تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804372847




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-از سرقت در بازار تا راهزنی در جاده


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

از سرقت در بازار تا راهزنی در جاده خودش می‌گوید تخم‌مرغ دزد شتردزد می‌شود. او هم از سرقت کیلویی آهن از محموله‌های بزرگ شروع کرده و امروز به سرقت مسلحانه محموله‌های چند تنی به روش راهزنی مسلحانه رسیده است. حسن سی و یک ساله متهم است، همراه سه همدستش و رئیس باند با راهزنی مسلحانه محموله‌های آهن را سرقت کرده است. در ادامه گفت‌وگوی تپش با این متهم را می‌خوانید.
 

خودت را معرفی کن؟ حسن، سی و یک ساله و متاهل هستم. تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخواندم و به خاطر مشکلاتی مجبور شدم سرکار بروم. چه کاری؟ در بازار آهن تهران کارگر ساده بودم و به اندازه خودم درآمد داشتم. چه شد به فکر سرقت افتادی؟ چند سال کار کردم تا این که با اکبر آشنا شدم، او هم آنجا کار می کرد. کم کم رفاقت مان بیشتر شد و او پیشنهاد داد وقتی بار از روی باسکول پایین می آید، چند کیلو از هر بار سرقت کنیم. به خاطر این که کسی متوجه سرقت های چندکیلویی نمی شد قبول کردم و از هر بار چند کیلو سرقت کردیم. آهن ها را کجا می فروختید؟ آهن ها را به یک انبار کوچک پشت بازار منتقل و دپو می کردیم. وقتی آهن های سرقتی به چند تن می رسید، آنها را یکجا به یک مالخر به قیمت کمتری می فروختیم. از این راه چند سالی امرار معاش کردیم و کسی متوجه سرقت های کیلویی ما نشد. چه شد به فکر سرقت محموله افتادی؟ رئیس باند اکبر بود و همه ما خام او شدیم. چهار ماه قبل یک روز یکی از اعضای باند به نام مهدی آمد و از من خواست از بازار آهن بروم. وقتی علت را پرسیدم گفت که یک انبار در اطراف کهریزک اجاره کنم تا بارها را آنجا منتقل کنیم. او می گفت دیگر این انبار کوچک است و باید جایی را به عنوان بارانداز داشته باشیم که تریلی، راحت بار را تخلیه کند. به همین خاطر انباری را در اطراف کهریزک اجاره کردم و از بازار آهن بیرون آمدم. بعد از اجاره انبار چه شد؟ اکبر با سه دوست دیگرش یک روز به انبار آمد و چند تن میلگرد را خالی کرد. وقتی از او پرسیدم اینها چیست با نشان دادن فاکتوری گفت اینها را مزایده ای خریده است. وقتی بار میلگرد را فروختیم از هر کیلو 200 تومان گیر من آمد و پول خوبی به جیب زدم. از اکبر خواستم که بازهم بار مزایده بیاورد، اما او ادعا کرد این اموال سرقتی است و فاکتور هم جعلی بود. بعد از این که فهمیدی بارها سرقتی است چه کردی؟ خواستم رابطه ام را با آنها کم کنم، اما تهدیدم کردند و مجبور شدم همکاری کنم. البته پول خوبی از فروش آهن ها گیرم آمده بود. اولین سرقت را کجا انجام دادی؟ اولین بار در جاده کهریزک جلوی یک راننده تریلر را گرفتیم و با تهدید اسلحه راننده را پیاده کردیم و بارش که 19 تن بود، سرقت کردیم. شبانه تریلر را به چهاردیواری آوردیم و بارش را خالی کرده و صبح کامیون را در اطراف جاده قدیم قم رها کردیم. چگونه این همه آهن را شب تا صبح خالی می کردید؟ قبل از سرقت یک جرثقیل اجاره می کردیم و با استفاده از آن بارها را خالی می کردیم. اموال سرقتی را چگونه می فروختید؟ اگر می شد اموال را به صورت یکجا در بازار آهن می فروختیم و اگر خریداری پیدا نمی شد آن را به صورت خرد خرد در بازار می فروختیم. هر بار را چقدر می فروختید؟ آهن را کیلویی 1100 تومان می فروختیم که در هر کیلو 200 تومان گیر من می آمد. در مجموع چند بار سرقت کردی؟ من در سه سرقت با آنها همکاری کردم، اما اسلحه دست من نبود. من نقش راننده و انباردار را داشتم، اما همدستانم می خواهند همه گناه ها را تقصیر من بیندازند. من یک بار در سرقت 19 تن رول ورق فولادی،20 تن کلاف و سه رول 16 تنی دیگر با آنها همدست بودم. چقدر از سرقت ها به دست آوردی؟ در این مدت 400 میلیون تومان پول به دست آوردم که زندگی ام را از این رو به آن رو کرده بود. می دانی جرمت چیست؟ سرقت محموله. جرمت راهزنی مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت است و مجازاتش اعدام! نمی دانم اینها چیست، اما من فقط در سرقت ها با اجاره چهاردیواری و راننده، به اکبر و دوستانش کمک کردم. باور کنید نمی دانستم این کار راهزنی مسلحانه است. اکبر و دوستانش می خواهند چون من ساده ام تمام گناهان را گردن من بیندازند. من فقط در انبار و فروش آهن ها نقش داشتم. حرف آخر. فقط دلم برای فرزند و همسرم تنگ شده است. باز هم می گویم من راهزن نیستم و فقط گول حرف های اکبر را خوردم. تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)


 


پنج شنبه 27 فروردین 1394 ساعت 23:33





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن