تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى‏آورد كه : واى برمن ، واى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806992826




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چون صبح‌دم عيد کند نافه گشائي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چون صبح‌دم عيد کند نافه گشائي
چون صبح‌دم عيد کند نافه گشائيشاعر : خاقاني بگشاي سر خم که کند صبح نمائيچون صبح‌دم عيد کند نافه گشائيچون صبح نمود آن صدف غاليه سائيآن جام صدف ده که بخندد چو رخ صبحهم نقب زد و مرغ بر آن داد گوائيدر خمکده زن نقب که در طاق فلک صبحخوش کن نفس از مشک و مي انگار صبائيچون گشت صبا خوش نفس از مشک و مي صبحبرساز ستا چاک زد اين سبز دوتائيمرغ از گلو الحان ستا ساخت دم صبحرستي خورد از خوانچه‌ي زرين سمائيشو خوانچه کن از زهره دلان پيش که گيتياز خوانچه‌ي گردون نکني زله گدائيچون خوانچه کني تا ز سر گرسنه چشمينانت ز چه شيرين و تو چون تلخ ابائيچون خوانچه‌ي گردون که نوالت همه زهر استاين افعي پيچان که کند عمر گزائيچون پوست فکند و ز دهان مهره برآورددل مرده در اين دخمه‌ي پيروزه وطائيمي نوش کن و جرعه بر اين دخمه فشان ز آنکگر طفل نه‌اي سغبه‌ي بازيچه چرائي؟بازيچه شمر گردش اين گنبد بازيچمرغان سليمان و پري‌روي سبائيجام است چو اشک خوش داود و همه بزمتعويذ خرد گم کني و سلسله خائيچون روي پري بيني و آن سلسله‌ي زلفاي عقل چه درد سري ، اي مي چه دوائيبشکست نفس در گلوي بلبله، بس گفتتا مرغ صراحي کندت نغز نوائيآن لعل لعاب ازدهن گاو فرو ريزدرياکش از آن ماهي اگر مرد صفائيمجلس همه دريا و قدح‌ها همه ماهي استجان پريان، کز تن خم يافت رهائياز پيکر گاو آيد در کالبد مرغوز ماهي سيمين سوي دلهاي هوائياز گاو به مرغ آمد و از مرغ به ماهيدر گوش نه آن حلقه چو در حلقه‌ي مائيماه نو ما حلقه‌ي ابريشم چنگ استبي‌چرخ و زمين رقص کن انگار هبائيمي‌کش، مکش آسيب زمين و ستم چرخقحط است و تو بر آخور سنگيش نپائياين هفت ده خاکي و نه شهر فلک رااينجا چه اميري کني، آنجا چه گدائينزل وعلف نيست نه در شهر و نه در دهخشک آخور و تز سبزه چه در بند چرائيچون اسب تو را سخره گرفتند يکي دانهين باده‌ي خام آر و مکن خام درائيدر کاسه‌ي سر ديگ هوس پختن تو چندزانک از سر سرسام هوا بر سر پائيبحران هوس جام چو بهري برد از توتو محرم مي باش و مکن کعبه ستائيگر محرم عيدند همه کعبه ستايانعرياني بيرون و درون لعل قبائياحرام که گيري چو قدح گير که داردها عارض و زلف و لب ترکان سرائيکعبه چکني با حجر الاسود و زمزماز طاعت آن کعبه نشينان ريائيهم خدمت اين حلقه بگوشان ختن بهاينجا نتوان کرد به يک‌دل دو هوائييا ميکده، يا کعبه و يا عشرت و يا زهدتن عودي و مشکي شده دل ناري و مائيکو خيک براندوده به قير و ز درونشبر طفل حبش روي معلم شده نائيبر زال سيه موي مشاطه شده چنگيزاينده‌ي روحي که کند معجزه زائيبربط نگر آبستن و نالنده چو مريمکز چار زبان مي‌کند انجيل سرائيبر کاس رباب آخور خشک خر عيسي استوزساق به زير است پلاس، اينت مرائيچنگ است به ديبا تنش آراسته تا ساقپيرامن نه چشم کند مار فسائيناي است يکي مار که ده ماهي خردشدر حلقه سگ تازي و آهوي ختائيدف حلقه تن و حلقه بگوش است همه تنلفظش صدف و اين غزلش در بهائيخاقاني و بحر سخن و حضرت خاقان
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 992]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن