محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826105993
اثبات رجعت (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اثبات رجعت (2) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون 2. رجعت در آخرالزمان دسته دوم از آياتي که دربارة رجعت سخن گفته است، آياتي است که با مفهوم لغوی وظاهر الفاظ خود بر اصل رجعت دلالت میکنند وغیر از رجعت معنا و مفهوم دیگری نمی توانند داشته باشند.مرحوم حائری یزدی بیش از بیست آیه راذکرنموده که باعموم یا نص دلالت بررجعت می کند. (52) ما در اینجا به چندنمونه از این گونه آیات اشاره می کنیم.1-2رجعت گروهی ازتکذیب کنندگان وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ" (53)((یوم)) به فعل مقدر((اذکر))نصب داده شده.((حشر)) به معنای کوچ دادن/ بیرون ساختن از قرارگاه/حرکت دادن به سوی مکان معین و.....به کارمی رود .((فوج)) به معنای دسته و گروه/که ازجایی به جایی دیگر به سرعت حرکت وعبور داده شود به کار می رود. (54)(بآیاتنا) مراد از آیات مطلق آیات الهی است که بر مبدأ و معاد دلالت می کند.ازجمله ی آنها / انبیاء / امامان وکتب آسمانی است.یعنی اینها از مصادیق آیات الهی که مورد انکار و تکذیب واقع شده است. (55)پس اینکه امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: منظور از آیات امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و ائمه (علیهم السّلام) هستند ازباب بیان مصداق (56) و جری آیه است.بعضى (57) از مفسرين می گویند اين كلام نص است در اينكه مراد از آيات در اينجا و در آيه بعدى، آيات قرآنى است، نه مثل قيامت و حوادث آن، به دليل اينكه آيات قرآنى پر است از دلائل صدق، آن قدر كه در عين اينكه دقت و تامل در آن بر همه واجب بوده و هست، تا كنون نتوانستهاند به همه دلائل صدق مذكور احاطه يابند.و فساد آن روشن است، براى اينكه صرف اينكه مراد از آن، امثال قيامت و حوادث آن نيست، دليل نمىشود بر اينكه پس حتما مراد از آن، آيات قرآنى است، با اينكه آيه، ظهور در اين دارد كه محشورين، افواجى از جميع امتها هستند و قرآن تنها كتاب يك فوج از ايشان است، نه كتاب همه افواج.و از ظاهر آيه برمىآيد كه حشر در آن، حشر در غير روز قيامت است، زيرا حشر در روز قيامت اختصاص به يك فوج از هر امت ندارد، بلكه تمامى امتها در آن محشور مىشوند و حتى به حكم آيه" وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً" (58)، يك نفر هم از قلم نمىافتد و اما در اين آيه مىفرمايد: از هر امتى فوجى را محشور مىكنيم.بعضى (59) از مفسرين گفتهاند: مراد از اين حشر، حشر عذاب است، بعد از حشر كلى، كه شامل همه خلق مىشود و اين حشرى است بعد از حشر.ليكن اين حرف دردى را دوا نمىكند و اشكال را بر طرف نمىسازد، براى اينكه اگر مراد، حشر براى عذاب بود لازم بود غايت (براى عذاب) را ذكر كند تا مبهم نباشد، هم چنان كه در آيه" وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذا ما جاؤُها"(60)روزى كه دشمنان خدا به سوى آتش محشور شده، در آنجا حبس مىشوند، تا وقتى كه به درون آتش درآيند. اين غايت ذكر شده است، با اينكه بعد از اين آيه هم به جز عتاب و حكم فصل، ذكرى از عذاب نيامده و آيه شريفه- بطورى كه ملاحظه مىفرماييد- مطلق است، و در آن هيچ اشارهاى نيست، كه بگوييم مقصود از آن اين حشر خاصى است كه ذكر شد و اين اطلاق را آيه بعدى بيشتر مىكند، كه مىفرمايد:" حَتَّى إِذا جاؤُ- تا آنكه بيايند" و نمىفرمايد بيايند عذاب را يا آتش را يا چيزى ديگر را.باز مؤيد گفتار ما- كه منظور حشر در قيامت نيست- اين است كه اين آيه و دو آيه بعدش بعد از داستان بيرون شدن دابه از زمين واقع شدهاند، كه خود يكى از علائمى است كهقبل از قيامت واقع مىشود، قيامتى كه در چند آيه بعد درباره آن مىفرمايد:" وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ" و تا چند آيه بعد اوصاف وقايع آن روز را بيان مىكند، و معنا ندارد كه قبل از شروع به بيان اصل قيامت و وقايع آن، يكى از وقايع آن را جلوتر ذكر كند، چون ترتيب وقوعى اقتضاء مىكند كه اگر حشر فوج از هر امتى هم جزو وقايع قيامت باشد آن را بعد از مساله نفخ صور ذكر فرمايد، ولى اينطور ذكر نكرد، بلكه قبل از نفخ صور مساله حشر فوج از هر امتى را آورده، پس معلوم مىشود اين حشر جزو وقايع قيامت نيست. به همين جهت است كه مىبينيم بعضى از مفسرينى هم كه آيه را حمل بر حشر در قيامت كرده، متوجه اين اشكال شده و گفتهاند:" شايد جلوتر ذكر كردن اين واقعه بر نفخ صور و قيام قيامت، براى اين بوده كه اعلام كند هر يك از اين دو، يعنى نفخ صور و حشر هر فوجى از هر امت، آن قدر مهمند كه جا دارد هر يك جداگانه مورد توجه قرار گيرند و احوال آنها كه طامه كبرى و داهيه دهياء است جداگانه خاطر نشان شود و گر نه اگر مىخواست ترتيب رعايت شود بايد اول نفخ صور، بعد حشر فوج از هر امت ذكر شود، چيزى كه هست اگر ترتيب رعايت مىشد خواننده خيال مىكرد هر دو يك داهيه است.ليكن خواننده توجه دارد كه اين وجهى است ساختگى كه به هيچ وجه قانع كننده نيست و اگر مقصود از آيه همين مىبود جا داشت به جاى دفع توهم مزبور كه اين مفسر آن را توهم كرده توهمى مهمتر از آن را دفع مىكرد و آن اين است كه كسى توهم كند كه حشر فوجى از هر امت در غير روز قيامت است و براى دفع اين توهم، اول مساله نفخ صور را بياورد، بعد حشر فوج از هر امت را، تا كسى خيال نكند حشر مذكور در غير قيامت است، آن گاه بعد از آن جملهاى بياورد تا توهم مفسر نامبرده را رفع كند.پس معلوم شد كه آيه شريفه نمىتواند مربوط به وقايع قيامت باشد، بلكه از حشرى خبر مىدهد كه قبل از روز قيامت واقع مىشود، البته در افاده اين معنا نيز صريح نيست، بطورى كه قابل تاويل نباشد. (61)على بن ابراهيم ذيل آيه مزبور از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از آيات در اين آيه وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است شخصى حضورش عرض كرد عامه گمان مي كنند كه آيه وَ يَوْمَ نَحْشُرُ راجع به قيامت است حضرتش فرمود پس به عقيده ايشان روز قيامت از هر امت و جماعتى طايفهاى را زنده و محشور ساخته و بقيه آنها را واگذارده و محشور نمي سازد و حال آنكه درباره قيامت مي فرمايد «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً» آن مرد گفت بنابر اين سخن كه فرموديد آيه اول وَ يَوْمَ نَحْشُرُ اشاره برجعت وَ حَشَرْناهُمْ مربوط بقيامت مي باشد فرمود بلى.و نيز از مفضل روايت كرده كه حضرت صادق عليه السّلام در معناى وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً فرمود هيچ مؤمنى نيست كه كشته شود مگر آنكه در موقع رجعت بدنيا برگردد تا بمرگ طبيعى بميرد و رجوع بدنيا نمىكنند مگر مؤمن خالص و يا كافر مطلق. (62)نکته ها:1- این آیه یکی ازروشن ترین آیات قرآن است که بررجعت دلالت می کند.زیراظاهرآیه به خوبی بیانگراین مطلب است که این حشر،غیر ازحشرعمومی درروزقیامت است که از هر جمعیتی گروهی محشور می شوند،چون حشر قیامت شامل همه ی انسان ها می شودواحدی از آن فرونخواهد ماند.لذاخداونددر وصف آن حشر می فرماید:« وَََحَشَرناهُم فََلَم نُغادِر مِنهُم اَحَداً »(63) محشورمی کنیم آن هارا،پس احدی از آنان را فرو نخواهیم گذاشت.« اِن کُلُ مَن فِي السَمواتِ وَ الاَرضِ اِلاآتِي الرَحمنِ عَبداً»(64) کسی در آسمان ها وزمین نیست مگر اینکه خاضعانه به محضرخدای مهربان آید.وَیَومَ نَحشُرُهُم جَمِیعاً (65)به یاد بیاور روزی را که همه ی آنان را محشور می کنیم.2-ازمقایسه این آیات با آیه ی83 سوره نمل به روشنی استفاده می شود که قرآن دو (حشر)را اثبات می کند:یکی حشرعمومی که تمام موجودات آسمانی وزمینی محشورمی شوندکه با کلمه ی(جمیعاًو.....)تأکیدشده است.(66) و یکی هم حشرخصوصی که ازهرامت یک گروه خاصی قبل ازقیامت محشور می شوند . (67)3-شواهد بیرونی خود آیه هم دلالت می کندکه این آیه مربوط به قیامت نیست؛زیراوقوع این آیه درسیاق آیات(اشراط الساعة)اقتضامی کندکه این حشرهم ازحوادث قبل ازقیامت باشد؛زیراآیه ی قبل وآیات بعدش به اتفاق مفسران،علائم قبل ازقیامت را بیان می کند.اما جریان آغاز قیامت و به هم خوردن نظام عالم به عنوان آخرین علامت در چند آیه بعد بیان شده است:وَیَومَ یُنفَخُ فِي الصُورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَمواتِ وَمَن فِي الأَرضِ..... (68)به یاد بیاور روزی که درصوردمیده شود،پس کسانی که درآسمان ها وزمین زندگی می کنندبه هراس ووحشت افتاده (می میرند).ترتیب وقوع این حوادث اقتضا می کند اگر این(حشر فوج)ازحوادث قیامت باشدباید بعد ازبیان(نفخ صور)ذکرشود،نه در ضمن حوادث قبل از نفخ صور،پس معلوم می شود که این حشر از وقایع قیامت نیست بلکه مثل خروج(جنبنده)از زمین و.....قبل ازنفخ صور محقق خواهد شد.2-2حرمت رجعت اقوام هلاک شدهوَحَرامٌ عَلی قَریَةٍ أَهلَکناها أَنَهُم لایَرجِعُونَ (69)حرام است بر شهرها و آبادی هایی که دراثرگناه هلاک ونابودشان کردیم به دنیابازگردند،همانا آن ها برنمی گردند.(حرام)خبر برای مبتدای محذوف است و(انهم لایرجعون)درمقام برهان ودلیل است.پس تقدیرآیه چنین می شود:(حرام علی أهل قریة أهلکناها أن یرجعوا إلی الدنیا إنهم لایرجعون) (70)نکته ها :1-کیفیت دلالت این آیه هم مثل آیه ی قبل روشن است وغیرازرجعت،مصداق دیگری نمی تواندداشته باشد؛زیرارجوع وبرگشت آنان که به جرم گناهان شان هلاک و نابود شده اند، ممنوع وحرام اعلان شده است،معلوم است که این رجوع وبرگشت به قیامت نیست؛ برابرگشت و حشر قیامت،عمومی وهمگانی است چه در اثرعذاب هلاک شده و یا با مرگ طبیعی از دنیا رفته باشد.پس این که خداوند باز گشت آنان رانفی می کند،یک بازگشت دیگری غیر ازقیامت است که عده ای باز می گردند اما آن هایی که به واسطه ی عذاب الهی نابودشده اندبرنمی گردند،چون نتیجه ی دنیایی اعمالشان رادریافت کرده اند.2- مرحوم قمی می فرماید:این آیه از روشن ترین دلایل رجعت است؛ زیرا همه ی مسلمانان معتقدندکه تمام مردم درقیامت برمی گردند،هلاک شده باشندیانشده باشند.پس مراداز(لایرجعون)رجعت است که هلاک شدگان بر نمی گردند. (71)3- روایات فراوانی از ائمّه ی اهل بیت(علیهم السّلام) وارد شده است که خداوند اهل آبادی هایی که باعذاب هلاکشان کرده در زمان رجعت برنمی گرداند.(72) زیرا یکی از علل و فلسفه رجعت این است که کفّار برگردند تا عذاب دنیایی اعمالشان را در حدّ امکان بچشندو اینها در اثر عذاب دسته جمعی ،کیفر دنیایی اعمال شان را دریافت کرده اند لذا برنمی گردند، بلکه فقط مومنان صالح و کفار عنودی که با عذاب الهی هلاک نشده اند بر می گردند.4- طبری بعدازنقل تفسیر باقرالعلوم (علیه السّلام) که آیه رادلیل بر رجعت می داند) وعکرمه (که منکررجعت است) قول عکرمه راترجیح داده ومی گوید: (والقول الذي قاله عکرمةفي ذلک،أولی عندي بالصواب)؛(73) گفتارعکرمه درتفسیر آیه،نزدمن از تفسیر امام باقر(علیه السّلام) به حقیقت نزدیک تر است.درحالی که عده ی زیادی ازعلمای رجال،عکرمه راکذاب،غیرثقه،بدعت گذار،هم عقیده با خوارج و....