واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: تغییرات این مدت ده ساله نشان میدهد که شهردار پایتخت، به طور میانگین، به هر مدیری فقط برای یک سال و نیم برای ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران اعتماد میکند و بعد از اتمام این مدت، شخص دیگری را برای تصدی این مسئولیت برمیگزیند که این مدت کم، برای مدیریت مجموعهای با حدود ۱۴۰ میلیارد تومان بودجهی سالانه به شدت ناکافی به نظر میرسد.
به گزارش تراز ،روز گذشته در حالی که ساعت ۱۰ صبح، «شهاب مرادی» طی حکمی «دکتر سیدباقر میرعبداللهی» را به سمت سرپرست معاونت فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران منصوب کرده بود، ظهر همان روز حوالی ساعت ۱۳:۳۰ دقیقه، ناگهان رسانهها از برکنار «مرادی» بعد از حدود یک سال و نیم مدیریت در سازمان فرهنگی هنری خبر دادند.
«مرادی» با این تغییر، جای خود را به «محمود صلاحی» داد که در سوابق وی، مسئولیتهای همچون استانداری خراسان رضوی، عضویت در هیئت مدیره بنیاد فرهنگی هنری امام رضا(ع)، ریاست اندیشکدهی مدیریت اسوه و مؤلف کتاب دو جلدی «شهر اسوه»، دبیری شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و مناطق ویژه اقتصادی، ریاست هیات مدیره اتاق تعاون مرکزی، قائم مقام وزیر تعاون، حضور در سازمان میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران به عنوان مدیرعامل و عضویت در هیات رئیسهی برخی فدراسیونهای ورزشی به چشم میخورد.
این برکناری در حالی صورت میگیرد که «صلاحی» با این انتصاب، ششمین نفری خواهد بود که طی ده سال مدیریت «دکتر محمد باقر قالیباف» در شهرداری تهران، به صندلی ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران تکیه میزند. چنانکه تا پیش از «صلاحی»، دکتر «علی عسگری» از مهر ۱۳۸۴ تا اردیبهشت ۱۳۸۶، «احمد نوریان» از خرداد ۱۳۸۶ تا تیر ماه ۱۳۸۸، «دکتر سید محمد جواد شوشتری» از تیر ماه ۱۳۸۸ تا بهار ۱۳۸۹ (به عنوان سرپرست)، «دکتر امیر خوراکیان» از اردیبهشت ۸۹ تا آذر ۹۲ و نهایتاً «حجتالاسلام شهاب مرادی» از آذر ۹۲ تا ۲۲ فروردین ۹۴، ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری را بر عهده داشتهاند.
به عبارت بهتر، تغییرات این مدت ده ساله نشان میدهد که شهردار پایتخت، به طور میانگین، به هر مدیری فقط برای یک سال و نیم برای ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران اعتماد میکند و بعد از اتمام این مدت، شخص دیگری را برای تصدی این مسئولیت برمیگزیند که بدیهی است این مدت کم، برای مدیریت مجموعهای با حدود ۱۴۰ میلیارد بودجهی سالانه (اینجا) و نیازمند نگاه کلان و بلندمدت، به شدت ناکافی به نظر میرسد.
اما عجیبتر آن است که با مروری بر منش مدیریتی این افراد، به روشنی میتوان دریافت که هر یک از این پنج مدیر، مشی مدیریتی متفاوتی با دیگری داشته است. گاه یکی در سینما به صورت پرحجم سرمایهگذاری کرده و آثار متعددی را در یک سال روانهی پردهی سینماها نموده که ظاهراً هیچ ارتباطی با ماموریتهای شهری شهرداری، مبانی انقلاب، مسائل دینی و ... ندارد و گاه مثل دورهی مدیریتی اخیر حضور خود را در سینما کمرنگ میکند. گاه تلویزیون را برای انتقال اهداف خود برمیگزیند و گاه سینما را. دورهای «رخشان بنیاعتماد» را به عنوان داور جشنوارهی سینما حقیقت برمیگزیند و هزینهی فیلم سیاهی مثل «خون بازی» را تقبل میکند، گاه فیلم دینی و اخلاقی «طلا و مس» را مورد حمایت قرار میدهد و در مقطعی هم، بودجهی خود را صرف فیلم بیربط و ضعیفی مثل «هیچ کجا هیچ کس» میکند که نه قصهاش در شهر تهران میگذرد، نه دینی و اخلاقی است، نه جذاب و عامهپسند است ونه ربطی به مفاهیم مورد نظر شهرداری و انقلاب و ... دارد.
در حوزههای دیگر نیز، گاه شهرداری تهران سیاست جذب هنرمندان را در پیش میگیرد و با خرید خانهی «عزت الله انتظامی» و تبدیل آن به موزه و ساخت سالن سینما و حمایت حداکثری از خانهی هنرمندان و خانهی سینما –آن طور که شهردار تهران در مناظرههای ریاست جمهوری اعتراف کرد- سعی میکند هنرمندان را با خود همراه نماید و از طرفی گاه، در دورهی اخیر با عدم تخصیص سالنهای پردیسهای سینمایی شهرداری به فیلمهای مسئلهداری چون «عصبانی نیستم» و «خانهی پدری» و قطع حمایت از هنرمندان شبهروشنفکر و طیف سینماگران مذهبی خانهی سینما و درگیر شدن با شبهروشنفکران سابقهداری چون «پرویز تناولی» -مجسمهساز برجسته- موجبات کدورت آنها با شهرداری تهران را فراهم میآورند.
عجیبتر اینکه گاه در دورهای، شهرداری تهران با برپا کردن بساط رقص و آواز و موسیقی مبتذل و دعوت از خوانندگان فاقد مجوز در ماه مبارک رمضان در بوستانهای شهری موجبات اعتراض متدینین را فراهم میآورد و با اعتراضات فراوانی روبرو میشود و گاه در دورهای مثل دورهی اخیر، با تعطیل کردن کلاسهای آموزش موسیقی در فرهنگسراها، واکنش مثبت دلسوزان جبههی فرهنگی انقلاب و قشر مذهبی جامعه را برمیانگیزد.
مصادیقی از این دست، البته فراوان است که به وضوح گواهی میدهد که مجموعهی شهرداری تهران در طول ده سال مدیریت «محمدباقر قالیباف» هیچ گاه مانیفست و سیاست مدونی در حوزهی فرهنگ نداشته است و بسته به شرایط، تغییر جهت داده است؛ گاه سوی دغدغههای فرهنگی انقلاب غش کرده و گاه به محمل جذب شبهروشنفکران تبدیل شده و اثبات کرده که فاقد شخصیت فرهنگی است.
به هر حال، باید منتظر نشست و دید که مجموعهی خوش استقبال و بد بدرقهی شهرداری تهران چقدر به «محمود صلاحی» که مسئولیتهای پیشین او چندان ارتباطی به حوزهی فرهنگ ندارد، فرصت خواهد داد تا برنامههای خود را اجرا کند. آن هم در شرایطی که مدیر پیشین با لحنی که حاوی ناگفتهها و نوعی دلخوری هم هست، ترجیح داده سکوت کند و فقط به نوشتن چند جمله در در شبکههای اجتماعی بسنده کند: «در اين مواقع، هميشه «حرف» براي گفتن و تحليل كردن و... هست، ولي سكوت شرافتمندانهتر و كريمانهتر است.»
دوشنبه 24 فروردين 1394 ساعت 15:36
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]