تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):غِنا از خود نفاق بر جای می گذارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798241967




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان:بر بام رسانه چرا ؟!«بر بام رسانه چرا ؟!»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛1- اين ماجرا، اگرچه نزديك به 16 سال قبل در يكي از يادداشت هاي كيهان آمده بود ولي شرح دوباره آن به مناسبت برخي از مسائل اين روزها، خالي از فايده نيست و هنوز هم خواندني است، درس آموز و عبرت انگيز.چند صد سال قبل- دوران صفويه- با صلاحديد و تصميم دانشمندان و عالمان ديني، مرحوم شيخ بهايي به نجف اشرف اعزام شد تا از مرحوم مقدس اردبيلي كه عالمي بلندمرتبه و جليل القدر و ساكن نجف اشرف بود براي حضور در ايران و تقويت حوزه هاي علميه دعوت كند. شيخ بهايي كه خود دانشمندي برجسته و بلندآوازه بود پس از رسيدن به نجف اشرف و زيارت مرقد مطهر حضرت امير عليه السلام، بي درنگ به مجلس درس مقدس اردبيلي وارد شد. در اثناي درس، اشكالي به نظر شيخ رسيد و به روال جاري حوزه هاي علميه، ضمن طرح اشكال خويش، پاسخ مقدس را طلبيد. مرحوم مقدس با ارائه دلايلي اشكال شيخ را ناوارد دانسته و پاسخ داد. مرحوم شيخ بهايي، اشكال ديگري را مطرح كرد و اين بار نيز پاسخ مستند و مستدلي شنيد و در ادامه درس براي بار سوم، اشكال كرد ولي مرحوم مقدس اشكال اخير را بي پاسخ گذاشت، چنانكه گويي براي آن پاسخي ندارد. فرداي آن روز- و يا بعد از پايان مجلس درس- مرحوم مقدس اردبيلي اشكال سوم مرحوم شيخ بهايي را پاسخ داد. شيخ پرسيد؛ آيا حضرت استاد بعد از مطالعه بيشتر به اين پاسخ مستدل رسيده اند؟ و مقدس گفت؛ پاسخ اشكال سوم شما را نيز به هنگام طرح آن مي دانستم و در مقابل سوال آميخته به تعجب شيخ بهايي، فرمود؛ ايران در اين روزها با همت عالمان بزرگ ديني به كانون گسترش مكتب تشيع تبديل شده و چشم و گوش جهان اسلام به آن سوي دوخته است و شما يكي از استوانه هاي شناخته شده اين كانون هستيد، و من به عنوان يك طلبه- تواضع و خلوص مقدس را ببينيد- ترجيح دادم مراتب علمي شما در نگاه حاضران برتر از اين طلبه تلقي شود، زيرا بيم آن داشتم كه با پاسخ سؤال سوم شما، اين استوانه ترك بردارد و خداي نخواسته از اين رهگذر به كانون عظيم تشيع ايران كه در آينده نقش سرنوشت سازي در جهان اسلام خواهد داشت، آسيبي وارد شود.2- مواضع كيهان درباره شخص رئيس جمهور محترم و دولت نهم و دهم كه كارآمدي، فداكاري، پاكدستي، شجاعت و مردم دوستي آن نيازي به شرح و توضيح ندارد. كيهان با استناد به واقعيات محسوس و غيرقابل انكار بر اين باور بوده و هست كه دولت آقاي دكتر احمدي نژاد، يك موهبت بزرگ الهي بوده است و در بسياري از موارد تعيين كننده و سرنوشت ساز نه فقط برتر از دولت هاي پيشين بلكه غيرقابل مقايسه با آنهاست. اين واقعيت نه از چشم دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب دور مانده است و نه از نگاه تيزبين ملت شريف و با بصيرت ايران اسلامي، هجوم پرحجم دشمنان بيروني از يك سو و ابراز ارادت فراگير توده هاي ميليوني مردم نسبت به شخص رئيس جمهور و دولت ايشان از سوي ديگر، گواه صادق و خالي از ابهامي بر درستي اين ادعاست. ضمن آن كه كارشكني نزديك به كينه توزي برخي از مسئولان سابق در كار دولت و دروغ بافي و سياه نمايي آنان نيز بر كسي پوشيده نيست. شماري از اين عده كه «ورشكستگان به تقصير» نام مناسبي براي آنهاست در جريان فتنه 88 با فتنه گران همسويي آشكاري داشته اند و اين روزها، بعد از رسوايي فتنه گران و برملا شدن پيوند وطن فروشانه آنها با بيگانگان هنوز هم بر طبل توخالي فتنه مي كوبند و...با اينهمه، دولت جناب آقاي دكتر احمدي نژاد هم، علي رغم برخورداري از امتيازات فراوان و برجسته و در مواردي، منحصر به فرد، خالي از برخي ايرادها و اشكال ها نيست. اگرچه اين ايرادها و اشكال ها در تماميت خود، دولت آقاي احمدي نژاد را فقط چند درجه اندك از نقطه ايده آل پايين مي آورد و در يك برداشت منصفانه بايد اذعان كرد كه با وجود اين ايرادها و انتقادها، دولت هاي نهم و دهم، كماكان برجسته ترين و خدمتگزارترين دولت ها بوده است و الگوي افتخارآفريني از حضور اصولگرايان در رأس قوه مجريه ارائه داده است.با توجه به نكته فوق، بديهي است نمي توان همه كساني را كه نسبت به برخي اقدامات دولت يا شخص رئيس جمهور محترم انتقادي دارند با كساني كه اساساً از دولت اصولگرا دل خوشي ندارند و سال هاست كمر به مقابله و دشمني با آن بسته اند، يكسان تلقي كرد و آنگونه كه متاسفانه برخي از اطرافيان رئيس جمهور محترم- به هر علت- بر آن اصرار دارند، هر نقدي را هر چند منصفانه و دلسوزانه، به حساب مخالفت با دولت و يا رياست محترم جمهوري نوشت زيرا در اين صورت، «باب نقد» كه به قول حضرت امام- رضوان الله تعالي عليه- «موهبت الهي» است، بسته خواهد شد و به قول خواجه شيراز؛«چو پرده دار به شمشير مي زند همه را كسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند»3- روز سه شنبه 5 بهمن ماه جاري، آقاي دكتر احمدي نژاد در اقدامي تعجب آور و غيرمنتظره، نامه سرگشاده اي خطاب به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي منتشر كرد كه بلافاصله با استقبال گسترده و ذوق زدگي فراوان رسانه هاي بيگانه و دنباله هاي فتنه گر داخلي آنها روبرو شد. مفاد اين نامه اگرچه از برخي اشتباهات حقوقي خالي نيست و در آن مواردي از استنادهاي وارد و ناوارد قانوني به هم آميخته اند، ولي يادداشت پيش روي در پي بررسي محتواي نامه ياد شده نيست و اگر به مواردي از آن اشاره مي كند به اقتضاي موضوع اصلي اين يادداشت است يعني چرايي غيرقابل توجيه انتشار آن در شرايط كنوني و حملات تند رئيس جمهور به سران دو قوه ديگر، آنهم در بام رسانه اي كشور كه بازتاب گسترده اي در رسانه هاي بيروني داشت.چه كسي نمي داند كه توهم پراكني درباره اختلاف مسئولان بلندپايه با هدف نااميد كردن مردم از كارآمدي نظام و القاي به هم ريختگي امور كشور، يكي از محورهاي اصلي عمليات رواني پرحجم دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنهاست و بديهي است چنانچه يكي از همين مسئولان بلندمرتبه در شيپور اختلافات آنهم همراه با حمله به ساير مسئولان بدمد، چه بخواهد و چه نخواهد خطاي بزرگي مرتكب شده است و چنانچه اين حملات پايه و اساس محكمي نداشته و يا در مواردي نامحكم باشد، ضريب آسيب رساني آن بيشتر و فراتر نيز خواهد بود. همين جا بايد اذعان كرد برخي از كارشكني ها در برنامه دولت خدمتگزار مي تواند كاسه صبر رئيس دولت را كه شانه همت زير بار سنگين اجرايي مخصوصاً در شرايط كنوني داده است، لبريز كند ولي از رئيس جمهور محترم انتظار مي رود در اينگونه موارد صبر و حوصله بيشتري به خرج داده و در طرح مسائل حقوقي و قانوني دقت نظر افزون تري داشته باشند.4- برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد در بخشي از نامه سرگشاده خود آورده اند؛ «در شرايطي كه مهم ترين طرح اقتصادي تاريخ كشور با همراهي قاطبه نمايندگان محترم مردم در مجلس شوراي اسلامي و با آرامش و همراهي مثال زدني مردم شريف- كه يادآور ايثارگري ها و امدادهاي غيبي دوران دفاع مقدس است- انجام مي شود چه مشكلي حادث شده است كه در كمال تاسف عده اي با اصرار بر موارد خلاف و بدتر از آن مقابله با نصايح و نظرات دلسوزانه رهبري گرانقدر براي كشور مشكل ايجاد مي نمايند.چه بحراني در مديريت بانك مركزي حادث شده است كه اين واحد سازماني دولتي و امور اجرايي آن را مي خواهند از قوه مجريه خارج سازند.»همانگونه كه ملاحظه مي شود، رئيس جمهور محترم نيز با نگاهي كارشناسانه و با درك دقيق از شرايط كنوني كشور زبان به ملامت گشوده اند كه چرا بعضي ها به «نصايح و نظرات دلسوزانه رهبري گرانقدر» بي توجهي كرده و «براي كشور، مشكل ايجاد مي كنند»؟!اكنون بايستي با عرض پوزش، نظر رئيس جمهور محبوب و مردمي كشورمان را به اين فراز از بيانات رهبرمعظم انقلاب در ديدار كارگزاران نظام با ايشان كه پس از آن ديدار نيز بارها تكرار شده است، جلب كرد.«من روي اتحاد تكيه مي كنم، اتحاد و همدلي بين مسئولين كشور يك فريضه است، تعمد در مخالفت با آن، امروز يك خلاف شرع است، بخصوص در سطوح بالا. همه به اين توجه داشته باشند... يكي از كارهايي كه دشمن مي كند، بي اعتماد كردن مردم نسبت به مسئولين است، ما بايد مواظب باشيم خودمان جوري حرف نزنيم كه مردم به مسئولين كشور، مسئولين دولتي، مسئولين قضايي، سران قوه مقننه بي اعتماد بشوند كه اين بي اعتمادي ناحق است، دشمن اين را مي خواهد».آيا نامه سرگشاده آقاي احمدي نژاد با توجه به تاكيد ايشان بر ضرورت پيروي از نظرات دلسوزانه رهبري- كه وظيفه شرعي و قانوني همه مسئولان است -با سفارش اكيد حضرت آقا ناهمخوان نيست؟!5- رهبرمعظم انقلاب در بيانات ديگري، نسبت به رسانه اي شدن اختلاف مسئولان هشدار جدي داده اند و اين اختلافات را طبيعي و در نشست هاي صميمانه و كارشناسي قابل حل دانسته اند. بعنوان مثال، تصميم مجمع تشخيص مصلحت نظام براي خارج كردن بانك مركزي از چرخه اختيارات دولت كه آقاي احمدي نژاد به حق آن را ناشايست و غيرقانوني دانسته اند، در حالي از سوي ايشان در نامه سرگشاده مورد اشاره مطرح شده است كه تصميم مجمع تشخيص مصلحت با ورود رهبرمعظم انقلاب لغو شده بود بنابراين طرح آن در نامه ياد شده، ضرورتي نداشت. گفتني است كه نظر آقاي احمدي نژاد درباره ضرورت معرفي و عزل و نصب رئيس كل بانك مركزي از سوي رئيس جمهور، يك نگاه قانوني و حقوقي است و كيهان از نخستين روزهايي كه اين تصميم در مجمع تشخيص مصلحت مطرح شده بود به غيرقانوني بودن آن پرداخته و طي دو يادداشت جداگانه در روزهاي 27 آبان ماه و 22 دي ماه با عناوين؛ «استقلال يا سلب اختيار؟!» و «3 پيش فرض خطا درباره بانك مركزي» از ديدگاه دولت دراين باره حمايت كرده بود. اشاره به اين نكته از آن روي است كه انتقاد اصلي متوجه انتشار نامه سرگشاده ايشان و حمله به سران قواي ديگر و نيز برخي از مفاد نامه ياد شده است وگرنه شماري از گلايه هاي آقاي احمدي نژاد -نظير آنچه درباره بانك مركزي آورده اند- را وارد مي دانيم ولي آميختن گلايه هاي وارد و ناوارد و مخصوصاً انتشار رسانه اي آن دور از انتظار بوده و هست. ضمن آن كه دو قوه مقننه و قضائيه و برخي از اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام كه در اصولگرايي آنان ترديدي نيست هم گلايه هاي درخور توجهي از آقاي احمدي نژاد و دولت دارند كه اجتناب ايشان از اجراي برخي مصوبات مجلس از جمله آنهاست.6- و بالاخره گفتني است بيانيه مجمع تشخيص مصلحت نظام در واكنش به نامه آقاي احمدي نژاد و نامه سرگشاده چند تن از نمايندگان مجلس در پاسخ به نامه رئيس جمهور نيز از دايره انتقادي كه دراين يادداشت آمده بيرون نيست، چرا كه رسانه اي كردن اختلافات -صرفنظر از واقعي يا غيرواقعي بودن آنها- به قول آقا بازي در ميدان دشمن است و اين گلايه ها يا پاسخ ها مي توانست با خويشتن داري، بيرون از بام رسانه اي صورت پذيرد.جمهوري اسلامي:زنجيره سقوط ديكتاتورها«زنجيره سقوط ديكتاتورها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛مصر، در يك قدمي پيروزي انقلاب و سقوط حسني مبارك قرار دارد. اين، سرنوشتي است كه در انتظار بسياري از كشورهاي عربي است.درست است كه تحولات جديد در كشورهاي عربي از تونس آغاز شد، ولي واقعيت اينست كه تونس فقط يك بهانه بود. جهان عرب، انبار باروتي است كه با يك جرقه آتش مي‌گيرد و حكام آن يكي پس از ديگري سقوط مي‌كنند. اين وضعيت را فساد دربارهاي عرب، فقر كشنده حاكم بر اكثر كشورهاي عربي، اختلاف طبقاتي موجود در كشورهاي ثروتمند و صاحب نفت، اختناق شديد، وابستگي حكومت‌ها به قدرت‌هاي استعماري و نفوذ صهيونيسم در اين حكومت‌ها پديد آورده است. اين شش عامل مهم، بيماري مزمني را به جان حكومت‌هاي كشورهاي عربي انداخته كه آنها را از چشم مردم انداخته و از درون پوسانده است.مردم مصر در تظاهرات چند روز گذشته خود نشان دادند كه با خشم فرو خفته‌اي به صحنه آمده‌اند كه حداقل 30 سال سابقه دارد. شعارهاي مردم قاهره و اسكندريه و اسماعيليه، سوئز و ساير شهرهاي مصر و اقدامات و تحركات قوي و حساب شده آنها نشانگر عمق خشم اين مردم عليه رژيم حاكم است. آنها در راه پيمائي‌ها و تظاهرات چند روز گذشته شان بر روي چهار خواسته تأكيد كرده‌اند كه عبارتند از1 - كناره گيري مبارك2 - استعفاي كابينه مصر3 - برگزاري انتخابات آزاد4 - تشكيل يك دولت مردمي به معناي واقعياظهارات احمد ابوالغيط، وزير خارجه مصر، كه گفته است انقلاب تونس به مصر سرايت نخواهد كرد، به جاي آنكه يك تحليل سياسي حساب شده باشد، نشان دهنده نگراني شديد وي از اوضاع داخلي مصر و سستي پايه‌هاي حكومت حسني مبارك است. به همين دليل، درست برعكس گفته وي، بلافاصله تظاهرات سنگين در قاهره و شهرهاي مهم و بزرگ مصر آغاز شد و به سرعت گسترش يافت.حمايت سريع وزير خارجه آمريكا از رژيم مبارك و اظهارات سخنگوي وزارت امورخارجه آمريكا كه گفته است مصر از يك دولت با ثبات برخوردار است نيز برخلاف ظاهر اين اظهارات، به روشني نشان مي‌دهند مقامات آمريكائي و ساير حاميان خارجي رژيم مبارك نيز بشدت احساس نگراني مي‌كنند و فقط آنچه را كه دلخواهشان است به زبان مي‌آورند نه آنچه واقعيت دارد. دقيقاً همين حمايت‌ها را مقامات آمريكائي در سال 1357 و در آستانه سقوط رژيم شاهنشاهي در ايران از محمدرضا پهلوي و دولت او بعمل آوردند و همين ابراز اطمينان را نيز نسبت به ثبات حكومت او نمودند. اما برعكس آنچه آمريكائي‌ها گفتند، شاه ايران با چشم گريان فرار كرد و بقاياي رژيم شاهنشاهي نيز همچون برفي كه زير حرارت شديد خورشيد قرار گرفته باشد آب شدند و از بين رفتند.يكي از نشانه‌هاي روشن وحشت سران رژيم قاهره از شرايط موجود و از قيام مردم مصر، به خاك و خون كشيدن تظاهرات مردم و كشتن و زخمي كردن آنان است. اكنون كه انقلاب مردم مصر رنگ خون به خود گرفته و مشاهده اين خون‌ها بر خشم مردم افزوده، راهي غير از فرار براي حسني مبارك و همدستان وي باقي نمانده است. اعلام حرام بودن حضور در تظاهرات توسط الازهر نيز نه تنها اثري ندارد بلكه خود الازهر را بي‌اعتبار مي‌كند. از آمريكا و صهيونيست‌ها نيز، كه مبارك 30 سال است براي آنها چشم و گوش بسته نوكري كرده، امكان حمايت از او و نجات وي وجود ندارد. مشكل اصلي مردم مصر، دخالت‌هاي آمريكا و صهيونيست‌ها در كشورشان و وابستگي حسني مبارك به آنهاست. بنابر اين، احتمال اينكه آمريكا و رژيم صهيونيستي به سرعت به اين نتيجه برسند كه تاريخ مصرف حسني مبارك به پايان رسيده و بيش از اين نبايد براي او هزينه كنند بسيار زياد است، درست مثل سرنوشتي كه صدام ديكتاتور عراق به آن دچار شد.اين روزها ساير كشورهاي عربي از شمال آفريقا گرفته تا جنوب خليج فارس نيز در التهاب بسر مي‌برند. در يمن، علي عبدالله صالح، كه او هم 32 سال است يكه تازي مي‌كند و چندي قبل خود را رئيس‌جمهور مادام العمر يمن ناميده بود، از ترس خشم مردم اين كشور وادار به عقب نشيني شده است. او بعد از سقوط بن علي و شعله‌ور شدن خشم انقلابي مردم يمن، اعلام كرد از مادام العمر بودن رياست جمهوري خود صرفنظر كرده است. اين عقب نشيني البته فايده‌اي نداشت و مردم يمن بر شدت اعتراضات افزودند و در روزهاي اخير تظاهرات در يمن نيز به راه افتاده كه درحال گسترش است. هر چند علي عبدالله صالح در سركوب مردم و خون ريزي براي باقي ماندن در حكومت، مهارت دارد ولي شرايط كنوني يمن بگونه ايست كه معلوم نيست اينبار بتواند از خشم مردم رهائي يابد.عمرالبشير نيز در سودان حكومت لرزاني دارد. او نيز از سه دهه قبل بر اريكه قدرت تكيه زده و حاضر نيست كنار برود. مهمتر آنكه درست همزمان با انقلاب تونس و تحولات اخير جهان عرب، عمرالبشير مرتكب خيانت بزرگ واگذاري جنوب سودان به جدائي طلبان شد و در واقع تسليم خواسته‌هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي گرديد. اين خيانت بزرگ، مردم سودان را عليه عمرالبشير شورانده و آنها را مصمم به كنار زدن او از قدرت نموده است. تصميمات عجولانه‌اي از قبيل دستگيري حسن ترابي و ساير مخالفان تجزيه سودان و اظهارات توجيه گرانه عمرالبشير درباره تجزيه سودان نشان مي‌دهد كه او نيز نگران آينده حكومت خود مي‌باشد و از خشم مردم سودان به هراس افتاده است. هر چند زمان سقوط عمرالبشير روشن نيست ولي اين واقعيت را از هم اكنون مي‌توان پيش‌بيني كرد كه او نيز به پايان حكومت خود نزديك شده است.