محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853979915
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: لطفي: موسيقي ما زير راديكال است
اين موضوع وقتي به چشم ميآيد كه تفسير او را از وضعيت موسيقي ايران و جهان ميشنويد.
اين موضوع وقتي به چشم ميآيد كه تفسير او را از وضعيت موسيقي ايران و جهان ميشنويد. همين كه با روي گشاده خبرنگارها را ميپذيرد و در كمال آرامش به پرسشهايشان پاسخ ميدهد گوياي اين است كه او تلاش دارد در يك امر جمعي شركت كند و برعكس بسياري از موزيسينها علاقهاي به انزوا ندارد. او موسيقي را يك پديده جمعي تلقي ميكند و معتقد است داشتن روح تعاون و همدلي ميتواند نجاتبخش موسيقي ما در اين روزها باشد.
بد نيست كه بدانيد او براي اجراي كنسرت شرايط خاصي را درست ميكند و معتقد است در آن وضعيت ميتوان به يك معنويت رسيد. او اعضاي گروههاي سهگانه شيدا (شيداي بانوان، شيداي بازسازي و همنوازان شيدا) را از دو هفته قبل از كنسرت صبح تا شب در مكتبخانه معروف ميرزاعبدالله تمرين ميدهد و اعتقاد دارد اين مدت زمان طولاني باعث ميشود اعضاي گروهها با يكديگر رفيق شوند تا تجلي اين رفاقت و دوستي روي صحنه حاصلي خوب داشته باشد.
چند روز مانده به كنسرت سراغ او رفتيم و ديديم كه تمرينات طاقتفرساي اين سه گروه نزديك غروب تمام شده و اعضا تصميم دارند از قرنطينه روزانه خارج شوند. فكر ميكرديم لطفي با آن خستگي ديگر توانايي پاسخ دادن ندارد اما پرانرژي از خيلي چيزها برايمان گفت.
برگزاري كنسرت به عنوان يك امر و پديده اجتماعي تا چه حد ميتواند در بهتر شدن وضعيت متلاطم موسيقي تاثيرگذار باشد؟
در تمام دنيا، فعاليتهاي موسيقي از طريق عرضه آثار صوتي و تصويري و برگزاري كنسرت ارائه ميشود. از سويي ديگر به دليل وجود مخاطبان انبوه موسيقي امكان برقراري ارتباط مستقيم ميان هنرمند و مخاطبش وجود ندارد.
اينجاست كه كنسرت بهخاطر زنده بودنش نقش مهمي در انتقال خواستههاي موزيسين به مردم علاقهمند دارد. انگيزههاي برگزاري كنسرت در نقاط مختلف اين كره خاكي متفاوت است. در شرايط فعلي موسيقي يك رشته شغلي پولساز به شمار ميرود و گردش سرمايه در آن بسيار است. در واقع امروزه با برگزاري كنسرت و ارائه آلبوم آن برنامه، همزمان با كنسرت درآمدي نجومي براي تهيهكننده و برگزاركننده به همراه دارد. با اين اوصاف مشاغل زيادي در موسيقي ايجاد ميشود كه در حال حاضر كشور ما چنين شغلهايي را در زمينه فعاليتهاي موسيقي به خود نديده است. دليل اين مساله هم اين است كه تهيهكنندگان و سرمايهگذاران ما ريسك نميكنند و سرمايه خود را به بدنه موسيقي تزريق نميكنند چون تضميني براي بازگشت سرمايه آنها وجود نخواهد داشت. او ترجيح ميدهد جايي سرمايهگذاري كند كه تكليفش روشن است.
در خارج از كشور بازگشت سرمايه در موسيقي ضمانت شده است. در دوره كلينتون يك سال آمار درآمدهاي موسيقي را ديدم كه حيرتآور بود. فقط چهار بيليون دلار ميزان درآمدشان از راه صادرات موسيقي بود. شما فكر ميكنيد كدام يك از اقلام صادراتي ما ميتواند تا اين حد درآمدزا باشد. طبيعتا اين ميزان درآمد ميتواند موتور محرك موسيقي باشد. خب در اين موتور همه به نوعي سود ميبرند. از مردم گرفته تا تهيهكننده و هنرمند. هنرمند علاوه بر درآمد آني يك درآمد مستمر از فروش آثارش دارد. مثلا 10 درصد يا 15 درصد. به همين دليل بنيه اقتصادي هنرمند قويتر ميشود و ميتواند با آسايش بيشتر و علاقه مضاعف به كارش بپردازد. اين نكته بسيار مهمي است. به عنوان مثال كيتارو اولين كارش را در دل جنگلهاي ژاپن خلق كرد. چون همانجا يك استوديو براي خودش درست كرده بود و همانجا هم زندگي ميكرد. اگر با دقت آن آلبوم را گوش كنيد متوجه ميشويد كه چه حال و هواي خوبي در كل اثر جريان دارد.
غربيها مكانيسم جالبي دارند به جاي اينكه هنرمند بخواهد به زور خودش را به مردم معرفي كند ميروند و يك هنرمند را كشف ميكنند و رويش سرمايهگذاري ميكنند. اين موضوع در ايران صفر است. يك هنرمند از ابتداي توليد فردي تا انتهاي عرضه جمعي خودش همه كارها را انجام ميدهد. هنرمند مجبور ميشود فرش زير پايش را بفروشد تا يك آلبوم تكنوازي منتشر كند. از سوي ديگر تهيهكنندگان پول خوبي به هنرمند نميدهند و تيراژهاي دروغين به آنها ميگويند. اينجاست كه كنسرت اهميت پيدا ميكند.
ضمن اينكه زنده بودن كنسرت و شنيدن صداي سازها بدون وساطت ساندسيستم و تجهيزات الكترونيكي لذتي دارد كه قابل مقايسه با شنيدن يك اثر ضبطشده در استوديو نيست. كنسرت يك واقعه مهم است. در شرق چيزي به نام كنسرت با اين مفهوم وجود نداشته است موسيقي در معابر و نقاط بسيار ديگري اجرا ميشده است. مثل هندوستان. در ايران مساله كمي فرق ميكند. ما امكان چنداني براي برگزاري كنسرت نداريم.
متاسفانه نهادهايي مثل شهرداري يا وزارت ارشاد دست به ساخت سالن نزدهاند. با گذشت سال ها هنوز وزارت ارشاد يك سالن بزرگ خوب براي اجراي موسيقي نساخته است. همينطور شهرداري. ببينيد چقدر اين ساختمانهاي دراز دراز بالا رفتهاند اما خبري از يك سالن خوب براي اجراي موسيقي زنده نيست. سالنهاي موجود هم كه به درد اجراي موسيقي نميخورد فقط يك تالار بزرگ كشور هست كه تازگيها با ورود ما و كمك مديران تالار در حال بهسازي وضعيت خودش است.
شما براي اجراي كنسرت - چه بداههنوازي و چه گروهنوازي - شرايط ويژهاي ايجاد ميكنيد. چيزي شبيه قرنطينه. چه ضرورتي در اين كار ميبينيد؟
من معتقدم يك فرد يا يك گروه موسيقي قبل از كنسرت بايد در محيط پالايششدهاي به تمرين بپردازد. يك گروه موسيقي مثل يك فاميل است كه بايد روابط عاطفي ويژهاي ميانشان وجود داشته باشد. با اين قرنطينه به قول شما اين دوستي و رابطه عميق روحي بهتر اتفاق ميافتد. ما در سالهاي كانون چاووش و گروه شيداي سابق به قدري با همديگر دوست بوديم كه اگر يكي از اعضا، آپارتماني اجاره ميكرد همه با هم ميرفتيم تا اثاثيه منزل او را جابهجا كنيم. فقط اشاره لازم بود. اين روحيه الان ضعيف شده است. دلم ميخواهد كساني كه با آنها كار ميكنم يك روحيه تعاون والا داشته باشند.
اين روحيه تعاون باعث ميشود روي صحنه نيز همدلي داشته باشند. در بعضي گروهها شما ميبينيد كه همه اعضاي آن ساز ايراني ميزنند اما همدل نيستند كه هيچ اي بسا با هم اختلاف دارند. اين كه هنر نشد. چنين روحيهاي با هنر در تضاد كامل است. در هنر فقط دوستي وجود دارد نه دشمني. علو طبع بايد در ذات يك هنرمند باشد. وقتي ميگوييم هنرمند، «بايد» خصوصيات اخلاقي برجستهاي يادمان بيايد وگرنه به يك موزيسين كه چنين اخلاقي ندارد بايد گفت نوازنده. هر نوازندهاي هنرمند نيست. مثل اينكه بگوييم همه آدمها به دليل داشتن شكل و شمايل انساني خوبند. بيشتر هدف من ايجاد يك همدلي است. چون آن را ضرورت يك كار گروهي ميدانم. وقتي يك تيم فوتبال از ايران موفق ميشود همه ميگويند كار تيمياش خوب بوده است. الان فوتبال ما پنجاه سالي است كه در دنيا شناخته شده. اما تا حدي پيشرفت كرده است. بهخاطر اينكه روحيه ما ايرانيها روحيه تعاوني و كار جمعي نيست. موسيقي مركز كار جمعي است.
چون صداهاي يك گروه موسيقي بايد در كنار هم يك هارموني ايجاد كند. يادتان نرود كه فقط فن موسيقي نيست كه همدلي ايجاد ميكند بلكه خيلي چيزهاي ديگر روي ارائه يك اثر خوب تاثير ميگذارد. يك همدلي واقعي به موسيقي معنوي ختم ميشود و اگر يك درجه بالاتر برود به موسيقي روحاني مثل همكاري ولايتخان و بسماللهخان. وقتي اين دو نفر با هم ساز بزنند موسيقيشان روحاني است.
به قول شما استاد كامل هستند؟
بله، دقيقا و ما از اين مرحله خيلي فاصله داريم. دورهاي استادان كامل زيادي داشتيم مثل هرمزي، دوامي، فروتن، شهنازي، صبا، درويشخان و... اين منش و برخورد خيليخيلي ضعيف شده است. به دليل همين ضعف است كه حال در موسيقي ما كمرنگ شده. حال چيزي است كه از زندگي شما به موسيقي سرايت پيدا ميكند. قديمها اگر در يك موسيقي حال نبود، گوش نميكردند، ملاك اين بود. حتي در موسيقي راديويي.
نوازندگاني مثل ياحقي، شريف و ديگران اگر «حال» نداشتند، ساز نميزدند. اين نوع حال و هوا را هنوز ميتوان در موسيقي مقامي ايران يافت چون آنها چندان گرفتار آلودگيها و بيماريهاي زندگي شهري نشدهاند. در ضمن تفكر اعتقادي مربوط به اين مساله ضعيف شده است.
مثلا در هندوستان شما به شكل تاريخي يوگيست هستيد، يعني يوگا براي يك موسيقيدان جزو فرائض ديني است. داشتن يك استاد معنوي از بدو طفوليت هنوز در هند سنت است، يعني اگر شما به مدرسه هم بروي، بايد يك مسير معنوي هم داشته باشيد. اين تغييرات را در نظر بگيريد و مشكلات ديگر موسيقي را كنارش بگذاريد، چه اتفاقي ميافتد؟ الان برنامه مدون و مشخصي براي موسيقي در كشور وجود ندارد چرا؟ به چندين دليل؛ يكي از دلايلش اين است كه موسيقي زير راديكال است. اگر موسيقي رسما از زير راديكال دربيايد، آن وقت است كه تكليف بخش عظيمي از موسيقي ما روشن ميشود. اين است كه من در همين محيط كوچك تلاش ميكنم آن همدلي، تفاهم و رفاقت را بهوجود بياورم.
