واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: دولت یازدهم و یک تفاهم خوب پس از یازده سال
پس از یازده سال مذاکره بر سر موضوع هستهای دولت یازدهم بنا به ضرب المثل معروف ایرانی: " کار را آن کرد که تمام کرد" بحران هستهای کشور را از فراز و نشیبهای سالهای گذشته و پیچهای پر پیچ و خم جاده دراز هستهای به مسیر هموار انداخت و به قولی گام دوم و مهم هستهای را با موفقیت برداشت و راه را برای گام سوم- که گام توافق نهایی و اجرای توافق است- هموار نموده است.
آفتاب : شهروز ابراهیمی*- اگر چه این موفقیت به تنهایی به دست نیامده و حاصل دولتهای متعددی است که در راه منافع ملی کشور حساسیت به خرج دادهاند ولی بیتردید در سایه اتصال مسیر به مسیر دولت اصلاحات خاتمی که آن نیز تعامل و گفتوگو و تنشزدایی را در دستور کار قرار داده بود بدست آمد؛ ولی لزوم تجربهگرفتن دولت یازدهم از دو دولت خاتمی و احمدینژاد، حساسیت موضوع را برای دولت روحانی دوچندان نموده بود که بتواند در محیطی کم هیاهو و با آرامش و با ظرافت و تدبیر، مشکلات و مسائل دولتهای گذشته را پشت سر نماید و علیرغم تمامی مشکلات و موانع داخلی و خارجی، راه را با تدبیر گام بردارد و پس از یازده سال -بویژه پس از 8سال ناامیدی- امید را به ارمغان بیاورد.
صرفنظر از ابعاد فنی و حقوقی چارچوب توافق هستهای در گام دوم، که مستلزم ارزیابی جداگانه بوده و امروزه روز موضوع بحث و محل تحلیلهاست، من به بعد سیاسی و بویژه اهمیت گام چهارم که قرار است پس از این دو گام برداشته شود میپردازم. رئیسجمهور محترم در برنامه زنده تلویزیونی از گام چهارم صحبت کرده و در آن از تعامل با دنیا صحبت کردند که بسیار حائز اهمیت است. نگارنده در گذشته نیز در همین سایت به اهمیت نگاه سیستمی و ساختاری به موضوع هستهای پرداختهام که در واقع همسو با همان چیزی است که قرار است در گام چهارم برداشته شود.
واقعیت این است که بدون داشتن تعامل، همین موفقیت هستهای هم در نهایت به جایی منتهی خواهد شد که عملأ دستاورد چندانی نخواهد داشت و در خوشبینانهترین حالت، داروی مسکن خواهد بود. اگر مسیر سیاست خارجی همان مسیر گذشته باشد، دوباره پس از موفقیت در توافق هستهای، دهها مشکل دیگر سربرخواهد آورد و ما از پیشرفتهای دنیا و ارتباطات بینالمللی محروم خواهیم ماند. تغییر، مستلزم همان چیزی است که آقای روحانی بهدرستی اشاره کردهاند و آن تعامل با دنیا است و قبل از آن دولت خاتمی چه در چارچوب کلی سیاست خارجی و چه در چارچوب مذاکرات هستهای در دستور کار قرار داده بودند که همانا سیاست تنشزدایی بطور کلی و گفتوگوی سازنده با اروپا و مذاکره هستهای بطور اخص بود. در واقع گامهای دوم وسوم باید بهخودیخود هدف نباید باشد بلکه وسیله باشد؛ باید سکوی پرش باشد.
مطمئنأ هیچ کشوری در دنیا بدون داشتن محیطی آرام پیشرفت نکرده است. گامهای دوم وسوم بایستی ناظر بر ساخت محیط آرام در داخل کشور و در کل منطقه باشد. لازم است اولویت و ترجیحات نظام مشخص بوده و در راه رسیدن به آن اجماع لازم وجود داشته باشد. آیا هدف تنش و جنجال با منطقه و دنیا است؟ آیا هدف ساخت کشور و ایجاد رفاه و ایجاد برابری نسبی است؟ این اهداف بایستی در سطح نخبگان سیاسی و فنی برای یک بار که شده بحث گردد. هزینهها و سودهای هستهای لازم است محل بحث تخصصی و دانشگاهی گردد والبته که بدان بایستی نگاه سیستمی و ساختاری داشت. لازم است از تجربه جهانی کشورهای موفق درس گرفت و با آنها وارد تبادل بینالمللی و همکاری شد. لازم است پس از موفقیت در برداشتن گام سوم هستهای(تدوین و اجرای توافق)، با کشورهای منطقه برای رسیدن به همکاری مشترک و ثبات و بدور از فرقهگرایی وارد همکاری شد. چرا که بدون وجود ثبات و آرامش در منطقه، توسعه برای هیچ کشوری بدست نمیآید. لازم است همچون اروپا که از دو جنگ جهانی ویرانگر بدان نتیجه منطقی رهنمون شد که اول باید محیطی آرامی ساخت و سپس به توسعه رسید درس گرفت. آمریکا نیز برای رسیدن به توسعه ابتدا درصدد برآمد که محیط آرام در داخل آمریکا و در کل قاره آمریکا(در چارچوب دکترین مونروئه) خلق کند و با ساختن محیط آرام سکوی پرشی برای قدرتسازی و ثروتسازی فراهم نمود. منطقه نیز بایستی از جنگهای گذشته درس بگیرد که این جنگها به سود هیچ طرف نبوده و جنگ یک بازی خونین باخت- باخت بوده است.
چارچوب توافق هستهای لازم است با برداشتن گامهای سوم و چهارم به امر توسعه در کشور بهاء دهد. بهاء دادن به توسعه در داخل نیازمند اجماع در داخل و تعامل با منطقه و دنیا است. نیازمند اجتناب از خطوط فرقهگرایی در سیاست خارجی است. نیازمند ساخت ترتیبات نهادی با مشارکت تمام کشورهاست؛ نیازمند آن است که بازیگران کلیدی منطقه همچون ایران، عربستان سعودی، عراق، ترکیه، مصر با همدیگر برسر آرامسازی منطقه به اجماع برسند؛ روابط و مناسبات خود را دوباره باز طراحی نمایند. لزوم اهمیتدادن به توسعه، مستلزم اهمیتدادن به رفاه اقتصادی مردم و غیرامنیتینمودن حیات اجتماعی مردم است.
بیتردید مسیر برابری و عدالت اجتماعی و نیز مسیر الگوشدن برای کشورهای منطقه نیز از همین مسیر میگذرد. کشور به هر اندازه در دستاوردهای مادی و ایجاد عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت، مبارزه با فساد و ارتشاء، برقراری مردمسالاری و تکثرگرایی و گفتوگو در داخل و آشتی ملی موفق گردد، به همان اندازه نیز در صدور ارزشهای خود موفق خواهد بود. در چنین صورتی برای صدور ارزشها نیاز به پولخرج کردن نیست بلکه خود به خود الگوی دیگران قرار خواهد گرفت.
• استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]