اينكه تعدادي از شيوخ جنوب خليج فارس با دستپاچگي اقدام به تقسيم پول ميان مردم كرده‌اند نشان مي‌دهد آنها نيز تاج و تخت خود را در معرض نابودي مي‌بينند. اين واقعيت را نمي‌توان انكار كرد كه امواج توفنده انقلاب به اين شيخ‌نشين‌ها هم رسيده كما اينكه اردن و عربستان را نيز تكان داده است. آنچه مسلم است اينست كه زنجيره سقوط ديكتاتورها از غربي‌ترين نقطه شمال آفريقا تا شرقي‌ترين نقطه خاورميانه عربي را فرا گرفته و جهان عرب در انتظار رويدادهاي مهم و سرنوشت سازي است كه دوران جديدي را در تاريخ جهان اسلام رقم خواهد زد.رسالت:انقلاب اسلامي و کارآمدي در دهه چهارم«انقلاب اسلامي و کارآمدي در دهه چهارم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسكندي است كه در آن مي‌خوانيد؛‏1- امروزه کارآمدي حکومت ها يکي از عناصر اصلي مشروعيت يابي (‏Legitimation‏) آنها قلمداد مي شود.کارآمدي را به درجه و مقداري كه يك اقدام يا فعاليت به هدف پيش بيني شده نايل مي شود و يا "نسبت ستاده ها به نهاده ها" تعريف کرده اند. در فرهنگ علوم سياسي اين اصطلاح به اثربخشي، تاثير، توانايي، نفوذ، كفايت، قابليت و لياقت معنا شده است. در تعريفي ديگر، كارآمدي با كارآيي مترادف گرفته شده و به "قابليت و توانايي رسيدن به هدفهاي تعيين شده و مشخص " معنا شده است.‏‏1- امروزه کارآمدي حکومت ها يکي از عناصر اصليمشروعيت يابي (‏Legitimation‏) آنها قلمداد مي شود.کارآمدي را به درجه و مقداري كه يك اقدام يا فعاليت به هدف پيش بيني شده نايل مي شود و يا "نسبت ستاده ها به نهاده ها"  تعريف کرده اند. در فرهنگ علوم سياسي اين اصطلاح به اثربخشي، تاثير، توانايي، نفوذ، كفايت، قابليت و لياقت معنا شده است. در تعريفي ديگر، كارآمدي با كارآيي مترادف گرفته شده و به "قابليت و توانايي رسيدن به هدفهاي تعيين شده و مشخص " معنا شده است.‏نوعا اعتقاد بر اين است فهم نظام هاي سياسي از کارآمدي و مسيرهاي ممکن براي افزايش کيفيت مادي و معنوي زندگي شهروندان مبتني بر درک مشترک نخبگان و کارشناسان از مفاهيم بنيادين و اصولي، متدولوژي پيشرفت کشور و خدمت به مردم و توافق بر واقعيات علمي براي اداره جامعه است.‏‏2- در آستانه سي دومين بهار پيروزي انقلاب اسلامي و در دهه پيشرفت و عدالت، دولت اصولگرا با اجراي قانون هدفمند سازي يارانه ها گام مهمي در راستاي ارتقاي کارآمدي نظام اسلامي برداشته  است.با گذشت بيش از سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ضرورت هاي اجتماعي و اقتصادي کشور اقتضا مي کرد بين بلوغ انقلاب و ارتقاي کارآمدي نظام اسلامي پيوند مستقيم و مستمري برقرار شود. انقلاب اسلامي در ارتباط با اراده عمومي ملت براي حرکت در راه خدا لاجرم مي بايست موجب افزايش کيفيت حيات مادي و معنوي آنها گردد. چرا که حيات يک ملت زنده "طيبه" است. "و لنحيينّه حياة طيّبة" آينده ملت ايران آينده درخشاني است چرا که اين ملت تصميم خود را براي رسيدن به قله هاي پيشرفت و عدالت گرفته است. اين ملت ثابت کرده است که در امتحان ها و فراز و نشيب هايي هم که پيش رو دارد سربلند بيرون مي آيد. "ولو انّ اهل القرى آمنوا واتّقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والارض".‏‏3- در چند سال گذشته دولت اصولگرا با فهم صحيح از اين واقعيت و با نصب العين قرار دادن رهنمودهاي مقام معظم رهبري پرچمدار اين اراده ملت براي رسيدن به قله هاي پيشرفت و عدالت شده است. مردم نيز که عزم راسخ و سياست هاي عملياتي اين دولت را همسو با ايده‌آلها و مطالبات خود مي دانستند فوج فوج به صفوف عقبه اجتماعي دولت پيوستند. دولت دهم به عنوان يکي از مقتدر ترين دولت هاي ايران و به واسطه پشتوانه هاي عظيم مردمي و پايگاه اجتماعي منحصر به فرد خود يکي از آرزوهاي بزرگ رهبر معظم انقلاب و مردم را که همان صرفه جويي و استفاده بهينه از انرژي بود محقق کرد و مانع از اتلاف بيت المال شد. اصلاح الگوي مصرف در تمام زمينه ها، توزيع عادلانه يارانه ها، هزينه کرد درآمد هاي اجراي اين قانون براي پيشرفت و آباداني کشور و به خصوص ايجاد اشتغال براي جوانان، ثبات اقتصادي و کاهش تورم، کيفي سازي و صرفه جويي در مصرف نان، رونق توليد و صنعت در کشور، اصلاح فرهنگ کار و ... تنها بخشي از دستاوردهاي اجراي اين قانون بزرگ است.‏‏4- واقعيت اين است که گفتمان پيشرفت و عدالت پس از گذشت بيش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامي در سال 1357 موجد مطالبات اجتماعي و سياسي جديدي شده است که در صورت ناکارآمدي دولت ها مي تواند چالش زا باشد.دولتهايي که مي خواهند در دهه چهارم انقلاب زمام امور کشور را به دست گيرند بايد از توانايي ها و مهارتهاي مضاعفي نسبت به گذشته در اداره کشور برخوردار باشند چرا که مردم با محاسبات عقلاني انتخاب مي کنند و بلوغ انقلاب اسلامي نيز موجب شده سطح کارآمدي نظام و مطالبات واقعي مردم روز به روز افزايش يابد.‏خوب است که دولت ها و  سياست ها عمر ميرايي دارند والا با فرض استمرار سياست ها و برنامه هاي ناکارآمد اقتصادي، اجتماعي و سياسي دولت هاي سابق و به خصوص دولت اصلاحات معلوم نبود امروز انقلاب اسلامي با چه چالشهاي بزرگي روبرو بود.5- تجربه سي و دو ساله ثابت کرده که مبتني بر بسترهاي غير بومي و سکولارنمي توان ايده هاي اسلامي را به طور کامل اجرا کرد و کارآمدي مطلوب را در کليه عرصه هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي محقق نمود. وظيفه مهم و خطير نخبگان بسترسازي براي توسعه بومي و اسلامي کشور در بستر يک فهم مشترک است. بدون ترديد تحقق کارآمدي نظام اسلامي تنها در يک زيرساخت اسلامي- ايراني ميسر است.‏اصولگرايان در دهه 80 ضمن ترميم گفتمان انقلاب اسلامي با تاکيد بر رشد هماهنگ ساخت‌هاى مختلف نظام سياسى متناسب با ظرفيت‌هاى بومى در صددند پاسخى مناسب و در خور ملت ايران به پرسش کارآمدى دهند .اقدامات جسورانه دولت اصولگرا ومجلس اصولگراي  هفتم و هشتم به منظور اصلاحات جدى در ساختار اقتصادى کشور با هدفمند سازي يارانه ها، حذف تدريجى آثارسوء نظام ربوى از ساختار پولى ومالى ،واگذارى‌هاى بى‌سابقه به بخش خصوصى در راستاى اجراى سياست‌هاى کلى اصل 44 قانون اساسى ، ارائه سهام عدالت به‌عنوان گل سرسبد سياست‌هاى اقتصادى اصولگرايان وکاهش فاصله طبقاتى ، تحول در نظام بودجه نويسى کشور و ... جملگى در راستاى واقعيات و ملزومات انقلاب اسلامي و نيازهاي کشور در دهه پيشرفت و عدالت است.‏‏6- امروز بسياري از تحليلگران مسائل اقتصادي و اجتماعي غربي و غرب زده در شگفتند که چگونه دولت اصولگرا پا در وادي سخت و دشوار اجراي قانون هدفمند سازي يارانه ها گذاشته و مدبرانه و مقتدر به پيش مي رود.غافل از اينکه آنها شناختي از ماهيت و هويت جمهوري اسلامي ندارند. جمهورى اسلامى هويتى به غير از هويت ، ايمان و عزم مردم ندارد. خداوند متعال به وسيله‌ مردم اين نظام را حمايت مي كند. "هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين"‏در موضوع هدفمندسازي يارانه ها نيز يد قدرت الهي در قفاي حمايت عمومي ملت مشهود بود. تنها نيم نگاهي به حوادث سخت و دشواري که برخي کشورها در هنگام اجراي اين طرح باآن روبرو مي شوند و برخي گمانه زني ها که قبل از اجراي اين طرح مي شد عظمت و جوانب مختلف اين طرح بزرگ را نمايان مي سازد.7- شکرانه اين نعمت عظيم براي خواص کشور حسادت، لجاجت و رقابت نيست. خواص بايد پيام ملت را در اثناي اجراي قانون هدفمند سازي يارانه ها را درک کرده باشند. همانهايي که مي گفتند اين قانون را بايد به رفراندوم گذاشت امروز پيام اين همه پرسي را بفهمند. ملت ايران زلف خود را با کساني که چوب لاي چرخ پيشرفت و عدالت مي گذارند گره نمي زند. يك ملت قوى، باهوش، منسجم، و با مسئولان دلسوز، فعال و كارآمد، مشكلاتشان را يكى پس از ديگرى حل مى‏كنند و حركت مى‏كنند. برخي خواص اگر نمي خواهند پيش قراولان حرکت ملت باشند حداقل با عقب گرد خود حق ندارند صفوف عظيم سپاه مردمي را بشکافند. ‏‏8- بدخواهان و دشمنان اين واقعيت را بايد بپذيرند که امروز ملت ايران به وسط ميدان آمده است و هيچ قدرتي نمي تواند در مقابل حرکت متعالي اين مردم بايستد. ان شاء الله دشمنان اين ملت زير چرخ هاي پيشرفت و عدالت له مي شوند. ملت ايران به زودي شاهد پيشرفت هاي عظيم کشورشان خواهند بود و روز به روز ستاره درخشان ايران در جهان درخشنده تر و تابنده تر خواهد شد.اين وعده الهي است که " انّ الارض يرثها عبادى الصالحون".‏مردم سالاري:برنامه تحول در نظام اداري نقطه سر خط!«برنامه تحول در نظام اداري نقطه سر خط!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛هفته گذشته معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيس جمهور در گردهمايي اي با نام هم انديشي تخصصي 10 محوري برنامه تحول اداري با حضور مديران کلا ن کشور و استانداران، 10 محور تحول اداري را به شرح زير اعلا م کرد.1-استقرار دولت الکترونيک2-عدالت استخدامي و نظام پرداخت3-ساماندهي نيروي انساني4-تمرکز زدايي5-افزايش بهره وري و استقرار نظام جامع مديريت عملکرد6-سلا مت اداري7-اصلا ح ساختارها و توانمندسازي نيروي انساني8-تقويت مديريت و توان کارشناسي کشور9-ارتقاي روحيه خود کنترلي10-خدمت رساني به مردم و تکريم ارباب رجوعدر اين گردهمائي رئيس جمهور طي سخناني اعلا م کرد که ساختارهاي اداري کنوني روندها را پيچيده مي کند و از آنجا که به دنبال گسترش اختيارات خود است تلا ش مي کند همه امور را منوط به خود گرداند و بر ضرورت اين تحول تاکيد کرد.از طرفي با بررسي سوابق پي مي بريم که هيات وزيران در جلسه مورخ 1381/1/18 پس از استماع گزارش سازمان مديريت و برنامه ريزي آن زمان هفت برنامه تحول نظام اداري را تصويب و در برنامه سوم سازمانها را موظف به اجراي آن نموده بود. اين هفت برنامه عبارت بودند از1-برنامه منطقي نمودن اندازه دولت2-برنامه تحول درساختارهاي تشکيلا تي3-برنامه تحول درنظام هاي مديريتي4-برنامه تحول در نظام هاي استخدامي5-برنامه آموزش و بهسازي نيروي انساني6-برنامه اصلا ح فرآيندها و روش هاي انجام کار و توسعه فناوري اداري7-برنامه ارتقا و حفظ کرامت مردم در نظام اداريدر آن زمان براي هرکدام از اين هفت برنامه، برنامه هاي ويژه اي تهيه و ابلا غ شده بود و براساس آنها ميليون ها ساعت آموزش و شايد ميلياردها تومان هزينه صرف شده بود و دلا يل  حجيم شدن دولت و آثار آن بررسي شده بود از جمله علت افزايش تعداد کارکنان دولت از 550 هزار نفر در سال 57 به دوميليون و275 هزار نفر در سال 82 بدون احتساب نيروي نظامي و انتظامي، بررسي شده بود و يکي از نتايج بررسي ها اين بود که 850 شرکت دولتي سال 57 به 2100 شرکت افزايش يافته بود و نسبت شاغلين بخش عمومي به کل شاغلين از 19 درصد سال 57 به 33/7 درصد در سال 1380 و 60درصد رشد پست هاي مديريتي شناسائي و بررسي شده بود. دراين بررسي اعلا م شده بود که در برابر افزايش 2 برابري جمعيت تعداد دستگاه هاي اجرايي 3 برابر و افزايش کارکنان 4 برابر شده است، برهمين اساس در بند الف ماده 137 قانون برنامه چهارم تغيير تشکيلا ت کلا ن دستگاه هاي اجرايي ظرف 6 ماه و تقليل دولت به 19 وزارتخانه و تنها 3 سازمان زيرنظر رئيس جمهور تکليف شده بود.مولفه هاي آماري نظام اداري شامل ارزيابي عملکرد، نيروي انساني، آموزش و بهسازي و تشکيلا ت، ضوابط انتخاب، انتساب و تغيير مديران و طرح عظيم تکفا (توسعه کاربردي فناوري اطلا عات) و برنامه تحول در تک تک وزارتخانه ها شامل آسيب شناسي نظام اداري، موانع تحول و تحول در برنامه چهارم توسعه، همه و همه کليد 10 محور اعلا م شد.در درون هفت برنامه تحول ديده شده  و به مقدار بسيار زيادي  جلو رفته بود. متاسفانه دولت نهم با انحلا ل سازمان مديريت  و برنامه ريزي و توقف اجراي بخش هايي از برنامه چهارم همه را متوقف  و روندها را تغيير داد. جا دارد حالا  که به اين نتيجه  رسيدند که بايد برنامه تحول نظام اداري را جدي بگيرند، به همان برنامه که تمام 10 محور اعلا م شده را در خود دارد بر گردند و راه هاي رفته را دوباره از اول آغاز نکنند، اين چه اصراري  است که چون  در آنجا 7 محور تحول  گفته نشده، ما بايد 10 محور  بگوئيم  که همه فکر کنند حرف ديگري داريم.اين روش  اداره کشور انسان را ياد آن بازي دوران کودکي  مي اندازد که در کلا س چند نفري بازي مي کرديم و اولي مي گفت مرغ ما ديروز 5 تخم گذاشت، نفر بعدي معترض مي شد و مي گفت چرا 5 تا، نفر بعد مي گفت پس چند تا او جواب مي داد مثلا   3 تا دوباره  بعدي مي گفت چرا 3 تا مي شنيد پس چند تا،  اعلا م مي شد  مثلا  7 تا و به همين  ترتيب... و اگر  کسي همان  عدد اعلا م شده  قبلي را مي گفت سوخته بود و از دور بازي خارج مي شد. چون قبلي ها گفته اند 7 محور  پس ما بايد بگوئيم غير 7 محور، و همه هزينه ها، مطالعات  و دست آوردهاي  آنها را ناديده  بگيريم تا تحول به نام ما ثبت شود. حقيقت اين است که علت بسياري  از عقب ماندگي هاي  ما چنين نگرش هايي  است. نمي دانم  آقاي رئيس جمهور مي دانست که اين برنامه سابقه طولا ني دارد؟ مي دانست خود محور  دهم  که خدمت رساني  به مردم  و تکريم ارباب  رجوع است در برنامه هفتم تحول  قبلي  منظور و خود به 7 محور ديگر  تقسيم شده بود  و در 81/2/10  در شوراي  عالي اداري تصويب  و براي اجرا  ابلا غ شده بود و مباحث مهمي چون شفاف و مستندسازي نحوه ارائه خدمات به ارباب رجوع، اطلا ع  رساني، منشور اخلا قي، بهبود و اصلا ح  روش هاي ارائه خدمت به مردم، نظر سنجي، تشويق  و تنبيه در طرح تکريم منظور شده بود و مجله اي  با نام «تحول» چند سال منتشر مي شد، در ادارات نمايندگان کارمندان در جلسات مديريتي  حضور مي يافتند و...و...و... آيا شايسته است همه اين تلا ش ها ناديده گرفته شود و دوباره نقطه سرخط؟ جا دارد رئيس جمهور اين روند  را شجاعانه  متوقف  و برنامه تحولي که نيمه کاره رها شده بود را پس از يک  آسيب شناسي ادامه دهد تا کشور از تجارب حاصل از آن همه تلا ش بهره مند گردد. باور کنيد  بدنه اصلي آن تلا ش  همين کارمندان و کارشناساني هستند  که اکثرا هنوز  در خدمت  دولت اند و ضرورتي به آغاز  از صفر نيست. تهران امروز:چرا بي‌تفاوتي!؟«چرا بي‌تفاوتي!؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز است كه در آن مي‌خوانيد؛يكي از افتخارات ما اين است كه اخلاق نسبي نيست و زمان و مكان نمي‌تواند حسن و قبح يك عمل را مشخص كند بلكه اين حسن و قبح است كه به‌صورت مطلق در ادوار و زمان‌ها به عنوان معيار قرار مي‌گيرد.مدتي است شاهد برخي رفتارهاي خلاف هنجارها و عرف و مغاير با شئون انقلابي از جانب عده‌اي هستيم كه اگر همان رفتارها و اظهارات در ادوار پيشين و زمان‌هاي گذشته اتفاق مي‌افتاد، شاهد اعتراضات بوديم اما در اين مقطع جز سكوت و چند اظهارنظر پراكنده واكنش ديگري نمي‌بينيم.برخي رفتارهاي هنجارشكنانه در حوزه تئاتر و نمايش و انتشار برخي كتب و برخي اظهارات ناصواب و بي‌سابقه از جانب برخي مسئولان، هشدارهايي به دلسوزان انقلاب و نظام مي‌دهد كه نبايد نسبت به هنجارشكني‌ها و حرمت‌شكني‌ها بي‌تفاوت باشيم. آنهايي كه امروز براي تسخير قدرت حاضرند به هر كاري دست بزنند، نمي‌توانند خود را منطبق با معيارهاي اصولگرايي بدانند.معيارها اصل هستند و افراد با معيارها سنجيده مي‌شوند و اساسا اصولگرايي يعني عمل مطابق معيارها.براي كسي قدرت نبايد حاشيه امن ايجاد كند و نبايد اجازه داد اندكي تازه از راه رسيده با برجسته‌كردن فرعيات و بيراهه‌تراشي، مسير صحيح و بزرگراه سازندگي توام با معنويت كشور را ابهام‌آلود نمايند. اين مهم با حضور دلسوزان نظام ميسر است نه با انزوا و سكوت. اگر نسبت به برخي ساحت‌شكني‌ها در عرصه فرهنگ و سياست كشور سكوت كنيم، شايد فردا در پيشگاه شهدا پاسخي نداشته باشيم. ما نمي‌گوييم به فرعيات دامن بزنيم اما اصول به ما مي‌گويد در برابر انحرافات و جريان‌هاي مشكوك سياسي و فرهنگي سكوت پيشه نكنيم و حقايق را مطابق آنچه شايسته آن است بگوييم. ابتكار:امان از گوش‌هاي سنگين و سنت عبرت نگرفتن!«امان از گوش‌هاي سنگين و سنت عبرت نگرفتن!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛تاريخ تکرار مکررات سرنوشت يکسان تمام ديکتاتورهاست و شايد يکي از راههاي شناخت ديکتاتور سرنوشت او باشد.فرار رئيس جمهور تونس و سقوط نظام حاکم بر اين کشور، بازتاب توفنده اي داشت و به سرعت ابعاد تازه اي پيدا مي‌کند و همچون آتشي است که بر خرمن ديکتاتورهاي عربي افتاده است و هر روز دامن يکي را مي‌گيرد. اردن کشوري که سالهاست زير چکمه ديکتاتور پادشاهي خميده و اکنون نسيم پيروزي مردم تونس باعث بيداري آن شده است. مصر کشوري که از نظر قدمت همچون ايران و رم، ريشه در تاريخ دارد . عنوان فراعنه براي آن کشور لقب ديروزش نيست بلکه وصف امروزش نيز مي‌باشد کشور جمهوري نما که به رسم شاهان و با خصوصيات فرعوني اداره مي‌شود، سالهاست که صداي هر معترضي را در نطفه خفه مي‌کند. مبارک که مدتهاست با عزرائيل دست و پنجه نرم مي‌کند اما گويا تمام انرژي خود را به منظور پوشاندن خلعت موروثي رياست آن کشور به تن فرزند ارشد خود يعني جمال مبارک، به دنبال کسب رخصت از جناب عزرائيل مي‌باشداکنون که راننده يک تاکسي مصري با تاسي از جوان دوره گرد تونسي خود را در مقابل پارلمان آن کشور به آتش کشانده دامنه سونامي تونس، سرزمين فراعنه را فرا گرفته است، مشابه اين وضعيت در يمن،مراکش، الجزاير درحال رخداد است.حال پرسش مهم اين است آيا آتشفشان مردمي تونس و مصر و... در نتيجه خود سوزي يک جوان دوره گرد بوده يا علت‌هاي عميق تري دارد؟ قطعاً جواب منفي است. اين اتفاقات آتش فشان خشم مردمي است که سالها زير سلطه نظام استبدادي سرکوب مي‌شد و اکنون به اين بهانه سرباز کرده است آنچنانکه 32 سال پيش در چنين روزهايي، در ايران نيز اتفاق افتاد مشابهت امروز تونس و ديروز ايران بيان کننده يک سنت الهي است و آن اينکه هيچ ملتي را نمي‌توان براي هميشه در حبس نگه داشت و صداي يک ملت براي هميشه خاموش نمي‌ماند. ديکتاتورها گوش سنگين دارند و به دليل غرور قدرت، يا اصلاً نمي‌شنوند و اگر هم بشنوند خيلي دير مي‌شنوند.شاه ايران حدود دوماه قبل از فرار درصفحه تلويزيون ظاهر شد واعلام داشت که من صداي انقلاب شما، مردم ايران را شنيدم اما ديگر براي شنيدن دير شده بود. بن علي رئيس جمهور تونس حدود دو هفته قبل از فرار به چنين واقعيتي نيز اذعان کرد. و اکنون پيش بيني مي‌شود که حسني مبارک و محمد قذافي و پادشاه اردن و... فرصت بيان چنين واقعيتي را هم پيدا نکنند.فوران آتش فشان اعتراضات مردمي در کشورهاي عربي، آنچنان مهيب و غير منتظره است که امکان دلجويي سران اين کشورها که تا ديروز چون يار گرمابه و گلستاني همديگر بودند را سلب کرده است مطابق اخبار غير رسمي آنان با سراسيمگي در حال بستن چمدانها و نقل و انتقال دارايي خود و خانواده شان هستند، خبر خروج جمال مبارک به همراه خانواده حسني مبارک از کشور در برخي رسانه ها، نشان اين واقعيت است. مطالعه تاريخ حکمرانان مستبد، رفتاري شبيه بهم را نشان مي‌دهد آنان همگي تصور ماندگاري بر اريکه را دارند و همواره حرکت‌هاي اعتراضي مردم را باور نمي‌کنند و صداي فرياد مردمانشان را نمي‌شنوند وقتي مي‌شنوند که ديگر دير شده است.تاريخ ملت‌ها هم گوياي يک واقعيت است و آن اينکه ممکن است مردمي دير حرکت کنند، ولي وقتي شروع کنند زود بساط ديکتاتوري را بر مي‌چينند ، سرعت انقلاب مردم ايران آنچنان بود که فرصت تجزيه و تحليل به غربيها نداد آنان تا به خود آمدند،انقلابيون بر مصادر امور سوار بودند و شيريني پيروزي تقسيم مي‌کردند . آتش فشان مردم تونس در کمتر از دو هفته نه فقط رژيم استبدادي آن کشور را واژگون ساخت بلکه دامن ديگر ديکتاتورها را هم گرفته است.دولت آمريکا ابتدا خود را به بن علي متعهد مي‌دانست اما سه روز پيش، اوباما مجبور شد که براي ظاهرسازي، خود را پشت سر مردم تونس معرفي نمايد.ديوار ديکتاتوري آنچنان کوتاه است که با اعتراض يک جوان بيکار دوره گرد تونسي فرو مي‌ريزد.ديکتاتورها هر روز که در قدرت مي‌مانند، در حقيقت حجم باروت انبار اعتراضات مردم را بيشتر مي‌کنند. ماندگاري آنان نشان حقانيت نيست بلکه قدرت تخريب و ويراني آنچه را که مي‌سازند بالا مي‌برند. عاقبت ديکتاتورها سرگرداني و آوارگي است . هيچ ديکتاتورسازي در لحظه زمين خوردن ديکتاتور، حاضر به پناه دادن او نيست .دولت آمريکا به عنوان مهمترين حامي و متحد دولت محمد رضاشاه حاضر نشد در هنگام فرار شاه به او پناه دهد و امروز دولت فرانسه نيز به عنوان متحد استراتژيک بن علي، حاضر نشد به وي پناه دهد.بي شک چنين سرنوشتي نيز در انتظار حسني مبارک ،ملک عبدا...، قذافي و ... خواهد بود.هيچ ديکتاتوري اهل عبرت گرفتن از تاريخ نيست بلکه تمام ديکتاتورها خود باعث عبرت ديگران مي‌شوند.اينهمه شباهت سرنوشتي يکسان براي حاکمان خودکامه رقم زده است.آفرينش:تشکيل فرهنگستان مشترك فارسي«تشکيل فرهنگستان مشترك فارسي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلمعلي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛چندي پيش اسفنديارمشايي رييس دفتر رييس جمهور ايران در هفتمين همايش استادان زبان فارسي مساله ي مهمي را درميان گذاشت و اشاره کرد که فرهنگستان مشترک زبان فارسي بايد حد اقل بين سه کشور ايران، افغانستان و تاجيکستان تشکيل گردد .اين ايده هر چند دهه ها است مشغله اصلي بسياري از ادب دوستان و استادان زبان فارسي در گستره کشور هاي فارسي زبان و حوزه تمدن ايراني بوده است اما بنا به دلايل گوناگوني از جمله عدم نگاه جدي دولت هاو کمبود همکاري هاي فر هنگي و... به تاخير افتاده است .در اين حال بي شک شنيدن خبر تشکيل اينگونه نهاد هاي مشترک فرهنگي براي فارسي زبانان جهان، خبر شاد و اميدوار کننده اي مي باشد. در واقع اگر نگاهي به وضعيت کنوني زبان فارسي در جهان داشته باشيم در مي‌يابيم هر چند روزگاري گستره نفوذ زبان فارسي از آسياسي صغيرو هند نيز فراتر ميرفت اما بنا به دلايل گوناگون سياسي و... امروزه از قدرت آن تا حدي كاسته شده و اکنون نيز خطرات بسياري اين زبان را تهديد مي‌کند. در اين راستا در ايران نيز به عنوان بزرگترين کشور فارسي زبان تاکنون حمايت کافي از اين زبان به عمل نيامده است و حتي فرهنگستان موجود زبان فارسي درداخل کشور نيز نشان داده است نتوانسته آنچنان که بايد در مقابل تحولات جديد و گسترش زبان فارسي در ساير نقاط جهان عمل کند در اين راستا نيز وضعيت زبان فارسي در اينترنت نيز مورد توجه است وضعيتي که سالهاست از بي متولي بودن زبان فارسي در اين حوزه سخن گفته مي‌شود. علاوه بر اين نيز در حوزه بين المللي هم‌اکنون بسياري از واژه‌هاي زبان فارسي بين اين سه کشور اصلي فارسي زبان تفاوت زيادي و جوددارد و با تحت تاثير قرار گرفتن لهجه‌هاي زبان فارسي از زبان هاي بيگانه در کشور هاي فارسي زبان عملا هر يک از کشورها اصطلاحات و واژگان ويژه خود را ايجاد کرده اند که بيشک با تداوم آن باعث دور شدن تدريجي گويند گان اين زبان از هم خواهد شد.در اين حال بنيان فرهنگستان زبان فارسي مشترک حداقل در بين سه کشور فارسي زبان منطقه مي تواند پيامدهاي مثبت و چشمگيري داشته باشد. نخست انکه با توجه به مشکلات پديد آمده بر اثر تفاوت گويش و لهجه در واژگان زبان فارسي و نيز موانع همزباني و مفاهمه پارسي زبانان، ايجاد فرهنگستان مشترك زبان و ادبيات پارسي دست کم ميان سه كشور ايران، ‌تاجيكستان و افغانستان که اکنون از اصطلاحات و واژه هاي خارجي متفاوتي استفاده مي کنند آسان تر خواهد کرد و موجب خواهد شد تا اين سه کشور از واژه هاي مشترک براي اين اصطلاحات استفاده کنند. دوم آنکه در واقع اين فرهنگستان در کنار رشد ار تباطات فرهنگي بين سه کشور اصلي فارسي زبان به رشد و تقويت زبان فارسي در اين سه کشور کمک خواهد کرد و باعث خواهد شد تا استادان و فرهنگ دوستان داراي رابطه بيشتري با هم باشند و جدا از آن به همکاري فرهنگي سياسي و اقتصادي بين مردم و دولت‌هاي کشور هاي فارسي زبان کمک شاياني خواهد کرد تا وضعيت به گونه اي نباشد که امروزه هنوز بسياري در ايران نمي دانند که مثلا تاجيک هانيز به زبان فارسي سخن مي‌گويند. سوم انکه در واقع تقويت زبان فارسي در منطقه حوزه تمدن ايراني در واقع جايگاه اين زبان را در جهان ، يونسکو و سازمان ملل تقويت خواهد کرد و مي تواند به گونه اي در بهتر شناخته شدن فرهنگ کشورهاي حوزه تمدن ايراني و بويژه ايران کمک شاياني کند.دنياي اقتصاد:نهضت ايجاد اشتغال؛ چگونه؟«نهضت ايجاد اشتغال؛ چگونه؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم مهران دبيرسپهري است كه در آن مي‌خوانيد؛رييس‌جمهور در سفر استاني به گيلان اعلام كرد كه نهضت سراسري ايجاد اشتغال براي جوانان به‌زودي اجرا مي‌شود.اين عزم جديد كه حداقل نشان‌دهنده اولويت اين مساله مهم در سياستگذاري است مي‌تواند در عمل هم به نتايج مناسبي منجر شود مشروط بر آنكه اشتباهات گذشته در اشتغالزايي تكرار نشود.يكي از اشتباهات مهمي كه در گذشته صورت گرفت تحميل تورم بود كه آن هم ناشي از اين تصور غلط است كه كشورها راهي به جز انتخاب يكي از دو گزينه بيكاري و تورم را ندارند. در صورتي كه تورم، باعث تضعيف قدرت رقابت پذيري توليد كننده خواهد شد. به عبارت ديگر، اگر دو توليدكننده در دو كشور با نرخ‌هاي تورم ثابت صفر درصد و يك درصد، هر دو، يك كالاي مشابه را توليد كنند قطعا توليدكننده كشوري كه تورم بيشتر دارد (در اينجا كشور داراي تورم يك درصد) شانس بقاي كمتري در بلندمدت خواهد داشت. اشتباه مهم ديگر آن است كه دولت‌ها در ايجاد اشتغال (چه دولتي و چه خصوصي) عامل مستقيم باشند. يعني اگر دولتي بخواهد خودش راسا و دستوري به امر اشتغالزايي بپردازد موجب مي‌شود مشاغل بيشتري كه قرار است خلق شود، از ايجادش جلوگيري كند يا بخشي از مشاغل به‌وجود آمده را از بين ببرد. معني آنچه گفته شد آن است كه مثلا به ازاي هر 2 شغلي كه دولت ايجاد مي‌كند، لازم است از ايجاد 3 شغل كارآمد‌تر جلوگيري شود. منتها چون شغل‌هاي حمايتي ايجاد شده در معرض ديد بوده، اما شغل‌هايي كه از ايجاد آن جلوگيري شده، ديده نمي‌شود، بسياري از دولت‌ها به اين روش نادرست روي مي‌آورند.در هر صورت، بخش خصوصي توانمند، بيشتر با اقدامات سلبي دولت شكل مي‌گيرد نه با تفكرات صنع‌گرايانه و نه حتي با خصوصي سازي. خصوصي سازي هم در رسيدن به اين هدف نقش چنداني ندارد و اصولا دولت‌ها نبايد در خصوصي‌سازي شركت‌هاي خود خيلي عجله داشته باشند و همين قدر كه از رشد اندازه دولت جلوگيري شود كافي است.نكات مهم و اساسي كه نهضت اشتغالزايي بايد به آنها توجه كند عبارتند از:1- بانك مركزي تورم را به طور كامل مهار كند و بداند كه ركود ناشي از آن اگرچه اجتناب‌ناپذير است، ولي در ميان‌مدت از بين مي‌رود.2- حذف پديده جايگزيني (crowding out) از اقتصاد براي به حداقل رساندن نرخ بهره بانكي با حذف تورم. براي رسيدن به اين هدف لازم است دولت تا آنجا كه مي‌تواند از منابع بانكي چه براي خود و چه براي بخش خصوصي (به صورت دستوري) استفاده نكند.اولين و سريع‌ترين نتيجه اين اقدام، دسترسي آسان همه توليدكنندگان موجود به تسهيلات ارزان قيمت خواهد بود. البته ممكن است به عنوان يك نتيجه ديگر، برخي از توليدكنندگاني كه در گذشته از تسهيلات دستوري استفاده مي‌كرده‌اند و دليل بقاي آنان نيز همين رانت‌ها بوده، دچار ورشكستگي شوند، زيرا توان رقابت عادلانه با ديگر هموطنان خود را نداشته‌اند.3- موفقيت نهضت اشتغالزايي مستلزم برپايي نهضت كاهش هزينه‌هاي دولتي (جاري يا عمراني بودن هزينه‌ها خيلي فرقي ندارد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 697]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن