيماي جمهوري اسلامي البته پس از شهادت، شنيده اند ولي وقتي تبليغات اين همايش را به چشم خود ديدم به فكر فرو رفتم كه چنانچه اين موضوع در دولت هاي گذشته مثل دولت اصلا حات يا حتي دولت سازندگي اتفاق مي افتاد برخي كفن پوشها به راه مي افتادند و وا اسلا ما سر مي دادند و عنوان مي نمودند مگر مي شود ملحدين و خدا نشناس ها و افرادي كه دين ندارند را به ايران دعوت نمود و به عنوان افراد انقلا بي از آنها تقدير نمود. برگزار كنندگان اين مراسم بسيج دانشجويي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران، مركز فرهنگي ميثاق و خانه آمريكاي لاتين بودند وهدف اين همايش نوعي شبيه سازي بين ارنستو چه گوارا و دكتر مصطفي چمران بود كه دو فرزند چه گوارا يعني كاميلو پسر وي و آليدا دختر او را نيز به اين همايش آوردند و جالب اينجاست كه يكي از سخنران ها در تجليل از چه گوارا گفت: «اگر امروز مرحوم «چ» زنده بود حتما مانند چمران به لبنان مي رفت و در كنار حزب الله مي جنگيد.» جاي سوال است كه چمران عارف و يكتاپرست بايستي براي تبليغات عده اي از سياسيون در كنار كمونيست ها قرار گيرد. راستي چمران زاهد كجا و كمونيست ها كجا؟ چمران شيعه علوي و خداپرست كجا؟ و كمونيست هاي مردان آمريكاي لاتين كجا؟ دراين مقاله به هيچ عنوان منكر آزادي خواهي و تلاش هاي حق طلبانه برخي از مبارزين آمريكاي لاتين نيستم ولي برخي از ما چرا به دروغ در اين همايش اعلام كنيم و از اعتقادات مذهبي و وجود ايمان به خدا و مسيح «چه گوارا» خبر دهيم ولي بلا فاصله فرزندش كه پشت تريبون قرار مي گيرد سخنان خود را با نام مردم كوبا و نه خداي احد و واحد شروع مي كند و اعلام نمايد كه ما ملتي سوسياليست هستيم آيا اين مسائل و اين رويدادها اين پرسش را به ميان نمي آورد كه چرا ديگر كفن پوشي نيست تا به اين رفتار ضدديني اعتراض نمايد؟ چرا بايد چمراني كه براي نسل انقلا بي ايران هميشه به عنوان يك اسطوره كامل در راستاي تحقق عدالت توحيدي بود را در كنار يك انقلا بي ديگر با افكاري متضاد و ضدخدا قرار دهيم و لب به اعتراض بازنكنيم واقعا اگر اين موضوع در دولت هاي گذشته اتفاق مي افتاد كارناوال ها از نمازهاي جمعه و جماعت به راه مي افتاد و كفن پوش ها به خيابان مي ريختند و وا اسلا ما سر مي دادند ولي چون اين گونه مسائل در دولت احتمالا مهرورز و به دست افرادي با پوشش نام مقدس بسيج دانشجويي انجام شده ديگر كفن پوشي وجود ندارد چرا كه انگار هيچ اتفاقي نيفتاده است، كما اين كه سخنان منطقي حجت الا سلا م ناطق نوري در مرقد مطهر امام خميني (ره) و اخباري كه ايشان از گوشه و كنار كشور در ترويج خرافات بيان كردند انصافا جاي اعتراض گسترده و پرجوش و خروش كفن پوشان نسبت به اين گونه خرافات و چنين اخباري را داشت. اما چرا تاكنون حتي اخبار معمولي اين مباحث نيز توسط اين دوستان افشا نشده و مردم به مقابله با آن فراخوانده نمي شوند؟ قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان«علي(ع)؛ فضيلت مجسم» آورده است:از علي گفتن، آسان نيست. خداوند بايد از علي بگويد، پيغمبر اكرم(ص) و اين امامانند كه مي توانند از علي(ع) بگويند. سخن اين است كه علي(ع) انساني ملكوتي است و ملكوتيان را ياراي گفتن از علي(ع) نيست. علي(ع)، فضيلت مجسم، عدالت مجسم، انسانيت مجسم و در كنار همه اينها، سرباز گمنام تاريخ اسلام است. اما مفاخر انتخابي مولي الموحدين علي(ع)، دهها برابر بيشتر از مفاخر غيرانتخابي اوست. گوشه اي از اين مفاخر عبارتند از: الف) «او اولين مسلمان است.» ب) «علي بن ابيطالب(ع)، اولين نمازگزاري است كه افتخار اقامه نماز پشت سر پيامبر(ص) را داشت. ج) «علي(ع) رزمنده بي بديل جنگهاي پيامبر(ص) است»؛ رزمنده اي كه «كرار غير فرار» بود. د) « علي(ع)، جانباز بي بديل اصحاب نبي اكرم(ص) است.» براساس يك روايت، در جنگ احد شصت جراحت و مطابق روايتي ديگر، نود جراحت برداشت. در ركاب نبي اكرم(ص) جانبازي همانند علي(ع) نيست. ه) «او تنها شخصيتي است كه مدالهاي بي شماري از خداوند گرفته است.» آياتي كه شأن نزولشان درباره علي بن ابيطالب(ع) و يا اهل بيت اوست، آن قدر زيادند كه درباره آنها كتابها نوشته اند. و) هيچ كس به اندازه مولا علي(ع) از پيامبر خدا(ص) مدال نگرفت. با اين همه، بايد گفت علي(ع)، مظلوم ترين هم هست. نشان مظلوميتش، رفتار نادرستي است كه با صديقه طاهره(س) شد؛ نشان مظلوميتش، دفن و تشييع و تكفين شبانه فاطمه(س) است؛ نشان مظلوميت علي(ع)، دفن شبانه خود اوست، به گونه اي كه تا صد سال، قبر نوراني اش مخفي بود و در عصر امام صادق(ع) بود كه اين قبر آشكار شد. نشان مظلوميتش، ظلمي بود كه به فرزندان آن بزرگوار وارد آوردند. آري چنين هم بود. مگر نه آنكه «حسن»اش را تيرباران كردند و سر «حسين»اش هم بالاي نيزه رفت؟ آه از اين مظلوميت! السلام عليك يا اول مظلوم، يا علي بن ابيطالب... تهران امروز روزنامه تهران امروز در سرمقاله امروز خود با عنوان «در فقره بنتون!» آورده است: برخي سيت‌هاي غيررسمي مدعي حمايت از دولت، با وجود تكذيب يك نهاد خدماتي عمومي (شهرداري تهران) نوشتند كه رئيس صهيونيست شركت ايتاليايي بنتون به دعوت شهرداري تهران براي ايجاد فروشگاه‌هاي بزرگ به تهران آمده است. اين شايعه غيررسمي تا آنجا «باور» شد كه اعضاي كميسيون فرهنگي و حتي رئيس محترم مجلس نيز تحت تاثير آن موضع گرفتند. دست آخر هم مشخص شد كه خبر ياد شده دروغ بوده و اتفاقا مرجع دعوت از فرد ياد شده جاي ديگري است! بماند. حتي اگر رئيس شركت فوق، صهيونيست هم نبود، به خاطر رواج مدهاي غيراسلامي و غيربومي در قالب پوشاك خارجي، دعوت و زمينه‌سازي توسعه فعاليت او پذيرفتني نيست. اما از زوايه ديگري هم مي‌توان به موضوع نگريست، آيا يهودي بودن يك سرمايه‌گذار خارجي به معني صهيونيست بودن وي است؟ مطابق آنچه رئيس جمهور محترم در نيويورك هم گفتند، چنين نيست و بايد توجه كنيم كه عجله در انتساب «صهيونيست» بودن به اين قبيل افراد گاهي ممكن است به روند برنامه‌ها و جلب سرمايه‌گذاري سالم در كشور صدمه بزند در اين باب نمونه‌هايي هم داشته‌ايم كه لازم به ذكر آن نيست. ولي سوال اين است كه آيا براي صهيونيست بودن فردي يا شركتي، مرجع صالح، سايت‌هاي بي‌نام و نشاني هستند كه با اغراض سياسي خاص حمايت مي‌شوند و يا اينكه دستگاه‌هاي صاحب صلاحيت كشور بايد مرجع اين تشخيص باشند؟ آيا اين حساسيت ظاهرا مقدسي كه بعضي‌ها براي بزرگ كردن حضور رئيس شركت بنتون در تهران و انتساب هدفمند و كذب دعوت از وي توسط شهرداري تهران به خرج دادند، در برابر حضور پررنگ آن شركت‌هاي اثبات شده صهيونيستي هم ديده شده است؟! از همه انتظار مي‌رود در برابر چنين مطالبي، اول بينديشيم و بعد سخن بگوييم و اول تحقيق كنيم و سپس تصميم بگيريم. سياست روز روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان «انسجام اسلامي در روز قدس» به قلم قاسم غفوري‌ آورده است: فرمان تاريخي حضرت امام (ره) در 28 سال پيش مبني بر نام گذاري جمعه پايان ماه مبارك رمضان به عنوان روز جهاني قدس، پيامي مهم براي جهان جهت حمايت از ملت فلسطين و آرمان‌هاي آنها بود. در شرايطي كه رژيم صهيونيستي با حمايت غرب در لواي سكوت كشورهاي اسلامي به قتل عام فلسطينيان و اشغال اراضي آنها مي‌پرداخت، فرمان امام (ره) روح تازه‌اي بر مقاومت دميد، چنانكه فلسطينيان به پشتوانه حمايت‌هاي ملت‌هاي مسلمان انتفاضه‌هاي اول و دوم را محقق ساختند كه به سدي در برابر دشمنان مبدل شد. هر چند كه ملت‌هاي مسلمان در سالهاي گذشته با برپايي مراسم روز جهاني قدس، ضمن اعلام انزجار از صهيونيسم و متحدانش بر اصل حمايت از آرمان فلسطين و قدس شريف تاكيد كرده‌اند، اما امسال روز جهاني قدس ويژگي‌هاي خاصي دارد كه انسجام اسلامي براي برگزاري هر چه بهتر و پرشورتر آن را الزام آور مي‌سازد. يورش‌هاي گسترده صهيونيست‌ها به اراضي فلسطين‌نشين كه آن را به زنداني بزرگ با بحران‌هاي شديد انساني مبدل كرده است، تحركات موزيانه و پنهاني صهيونيست‌ها در تغيير ساختار مسجد‌الاقصاي براي تدبل آن به مركزي يهودي بدون هويتي اسلامي، گرايش برخي گروه‌هاي سازش كار در تشكيلات خود گردان به مذاكره با رژيم صهيونيستي بدون توجه به خواست ملت فلسطين، ايجاد شكاف ميان گروه‌هاي فلسطيني كه مهمترين حربه صهيونيسم براي مقابله با انتفاضه است، رويكرد غرب و قدرت‌هاي بزرگ به حمايت كوركورانه از رژيم صهيونيستي كه نتيجه آن تجهيز اين رژيم به سلاح‌هاي پيشرفته و كشتار فلسطينيان مي‌باشد، رويكرد برخي از سران عرب فريب خورده به سازش با رژيم صهيونيستي كه تحت فشارهاي آمريكا براي حضور در نشست سازشكاران در نوامبر آماده مي‌گردند، سكوت جامعه جهاني حتي سازمان ملل در برابر جنايات صهيونيست‌ها و بحران‌هاي ايجاد شده براي فلسطينيان كه ماهيت دروغين صلح‌طلبي اين نهادها را آشكار مي‌سازد، تشديد تهاجمات صهيونيست‌ها به سوريه و لبنان كه تهديدي براي جهان اسلام مي‌باشد و .... تنها بخش‌هايي از چالش‌هاي امروز براي ملت فلسطين و جهان اسلام است كه به دست صهيونيسم و متحدانش ايجاد شده‌اند. در چنين شرايطي تنها يك عامل كه همانا اتحاد جهان اسلام در روز جهاني قدس است مي‌تواند اولا اتحاد را به ملت فلسطين بازگرداند. اتحادي كه با حضور همگان با فرياد «مرگ بر صهيونيسم، حمايت از فلسطين» تبلور مي‌يابد و راه را براي ملت فلسطين و ممالك اسلامي براي حمايت از مقاومت تا تحقق آرمان كشور مستقل فلسطين به پايتختي قدس شريف هموار مي‌سازد. اتحادي كه غرب و صهيونيسم از آن وحشت دارد و براي شكست آن به هر ترفندي متوسل مي‌شود. لذا روز جهاني قدس نه تنها روز حمايت از ملت فلسطين بلكه روز مقابله با توطئه‌هاي تفرقه‌افكنانه صهيونيسم و غرب عليه‌اسلام است كه مي‌تواند با نام انسجام اسلامي صورت گيرد.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن