واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
انبوهي از اندوه نويسنده: طاهره دوست کامي خيرک الينا نازل و شرنا اليک صاعد (1)« ظلمت نفسي » گوينده کيست ؟ مربي کيست ؟ متربي کيست ؟ گوينده معصوم است؛هيچ گناهي نکرده ؛ترک اولي هم نکرده است.جامش لبريز از عشق است. اهل قرب است . پس چه مي گويد ؟ چقدر نزديک و عبادت خداوند برايش شيرين است که از گناه نکرده معذرت مي خواهد ...از چه پنجره اي نگاه مي کند ؟شايد به کار بردن کلمه نگاه براي حضرت بي ادبي باشد . مقايسه خوب و بد هميشه نشان بي ادبي بوده است. ما هم نگاه مي کنيم آيا حضرت هم از منظر مانگاه مي کنند ؟ اگر مطمئن باشيم مي توانيم درباره نگاه ايشان حرف بزنيم .شايد در آرشيو ذهن ما معني نگاه با نگاهي که اولياء دين به پيرامون خود داشتند فرق داشته باشد .اما آشنايي باديد ايشان وتقويت ايشان و تقويت آن دروجودمان قطعاً و يقيناً باعث پيشرفت وحرکت به سمت جلو خواهد شد. براي آشنايي بيشتربا نگاه حضرت و مقايسه آن با نگاه خودمان خطبه اي از ايشان را بررسي مي کنيم :« هرروز به سختي درد مي کشد وهرشب رنج وبيماري به سراغش مي رود. در ميان برادري غمخوار وپدري مهربان ناله کننده اي بي طاقت و بر سينه کوبنده اي گريان ، افتاده است .اما اودرحال بيهوشي و سکرات مرگ وغم واندوه بسيار و ناله دردناک ودرد جان کندن با انظاري رنج آور ،دست به گريبان است .پس از مرگ او را مايوس وار در کفن پيچانده ودرحالي که تسليم و آرام است بر مي دارند وبر تابوت مي گذارند .خسته ولاغر به سفر آخرت مي رود ، که فرزندان وبرادران او وي را به دوش کشيده تا سر منزل غربت ،آنجاکه ديگر اورا نمي بينند وآنجا جايگاه وحشت است ،پيش مي برند. اما هنگامي که تشييع کنندگان بروند و مصيبت زدگان بازگردند، در گودال قبر نشانده ؛ براي پرسش حيرت آور و بزرگترين بلاي آن ها ،فرود آمدن در آتش سوزان دورخ و برافروختگي شعله ها و نعره هاي آتش است ،که نه يک لحظه آرام گيرد تا استراحت کندونه آرامشي وجود دارد که از درد او بکاهد ونه قدرتي که مانع کيفراو شود،نه مرگي که او را از اين همه ناراحتي برهاند ونه خوابي که اندوهش را برطرف سازد . در ميان انواع مرگ ها وساعت ها مجازات گوناگون ،گرفتار است ، وازاين عذاب به خداپناه مي بريم »(2)شب قدراست ؛بهتر از هزار شب ؛آيا خداوند هر که قرآن بر سر بگيرد را مي بخشد ؟پس اين حديث چه مي گويد: من اذنب ذنبا فعلم ان لله ان يغفر اله ن ان له ان يعذبه (2)امام سجاد (ع) درعبادت خود به خداوند مي فرماين : «من کلبه فقيرانه خود چيزي دارم که تودرعرش کبريايي خود نداري ، من خدايي چون تو دارم وتو خدايي همچون خداي من نداري .»چند پله پايين تر بياييم ما در اين شب ،ولايت اميرالمومنين (ع) را بر سرخود داريم .ولايتي که حضرت علي (ع) همچون اورا نداشته است .قراردادن شخصي -اگر به کاربردن کلمه شخص درست باشد -همچون حضرت علي (ع) که در ميان ما و خداوند واسطه شود هردل نااميدي را اميدوار مي کند . پس به قول يکي از اساتيد عرفان « اي قربان ناله هايت !اي اول مظلوم عالم ! آقا !گنهکاريم . ما از خودت مي پرسيم .گنهکارها ،روسياه ها ، اگر کسي يک مولا مثل توداشته باشد ، اورا شفيع نمي آورد ؟»شفيع کيست ؟ در سحرگاه امروز صداي جبرئيل بلند خواهد شد که :«تهمدت والله ارکان الهدي . »هنگامي که قاتل ايشان را بر بالينش آوردند ؛حضرت فرمودند : « آيا من براي تو بد امامي بودم ؟» بعد روبه امام حسن مجتبي (ع) کرده و فرمودند :«حسن جان ! اگر چه اين مرد قاتل من است ولي با او به خوبي رفتار بکنيد .، مدارا کنيد ، آيا نمي بينيد چشمانش از ترس به چه حالتي افتاده ؟» حقيقت هميشه بيانگرحقانيت موضوع است ؛اما گاهي از تکرار زياد جلوه خود را از دست مي دهد. به راستي ولايت کسي برسرماست که با دشمن خود اينگونه رفتار مي کند . پس خوشا به حال ما !پي نوشت ها:1-خيرتو هميشه به ما مي رسد وبدي ما همواره به سمت تو مي آيد . جمله اي از دعاي ابوحمزه ثمالي .2-خطبه 83قسمت 12.3-کسي که گناهي مرتکب شود بر خداست که او را ببخشد يا او را عذاب کند.منبع:نشريه فکه،شماره 75
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]