دانسته اند.(74) اما امام باقر (علیه السّلام) یکی ازائمه ی اهل بیت(علیهم السّلام) و عدل قرآن به شمارمی رود.صاحب ارشاد (ازعلمای اهل سنت) می گوید: آنچه ازامام محمد باقر(علیه السّلام) درباره علوم دینی از علوم قرآن،سنن،سیر،فنون وادب ظاهرشده ازکسی ازاولاد بزرگوارحسنین (علیهما السّلام) و بقیۀ صحابه وبزرگان تابعین به ظهورنرسیده است.(75) پس بایدگفت: (بِئسَ لِلظالِمِینَ بَدَلاً).3-2رجعت وعده الهی(وَعَدَاللهُ الَذِینَ آمَنُوامِنکُم وَعَمِلُواالصالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَهُم فِي الأَرضِ کَمَااستَخلَفَ الَذِینَ مِن قَبلِهِم وَلُیَمکِنَنَ لَهُم دِینَهُمُ الَذِي ارتَضی لَهُم وَلَیُبَدِ لَنَهُم مِن بَعدِخَوفِهِم أَمناًیَعبُدُونَنِي لایُشرِکُونَ بِي شَیئاًوَمَن کَفَرَبَعدَذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الفاسِقُونَ)(76) تفسیر این آیات به ظهورحضرت مهدی،با رجعت منافات ندارد.ر.فصل پنجم(پاسخ به شبهات).خداوندوعده ی قطعی داده است کسانی که از شما ایمان آورده وعمل صالح انجام داده اند، خلیفه و حاکم روی زمین قرار بدهد، دینی که برای آنها پسندیده است پابرجا و مستقر کند، خوف و ترس آن ها را به امنیت وآرامش مبدل نماید، به طوری که فقط(من)را پرستش نموده چیزی را با (من) شریک قرار ندهند و کسی که بعد از آن کافر شود، پس آنان فاسق هستند.نکته ها:1-این وعده الهی شامل همه مؤمنان نیست،بلکه یک گروه خاصی ازمؤمنان است که به اعلی درجه ی ایمان وعمل صالح رسیده باشند؛زیراآیه صراحت داردکه همه ی مؤمنان مشمول این وعده نیستندکه ازعبارت(منکم)استفاده می شود.ومؤمنان هم از سه حالت خارج نیستند:الف)مؤمنان کامل که دراعلی درجه ی ایمان وعمل صالح رسیده اند.ب)مؤمنان متوسط که ایمان وعمل صالحشان درحدمتوسط است.ج)مؤمنان مستضعف که ایمان وعمل صالحشان درحدضعیف است.گروه دوم وسوم نمی تواند مورد وعده ی الهی باشد؛ زیرا ترجیح مرجوح بر راجح ، ظلم و عقلاً قبیح می باشد.پس وعده داده شدگان منحصراست درگروه اول که مصداق آنان درمرتبه ی اول پیامبر اکرم وائمه ی اطهارع هستند،سپس مؤمنانی که دردرجه ی اعلی بعداز آنان می باشند.بنابراین خدای سبحان به مؤمنان کامل وعده ی قطعی داده است که به زودی زمینه ی حکومت آنان را درروی زمین فراهم کرده وآن هاراوارث زمین قراردهدوکره ی زمین راازلوث کفرونفاق پاک نموده،به طوری که هیچ سببی ازاسباب ترس و ناامنی مؤمنان حاکم را تهدید نمی کند،بلکه سرتاسرعالم راخیرات و امنیت فرامی گیرد و جامعه از هرگونه ترس و دلهره درامان وآسایش می باشند و زندگی پاک وطیب را درسایه ی حکومت کریمه تجربه می کنند.این جامعه با این خصوصیات، از آغاز بعثت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تا به امروز، هرگز محقق نشده است وچشم گیتی مصداق چنین جامعه ای را هنوز ندیده است وبرای پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت آن حضرت (علیه السّلام) و مؤمنانی که درمرتبه ی بعد قرار دارند هیچ گاه چنین زمینه ای درطول تاریخ فراهم نشده است، بلکه همه ی آن ها در اثر ظلم ظالمان و بیدادگری غاصبان و توطئه منافقان، به زندان ها و تبعیدگاه ها افتاده اند و در نتیجه به فیض شهادت نایل آمده اند.پس بایددرآخرالزمان به دنیابازگردندتااین وعده ی الهی درباره آنان محقق شودولذت وشیرینی گسترش دین مورد پسند خداوند را که در راه استقرار آن لحظه ای درنگ نکرده اند چشیده و شاهد استقرار دولت کریمه، عزت اسلام و مسلمین و ذلت نفاق و منافقین باشند.2-اسلام که دین حق و مرضی الهی است به طوراساسی و بنیادی در روی زمین استقرار پیدا نموده و هیچ چیزی استقرار او را تهدید نمی کند (لَیُمَکَنَنَ) و هیچ مانعی از نفوذ و اجرای احکام آن در جامعه وجود ندارد. تمام احکام و دستورات آن، مخلصانه در جامعه مورد عمل قرار می گیرد. بشر به آن رشد و کمال می رسد که فقط خدای یگانه را پرستش نموده و هیچ چیزدیگری را مستحق عبادت و پرستش نداند.و وسوسه ی شیطان بی اثر شود. ( در بحث های آینده (رجعت در روایات) خواهد آمد (یوم معلوم) که به شیطان مهلت داده شده، همان (روزرجعت) است.هیچ مانعی ازاجرای احکام دین در جامعه وجود نداشته باشد.3-مرادازخلافت مؤمنان،مسلط شدن آنان برزمین است.چه این که مراد از (الارض) تمام کره ی خاکی است؛ یعنی خلافت وسلطه ی مؤمنان، تمام کره زمین رافرا می گیرد.(77) بنابراین مرادازخلفای قبل،مؤمنانی ازامت های پیشین است نه انبیای الهی؛زیرااین تعبیر در بیش از پنجاه مورد ازقرآن کریم تکرارشده است ودرهیچ کدام،انبیامقصود نبوده است.گرچه دربعضی موارددرباره ی انبیای گذشته(رُسُلُ مِن قَبلِکَ)و یا (مِن قَبلِي)(78) آمده است.(79) پس تشبه استخلاف مؤمنان به استخلاف مؤمنان پیشین،در أصل استخلاف است که خداوند کفار و منافقان آن ها را هلاک کرده ومؤمنان خالص رانجات داده، هر چند مدت اندکی آن هارابرروی زمین مسلط نموده ودین شا ن موردعمل قرارگرفته است؛ مثل قوم نوح هود صالح و... (80)4-آنچه که گفته شدازتحلیل ظاهرآیه به دست می آیدکه معنایی غیراز(رجعت) نمی تواندداشته باشد.چه این که ده هاروایت ازطریق ائمه ی اهل بیت (علیهم السّلام) درتفسیرآیه واردشده که آیه مربوط به رجعت است .(81)4-2رجعت و نصرت انبیاء(إِنالَنَنصُرُرُسُلَناوَاَلذِینَ آمَنُوافِي الحَیوةِالدُنیاوَیَومَ یَقُومُ الأَشهادُ)(82)همانا ما فرشتگان خویش ومؤمنان رادرزندگی دنیاوآن روزی که شاهدان قیام کنند یاری خواهیم کرد.عبارت(في الحیوةالدنیا)متعلق به(ننصر)است؛یعنی این نصرت دردنیا محقق می شود .(83)نکته ها :1-این وعده ی الهی باتأکیدفراوان(إن،لام تأکیدو....)بیان شده است که هرگز تخلف پذیر نیست. 2-این نصرت ویاری به صورت یک قضیه ی مهمله بیان نشده است که بایک قضه ی موجبه جزئیه هم سازگارباشد؛یعنی اگردرطول تاریخ یک پیامبریاری ونصرت شده باشدهم صادق باشد،بلکه به صورت یک قضیه ی موجبه کلیه ی بیان شده است؛یعنی همه ی انبیاومؤمنین یاری خواهندشد؛زیرااضافه شدن جمع (رُسُل )به ضمیر(نا)مفیدعموم است یعنی این نصرت شامل همه ی انبیامی شود، هرچندبه صورت جمعی.3-نصرت ویاری،درجایی به کارمی رودکه دوگروه درحال مخاصمه ودرگیری هرچندبه صورت فکری واعتقادی باشندکه یک طرف کمک ویاری شودتابه طرف دیگرچیره شوند. پس آیه می فرماید:اراده قطعی خداوندبراین تعلق گرفته است که همه ی انبیاو مؤمنان (درجه ی بالا)رادرهمین جهان وحیات دنیادرمقابل دشمنان شان یاری کند. 4-کیفیت دلالت این آیه بر(رجعت) مثل آیات قبل خیلی روشن است؛ زیرا این وعده ی الهی، درگذشته که محقق نشده است ،(84) چون همه ی انبیاء (به جزاندکی) و هم چنین مؤمنان (اوصیا) به دست دشمنان، مظلومانه به شهادت رسیده و بدون یاری ازدنیا رفته اند(یحیی ها ، ذکریاها،حسین هاو...) در طول تاریخ مظلومانه به شهادت رسیده اند وهرگزیاری نشده اند در حالی که آیه می گوید: ما به طور قطعی فرستادگان خودو مؤمنان را یاری می کنیم.بنابراین یابایدبگوییم:العیاذبالله "خداوندخلف وعده کرده است درحالی که(فَإِنَهُ لایُخلِفُ المِیعادَ)ویابگوییم:این وعده ی الهی درآینده محقق می شود.هیچ مسلمانی به فرض اول نمی تواندملتزم شود،پس درآینده یاری می شوندویاری شدن آن ها مستلزم زنده شدن ورجعت آنان است.5-روایات متعددی که ازطریق ائمه یا أهل بیت(علیهم السّلام) واردشده است این آیه را،به رجعت فرستادگان خداوند و مؤمنان تفسیرنموده است.امام صادق (علیه السّلام) درجواب جمیل بن دراج که ازتفسیرآیه سؤال کرده بود، فرمود: سوگندبه خداوند این آیه مربوط به رجعت است، مگرنمی دانی که پیامبران زیادی در این دنیایاری نشده و به شهادت رسیده اند و ائمه (علیهم السّلام) که مصداق کامل(الذین أمنوا) هستند بدون یاری به شهادت رسیده ونصرت وعده داده شده شامل حالشان نشده است.پس این نصرت الهی درایام رجعت محقق می شود.(85)3.آیاتی که از باب جری و تطبیق بررجعت کنندگان منطبق شده است و انطباقش بر رجعت بدون روایت از درک انسانهای عادی خارج است .1-3 فضل جابر در فهم آیه رجعت« إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ »(86) على بن ابراهيم ذيل آيه فوق از حريز روايت كرده گفت منزلت و مقام جابر بن عبد اللّه انصارى را از حضرت باقر عليه السّلام سؤال كردند فرمود خداوند جابر را رحمت كند فضل و دانش او بجائى رسيده بود كه تأويل اين آيه را فهميده و دانست مراد از معاد در اين آيه رجعت ائمه ميباشد.و اين حديث را سعد بن عبد اللّه در بصائر الدرجات روايت كرده.و ابى خالد كابلى در تفسير اين آيه از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده فرمود رجوع مىكنند بسوى شما پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و ائمه عليهم السلام.2-3 رجعت شهداء به دنيا« وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ »(87) و محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نيست مگر پيغمبرى از طرف خدا كه پيش از او نيز پيغمبرانى بودند و از اين جهان در گذشتند، اگر او نيز به مرگ يا شهادت در گذشت باز شما بدين جاهليت خود رجوع خواهيد كرد؟ پس هر كه مرتد شود به خدا ضررى نخواهد رسانيد و خود را به زيان انداخته و هر كس شكر نعمت دين گذارد و در اسلام پايدار ماند البته خداوند جزاى نيك به اعمال شكرگزاران عطا خواهد كرد.(الامام الباقر عليه السلام) لا، الموت موت، والقتل قتل، قال: فقلت له: ما أحد يقتل إلا مات، قال فقال: يا زرارة قول الله أصدق من قولک قد فرق بينهما في القرآن قال: أفإن مات أو قتل، وقال: ولئن متم أو قتلتم لالي الله تحشرون، ليس کما قلت يا زرارة، ألموت موت، والقتل قتل، وقد قال الله: (إن الله اشتري من المؤمنين أنفسهم وأموالهم بأن لهم الجنة) الآية. قال: فقلت له: إن الله يقول: (کل نفس ذائقة الموت) أفرأيت من قتل لم يذق الموت؟ قال فقال: ليس من قتل بالسيف کمن مات علي فراشه. إن من قتل لابد أن يرجع إلي الدنيا حتي يذوق الموت . (88)امام باقر(علیه السّلام)به زراره فرمود : نه اینگونه که شما می گویید نیست بلکه مرگ مرگ است و قتل قتل است و این دو با یکدیگر فرق دارند زراره : به امام گفتم مگر اینگونه نیست که یکنفر که کشته می شود می میرد امام فرمودند خیر و خداوند بین این دو فرق گذاشته است( أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ) وهمچنین گفته( وَلَئِن مُتم اٌو قتلتم لالی اله تحشرون) واین گونه که تو می گویی نیست ومرگ مرگ است وقتل قتل است وخداوند گفته (إن اله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنه )به حضرت گفتم : خداوند می فرماید :(کل نفس ذائقه الموت)آیا کسی که می میرد طعم مرگ را نچشیده است حضرت فرمودند کسی که با شمشیر کشته شده مانند کسی که مرده است نمی با شد پس کسی که کشته شده باید به دنیا برگردد تا طعم مرگ را بچشد .3-3 رجعت نبي و الائمة « هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ »(89) اوست كه پيغمبرش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه دينها غلبه دهد اگر چه مشركان كراهت داشته باشند.(الامام الصادق عليه السلام) إن لعلي عليه السلام في الارض کرة مع الحسين ابنه صلوات الله عليهما، يقبل برايته حتي ينتقم له من أمية و معاوية وآل معاوية ومن شهد حربه. ثم يبعث الله إليهم بأنصاره يومئذ: من أهل الکوفة ثلاثين ألفا ومن ساير الناس سبعين ألفا، فيلقاهما بصفين مثل المرة الاولي حتي يقتلهم ولا يبقي منهم مخبر. ثم يبعثهم الله عزوجل فيدخلهم أشد عذابه مع فرعون وآل فرعون.ثم کرة أخري مع رسول الله صلي الله عليه وآله حتي يکون خليفة في الارض، وتکون الائمة عليهم السلام عماله. وحتي يعبد الله علانية،فتکون عبادته علانية في الارض کما عبدالله سرا في الارض. ثم قال: إي والله، وأضعاف ذلک، ثم عقد بيده أضعافا يعطي الله نبيه صلي الله عليه وآله ملک جميع أهل الدنيا منذ يوم خلق الله الدنيا إلي يوم يفنيها، حتي ينجز له موعده في کتابه کما قال: (ليظهره علي الدين کله ولو کره المشرکون)(90)امام صادق (علیه السّلام): امام علی (علیه السّلام) همراه فرزندش حسین بن علی(علیه السّلام)بر می گردد تا اینکه از معاویه و امیه انتقام بگیرند پس بار دیگر همراه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می آیند تا خلیفه در زمین شوند و ائمه (علیهم السّلام) هم عمال ایشان تا اینکه خداوند به طور آشکار عبادت شود . پس عطا می کند خداوند متعال به نبی گرامی چندین برابر از آنچه از ابتدای خلقت دنیا تا پایان آن به جمیع اهل دنیا داده شده است تا اینکه آشکار گردد برای ایشان آنچه که در کتاب خود به او وعده داده بود (لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون )پی نوشت ها : 52. الزام الناصب/ج 2 ص 299و28953. نمل(83 )54. مفردات راغب ماده فوج55. المیزان/ج/15ص39756. بحار الانوار/ج53ص52.5357. روح المعانى، ج 20، ص 24.58. سوره كهف، آيه 47.59. تفسير فخر رازى، ج 24، ص 218.60. حم سجده، آيه 19 و 20.61. ترجمه الميزان، ج15، ص: 57062. تفسير جامع، ج5، ص: 13863. سوره کهف/آیه4764. سوره مریم/آیه9365. سوره انعام/ آیه 2266. به آیات128انعام،28یونس،40سباء،و....مراجعه شود.67. العقیدة الاسلامیه ص29368. سوره نمل/آیه8769. سوره انبیاء/آیه9570. تفسیرنمونه/ج13،ص2.571. تفسیر قمی/ج2،ص50-بحار الانوار/ج53،ص5272. همان ص61 73. جامع البیان/ج9،ص82.74. التفسیر والمفسرون/ج1،ص362و348-تهذیب التهذیب/ج7،ص232.75. مناقب اهل بیت ع ازدیدگاه اهل سنت ص166به نقل ازمنابع مختلف اهل سنت76. سوره نور/آیه5577. این همان مضمون آیات128اعراف و105انبیاء و...است.78. سوره آل عمران/آیه84-سوره انعام/آیه10-سوره انبیاء/آیه24و...79. ترجمه المیزان/ج15،ص219.80. همان ص214.81. بحارالانوار/ج53،ص47و46و119و117-الایقاظ ص36482. سوره غافر/آیه51.83. الجدول فی اعراب القرآن/ج23و24،ص258.84. آیه،هم ازنصرت درآینده خبرمی دهد (فعل مضارع،ننصر).85. مختصربصائرالدرجات ص45-بحارالانوار/ج53،ص65.86. سوره القصص( 85 )87. سوره آل عمران، آيه 144 88. عیاشی ج2ص 112 ح13989. سوره توبه، آيه 3390. مختصر بصائر الدرجات .ص .29ادامه دارد .....
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 488]
صفحات پیشنهادی
اثبات رجعت (2)
اثبات رجعت (2) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون 2. رجعت در آخرالزمان دسته دوم از آياتي که دربارة رجعت سخن گفته است، آياتي است که با مفهوم لغوی وظاهر الفاظ ...
اثبات رجعت (2) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون 2. رجعت در آخرالزمان دسته دوم از آياتي که دربارة رجعت سخن گفته است، آياتي است که با مفهوم لغوی وظاهر الفاظ ...
اثبات رجعت (4)
اثبات رجعت (4) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون رجعت در كلام بزرگان 1- شيخ ... بگريزند ليكن به خواست الهى مرگ آنها مىرسد و پس از مدتى دوباره زنده مىشوند؛2.
اثبات رجعت (4) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون رجعت در كلام بزرگان 1- شيخ ... بگريزند ليكن به خواست الهى مرگ آنها مىرسد و پس از مدتى دوباره زنده مىشوند؛2.
اثبات رجعت (1)
اثبات رجعت (1) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون مقدمهباور به رجعت، كه يکي از ... (1)اما در اصطلاح مهدويّـت، «رجعت» عبارت است (2) از: بازگشت دو گروه از مردگان ...
اثبات رجعت (1) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون مقدمهباور به رجعت، كه يکي از ... (1)اما در اصطلاح مهدويّـت، «رجعت» عبارت است (2) از: بازگشت دو گروه از مردگان ...
اثبات رجعت از دیدگاه عقل ونقل
اثبات رجعت از دیدگاه عقل ونقل نويسنده: حمید محسنی عسگرانی منبع ... به معنی الرجوع وفلان یومن(بالرجعة)ای بالعود الی دنیا))(2)اما معنی اصطلاحی عبارت است از اینکه ...
اثبات رجعت از دیدگاه عقل ونقل نويسنده: حمید محسنی عسگرانی منبع ... به معنی الرجوع وفلان یومن(بالرجعة)ای بالعود الی دنیا))(2)اما معنی اصطلاحی عبارت است از اینکه ...
رجعت از ديدگاه عقل
رجعت از ديدگاه عقل براي اثبات امکان رجعت ، به برخي از دلايل عقلي اشاره مي کنيم : 1- ... 2- ضرورت تداوم راه مصلحان تقرير دليل الف ) هر فرد مصلحي که در صدد برپايي ...
رجعت از ديدگاه عقل براي اثبات امکان رجعت ، به برخي از دلايل عقلي اشاره مي کنيم : 1- ... 2- ضرورت تداوم راه مصلحان تقرير دليل الف ) هر فرد مصلحي که در صدد برپايي ...
براي اثبات 12 امام 600 روايت وجود دارد
2 بايد دانست؛ امر رجعت اگر چه در ابتدا براى ما آدميان - كه محصور در حصار ماديات ... دهها آيه وجود دارد كه هر يك به نوعى اثبات كننده موضوع رجعت مىباشند و نه تنها آيات قرآن .
2 بايد دانست؛ امر رجعت اگر چه در ابتدا براى ما آدميان - كه محصور در حصار ماديات ... دهها آيه وجود دارد كه هر يك به نوعى اثبات كننده موضوع رجعت مىباشند و نه تنها آيات قرآن .
اثبات رجعت (3)
اثبات رجعت (3) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون 4-3 رجعت إسماعيل نبي به همراه ..... تفسير سمرقندى، ج 2، ص 505؛ قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج 7، ص 180.106.
اثبات رجعت (3) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون 4-3 رجعت إسماعيل نبي به همراه ..... تفسير سمرقندى، ج 2، ص 505؛ قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج 7، ص 180.106.
رجعت در روايات
رجعت در روايات رجعت از جمله امور اعتقادي است كه با روايات صحيح 1 و متواتر 2 به اثبات رسيده و با صراحت ميتوان گفت در مورد هيچ يك از معارف ديني به اندازة رجعت، ...
رجعت در روايات رجعت از جمله امور اعتقادي است كه با روايات صحيح 1 و متواتر 2 به اثبات رسيده و با صراحت ميتوان گفت در مورد هيچ يك از معارف ديني به اندازة رجعت، ...
مسأله رجعت و پيشينه ي آن
پي نوشت : 1-ميرزا حسن بن عبدالرزاق لاهيجي، سرمحزون در اثبات رجعت، انتشارات نور،ولايت بنياد نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجي ، تبريز،1384،ص38. 2-خدا مراد ...
پي نوشت : 1-ميرزا حسن بن عبدالرزاق لاهيجي، سرمحزون در اثبات رجعت، انتشارات نور،ولايت بنياد نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجي ، تبريز،1384،ص38. 2-خدا مراد ...
ادله ي وقوع رجعت (رجعت در روايات)
ادله ي وقوع رجعت (رجعت در روايات) منبع: تنهاراه 2- رجعت در روايات روايات در يک ... اثبات رجعت (3) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون 4-3 رجعت إسماعيل نبي به .
ادله ي وقوع رجعت (رجعت در روايات) منبع: تنهاراه 2- رجعت در روايات روايات در يک ... اثبات رجعت (3) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون 4-3 رجعت إسماعيل نبي به .
-
گوناگون
پربازدیدترینها