در زمان چاووش هم يكي از كارهاي عمده من اين بود كه همه را بههم وصل كنم و موجب هرچه بيشترشدن دوستيها شوم. اين بود كه اگر مشكلي ميان بچهها بهوجود ميآمد، سعي ميكردم حل كنم. حالا هم اين كار را ميكنم. اگر مشكلي بين اعضاي گروه وجود داشته باشد، درصدد رفعش برميآيم، چون معتقدم انسان نبايد حمال اذيت و آزاري كه ديده، باشد. بايد بتوان بار اين آزار را روي زمين گذاشت. اين لازمه يك موزيسين است، چون سنگيني آن بار اجازه آفرينش و خلاقيت نميدهد. هرچقدر بار بيشتر باشد، حال كم ميشود. اين بار ميتواند شهرت باشد، پول باشد، طمع و زيادهخواهي باشد و خيلي چيزهاي ديگر.
پروسه آهنگسازي براي شما از چه زماني آغاز و چگونه سپري ميشود؟
پروسه ساخت اگر صنعتي نباشد، يك مقدار ژنتيكي و ارثي است. هنرمندشدن اكتسابي نيست. بايد جوهره و استعداد داشته باشيد اما استعداد، اولين قدم است و كفايت نميكند. بعد آموزش، پشتكار، انديشه و تفكر وارد ميدان آفرينش ميشود. ساختن هم براي من همين حالت را دارد.
وقتي كوچك بودم، در كوچهها و در خانه سوت ميزدم. عادت داشتم. بچه بودم، نميدانستم براي چه سوت ميزنم، مثل اينكه ندايي از موسيقي در قلب من وجود داشت و بايد آن را بيرون ميريختم. من ساخت يك اثر هنري را آگاهانه نميبينم، اگرچه آگاهي بايد باشد. براي اينكه آگاهي موجب استحكام يك اثر هنري ميشود. هيچوقت فكر نكردم كه آهنگ بسازم. من زندگي خودم را براساس موسيقي پيش بردم و در اين ميان ناگهان موسيقي آمده و خلق شده است.
در واقع آن نداي درونم، بيرون ميريزد و به يك ماده تبديل ميشود. ساز هم كه نميزنم، تمام لحظاتم با موسيقي سپري ميشود. وقتي ميخوابم هم موسيقي من را رها نميكند. درواقع موسيقي براي من باطني شده است، مثل ذكر باطني كه ممكن است آن را بلند بگوييد، ممكن است اصلا نگوييد. موسيقي در باطن من مدام در حال حركت است اما اين حركت تابعي بوده است از طرز تلقي من و متفاوت در يك دورهاي تابع صرف انديشهورزي بوده و در يك دوره تابع حالات روحي و رواني. حالا اگر همه هنرمندان به اين موقعيت باطني برسند، به تاييد تاريخ آثار ماندگاري خلق خواهند كرد. عدهاي ديگر هم وجود دارند كه فقط به مدد تلاش و پشتكار پا به عرصه هنر گذاشتهاند و من آنها را صنعتكارهاي هنرمند ميدانم، نه هنرمند.
باور كنيد اين اولين بار است كه بهواسطه پرسش شما به پروسه آهنگسازيام فكر ميكنم اما آهنگسازي مثل هر امر خلاقه ديگري خودبهخود در يك زمان و مكان خاص با حال و هوايي خاص، خودش را بروز ميدهد.
به قول قديميها جوششي است نه كوششي.
كاملا همينطور است. اگر كوشش هم وجود دارد، براي امور آموزشي است. همه آهنگهاي من در حال و هوايي خاص آمده و بعدا رويش كار كردم. تقريبا 90درصد قطعاتي كه ساختهام به اندازه زماني كه شنيدهايد، براي من وقت برده است، مثلا اگر يك تصنيف 5 دقيقه زمان دارد، من هم 5 دقيقه وقت صرف كردم. ضمنا هيچوقت آن حس اوليه را دستكاري نميكنم، تنها چيزي كه در من اتفاق ميافتد، اين است كه آرشيو خوبي در ذهنم دارم از اين 100 سال. نه فقط موسيقي رسمي، بلكه انواع موسيقيها.اينجاست كه بعد از خلق يك قطعه، وقتي آن را با آگاهي گوش ميكنم، فوري آرشيو صد سالهام ميآيد و آن را قضاوت ميكند. از خودم ميپرسم آيا اين قطعه شبيه كارهاي خودم يا آثار ديگران هست يا نيست؟ اگر هم شده كه بيشتر از يك يا 2 بار نبوده، بهراحتي آن را كنار گذاشتهام.
شما در گفتوگوهاي قبليتان به يك دوره فترت در موسيقي ايران اشاره كردهايد. باتوجه به اين فترت وضعيت آفرينشگري در موسيقي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
شما دوره رضاشاه را مجسم كنيد، در آن سالها عمده خواستها بر اين بود كه بسياري از مظاهر حكومت و زندگي اروپايي شود. اين مساله خيلي طول كشيد و هرچه كه اين نظام بيشتر ثبات پيدا كرد و رسوب يافت، يك سري چيزها قوام پيدا كرد. آهنگسازي هم بخشي از آن قوام بود و با آمدن امثال وزيري، باغچهبان، چكناوريان، استوار و بعدها ناصري و حنانه موقعيت بهتري به خودش گرفت؛ البته در شكل اركسترياش. بعد از انقلاب بهدليل شرايط ويژهاي كه در هر انقلاب وجود دارد، بسياري از ساختارها دستخوش مسائل حاشيهاي شد، يعني يك سيستم موسيقايي در هوا معلق شد. اگر 50 سال اخير را ببينيد، متوجه ميشويد كه ما در اين 30 سال اخير در زمينه آهنگسازي و موسيقي حركت چنداني نداشتهايم، هميشه خبرنگاران درباره وضعيت موسيقي از من ميپرسند، امثال من ميتوانيم فقط به بخشي از سوالات شما جواب بدهيم. من اگر جاي خبرنگارها باشم، مدتي هم سراغ وزرا و دستاندركاران فرهنگي ميروم.
سراغ وزارت علوم يا وزارت ارشاد يا آموزش و پرورش ميروم و از آنها در خصوص برنامههايي كه براي موسيقي دارند، ميپرسم. از آنها ميپرسم كه شما چه طرحي براي موسيقي كشور داريد. از آنها ميپرسم وضعيت هنرستانهايتان چگونه است؟ آيا آنها معلم خوب دارند؟ در واقع اين دوره فترت فقط مربوط به كار نكردن هنرمندان نيست. بخشي هم به دولت و مديران دولتي در عرصه فرهنگ و هنر و آموزش برميگردد.
آنها بايد جواب يكسري سوالات را بدهند. اين است كه آهنگسازي هنوز در ايران مشكل آكادميك دارد. البته در دانشكدههاي ما كمي آهنگسازي درس ميدهند، اما آن صورت جدي با برنامهريزي وجود ندارد. چيزي كه در دورههاي گذشته وجود داشت. الان تهراني، درويشي، روشنروان، كامكار، شهبازيان و... كار آهنگسازي ميكنند اما در اين دوره تربيت نشدهاند. حالا ما بايد ببينم كه چقدر آهنگساز تربيت كردهايم. ما جايي نداريم كه به طور جدي و هدفمند به بچهها و علاقهمندان آهنگسازي ياد بدهد. مدرس هم كم داريم. اندكي هم كه هستند وقت كافي براي اين كار ندارند.الان ما احمد پژمان را داريم. هوشنگ كامكار، عليرضا مشايخي، درويشي و شاهين فرهت را داريم كه اينها معلمهاي خوبي هستند و بايد با هم يك مدرسه آهنگسازي درست كنند. ما جاهاي خالي زياد داريم. اينكه گفتم فترت به اين دليل است.
ما آكادمي آهنگسازي نداريم، هنرستان جدي مدون نداريم. با اين پراكندگي و اضمحلال طبيعي است كه فترت به وجود ميآيد و يك بخش عمده از اين مساله به بيبرنامگي برميگردد. آن هم در گرو اين است كه تكليف موسيقي جدي و فاخر ما از سوي شريعت روشن شود. هنوز بينابين هستيم. درست است كه راديو و تلويزيون موسيقي پخش ميكند و گاهي كنسرتي هم برگزار ميشود. اما اين كافي نيست براي يك جمعيت 70 ميليون نفري كه ميخواهد وارد عرصه جهاني بشود. ورود به عرصه جهاني شوخي نيست. اگر مسائل بينالمللي ما حل شود تازه وارد عرصههاي جهاني خواهيم شد.
آن موقع ممكن است ما حتي كارگر عادي روزانه هم كم داشته باشيم. يعني تعدادشان پاسخگو نباشد. بايد يك چشمانداز دوري را نگاه كنيم. الان بايد زمين موسيقي را شخم بزنيم تا براي آينده محصول سالم و زيادي را درو كنيم. آيندگان از ما خواهند پرسيد كه شما براي ما چه كاشتهايد كه ما بتوانيم برداشت كنيم. حالا بگذريم كه هنرمنداني مثل آقاي شجريان، آقاي عليزاده، آقاي كياني و ... در اين سالها تلاش كردهاند. اينها هم بيشتر خدمتشان فردي بوده است. آن هم در چه وضعيتي؟ صددرصد زحمت ميكشند، 30 درصد بازده دارد و 70 درصد در چرخدندههاي اداري و عدم مسووليتپذيريها له و لورده ميشود. بعضي اوقات آدم گيج ميشود. آنقدر فاكتورها زياد است كه شما نميتوانيد يك فكر منسجم و مستقل را پيگيري كنيد و در مصاحبه پاسخ قطعي بدهيد. بارها گفتم براي از بين رفتن فترت بايد چند كار كليدي انجام شود. ما اصلا عادت نداريم براي موسيقي سمينار برگزار كنيم و اگر هم ميكنيم براي صفيالدين ارموي سمينار ميگذاريم يا براي عبدالقادر مراغي.
بيست، سي نفر آدم ميآيد و چند استاد هم دعوت ميكنند و در دو روز همه كار ميكنند. بعدش كه همه چيز تمام ميشود و ميرود پي كارش. ما الان به گفتوگو احتياج داريم. به كنفرانس. اين اتفاقها بايد زياد بيفتد. فقط تا حدودي فرهنگستان هنر دست به اين كار زده است. اما خيلي بطئي و اندك است. آنها امكانات بسيار خوبي براي اين قبيل كارها دارند اما در زمينه مديريت موسيقي دست و بالشان بسته است.
به لحاظ موسيقايي چطور؟ چقدر اين سالها باآن سالها تفاوت كردهاند؟ شما فكر ميكنيد براي آدمهاي سالهاي 57 تا 60 چه اتفاقاتي افتاد كه آن نوع توليدات هنري ناب به وجود آمد؟
من فكر ميكنم اولين عاملي كه در آن سالها باعث خلق چنان آثاري شد، تاثيرپذيري هنرمندان از اجتماع و محيط پيرامون خودشان بود.
شرايط اجتماعي ما كه شما ميگوييد با آن شرايط اجتماعي يكي است؟
بيشك قابل قياس نيست. پس همه مسائل فرهنگي و هنرياش هم قابل مقايسه نيست. همه چيز تغيير كرده است. فضاي ذهني مردم و خواست آنها دستخوش تحول شده است. آرمانها تغيير كرده است. البته يكسري افراد هستند كه همچنان آن آرمانهاي انساني را دنبال ميكنند و تلاش دارند آنها را به اين روزگار برسانند، اما زورشان نميرسد. سخت است شما نميتوانيد از كسي كه صبح ساعت 5 از خانه بيرون ميرود و غروب برميگردد توقع گوش دادن به موسيقي جدي داشته باشيد. كارمندي كه دو شيفت كار ميكند، فراغتي ندارد كه به موسيقي بپردازد. پرداختن به اين مساله نيازمند روانشناسي جامعه است. اساس زندگي امروز مثل سالهاي دهه 50 نيست. امروز برنامهريزي و مديريت و تخصص حرف اول و آخر را ميزند.
با توجه به اين تغييرات، فكر ميكنيد آثار جديدتان كه توسط گروه همنوازان شيدا و گروه بانوان شيدا اجرا خواهد شد، تا چه ميزان مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت؟
الان نميتوانم چيزي بگويم. اما چيزي كه ميتوانم دربارهاش صحبت كنم به وجود آمدن يك جنب و جوش نسبتا خوب بين علاقهمندان موسيقي است. اين جنب و جوش بايد تداوم داشته باشد. هميشه ميگويم فرهنگ و هنر و علم اگر يكي دو نسل تداوم پيدا نكند، از بين ميرود. كنسرت كه تمام شود، مردم بازتابش را با خود به بيرون خواهند برد. اگر موسيقي تاثيرگذار باشد، تماشاگران كنسرت اين تاثير را گسترش خواهند داد. وقتي تداوم داشته باشد ميشود ارزيابي كرد يعني گذشت زمان به من و شما ميگويد كه چقدر يك موسيقي در مردم رسوب كرده است. البته فراموش نكنيد كه آمادگي جامعه هم شرط است. يك موقع ميبينيد كه اجتماع آمادگي يك اتفاق را ندارد و هر چه شما حرف قشنگ ميزنيد، گوش شنيدن ندارد. اما هنوز خدا را شكر علاقهمندان زيادي هستند كه به دنبال ارزشهاي كيفي خوبند. آدمها را كه ميبينم، احساس ميكنم دلشان براي يك كيفيت بهتر تنگ شده است. آنها دنبال يك آرامش كيفي هستند. مردم فراغت ميخواهند براي شنيدن. وقتي تورم و گراني اجازه فراغت نميدهد، مردم مجبورند دو شيفت كار كنند و اين نگرانكننده است.
برطرف كردن چنين مسالهاي هم به متخصص نياز دارد. همان حرفي كه پيش از اين گفتم. فرهنگ و هنر ما از زندگيمان جدا نيست و اين بخش هم به متخصص و برنامهريزي هدفمند نياز دارد.
سه شنبه 31 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 548]
صفحات پیشنهادی
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است اين موضوع وقتي به چشم ميآيد كه تفسير او را از وضعيت موسيقي ايران و جهان ميشنويد. اين موضوع وقتي به چشم ميآيد كه تفسير او را ...
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است اين موضوع وقتي به چشم ميآيد كه تفسير او را از وضعيت موسيقي ايران و جهان ميشنويد. اين موضوع وقتي به چشم ميآيد كه تفسير او را ...
گفتوگو با محمدرضا لطفىبه جاى شما خبرنگاران بودم ، سراغ وزراء - واضح
موسيقى براى لطفى همان نداى درونى اوست كه بيرون مى ريزد و به به يك ماده تبديل مى شود. ... با اين اوصاف مشاغل زيادى در موسيقى ايجاد مىشود كه در حال حاضر كشور ما چنين شغلهايى را .... به چندين دليل؛ يكى از دلايلش اين است كه موسيقى زير راديكال است.
موسيقى براى لطفى همان نداى درونى اوست كه بيرون مى ريزد و به به يك ماده تبديل مى شود. ... با اين اوصاف مشاغل زيادى در موسيقى ايجاد مىشود كه در حال حاضر كشور ما چنين شغلهايى را .... به چندين دليل؛ يكى از دلايلش اين است كه موسيقى زير راديكال است.
دعوت به حركت جمعي و همكاري ، روح تعاون است
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است او موسيقي را يك پديده جمعي تلقي ميكند و معتقد است داشتن روح تعاون و همدلي ميتواند .... ميشود و اگر يك درجه بالاتر برود به موسيقي ...
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است او موسيقي را يك پديده جمعي تلقي ميكند و معتقد است داشتن روح تعاون و همدلي ميتواند .... ميشود و اگر يك درجه بالاتر برود به موسيقي ...
وقتي پول و سرمايه حرف آخر را ميزند
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است اين موضوع وقتي به چشم ميآيد كه تفسير او را از وضعيت موسيقي ايران و جهان ميشنويد. ... در شرايط فعلي موسيقي يك رشته شغلي ...
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است اين موضوع وقتي به چشم ميآيد كه تفسير او را از وضعيت موسيقي ايران و جهان ميشنويد. ... در شرايط فعلي موسيقي يك رشته شغلي ...
صفحه آخر - راديكاليسم صوري در عرصه موسيقي
فاضل جمشيدي*: داستان جالبي است اين عرصه را و ايضا دوستان قلمپرداز وادي هنر، فرهنگ و هنر ... در پاسخ به حضور محمدرضا لطفي در شبكه 2 سيما، دوست نازنين و تحليلگري چون ... همه و همه حكايت از اين دارد كه گرفتاريهاي ما در عرصه موسيقي به مراتب مهمتر و ... برنامهاي با حضور يكي از موسيقيدانان مطرح و شايسته كشورمان را زير سوال برده و ...
فاضل جمشيدي*: داستان جالبي است اين عرصه را و ايضا دوستان قلمپرداز وادي هنر، فرهنگ و هنر ... در پاسخ به حضور محمدرضا لطفي در شبكه 2 سيما، دوست نازنين و تحليلگري چون ... همه و همه حكايت از اين دارد كه گرفتاريهاي ما در عرصه موسيقي به مراتب مهمتر و ... برنامهاي با حضور يكي از موسيقيدانان مطرح و شايسته كشورمان را زير سوال برده و ...
جشنواره پاپ مستقل نميشود
پس از اخذ ديپلم موسيقي در سال1346 از هنرستان عالي موسيقي ملي، ليسانس خود را در گرايش آهنگسازي در سال 1351 از دانشكده .... لطفي: موسيقي ما زير راديكال است ...
پس از اخذ ديپلم موسيقي در سال1346 از هنرستان عالي موسيقي ملي، ليسانس خود را در گرايش آهنگسازي در سال 1351 از دانشكده .... لطفي: موسيقي ما زير راديكال است ...
پاسخ به سوولات ديني به مخاطبان خارج ازکشور به صورت زنده ...
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است همين كه با روي گشاده خبرنگارها را ميپذيرد و در كمال آرامش به پرسشهايشان پاسخ ... از سويي ديگر به دليل وجود مخاطبان انبوه موسيقي ...
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است همين كه با روي گشاده خبرنگارها را ميپذيرد و در كمال آرامش به پرسشهايشان پاسخ ... از سويي ديگر به دليل وجود مخاطبان انبوه موسيقي ...
گروه حنانه در هند كنسرت ميدهد
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است او اعضاي گروههاي سهگانه شيدا (شيداي بانوان، شيداي بازسازي و همنوازان شيدا) را از دو هفته قبل ... برگزاري كنسرت به عنوان يك امر و ...
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است او اعضاي گروههاي سهگانه شيدا (شيداي بانوان، شيداي بازسازي و همنوازان شيدا) را از دو هفته قبل ... برگزاري كنسرت به عنوان يك امر و ...
توقف افزايش ذخاير نفتي امريكا
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است · رسانه ملي و مديريت بحران · جشنواره پاپ مستقل نميشود · «پيامك از ديار باقي» انگيزه برگشت من به تلويزيون شد. . مطالب پیشین ...
لطفي: موسيقي ما زير راديكال است · رسانه ملي و مديريت بحران · جشنواره پاپ مستقل نميشود · «پيامك از ديار باقي» انگيزه برگشت من به تلويزيون شد. . مطالب پیشین ...
نوسان قيمت نفت خام و فلزات گرانبها
اين درحالي است كه قيمت نفت خام درياي برنت پايه نفتي درياي شمال در مقايسه با قيمت ديروز با مقداري افزايش همراه بوده است. ... لطفي: موسيقي ما زير راديكال است ...
اين درحالي است كه قيمت نفت خام درياي برنت پايه نفتي درياي شمال در مقايسه با قيمت ديروز با مقداري افزايش همراه بوده است. ... لطفي: موسيقي ما زير راديكال است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها