تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805546618




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام مهدي(عج) در قرآن، سنت و تاريخ


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: امام مهدي(عج) در قرآن، سنت و تاريخ


«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُها عِبَادِيَ الصَّلِحُونَ. إِنَّ في هَذا لَبَلغاً لِّقَوْمٍ عَبِدينَ. وَ مآ أَرْسَلْنَكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَلَمِينَ»2

سورة انبيا مكي است؛ خداوند و پيامبر(ص) آيندة اسلام را تبيين كرده‌اند و حال آن كه هنوز اسلام نوپا بود.

سخن ما به صورت فشرده دربارة حضرت مهدي(عج) حول سه محور است: قرآن، سنت و تاريخ.

محور اوّل: امام مهدي(عج) در قرآن كريم

اين مسأله در قرآن تحت سه عنوان مطرح است:

عنوان اوّل

يكي مسألة «وراثت ارض» است كه در آية مذكور با دقايق و لطايفي مطرح شده است؛ مانند مسألة كتابت و وراثت آن هم وراثت ارض. خداوند مي‌فرمايد: «... وَ كُنَّا نَحْنُ الْوارِثِينَ»3 در حقيقت عاقبت جهان به دست افراد صالح مي‌افتد. در واقع اين اشاره به همان عقيده‌اي است كه در بين مسلمان‌ها رواج دارد مبني بر اين كه در آخرالزمان و در پايان جهان و قبل از قيامت، حضرت ظهور مي‌كند. از اين كلام كه «عباد صالح وارث هستند»، در مي‌يابيم عابدين بايد خودشان را آماده، و اين برنامه را تهيه كنند. اين برنامه همان برنامة پيغمبر(ص) است: « وَ مآ أَرْسَلْنَكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ»4 همان برنامة جهاني است.

پيغمبر(ص) براي جهان رحمت بود؛ ولي اين مأموريت به دست مهدي(عج) و اصحاب صالحش انجام مي‌گيرد. در اين زمينه مرحوم طبرسي روايتي نقل كرده است. عن ابوجعفر(ع): «... هُمْ اصحابُ المهدي (عج).»5

عنوان دوم

عنوان دوم، غلبه دين است بر همة اديان كه تاكنون محقق نشده است. درست است از لحاظ علمي حجت و برهان اسلام قوي‌تر است؛ اما بالاخره نه آن رحمة للعالمين محقق شده نه تسلط و غلبة آشكار و ملموس دين بر همة اديان. در اين جا، سه آيه به يك مضمون آمده است:

«هُو الّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْكَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»6

عنوان سوم

عنوان سوم، «استخلاف» است. خدا وعده كرده است:

«وَعَدَاللهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنكُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فيِ الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَي لَهُمْ...»7

اين آيه اشاره به يك حقيقتي است كه تا حالا محقق نشده است. اگر فرض مي‌كرديم هيچ روايتي نداشتيم و ما بوديم و اين آيات، جاي اين سخن بود كه استخلاف تا حالا محقق نشده است و چون وعدة خدا است، بي‌ترديد تحقق مي‌يابد. وقتي خدا وعده كرده است اين دين را به دست عباد صالح خودش در سراسر جهان نشر بدهد، عاقبت انجام خواهد شد. كلمات استخلاف وارثين اشاره به مسألة حكومت هم دارد. استخلاف يعني همين عباد صالح خدا خليفه بشوند براي خدا در روي زمين. هر دو آيه ارض دارد؛ يعني كل زمين. البته كلمة « مهدي(عج)» با اين لفظ در قرآن نيامده، اما در روايات آمده است و بيش‌تر به امامت و رهبري آن حضرت اشاره دارد. ما نمي‌دانيم نحوة حكومت آن حضرت چگونه است. شايد اين گونه باشد كه آن حضرت رهبر جهان به شمار آيد و كشورها و حكومت‌هاي صالح ديگر هم وجود داشته باشند. اين‌ها با هم منافات ندارد؛ همة حكومت‌هاي ديگر صالح هستند و از آن حضرت دستور مي‌گيرند.

محور دوم: بررسي مسأله د ر سنت و حديث

مرحوم طبرسي، در ذيل آية «... كتبنا في الزبور...»8، مي‌گويد: «و يدل علي ذلك ما رواه الخاص و العام عن النبي.»9 پيامبر(ص) فرمود:

«لَوْ لمْ يَبْقَ منَ الدُّنيا إِلاّ يومٌ واحدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلك الْيومَ حَتَّي يَبْعَثَ رجلاً منْ أَهلِ بَيْتي يَمْلأُ الأرضَ عَدْلاً و قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً و ظُلْماً.»10

بعد مي‌گويد روايات وارده از طريق فريقين در اين زمينه فراوان است و اين روايت را از سنن بيهقي نقل مي‌كنند. خاطرم مي‌آيد در حدود چهل و پنج سال قبل، شايد هم بيش‌تر، در خدمت مقام آيت‌الله صدر(رض) بودم و صحبت از كتاب المهدي(عج) به ميان آمد. ايشان گفتند در مجلسي بحث شد كه آيا روايات راجع به حضرت از طريق اهل سنت هم آمده است يا نه، من گفتم: بله، هست؛ و در اين باره كتاب «المهدي(عج)» را نوشتم. يك نسخه را هم به من هديه دادند كه در آن نوشته‌ام اين را مؤلف به من اهدا كرده است. ايشان روايات مرتبط با حضرت مهدي(عج) را از طُرُق‌ اهل سنت جمع‌آوري كرده است. در اين زمينه خيلي هم كار انجام شده است. يكي از كارهايي كه انصافاً بايداز آن تقدير كرد، كتابي است به نام «منتخب الاثر في الامام الثاني‌عشر» كه حضرت آيت‌الله صافي نوشته‌اند. بعد از آن هم دائرةالمعارف راجع به حضرت مهدي(عج) نوشته شده است.

ما در روايات، تواتر معنوي داريم. منتها در روايات شيعه و نيز رواياتي كه آيت‌الله صدر نقل كرده‌اند، حتي مواردي مانند اين كه مهدي(عج) از فرزندان حسين(ع) و از فرزندان سجاد(ع) است، نيز وجود دارد. اين‌ها را هم يك مقداري از «ينا بيع الموده» وجاهاي ديگر نقل كرده‌اند.

البته آيت‌الله العظمي آقاي صافي (دام عزّه) خيلي بيش‌تر از اين‌ها تحت اين عناوين روايت ذكر كرده است. اين مطالب در روايات شيعه بيش‌تر است و روايات زيادي هم از اهل سنت در كتاب‌هايي كه احتمالاً مؤلفش هم شيعه بوده مثل «ينا بيع الموده» و موارد ديگر نقل شده است.همين طور كه آيت‌الله عسكري فرمودند، روايات ما روشن‌تر است. آن‌قدر كه قضيه در روايات ما روشن است، در روايات اهل سنت نيست؛ ولي در عين حال اگر همين دو كتاب را ملاحظه كنيد، درمي‌يابيد جزئيات، [براي مثال حضرت از نسل كيست]، در روايات اهل سنت نيز نقل شده است. اين نكته را مي‌خواستم عرض كنم كه ما همه جا « مهدي(عج)» داريم. البته اين هدايت همان هدايت واقعي است. منتها در دين يهود از او تعبير به مسيح كرده‌اند. همين الآن يهودي‌ها منتظر حضرت مسيح(ع) هستند؛ چون حضرت موسي(ع) را قبول نكردند. يكي از يهودي‌ها در يكي از روزنامه‌ها گفته بود آن روز كه حضرت مسيح ظهور بكند چنين و چنان مي‌كنيم.11

مسيح، يعني مسح شده، يعني متبرك. از لحاظ محتوا، خيلي با مهدي(عج) تناسب دارد. مهدي(عج) جنبة روح او را بيان مي‌كند، يعني كسي كه خدا او را هدايت كرده است.

مسيح جنبة جسم او را باز مي‌گويد؛ يعني كسي كه متبرك شده است. آية «وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ...»12 هم اشاره به اين دارد كه مسألة مذكور تنها يك مسألة اسلامي نيست. اين در كتب قبل هم آمده است.زبور را معمولاً گفته‌اند، زبور داوود؛ ولي مرحوم طبرسي مي‌گويد: گفته شده مراد مطلق كتاب آسماني است؛ كما اين كه «ذكر » را هم به قرآن تفسير مي‌كنند.

ايشان مي‌گويد: به تورات هم ذكر گفته‌اند. اگر مراد از ذكر در آيه، قرآن باشد، كلمه «بَعْد» معناي زماني ندارد و مفهوم «علاوه» را مي‌رساند.

يكي از علماي مشهد كه در تفسير تخصص داشت، اين طور معنا مي‌كرد: «علاوه بر قرآن در زبور هم گفتيم.» اين خيلي دور از آبادي نيست. در آيات ديگر هم نكاتي وجود دارد كه ما از آن‌ها صرف‌نظر مي‌كنيم.

محور سوم: امام مهدي(عج) در تاريخ

محور سوم، بررسي مسأله در تاريخ است. در تاريخ، مسألة مهدويت در همان قرن اوّل اسلامي يك امر حتمي و مسلم بوده است.

مورد اوّل

طبري در داستان مربوط به امام حسين(ع) ـ هنگامي كه از مكه به طرف كوفه مي‌رود ـ مي‌گويد: عبدالله بن عمروبن عاص پدرش را منع مي‌كرد كه با معاويه همكاري بكند، اما قبول نكرد. او جزء محدثين است. حتي مي‌گويند حديث پيغمبر(ص) را هم در رساله‌اي به نام «الصادفه» نوشته است. در اين سفر امام حسين(ع) با فرزدق شاعر برخورد و از او سؤال كرد كه «ما وَرائُكَ»13 و چيزهايي گفت. بعد به عبدالله بن عمروبن عاص برخورد. عبدالله به فرزدق گفت: «هذا هو المهدي(عج).»14 اشاره به حضرت امام حسين(ع) مي‌كند. و مي‌گويد، «هذا هو المهدي(عج)». فرزدق گفت: خوب اگر مهدي(عج) است، چرا تو با او نمي‌روي؟ گفت به تو چه. معلوم شد سابقاً بين آن‌ها اختلاف بوده، لذا با هم فحش‌كاري كردند و رد شدند.

عبدالله بن عمروعاص از جوان‌هاي صحابه است. مسألة مهدي(عج) در نظر او و اصحاب مسلم بوده است. منتها مصداقش چه كسي است وقتي مي‌بيند امام حسين(ع) در برابر حكومت ستمگر يزيد كه مظهر فساد و جهل و ناداني است قيام كرده به كوفه مي‌رود، مي‌گويد «هذا هوا المهدي(عج).» اين نخستين جايي است كه از لحاظ تاريخي من ديده‌ام.

مورد دوم

مورد ديگر داستان مختار است كه ادعا مي‌كرد محمدبن حنفيه مهدي(عج) است؛ اگرچه محمدبن حنفيه قبول نداشت و انكار مي‌كرد. اگر حقيقتاً مسألة مهدي(عج) شصت و چند سال بعد از هجرت مسلم نبود، چطور او ادعا مي‌كند و هيچ‌كس هم نمي‌گويد: مهدي(عج) يعني چه، خبري نيست. يك عده قبول كردند، عده‌اي هم قبول نكردند؛ ولي اصل موضوع را انكار نمي‌كردند و در اين كه آيا محمد حنفيه خود مهدي(عج) است يا نه بحث داشتند و يا اين كه اصلاً در برابر اين جريان سكوت كرده بودند.

مورد سوم

مورد سوم، مسألة قيام محمدبن عبدالله «نفس زكيّه» در مدينه است كه نوع مردم به او گرويدند. در كشور مغرب كه خيلي تمايلات اهل بيتي و تشيّع دارند، عالمي مي‌گفت: علت اين كه ما پيرو «امام مالك» شديم، اين است كه وقتي مردم به امام مالك گفتند آيا سراغ «نفس زكيه» برويم يا نرويم؟ گفت: برويد. گفتند ما با بني‌اميه بيعت كرده‌ايم، مالك گفت: چون اين بيعت مُكْرَه است، قبول نيست. آن عالم مغربي مي‌گفت: چون او از محمد نفس زكيه حمايت كرد، ما هم گفتيم اين با اهل بيت (عليهم السلام) خوب است، پس از او پيروي مي‌كنيم و تا امروز هم پيرو او هستيم.

در همان موقع، در سال 145 كه زمان منصور بود، هم در مدينه و هم در بصره برادرش ابراهيم قيام كرد. در تاريخ دارد كه منصور خوابش نمي‌برد؛ مي‌گفت: رختخواب براي من نيندازيد تا ببينيم بالاخره حق با ما است يا با اين دو برادر. بعد از كشتن آن‌ها احساس آرامش كرد و راحت شد.

مردم به اين‌ها گرويدند. اگر مهدويت در اذهان نبود، چرا اين قدر به اين‌ها گرويدند. بر چه اساسي مي‌گفتند محمد نفس زكيه، مهدي(عج) است. در مسند ابي‌داوود در بابي كه راجع به حضرت مهدي(عج) است، اين طور نقل مي‌كند:

«... لو لم يبق من الدنيا إلاّ يومٌ واحد لَطَوَّلَ اللهُ ذلكَ اليوم حتّي يَبْعَثُ رجلاً من اهل بيتي يَملاءُ الارضَ عدلاً و قسطاً كَما مُلِئَتْ جوراً و ظلماً.»15

من شك ندارم اين حديث با تأييد او درست شده، چون اسم او محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بود. بعد از او هم كساني كه با عنوان مهدي(عج) ظهور كردند، بسيار زيادند و شايد بيش از همه در آفريقا بود. خيلي‌ها در كتب تاريخي شرح حال و قيام اين‌ها را نوشته‌اند كه هر كس قيام مي‌كرده است به عنوان مهدي(عج) به او نگاه مي‌كردند. عبيدالله بن مهدي نخستين خليفة فاطميين در «مهديه» (تونس فعلي)، به نام مهدي(عج) قيام كرد.در آفريقا هنوز هم كه هنوز است، از مهدي(عج) صحبت مي‌كنند.

در سومالي مجله‌اي است به نام «المنتظر».

آخرين كسي هم كه قيام كرد و كارش گرفت «مهدي سوداني» بود كه بالاخره انگليسي‌ها را از سودان بيرون كرد. اسم مهدي(عج) هنوز هم در ميان اين‌ها هست.در منزل وزير امور خارجة سودان كه بوديم مي‌گفت: مهدي(عج) و دربارة حضرت صحبت مي‌كرد. در هر حال، نام حضرت در ميان آن‌ها زنده است. اين‌ها مسلمان مالكي هستند. مقام مهدويت براي مهدي سوداني كه قيام كرده‌ قائلند؛ به خصوص كه با استعمار انگلستان جنگيد تا اين كه انگليسي‌ها به زحمت بر او غلبه كرده و او را كشتند. مهدي سوداني در نظر آن‌ها مقدس است و در خارطوم (پايتخت سودان) گنبدش از همه جا ديده مي‌شود.

اين مسأله از لحاظ تاريخي از قرن اوّل شروع شده است. مردم اصل آن را انكار نمي‌كردند و حتي اگر كسي چنين ادعايي مي‌كرد، به او عقيده پيدا مي‌كردند و او را مهدي(عج) مي‌خواندند. آقاي دكتر محمد علوي مالكي، فرزند سيدعباس علوي مالكي، در مكه قطب است. به اصطلاح، مريد دارد و صاحب يك تشكيلات عريض و طويل. يك بار با او گفتم: اگر از شما دعوت بكنيم به ايران بياييد، مي‌آييد، گفت: اگر بيايم، مي‌گويند رفته اصحاب مهدي(عج) را جمع كند. هر سال كه مي‌رويم صحبت از مهدي(عج) و انتظار مي‌كند. از اين قبيل مسائل زياد است و انسان از لحاظ تاريخي بايد يقين بكند. در اين زمينه پيامبر(ص) رواياتي دارد و صحابه باور كردند و انتظار هم داشته‌اند، منتها تطبيقش بر افراد به اشتباه صورت گرفته است.

روايات مهدويّت نزد اهل سنت

در مورد روايات، روايات مهدي(عج) را صحاح سِتّه همه‌شان ذكر كرده‌اند و بابي دارند، غير از بخاري. بخاري مي‌گويد مسيح كه نزول مي‌كند با امامشان بيعت مي‌كند. اسم نمي‌برد. بالأخره اين مسأله آن جا هم هست؛ اما بقية صحاح سِته بعضي‌شان باب دارند و بعضي در همان باب فضائل اهل بيت (عليهم‌السلام) مي‌گويند. منتها با همين اشتباه كاري‌ها كه «... اسمه اسمي و اسم ابيه اسم ابي...»16

آنچه در پايان ميل داشتم بگويم، سه نكته است:

1ـ كشتار و خونريزي؟!

يكي اين كه در بسياري از روايات مسألة كشتار و خونريزي آمده و ذكر شده كه جوي‌هاي خون و آسياهاي خون راه مي‌افتد. اين‌ها در يك دوران‌هايي نقل شده كه اصلاً روح حاكم بر دنيا همين چيزها بوده است. در آن دوران، به هر كس بيشتر خونريزي مي‌كرد نشان مي‌دادند كه شجاعتش بيشتر است. عقيدة من اين است كه در اين‌ها بايد تحقيق بشود كه چه مقدار اصل و سنديت دارد.در حديثي كه مورد اتفاق فريقين است مي‌گويد: «... يَملاءُ الارضَ قِسطاً وَ عَدلاً كَما مُلِئَت ظُلماً و جوراً.»17

حضرت مهدي(عج) براي برقراري عدل و قسط مي‌آيد. در بعضي از جاها كساني هستند كه مقاومت بكنند و حضرت بايد با آن‌ها بجنگد؛ اما نمي‌شود گفت، اصلاً شعار حضرت آدم‌كشي و خونريزي است. متأسفانه منبري‌ها و مداح‌ها اين مسائل را خيلي دنبال مي‌كنند و در ذهن مردم هم همين چيزها است.بايد از حضرت به عنوان يك مرد عادل و طرفدار عدل ياد شود. بايد او را دادگستر جهان معرفي بكنيم. حضرت (عج) نه به طور اعجاز بلكه به طور طبيعي رهبري جهان را به عهده مي‌گيرد. اين هم خودش يك نكته است كه آيا كارهاي حضرت همه‌اش معجزه و اعجاز است يا جرياني است كه طبع بشر به سمتي پيش مي‌رود كه بالاخره از همة شعارها، حكومت‌ها و از همة فرماندهان مأيوس مي‌شود و با اضطرار طالب عدل مي‌گردد. بعد ندايي بلند مي‌شود كه با وسايل روز به گوش همه مي‌رسد. آن وقت مردم مطالعه مي‌كنند. مبلغين تبليغ كرده، فلسفة قيام و ظهورش را بيان مي‌كنند و در نتيجه مردم به آن حضرت مي‌گروند.

2ـ رهبري جهان

نكتة ديگر، مسألة رهبري در جهان است نه سلطنت و حكومت بر جهان. اين را هم بايد درباره‌اش مطالعه كرد مسألة خيلي مهمي است. بالاخره جهان به طرف يك قطبي شدن پيش مي‌رود اما نه قطبي كه فقط يك كشور و يا يك حكومت باشد. اين اصلاً عملي نيست و چيزي نيست كه روي آن تكيه كنيم با اختلاف ملت‌ها و اقوام و مليت‌ها و ...؛ ولي رهبري مي‌شود واحد باشد. ما بايد بگوييم كه او رهبر واحد جهان است. بالأخره مردم دنيا مي‌بينند او سخن حق مي‌گويد. البته طبعاً او يك نوع وراثتي هم نسبت به زمين، به عنوان رهبر، حتماً خواهد داشت.

3ـ شعارهاي مدعيان مهدويت

نكتة ديگر، اين است كه در روايات ويژة علائم ظهور مهدي(عج)، شعارهاي مهدي‌هاي ظهور كرده نيز ديده مي‌شود. هر كس كه ظهور مي‌كرد، روايت مي‌خواندند. دربارة «محمد نفس زكيه» گفته شده كه «... اسمه اسمي و اسم ابيه اسم ابي...»18. در «سنن ابي داوود»، به همين صورت آمده است. «بن باز» روحاني وهابي سعودي گفته بود: روايات مهدي(عج) درست است؛ اما نه آن طوري كه شيعيان مي‌گويند بلكه به گونة ديگري است.

نظر او به همين روايت «ابن داوود» است. در ارشاد مفيد ظاهراً در همان باب امام دوزادهم روايتي نقل مي‌كند كه پيغمبر(ص) فرمود: «... مِنّا السّفّاح و المنصور....» 19 من ترديد ندارم اين روايت از آن‌هايي است كه وقتي بني عباس روي كار آمدند ـ براي اين كه خودشان را به عنوان منجي موردنظر پيغمبر(ص) جا بزنند ـ گفته‌اند. يا در حمايت آن‌ها گفته شده. خليفة اوّل آن‌ها سفاح بود، خليفة دوم منصور و خليفه سوم مهدي. منصور كه اسم پسرش را مهدي گذاشت، متوجه بوده چه مي‌خواهد بكند؛ يعني آن‌ها هم يك نوع حكومت مهدويت براي خودشان قائل بودند. از اين قبيل مطالب زياد پيدا مي‌شود.

وقتي ما فهميديم منطقه‌اي در افغانستان به نام طالقان وجود دارد و غير از طالقان ما طالقاني آن جا است، من مطالعه كردم ديدم يحيي بن زيد در آن جا قيام كرده و طرفدارش بوده‌اند. كساني كه از او حمايت مي‌كردند، طبعاً حديث هم به نفع او مي‌گفتند كه مثلاً از طالقان چند نفر خارج مي‌شوند. انجام اين قبيل تحقيقات مسائل را روشن مي‌كند. وقتي خدا در ذيل اين آيه مي‌گويد: «وَ مَآ أَرْسَلْناكَ إلاَّ رَحْمَهًً لِّلْعَالَمِينَ»20؛ معنايش اين است كه همان رحمه للعالميني كه ما به تو وعده كرديم و تو به اين عنوان آمدي، با همين عباد صالح تحقق پيدا مي‌كند.

يك چنين مسأله‌اي در حقيقت نتيجة كل اديان و اسلام است. نتيجة كامل اسلام هم به دست آن حضرت ظاهر مي‌شود.

معنويت و اميد

يادم مي‌آيد در حدود 30 سال قبل در دانشگاه مشهد استادي آمده بود به نام «صلاح الصابي». شاعر و خطيبي زبردست بود. گويا عبدالناصر او را تعقيب مي‌كرد و مي‌خواست بكشد. او به امام موسي صدر (حفظه الله تعالي) پناه برده بود. ايشان او را به دانشگاه مشهد آورد و گفت شما از اين استفاده بكنيد. چند سال آن جا بود. بعد هم آمد تهران درباره تشيع خيلي مطالعه كرد. اشعاري هم درباره حضرت زهرا(س) و امام حسين(ع) و ديگران گفت. شعري را در كنگرة شيخ توسي گفت كه در يادنامة شيخ آمده است. ايشان بعد از مطالعات زياد گفته بود: فرق بين تشيع و تسنن اين است كه تشيع رشتة معنويت اسلام و رهبري را قطع نكرده؛ هنوز هم ادامه دارد و هنوز اميد دارد. در حالي كه براي اهل سنت و عقيدة عمومي اين گونه نيست كه هنوز انتظار داشته باشند. انتظار عمومي در اهل سنت نيست و در شيعه هست.

او مي‌گفت: اين براي شيعه خيلي امتياز است كه خودشان را مرتبط با رسالت و با خدا مي‌بينند و انتظار چنين كسي را دارند آن هم نه فقط بيايد احكام را بگويد يا در ممالك اسلامي حكومت بكند؛ بلكه حكومت جهاني پديد آورد. اين يك اميد فوق‌العاده‌اي است كه شيعيان دارند. اهل سنت اين را ندارند شما براي اين ارزش قائل شويد و قدر آن را بدانيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.

پي‌نويس‌ها:

* دبير كل سابق مجمع جهاني تقريب بين مذاهب، انديشمند و استاد حوزة علميّه

2ـ انبياء (21): 105 ـ 107. (در «زبور» بعد از ذكر «تورات» نوشتيم «بندگان شايسته‌ام وارث [حكومت] زمين خواهند شد». در اين، ابلاغ روشني است براي جمعيت عبادت‌كنندگان. ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم)

3ـ قصص(28): 58 . (... و ما وارث آنان بوديم)

4ـ انبياء(21): 107 . (ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم)

5 ‌ـ مجلسي، محمدباقر: بحارالانوار‌، ج 9، ص 103 و 126. (آنان ياران مهدي(عج) هستند)

6‌ ـ صف (61): 9؛ توبه(9): 33؛ فتح (48): 28. (او كسي است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همة اديان غالب سازد، هرچند مشركان كراهت داشته باشند).

7ـ نور (24): 55. (خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده‌اند وعده مي‌دهد كه قطعاً آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد، همان‌گونه كه به پيشينيان آن‌ها خلافت روي زمين را بخشيد؛ و دين و آييني را كه براي آنان پسنديده، پا بر جا و ريشه‌دار خواهد ساخت...)

8ـ انبياء (21): 105

9ـ طبرسي: مجمع البيان، ج 16 ، ص 171. (مؤيد آن روايتي است كه شيعه و سني از پيامبر ـ ص ـ روايت كرده‌اند.)

10ـ شرف‌الدين، علي الحسيني الاسترآبادي: تأويل الآيات الظاهره، ص 327؛ محمدي ري شهري، محمد: ميزان الحكمه، ج1، ص 179، حديث شمارة 1172. (اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، همانا خداوند آن يك روز را چنان طولاني كند تا مردي از اهل بيت من برخيزد كه زمين را از عدل و قسط پر سازد، چنان كه از جور و ظلم پر شده است).

11ـ گويندة محترم منبعي ذكر نفرموده است.

12ـ انبياء (21): 105. (در «زبور» بعد از ذكر [تورات] نوشتيم)

13ـ پشت سرت چيست؟

14ـ اين همان مهدي(عج) است.

15ـ شرف‌الدين، علي العيني الاسترآبادي: تأويل الآيات الظاهره، ص 327؛ سنن ابي داوود،‌ ج2 ، ص 309. (اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداي تعالي آن روز را چنان طولاني كند تا مردي از من يا از اهل بيتم قيام كند كه زمين را از عدل و قسط پر سازد؛ چنان كه از ظلم و جور پر شده است).

16ـ مجلسي، محمدباقر: بحارالانوار، ج 51، ص 102. (... اسم او اسم من است و اسم پدرش اسم پدر من است...)

17ـ همان. (... او زمين را از قسط و عدل پر سازد؛ چنان كه از ظلم و جور پر شده است)

18ـ مجلسي، محمدباقر: بحارالانوار، ج 51 ص 102 (... اسم او اسم من است و اسم پدرش اسم پدر من است...)

19ـ مجلسي، محمدباقر: بحارالانوار، ج 29، ص 453. (... سفاح و منصور از ما هستند ... يادآوري: منظور از اين دو، سفاح، منصور عباسي نيستند، بلكه منظو رحضرت امام حسين و حضرت امام علي ـ عليهم‌السلام ـ هستند.)

20ـ انبياء (21): 107. (ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم.)




 پنجشنبه 24 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن